تریبون مستضعفین- هنوز سینمای ایران از شوک اختلاف میان حوزه هنری و معاونت سینمایی خارج نشده است که به نظر می رسد پروژه ای که اکنون به آن «لاله» گفته می شود با توجه به بودجه ای که برای آن در نظر گرفته شده و همچنین مانوری که به عنوان یک اثر استاندارد سینمایی که قابل عرضه در بازار بین المللی باشد از همین آغاز جنجالی بزرگ را به پا کرده است.
اما لاله کیست؟ پروژه ای که به عقیده شورجه قرار است پاسخی باشد به باور افکار عمومی دنیا درباره زن ایرانی، که او آزادی عمل و استقلال در فعالیت اجتماعی ندارد و یا حتی اجازه رانندگی ندارند و همچنین به تبلیغات علیه ایران مبنی بر عدم وجود تمدن و تجدد در زندگی شهر نشینی.
لاله صدیق بنا به آنچه در پایگاه اینترنتی وی نوشته شده است: «پيشروترين راننده ي زن ايراني و بانوي شماره يک ورزش ايران است . او نخستين راننده زنيست که به او مجوز شرکت در مسابقات اتومبيلراني مردان داده شده و افزون بر احراز اين موقعيت وي در بسياري از اين مسابقات پيروز ميدان بوده است . او طرفدار و معتقد به تساوي حقوق زنان است .لاله صديق سدها و موانع بسياري را از پيش رو برداشته تا به نمادي براي حقوق زنان در ايران و خاور ميانه تبديل شده است.»
اعتراض ها و انتقاد ها
این پروژه که به کارگردانی اسی نیک نژاد قرار است ساخته شود از چند جهت مورد انتقاد قرار گرفته است، که مهمترین آن ها حضور نیک نژاد و موضوعیت فیلم در حال حاضر است.
منتقدین حضور نیک نژاد بدلیل همکاری استودیوی وی در برخی پروژه های اروتیک هالیوودی او را گزینه مناسبی برای این امر نمی دانند، شریعتمداری مدیر مسئول کیهان در این باره می نویسد:«از جمله سریال «خاطرات کفش قرمز» که نیکنژاد یکی از مدیران تولید و تهیه کنندگان آن بود. مجموعهای که هر قسمت آن از چند بخش اروتیک با محوریت خاطرات یک زن ساخته شد. سریالی که در نمایش برهنگی هیچ منعی برای خود قائل نیست. این سریال در پنج فصل (در سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹) تولید شد. یکی از کارگردانان این سریال، پورنوساز معروف، زلمان کینگ بود که با فیلمهایی مملو از صحنههای اروتیک چون «ارکیده وحشی» و «انحرافات زنانه» شهرت دارد.»
این در حالی است که شمقدری با اشاره به سابقه نیک نژاد از جمله فیلم «برنج خونی» در دفاع از وی می نویسد:« آقای نیک نژاد در مقام کارگردان،تهیه کننده ، سرمایه گذار و فیلمنامه نویس هیچگاه چنین آثاری را نساخته است اما وی و کمپانی وی به بعضی از این سریال ها و فیلم های سینمایی خدماتی آن هم در مرحله پس از فیلمبرداری ارائه داده است که به زعم بعضی ممکن است جرم تلقی شود.
سعید مستغاثی منتقد متعهد سینما نیز در یادداشتی با عنوان «رالی با عنوان یک فیلمساز بدنام» به انتقاد از این تصمیم پرداخته است. اما انتقاد مهم دیگری که در این پروژه وجود دارد موضوعیت لاله صدیق راننده رالی است که به گفته سازندگان قرار است نمادی از زن مسلمان ایرانی را برای جهانیان به تصویر بکشد.
در همین زمینه مستغاثی با اشاره که کاستی های موجود در سینمای امروز ایران و عدم دستیابی به اهداف انقلاب در این عرصه، معاونت سینمایی را خطاب قرار داده می نویسد:«براي ساخت چند فيلم درباره مفاخر و اسطوره هاي تاريخ اين ملت تلاش كرديد؟ آيا مي دانيد كه در هاليوود پروژه فيلمي درباره «ابن سينا» (دانشمند بزرگ تاريخ ما) كليد خورده است؟ آيا مي دانيد اهم فعاليت هاليوود براي القاء فرهنگ آمريكايي در ديگر سرزمين ها، تبليغ اسطوره ها و افسانه هاي تاريخي و فرهنگي شان بوده و هست؟»
شریعتمداری نیز در این باره نوشت:« اکنون سؤال این است که آیا سمبل و نماد زن مسلمان ایرانی، دختری است که در مسابقات بین المللی «رالی» شرکت میکند؟! و آیا از نگاه این برادر- متاسفانه ساده اندیش- نشانه تجدد و زندگی مدرن، شرکت این دختر خانم فرضی در مسابقات اتومبیلرانی است؟! آیا اینگونه «نمادها» دقیقا همان نمادهایی نیست که آمریکا و متحدانش برای ایران آرزو میکردند و انقلاب اسلامی این آرزو و دهها آرزوی مشابه دیگر نظیر «انتخاب دختر شایسته»! و… را بر باد داد؟ چرا باید از کیسه ملت و از بیت المال مسلمین برای تحقق آرزوهای بربادرفته و الگوهای ویرانگر غرب وحشی هزینه کنیم؟»
شمقدری در جواب شریعتمداری در حالی که سخنان وی را بدور از منطق عقلایی و ناشی از اطلاعات ناقص و احساسات کنترل نشده خواند نوشت: « . ما همه این تلاشها و رنجها و مقاومتها را در یک جهت میبینیم و البته شان هر کدام را هم در جایگاه خودش باید دید همان قدر که صبر و مقاومت یک همسر شهید الگو است تلاش یک زن قهرمان در یکی از رشته های ورزشی نیز به نوبه خود می تواند الگو باشد. »
البته این پاسخ شمقدری و تاکید ایشان بر نشان دادن جایگاه والای زن ایرانی هنگامی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد که منوچهر محمدی تهیه کننده سینما از مخالفت شمقدری در زمان تصدی پست مشاور هنری رئیس جمهوری با رونمایی «میم مثل مادر» در نیویورک با حضور رئیس جمهور میگوید(+). وی با مقایسه فیلم مرحوم ملاقلی پور که به زندگی زنی که در سال های دفاع مقدس شیمیایی شده و با سختی برای فرزندش مبارزه می کند با راننده رالی زن ایرانی می نویسد: «تنها شش سال باید میگذشت تا جناب آقای شمقدری به این نتیجه برسد که خوب است خانم رانندهای را برای معرفی زن ایرانی به دنیای غرب نشان دهیم.
محمد حسین نیرومند منتقد فرهنگی نیز به انتقاد از این سوژه پرداخته و نوشت:«انتخاب چنین موضوعی از سوی این دوستان انقلابی بسیاری را شگفتزده کرده است! شاید دست اندرکاران تولید این فیلم پس از سی چهار سال به دنبال قرائت جدیدی از شعر «از خون جوانان وطن لاله دمیده» باشند!»
معاونت سینمایی در «لاله» به دنبال چیست؟
به نظر می رسد در تصمیمات اخیر معاونت سینمایی چند فاکتور بیش از پیش خود نمایی می کند که می توان از جمله آن ها به تاکید مدیران بر تولید آثار استاندارد با فاکتور های سینمای جهان و همچنین تمرکز بر پخش جهانی آثار اشاره کرد.
اما باید پرسید استاندارد های سینمای جهانی چیست؟ عملکرد معاونت سینمایی نشان می دهد که دیدگاه ایشان درباره آثار دارای فاکتور های استاندارد سینما در سطح بین الملل بیشتر بر جنبه تکنیکی آثار استوار است. این دیدگاه باعث شده است تا به موضوعاتی که قابلیت تبدیل شدن به آثاری که از لحاظ تکنینکی قوی تر هستند در الویت قرار گیرد، هر چند از دیدگاه همتایان بیگانه آقایان جنبه های تکنینکی فیلم به اندازه محتوای آن استاندارد بودن فیلم را تضمین نکند. اما آیا استاندارد های جهانی چیزی است که ما به دنبال آن هستیم؟ آیا سینمای ایران باید در زمینی که توسط دشمن تعریف و اداره می شود بازی کند؟ اگر جواب مثبت باشد باید گفت که سینمای ایران در قبل از انقلاب بسیاری از فاکتور های استاندارد بودن را دارا بود، آیا سینمای بعد از انقلاب هم قرار است به همان استاندارد ها بازگردد؟
شاهد دیگری بر این مدعا را می توان معرفی جدایی نادر از سیمین به عنوان نماینده ایران در اسکار دانست. این انتخاب بدون توجه به مضمون فیلم انجام گرفت اما جایزه اسکاری که به آن تعلق گرفت بدون توجه به مضمون آن نبود. احتمالا جدایی یکی از فیلم ها استاندارد برای معاونت سینمایی به شمار می آید.
پخش جهانی نیز که بر آن در تولید لاله تاکید شده است خارج از معادلات سیاسی حاکم بر دنیا نبوده و نیست، همانگونه که در مورد فیلم ملک سلیمان شاهد آن بودیم فیلمی که تمامی معیارهای مورد نیاز برای یک اثر فاخر ملی و اسلامی را داراست از اکران جهانی باز می ماند زیرا داستانی قرآنی را روایت می کند اما از طرف دیگر جدایی نادر از سیمین در فرانسه، انگلستان، آمریکا و حتی در قلب اسرائیل اکران می شود و مورد تحسین قرار می گیرد بدون آنکه با مشکلی مواجه شود. هنگامی که قدرت های رسانه ای دنیا سعی در تحمیل سلطه خود بر محدودیت اکران جهانی تولیدات سینمایی ما دارند و همانگونه که تا کنون مشاهده شده آثاری را که با اهداف فرهنگی آن ها سازگار است حمایت می کنند، آیا تلاش برای حضور در چنین عرصه ای با کوتاه آمدن از آرمان های سینمای انقلاب ضرورتی دارد؟
متاسفانه به نظر می رسد مدیران سینمایی کشور در تشخیص اهم و مهم دچار روشنفکر زدگی شده و معیار های سینمایی ایران را در پازل جهانی استکبار تعریف می کنند. لاله نیز از همین دیدگاه انحرافی ناشی می شود و هر چند پروژه ای پر خرج و بین المللی باشد اما هرگز نمی تواند زن تراز مسلمان ایرانی را به نمایش بگذارد بلکه برای شادی غرب سعی در نمایش زن ایرانی به آن صورتی که آنان می پسندد است.
Sorry. No data so far.