دوشنبه 01 اکتبر 12 | 12:55

ریش حاج سعید؛ ریشه دیوانسالاری؛ دل ریش حزب الله

واقعیّت آن است که حزب الله وضعیت موجود دیوان‌سالاری نظام و مسئولان را با شرایط آرمانی جمهوری اسلامی متفاوت می‌بیند. و در خطّ تعلیقی از یک سو، خود را موظف به حمایت از چهار‌‌چوب‌های کلی نظام می‌بیند، اما از سوی دیگر نمی‌تواند از وضعیت موجود دفاع کند. مشاهده تلاش دشمن برای ضربه زدن به نظام، نیز موجب شده است تا با وجود این مشکلات از بسیاری اقدامات جلوگیری کند.


تریبون مستضعفین- محمد صادق شهبازی

اشاره: پیش‌تر در یادداشت «سعید قاسمی سرداری برای جنگی که هست» به ویژگی های خاص حاج سعید قاسمی اشاره شده بود. این روزها اما دعوا بر سر ریش حاج سعید، نقل رسانه ها و محافل حزب الله است. به نظر می رسد باید از منظر دیگری به این واقعه نگریست چرا که عوامل بی‌اعتمادی طیف گسترده‌ای از فعالان دانشجویی، رسانه‌ای و مردمی جبهه‌ی انقلاب نسبت به مسئولین بخش های مختلف دیوان سالاری نظام در این موضوع قابل ریشه یابی جدی است.

آن چه امثال حاج سعید قاسمی را به موضع‌گیری‌ای از این دست یا مسئولین تشکل‌های دانشجویی و سایت‌های خبری را به انتقاداتی که خبرساز می‌شود، وادار می‌کند (هر چند شاید گاهی انتقاداتی به حق به این نوع موضع گیری ها وارد باشد)، تحلیلی است که آنها از شرایط موجود دارند و شاید بتوان در یک جمله عدم از خود حساب کردن برخی بخش‌های دیوان‌سالاری ضمن از خود حساب کردن نظام و دادن هزینه‌های جدی برای دفاع از نظام و رهبری نظام است که هر از چندی در نوعی از موضع گیری‌ها نمود می‌یابد.

خطّ تعلیق دفاع از نظام – نقد دیوان سالاری

واقعیّت آن است که حزب الله وضعیت موجود دیوان‌سالاری نظام و مسئولان را با شرایط آرمانی جمهوری اسلامی متفاوت می‌بیند. و در خطّ تعلیقی از یک سو، خود را موظف به حمایت از چهار‌‌چوب‌های کلی نظام می‌بیند، اما از سوی دیگر نمی‌تواند از وضعیت موجود دفاع کند. مشاهده تلاش دشمن برای ضربه زدن به نظام، نیز موجب شده است تا با وجود این مشکلات از بسیاری اقدامات جلوگیری کند. دوگانه‌ی رایج همانست که وقتی قرار است، کاری را تأیید کند، آن را تصمیم نظام (تلویحاً یعنی رهبری نظام) بداند و وقتی که قرار است کاری را رد کند یا غیر قابل پذیرش بداند یا تمسخر کند از آن به «تصمیم نظام مقدس» (تلویحاً یعنی دیوان سالاری) یاد کند و به نقد یا ایستادن مقابل آن همت بگمارد. تفکیک جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی از جانب شهید آوینی یا بازتولید آن از جانب چهره هایی مثل دکتر عماد افروغ گرچه ممکن است یادآور سنت تضاد و رویکرد اصالت دادن نقد و روشن فکری باشد (که پیش از این تلاش شد تا در مقاله ی «جریان شناسی نقد در تاریخ تفکر» به بعضی وجوه آن پرداخته شود و شاید نقدهای جدی به عملکرد سیاسی این نظریه پردازان در دوران فتنه 88 وارد باشد) ولی این موارد و ده ها مورد محل نزاع دیگر نشان دهنده ی بازگشت این معضل به اصل مسئله است.

تلاش دشمن برای انفعال حزب الله با بزرگ کردن شکاف واقعیت و آرمان

بزرگ کردن شکاف واقعیت و آرمان موضعی است که حتی دشمن نیز خوب آموخته است که چگونه باید از آن استفاده کند. نگارنده خوب به خاطر دارد که در بحث های خیابانی پیش از انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری طرفداران کاندیدای شکست خورده مدام در مباحثات تلاش می کردند تا با در منگنه قرار دادن حزب الله به خاطر عدم تطابق صد در صدی عملکرد کاندیدای مورد حمایت با آرمان های انقلاب، ایشان را به انفعال بکشانند. جمله معروفی که مدام تکرار می‌شد «آیا شما تمام عملکرد دولت را تایید نمی کنید؟ پس چرا حمایت می کنید؟» خود بروز عینی استفاده از این حربه بود. یا آن چه در تکرار شعار بسیجی واقعی همت بود و باکری برای درمنگنه قرار دادن حزب الله به تطابق خود با وضعیت آرمانی اش به کار گرفته می شد، نشان دهنده ی این استفاده  دشمن است.

عوامل بزرگ شدن شکاف دفاع از نظام – نبرد با دیوان سالاری

عوامل بزرگ شدن این شکاف و شکل گیری حافظه‌ی تاریخی و ذهنیت فعلی حزب الله نسبت به واگرایی دیوان سالاری با آرمان‌های نظام را باید در مواردی از این دست جست:

الف: احساس فاصله ی معنی دار بین وضعیت موجود و آرمانی دیوان سالاری مبتنی بر ندانستن‌ها، نتوانستن‌ها و نخواستن‌ها (به تعبیر حاج حیدر رحیم‌پور در نامه ی تاریخی سال 83 خرفت ها،کرخت ها و خائنان) که در تصویر ذهنی حزب الله (در بعضی موارد واقعی و در بعضی موارد غیر واقعی ) نسبت به عدم احساس مسئولیت از جانب مسئولین نمود یافته است.

ب: ذهنیت منفی نسبت به دوره های گذشته‌ی حکومت به ویژه دوره‌های سازندگی و اصلاحات و تسری آن به دوره‌های فعلی با مشاهده‌ی رفتارهای مشابه.

ج: رفتار قیم مآبانه، آمرانه، انتظار نا به جا و غیر واقعی از طرف بخشی از مسئولین نسبت به فعالان مردمی، دانشجویی و رسانه‌ای جبهه ی انقلاب و نگاه به مثابه‌ی یک توده‌ی بی شکل (که صرفاً باید با صدور فرمان مثل روبات عمل کند) که صرفا باید با دادن تعدادی کد آن ها را راه انداخت.

د: برخوردهای تند و خارج از چارچوب و نامتوازن با فعالان جبهه‌ی انقلاب در مقایسه با برخورد با ضد انقلاب و سایر گروه‌های غیر معارض و عدم احساس شدن و ملموس بودن حمایت نظام از فعالان جبهه ی انقلاب.

ه: عدم ملموس بودن حمایت و در اختیار قرار گرفتن ظرفیت‌های نظام مثل رسانه‌ی ملی برای فعالان جبهه‌ی انقلاب.

در همین زمینه مقام معظم رهبری سال ها پیش ناظر به مسئله ی امر به معروف و نهی از منکر نکته‌ی مهمی در این زمینه ارائه کردند: «به من نامه می‌‏نويسند؛ بعضى هم تلفن می‌كنند و می‌گويند: ما نهى از منكر می‌كنيم. اما مأمورين رسمى، طرف ما را نمی‌گيرند. طرف مقابل را می‌گيرند! من عرض‏ می‌كنم كه مأمورين رسمى چه مأمورين انتظامى و چه مأمورين قضائي حق ندارند از مجرم دفاع كنند. بايد از آمر و ناهى شرعى دفاع كنند. همه‏‌ى دستگاه حكومت ما بايد از آمر به معروف و ناهى از منكر دفاع كند. اين، وظيفه است. اگر كسى نماز بخواند و كس ديگرى به نمازگزار حمله كند، دستگاه‏‌هاى ما از كداميك بايد دفاع كنند؟ از نمازگزار يا از آن كسى كه سجاده‏ را از زير پاى نمازگزار مىی‌كشد؟ امر به معروف و نهى از منكر نيز همين‏طور است….مگر مأمورين و مسئولين ما می‌توانند آمر به معروف و ناهى از منكر را با ديگران مساوى قرار دهند؛ چه رسد به اينكه نقطه‏‌ى مقابل او را تأييد كنند!؟» (22/ 04/ 1371) (این سخنان در سخنرانی حرم رضوی معظم له در ابتدای سال 91 تکرار شد.)

و: عدم طی کردن فرایند توجیه فعالان دانشجویی و رسانه‌ای و مردمی جبهه‌ی انقلاب از جانب مسئولین امر در مواردی که تصمیمات یا اقدامات دیوان سالاری برای آن ها قابل توجیه نیست.

ز: اولویت‌های بعضاً متفاوت و بعضاً غیر منطبق با اولویت های نظام از جانب فعالان جبهه ی انقلاب.

ح: احساس استفاده‌ی ابزاری ناشی از بی‌توجهی به دغدغه‌های فعالان جبهه‌ی انقلاب از جانب دیوان‌سالاری‌ها و عدم پی‌گیری و توجه به دغدغه‌های انقلابی و آرمانی این فعالان و ظرفیت های آنان

ط: ایفای نقش برنامه ریزی دشمن برای بزرگ کردن تعارض های نظام با حامیان اصلی آن.

این جریان با علم به حل نشدن این معضل تاریخی حزب الله، تلاش می کند تا حتی حزب الله را در جبهه‌ای بزرگتر در سرخوردگی ها از سرخوردگی به اصل نظام تا سرخوردگی به وضعیت موجود دیوان سالاری و دولت در قالب جنبش سبز پیوند بزند. خواندن این بخش از مقاله‌ی یکی از اعضای انجمن اسلامی دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران (که با امضای وی در نشریه ی انجمن اسلامی و بدون امضای وی در سایت ضد انقلابی جرس در روزهای پایانی تابستان 88 منتشر شد)، برای درک بهتر استفاده‌ی دشمن از این مسئله قابل تامل است:

«…دانشجویان معترض که اکثریت بدنه‌ی دانشجویی را شکل می‌دهند، باید به دقت این مساله را مد نظر داشته باشند که منازعه‌ی اصلی آنها نه با بسیج دانشجویی و نه حتی با طرفداران دانشجویی وضع موجود است و باید از افتادن در دام سناریوی طراحی‌شده برای تحلیل بردن توان اعتراضی دانشگاه به شدت بپرهیزند. در این راستا اتکا به برخی مشترکات دانشجویی می‌تواند راهگشا باشد. نباید فراموش کرد طیف نیروهای دانشجویی حافظ وضع موجود (از جمله حتی اعضای بسیج دانشجویی) در نهایت امر دانشجو هستند و چه بسا بتوان با آنها از موضع منافع مشترک صنفی و مهمتر از آن آرمان‌های مشترک اسلامی و انسانی به تفاهم حداقلی رسید یا لااقل از منازعه با آنها احتراز کرد. یکی از روش‌های مؤثر در این راستا، سخن گفتن با زبان فطرت و انسانیت با این دانشجویان است. در هر صورت هیچ انسان منصف و آزاده‌ای از جنایاتی که بعد از انتخابات صورت گرفته، ابراز خشنودی و رضایت نمی‌کند. گفته می‌شود محسن روح الامینی که در زمره‌ی شهدای دانشجویی اعتراضات اخیر است، به لحاظ فکری نزدیک به طیفی از دانشجویان بسیجی بوده است. در جریان حمله به کوی دانشگاه نیز چند تن از دانشجویان بسیجی در زمره‌ی دانشجویان بازداشتی بودند که حتی یکی از آنها در بین شکنجه‌شدگان منفی چهار وزارت کشور نیز بود. باید از دانشجویان بسیجی پرسید که چگونه حاضرند در قبال ریخته شدن خون :امثال روح الامینی‌ها سکوت کنند؟ چگونه حاضرند در قبال شکنجه‌ی دانشجویان در وزارت کشور که باید مأمن مردم باشد نه شکنجه‌گاه آنها، بی‌تفاوت باشند یا بدتر اینکه از این قضایا دفاع کنند؟ »
ی: احساس توجه و امتیاز یافتن اقلیت ماله کش و توجیه گر سیستم از جانب فعالان انقلابی

چه باید کرد؟ چه نباید کرد؟

الف: فعالان و خواص حرکت حزب‌الله باید بتوانند نسبت درستی بین وضعیت موجود دیوان سالاری و آرمان‌های نظام اتخاذ کنند. باید بین هر کدام از ندانستن‌ها، نتوانستن‌ها و نخواستن‌ها تفکیک کرد و در مقابل هر یک اقدام اصلاحی درست اتخاد کرد. به نادان‌ها آموخت و این آموزش را هم از طریق گفتمان‌سازی و هم از طریق ارتباط‌گیری مستقیم و برگزاری جلسه و نامه‌نگاری محرمانه و سرگشاده و … با آن مسئول پی گرفت. نتوانستن‌ها را باید با تفکر در موانع و پای کار آوردن ظرفیت سایر مسئولین و نخبگان و مردم پی‌گرفت و نخواستن‌ها را با موج گفتمانی محدود کرد.

ب: امر به معروف و نهی از منکر و رابطه با مسئولین مرحله‌بندی دارد که عدم رعایت آن ظلم است. قرار دادن ظرفیت‌ها در اختیار مسئولین دیوان سالاری (النصحیه لائمه المسلمین)، امر به معروف و نهی از منکر، جلوگیری مستقیم از منکر و معروف‌ها، عدم پذیرش ظلم سیستماتیک، جزو مواردی است که باید مدّ نظر فعالان باشد.

ج: باید واقعیت‌ها را به صورت کامل و جامع دید، تلاش‌های مسئولان و محدودیت‌ها را حس کرد، ظرفیت‌های ایجاد شده برای نظام در ابعاد مختلف و پیشرفت‌های حاصل مقاومت را دید و بین اقدمات و تلاش‌ها و تإثیرهای سطوح مختلف نظام و دیوان‌سالاری تفکیک به عمل آورد. از دیدن اشکالات مأیوس نشد و به قرار داشتن علم اصلاح نظام به وسیله‌ی افراد درون گفتمان انقلاب توجه کرد، اصل را نیز نباید بر معارضه با مسئولان قرار داد.

د: از سوی دیگر، درگیر کردن نخبگان و فعالان جبهه‌ی انقلاب در تصمیم‌سازی‌های نظام از طریق ترسیم نیازهای نظام، پذیرش جایگاه آنان، ظرفیت سنجی و گرفتن راهکار از آنان نیز راهبرد مهمی است که دیوان سالاری خواسته و ناخواسته ناچار به تن دادن به آن است. تجربه‌ی انقلاب اسلامی نشان داده که هر جا با حضور مردم و نخبگان و حرکت‌های خودجوش کار پیشرفته است، ثمرات شیرینی از آن به بار نشسته و حرکت‌های خلاف آن بی ثمر گشته‌اند.

ه: درگیر کردن گفتمان سازها، اساتید موثّر، رسانه‌های مورد اعتماد و فعالان پیشکسوت جبهه‌ی انقلاب و سایر گروه‌های مرجع خواصّ جبهه‌ی انقلاب برای توجیه و به حرکت در آوردن نخبگان حزب‌اللهی.

و: ایجاد ظرفیت‌های حمایتی از کارهای خوب و خودجوش فعالان جبهه‌ی انقلاب فاقد رانت‌های مالی و تبلیغاتی در قالب حمایت‌های مادی و معنوی و رسانه ای از آنان.

ز: عدم حمله مستقیم و عدم برخوردهای سنگین نسبت به کارهای غلط فعالان جبهه‌ی انقلاب هم در بعد حقوقی و قضایی و هم در بعد معنوی.

ح: حمایت و تلاش برای عدم برخوردهای تند و خارج از چارچوب با فعالان جبهه انقلاب چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم.

ط: قرار دادن ملموس ظرفیت های نظام برای کمک به کارهای خوب و با اولویت فعالان مثل رسانه ی ملی یا بعضی ارتباطات لازم.

ی: جلوگیری از پمپاژ دغدغه‌های غلط از جانب رسانه‌های وابسته به دیوان سالاری یا ضریب دادن به عناصر آدرس غلط دهنده در بخش‌های مختلف دیوان سالاری که به تغییر اولویت‌های فعالان می‌انجامد.

ک: ضریب دادن به کارهای موثر فعالان جبهه‌ی انقلاب و دغدغه‌های خوب آن‌ها از طریق ظرفیت‌های نظام.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.