تریبون مستضعفین-محمدصادق شهبازی
با توجه به مبانی و نگاههای مختلف به اعتدال، تدقیق این مفهوم و تطبیقش با مطالبات مردم، مهم است تا سرنوشت محتوم و تلخ الفاظی مانند «جامعه مدنی» که از مدینه النبی تا civil society را در خود میپوشاند، برای آن شکل نگیرد.
مفهوم اعتدال
اعتدال از ریشه عدل است. و در معانیای نظیر برابری و تساوی (مجمع البحرین، ج 5، ص 421، و لسان العرب، ج 11، ص: 432)، میانه دو حال یا مقدار یا چگونگی و کیفیت (لسان العرب، ج 11، ص: 433) و تناسب به کار رفته است. «در اسلام آنچه كه مطرح است، عبارت است از تعادل؛ يعنى رعايت عدالت محض ميان افراد بشر». (رهبر انقلاب 30/ 07/ 1376)
اعتدال در مفاهیم دینی
در ادبیات دینی مفهوم اعتدال در قالب های متفاوتی آمده است، که بعضی از آنها را بازخوانی میکنیم.
- میانهروی
الف) قصد: مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ (المائده 66) امتی میانهرو در آنان هست. ملبسهم الاقتصاد، پوشش آنها میانهروی است (نهجالبلاغه خطبه هم ام).
ب) توسّط: وَ کَذلِکَ جعل ناکم أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیداً (البقره 143) و اینچنین شما – تربیتیافتگان واقعی اسلام را- جماعت وسط و معتدل و متعادل قراردادیم تا حجّت و شاهد بر مردم دیگر باشید و پیغمبر حجّت و شاهد بر شما باشد
2. نفی افراط و تفریط
الف) تاکید بر صراط مستقیم
ب) نفی افراط و تفریط لا تری الجاهل الا مفرطا او مفرّطا (جاهل را نمیبینی مگر در حال افراط یا تفریط)، فکلّ تقصیر به مضر و کل افراط له مفسد. هر کوتاهی برای او مضر است و هر زیادهروی او را فاسد میکند. (کافی جلد 8 صفحه 21)
ج) نفی چپ روی و راستروی: الْیَمینُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّةٌ، وَ الطَّریقُ الْوُسْطی هِیَ الْجادَّةُ، چپ و راست رفتن گمراهی است، راه میانه تنها مسیر درست است (نهجالبلاغه خطبه 150)
د) امر بین الا مرین
- عدالت: و لیکن احب الامور الیک اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل و اجمعها لرضی الرعیّة». محبوبترین کاری که میخواهی انتخاب کنی، وسطتر باشد (یعنی میانهٔ افراط و تفریط)؛ عدالتی که از آن ناشی میشود، سطح وسیعتری از مردم را فرابگیرد. (عهدنامه مالک اشتر)
- طبقه مقابله کنده با افراط و تفریط: «جملهاى در حديث وارد شده است كه: انَّ لَنا فى كُلِّ خَلَفٍ عُدولًا يَنْفونَ تَحْريفَ الْغالينَ وَ انْتِحالَ الْمُبْطِلينَ …در هر نسلى طبقه معتدلى وجود دارد كه از طرفى جلو افراطكارى غلوكنندگان را مىگيرند، …و از طرف ديگر نسبتهايى را كه مردم مبطل و مخالف ايجاد مىكنند نفى مىكنند». (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج 21، ص: 71 و 70)
اعتدال و تعادل در فلسفه و اخلاق
در فلسفه یونانی و مسلمین نیز اعتدال و تعادل مطرحشده است. ارسطو و افلاطون پیشگام این مسئله بودهاند. افلاطون چهار خصلت برای مدینه فاضلهاش برمیشمارد شجاعت، حکمت، اعتدال، عدالت. «در علم اخلاق این حرف از ارسطو رسیده است که «اخلاق فاضله حد وسط ميان دو خلق افراط و تفريط است» و اصلی درست کردهاند که تمام صفات اخلاقی تحت «عدالت» جمع میشوند…. به این معنا که…هر قوهای از قوا یک حد اعتدالی دارد که باید در آن حد اعتدال خودش باقی بماند؛ اگر از آن حد اعتدال زیادتر برود افراط است و کمتر از آن تفریط». (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج 7، ص 492 و 491) «اساس اخلاق از نظر علمای اسلامی عدالت است….. از نظر اینها نیز ریشه اخلاق برمیگردد به عدالت و توازن، اما توازن برای چه؟ برای آزادی عقل. (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج 22، ص: 482 و 481)
اعتدال در زبان روشنفکران
شاید یکی از نظریات پر سر و صداتر در بحث در باره اعتدال در زبان روشنفکران معاصر بحث سازگاری ایرانی مهندس مهدی بازرگان بنیانگذار نهضت آزادی است. به تعبیر او در کتاب سازگاری ایرانی «از ترکيب بردباري، نوسانهاي زندگي و زمينگيري، اين خصلت کلي و عميق در ايراني پيدا شده که بعنوان يک سيستم دفاعي، خود را با شرايط گوناگون زمان و مکان منطبق نمايد و به هر سختي و مشقّت و احياناً به هر ننگ و نکبت تن در دهد… با دوست و دشمن کنار آيد، آقايي کند و نوکري…… يعني هر زمان به رنگ تازه وارد درآمده به هر کس و ناکس خدمت کند… رو به ديني آورد که براي پناهندگي و نجات روز معصيت باشد، عبادتش يک نوع استخدام و استفاده شخصي حساب شود، اما دست او را براي روزهاي عيش و نوش در روزهاي خوشي و براي تعدي و تملک در مواقع زورمندي بازگذارد». که وی از آن به «پفیوزی ایرانیان» یاد می کند. البته دیگرانی چون شایگان، فرهنگ رجایی و…. با اشاره به مباحثی نظیر هویت چهلتکه ایرانی تلاش کردند تا با اشاره به عناصر مختلف شکلدهنده فرهنگ و هویت ایران به نوعی این روحیه را تئوریزه کنند.
اعتدال و میانهروی در ادبیات رسانهها، نظریهپردازان و اصحاب قدرت در نظام سلطه
مرگ آرمانگرایی در ادبیات راست و لیبرال، بهویژه در ادبیات کارل پوپر در رقابت با ایدهآلیسم هگلی و جریان چپ و کمونیسم در دهههای پایانی قرن بیست کلید خورد. هرگونه آرمانگرایی با سرنوشتی مانند هیتلر موسولینی، پل پت و.. مقایسه شد و این ادبیات بلافاصله در رویارویی تمدنی غرب با جهان اسلام به کار گرفته شد.
با پدید آمدن انقلاب اسلامی و تجدید حیات اسلام، موج حملهها با برچسبهایی نظیر بنیادگرایی، اصولگرایی و… آغاز شد و بعد از طی شدن دوران اولیه اسلامستیزی بر مبنای نفی اساس اسلام و همه دستاوردهای تمدن مسلمین، با شکلگیری و تقویت جریانهای پایبند به پوسته دین (ظواهر و مناسکگرایی یا باطنگرایی منهای تکالیف اجتماعی استکبارستیزانه و عدالتخواهانه)، تعبیراتی نظیر اسلامگرایان معتدل و میانهرو، اسلام دموکراتیک مدنی زاییده شد. رویکردی که به جلوگیری از ترویج باور مخالف اسلام بودن نظام سلطه، جلوگیری از اقدامات تلافیجویانه علیه اقدامات نظام سلطه، و پیشبرد توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به گونهای که موجب از بین بردن زمینههای رشد جنبشهای اسلامی شود، دست میزد. مواردی از این دست از جمله جمله راهبُردهای نظام سلطه شد: تغییر محاسبات مردم و مسئولین در مورد هزینه فایده کردن ایستادگی مقابل نظام سلطه در سراسر جهان اسلام، حلکردن جهان اسلام در روندهای موجود در جهان مثل جهانیسازی اقتصاد، تلاش برای تقسیم گروههای اسلامی به تندرو، میانه رو، کندرو برای از بین بردن وحدت حول اصول و مقابل نظام سلطه و…
به صورت نمونه «چریل بنارد» پژوهشگر بخش امنیت ملی موسسهٔ مطالعاتی رند پس از ۱۱ سپتامبر با انتشار کتابی تحت عنوان «اسلام دموکراتیک مدنی» راهبُردهای زیر را برای مقابله با اسلامگرایی مطرح کرد: حمایت از سنتگرایان و محافظهکاران مذهبی در برابر بنیادگرایان(ص 18 و 98)، به زیر سؤال بردن تفسیر بنیادگرایان از اسلام و علنی کردن اشتباهات آنان؛ تشویق روزنامهنگاران به بررسی و تحقیق در خصوص موضوعهای فساد، ریا کاری، تزویر و بیبند و باری در محافل بنیادگرایان، تخریب پیامدهای رفتارهای بنیادگرایان، دامن زدن به اختلافات آنان (ص ۱۹)، ترویج عدم پذیرش اعمال بنیادگرایان حتی از جانب آرمانگرایان جوان و سنتگرایان و میانهروهای متعصب (ص 98)، عادت دادن مسلمانان به این که اسلام میتواند صرفاً بخشی از هویت آنان باشد (ص 120)، مشروعیتزدایی از افراد و نگرشهای پیوندخورده با اسلام سیاسی (ص 120)، ایجاد و تبلیغ الگویی برای اسلام میانهرو از طریق معرّفی و کمک فعّالانه به کشورها یا مناطق یا گروههای با دیدگاه میانه (ص 121).
اعتدال در تاریخ انقلاب
در تاریخ انقلاب در چند برهه با طرح گفتمان اعتدال مواجه بودهایم:
- دوران مبارزه: از یک سو رژیم شاه تلاش میکرد تا با تقسیم مردم و مبارزین به معتدل و تندرو… در صفوف مبارزه خلل ایجاد کند و کسانی را که در پی مقابله با رژیم طاغوت نبودند در مقابل انقلابیون قرار دهد. از سویی متحجرین و مخالفین مبارزه، یا کسانی که به دنبال یافتن راه سومی بین مبارزه و عملگی رژیم شاه بودند رژیم و انقلابیون را به مصالحه و اعتدال دعوت میکردند.
- دوران دولت موقت: مهندس بازرگان و نهضت آزادی که پیش از پیروزی انقلاب به مبارزه پارلمانی و اصلاح در چارچوب قانون اساسی مشروطه معتقد بودند، با در دست گرفتن دولت، شروع به مقابله با انقلابیون در چارچوب عدم تندروی و فنسالاری کردند. منازعهای که حتی بعد از استعفای دولت موقت ادامه یافت.
- دوران پذیرش قطعنامه تا پایان دوره اول سازندگی: پذیرش قطعنامه موجی بازگشتی در کشور به وجود آورد. بسیاری از نیروهای انقلابی احساس کردند که تاکنون اشتباه کردهاند، لیبرالها و فنسالاران سربرآوردند. از سوی دیگر طیفی در کشور با سیاه نمایی گذشته، دهه نخست انقلاب را زمان تندروی نامیده و از آغاز عصر خردورزی سخن گفتند. علیاکبر هاشمی رفسنجانی ریاست وقت مجلس، (که در دهه شصت جزو چهرههای چپ با خطبههای نماز جمعه معروف در مورد عدالت اجتماعی به حساب میآمد)، با محور قرار گرفتن برای طیفی که از اعتدال، عدم تندروی، نفی دعواهای سیاسی دو جناح چپ و راست، به دنبال رشد و توسعه کشور بودن دم میزدند، دولت را در دست گرفت. در فضای ایجاد شده در کشور، عدالتخواهی، مردمگرایی، اشرافیت ستیزی، استکبارستیزی نماد تندروی شد و این تغییر حتّی دامن تبلیغات دینی را هم گرفت. رییس دولت وقت، رسماً در نماز جمعه حتی حزباللهیها را به مانور تحمل دعوت کرد. رییس وقت قوه قضائیه از همان تریبون از ضرورت حفظ شأن مسئولین و عدم امکان تطابق وضعیت زندگی مردم با مسئولین سخن گفت. با توجه به رویکردهای دولت وقت در کاستن از حساسیت به وضعیت فرهنگی و اجتماعی و مذهبی و بستن فضای سیاسی موجب شد در مقابل، بدنهٔ زیادی در جریان انقلاب راههای انزوا، برخوردهای سطحی و تند را پی بگیرد، که در تشدید برچسب زدن تندروی به پایبندی به اصول موثر واقع شد.
- سال های پایانی دولت اصلاحات تا سال های ابتدایی دولت نهم: با توجه به حرکت های تند اصلاحطلبان در بی شکستن خط قرمزها و بیتوجهی به مطالبات مردم از یک سو، موج جدید بینالمللی تبلیغ اسلام میانهرو از سویی دیگر موجب شد تا گفتمان اعتدال فرصت طرح بیابد. چهره محوری شعار اعتدال در انتخابات 84 علیاکبر هاشمی رفسنجانی بود، که حامیان او احزاب و روزنامههایی با همین شعار به میان آوردند.
- انتخابات 92: فشارهای اقتصادی حاصل از تحریمها و سوء تدبیرها و کم کاریها، جنجالها و تخریبها علیه دولت، حاشیههای درون دولت، دعواهای نهادها، تبلیغات گسترده رسانههای بیگانه در نفی سیاستهای نظام بهویژه در مورد سیاست خارجی، اقتصاد، امنیت اجتماعی موجب شد تا بار دیگر زمزمههای اعتدال در پایان دولت دهم در کشور شکل بگیرد.
چند سرفصل مهم برای حد و مرز تعیین اعتدال
با توجه به سوابق و جریان های موجود در مورد اعتدال، نقاطی محل بحث جدی است:
- اعتدال میانهروی بین حق و باطل نیست، حد وسط افراط و تفریط است. ضعف در پایبندی به حق و حرکت بین حق و باطل اعتدال و سازگاری نیست، تذبذب است. بین حق و باطل خط سومی نیست، همهاش باطل است. (مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلی هؤُلاءِ وَ لا إِلی هؤُلاءِ (النساء 143) مذبذب بین حق و باطل هستند. الَّذینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرینَ نَصیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنین (النساء 141) همانان که مترصّد شمایند؛ پس اگر از جانب خدا به شما فتحی برسد، میگویند: «مگر ما با شما نبوديم؟» و اگر برای کافران نصیبی باشد، میگویند: «مگر ما بر شما تسلّط نداشتيم و شما را از[ورود در جمعِ] مؤمنان باز نمىداشتيم؟»
- اعتدال حدّ وسط تندروی و کندروی است، نه صرف یکی از آنها. اگر کسی می خواهد با تندروی یا کندروی مبارزه کند، یا ادعای اعتدال دارد، باید مشخص کند حد وسط چه افراط و تفریطی را گرفته است. مبنای افراط و یا تفریط بودن دو طرف و انتخاب حد وسط او چیست؟ بعضی موارد هست که حد وسط ندارد. حد وسطش از جنس حق و باطل است، یا نه اساساً امری است که شقّ سوم ندارد، مثل صداقت. بسیاری اوقات آن چه بهعنوان اعتدال گفته میشود، کندروی در برابر تندروی یا کندروی در برابر اعتدال و نقطه حق و درست است. «ما براى اينكه جريان معتدل را پيدا بكنيم بايد ابتدا اين دو جريان افراطى و تفريطى را درست بشناسيم». (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج 21، ص: 71). «افراط نبايد باشد، تفريط هم نبايد باشد. توجه كنيد كه افراط هم همان اندازه ضرر ميزند كه تفريط. عمل نكردن يقيناً مضر است، عمل افراط آميز هم به همان اندازه مضر است؛ مراقب باشيد. شور انقلابى را اندكى نبايد كاهش داد. انگيزهى انقلابى بايد روزبهروز در دلهاى من و شما افزايش پيدا كند». (رهبر انقلاب 02/ 08/ 1389)
- اعتدال شاخص میخواهد. این شاخص عدل و حق است، که نقطه اعتدال را مشخص میکند. (العدل اساس به قوام العالم، عدل شالودهای است که برپا ماندن جهان به آن وابسته است (بحارالانوار ج 78 ص 83) العدل قوام البریة عدالت مایه پایداری مخل وفات است، الرعیة لا یصلحها الا العدل مردمان جز در پرتو عدالت سامانی شایسته نخواهند یافت (الحیات جلد 6 صفحه 400). مبنای تشخیص نقطه اعتدال یا برهان قطعی عقلی با در نظر گرفتن اصول و همه ضعف و قوتهاست، یا شریعت است، یا قانون مبتنی بر شریعت، که فطری هم هست. «معناى لغوى عدل هم يعنى ميانه. اعتدال هم كه مىگويند، از اين واژه است؛ يعنى در جاى خود، بدون افراط و بدون تفريط؛ بدون چپروى و بدون راستروى. اين هم كه مىگويند عدل يعنى قراردادن هر چيزى در جاى خود، بهخاطر همين است. يعنى وقتى هر چيز در جاى خود قرار گرفت، همان تعادلى كه در نظام طبيعت بر مبناى عدل و حق آفريده شده، به وجود مىآيد». (رهبر انقلاب 20/ 08/ 1383) «حقيقت اين است كه جامعه عادل و متعادل، جامعهاى كه قانون مساوات بر آن حكمفرماست، جامعهاى كه اولًا امكانات مساوى براى همه افراد فراهم مىكند و ثانياً با عدالت رفتار مىكند» (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج 25، ص: 255). «در اجتماع نامتعادل، مردم تقسیم میشوند به دو طبقه اقلیت و اکثریت: اقلیت متنعم و برخوردار، و اکثریت محروم و نیازمند». (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج 14، ص: 271) همینطور شناخت اهداف، ما را به سمت ملاکها رهنمون میکند: «ملاك اين است كه مىگويند هر قوّهاى كه به انسان داده شده، براى يك غايت و هدفى است و آن هدف را مىشود تشخيص داد. وقتى آن هدف را تشخيص داديم، آنوقت مىتوانيم تعادل را هم به دست آوريم، به عرف هم كار نداريم، مىتوانيم به دست بياوريم كه چه حدّش افراط است چه حدّش تفريط.» (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج 21، ص: 452 و 451)
- اعتدال با موزون بودن و جامعیت معنا مییابد. «اسلام همواره روش وسط و معتدل را پيش مىگيرد و اين جهت ناشى از جنبهی همهجانبه بودن اسلام است». (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج 20، ص: 406) «جامعیّت، و به تعبیر خود قرآن «وسطيّت»: يكجانبه بودن يك قانون و يا يك مكتب، دليل منسوخ شدن خود را همراه دارد. عوامل مؤثّر و حاكم بر زندگى انسان فراوان است. چشم پوشى از هر يك از آنها خود به خود عدم تعادل ايجاد مىكند. مهمترين ركن جاويد ماندن توجّه به همه جوانب مادّى و روحى و فردى و اجتماعى است». (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج 3، ص: 190) ترکیب همه آرمانهای انقلاب، بدون بخشی نگری و افراط و تفریط و در نظر گرفتن منظومه ارزشی آنها و ضریب اولویت هریک، اعتدال را محقق میکند. عقبنشینی، ندیدن بعضی آرمانها و ارزشها، بزرگ و کوچک کردن بعضی از آنها بیش از جایگاه حقیقی و عادلانهشان مسئله مهمّی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. «انقلاب اسلامى هم داراى ابعاد مختلف بود و راز ماندگارى انقلاب اسلامى و روز به روز زندهتر شدن اين انقلاب در سطح منطقه و جهان، همين ابعاد گوناگون آن است كه با نيازهاى بشر متوازن و همراه است». (رهبر انقلاب 14/ 03/ 1387)
- اعتدال با عقلانیت محقق میشود. اما عقلانیت واقعبینانه نه محافظهکارانه. عقلانیتی که همه واقعیت های موجود مثل توان ایجاد شده برای ملت ایران بهواسطه ایستادگی و بیداری اسلامی و ضعف دشمن به واسط بحران های سیاسی و اقتصاد و فرهنگی را نیز در کنار مشکلات حاصل از بیتدبیریها و کم کاریها و ندانستنها و نخواستنها ببیند.
- لازمه اعتدال، مدارا در سلایق است نه در تغییر در اصول و پایبندی به آنها. تسامح نسبت به جریان های دیگر فکری و سیاسی در چارچوب اصول انقلابی، شرعی، قانونی و اعتقادی قابل پذیرش است، نه با تغییر حدّ و مرز اصول.
اعتدال کدام اعتدال؟واقع بینانه و عادلانه یا محافظهکارانه و ارتجاعی و منفعلانه
بر این مبنا ما با دو گونه اعتدال مواجهیم
الف) اعتدال محافظهکارانه: اعتدال ارتجاعی و تنازلی و متحجرانه، اعتدال نیمسازی بین حق و باطل، اعتدال منفعلانه، اعتدال روشنفکرانه، اعتدال درجازننده، اعتدال ائتلافی و سهم محور، اعتدال کاسبکارانه و دلالانه، اعتدال عافیتطلبانه و مسئولیتگریز و اشرافی و بزدلانه، اعتدال کاریکاتوری، اعتدال سازشکارانه.
ب) اعتدال عادلانه و واقعبینانه: اعتدال پیش رو اعتلایی و تکاملی، اعتدال عادلانه و حقگرا، اعتدال حکیمانه، اعتدال در خدمت حل مسائل مردم و فساد ستیز، اعتدال سازنده و مدبّرانه، اعتدال حقمحور، اعتدال جوانمردانه و عادلانه، اعتدال مسئولیتمحور و مردمگرایانه و پاک، اعتدال متوازن، اعتدال عزتمحور.
چه نباید کرد؟
- محافظهکاری و در موضع اتّهام دیدن خود و درگیری و نپذیرفتن اصل تعادل و اعتدال، تندروی در برخورد یا اولویت دادن به تعادل و تبدیل آن به عنصر محوری گفتمان انقلاب و فراموشی نقاط محوری گفتمان انقلاب مثل عدالت اجتماعی و مقابله با فقر و فساد و تبعیض.
- تلاش برای دوگانه سازی تعادل با اصول انقلاب، آرمانخواهی و …یا استفاده از ادبیات دینی و آرمانخواهانه برای مقابله با افراط و تفریط های مدعیان اعتدال.
- عمل به گونهای که برچسب افراطیگری و تندروی بر آرمانخواهی بخورد: «بايد مراقب باشد؛ نبادا حركت انقلابى جورى باشد كه بتوانند تهمت افراطىگرى به او بزنند». (رهبر انقلاب 29/ 07/ 1389)
- درگیر بحثهای نظری بیانتها و بدون آثار عملی و انفعالی و پاسخ به شبهاتی شدن در مورد مفاهیمی مثل اعتدال، تسامح و…
- انفعال و تن دادن به الزامات سخنان مدعیان اعتدال و تردید در حقانیت و کارآمدی مسیر گذشته انقلاب
- تکرار و تندادن به تقسیمبندی رسانههای بیگانه و داخلی به تندرو کندرو و معتدل و… در کشور
- رویکرد تنزّه طلبانه و نشستن به نقد علنی گذشته جبهه انقلاب به بهانه تبری از تندروی و کندرویها
- سرگرم شدن به سلب در شرایط ایجاب انقلاب در دهه پیشرفت و عدالت و فراموش کردن این که دولت اعتدال هم قرار است انقلاب را در مسیر مشخصشده بهوسیله رهبری و سند چشمانداز در چارچوب شرع و قانون اساسی یک گام به پیش ببرد.
- رها کردن گفتمان مطرحشده تا تبدیلشدن به گفتمان غالب و هزینه شدن رهبری نظام برای اصلاح کژیها و هضم آن در گفتمان انقلاب مثل مردمسالاری، اصلاحات و…
10. سرگرم شدن، پذیرش و نقش ایفا کردن در تقسیمبندی های کندرو، تندرو معتدل
چه باید کرد؟
- هضم تعادل در چارچوب اصول انقلاب و پافشاری بر دوگانه تعادل عادلانه و واقعبینانه در برابر تعادل محافظهکارانه و ارتجاعی و منفعلانه
- مطالبه اعتدال واقعبینانه و عادلانه از مدعیان گفتمان اعتدال، و احیاناً نقد و نفی نگاههای گزینشی و کاریکاتوری، نیمسازی بین حق و باطل، مذبذب، بیشاخص، دور از عدالت، بی تولی و تبری، محافظهکارانه و…. در گفتمان و عمل. مثلاً وقتی محاسبه درست در قدرت خارجی کشور نمیشود، باید شاخص های عزت و حکمت و مصلحت، و وضعیت فعلی کشور را به صورت عقلی و واقعی و نه نقلیِ صرف، بازخوانی کرد و آثار سوء عمل بر اساس عقلانیت محافظهکارانه و انفعالی در سیاست خارجی و نتایج منفی آن بر پیشرفت کشور بر معیشت مردم مورد واکاوی واقع شود. مطالبه جامعیت و اولویتها در ارزشها و اصول یکی از مهمترین موارد است.
- بازخوانی آثار سوء طرح گفتمان اعتدال محافظهکارانه در تاریخ اسلام (نظیر منافقین مدینة النبی، ابوموسی اشعری و اصحاب ابن مسعود و خواجه ربیع در زمان امام علی (ع) و….)، تاریخ انقلاب و میانهروهای جهان اسلام (مبارزات اخوان المسلمین، اسلامگرایان اجتماعی و غیرسیاسی مثل فتحالله گولن در ترکیه، حزب عدالت و توسعه ترکیه، حزب النهضة تونس، مالزی، طارق رمضان و….) که طبیعتاً تمرکز بر وقایع دهه هفتاد کشور و عبرت از نوع مواجهه جبهه انقلاب با آن اولویت دو چندان دارد. (نمونه:+و+و+و+و+)
- بازخوانی برنامههای نظام سلطه برای مقابله با اسلامگرایی و حمایت از جریان های میانه رو
- طرح اعتدال واقعبینانه در چارچوب عدالت با تعمیق مباحث مربوط به عدالت در حوزههای تخصصی: شاخص سازی عدالت در قالب همایشها، مطالب در نشریات و…. مثلاً عدالت رسانهای، شاخصهای عدالت در سلامت، کشاورزی و…
- جستجوی اعتدال واقعبینانه و عادلانه در دورههای اظهار و افتخار به پایبندی به اصول و آرمانها (مثل دهه شصت و پایان دهه هشتاد)، در عرصههایی نظیر مقاومت هستهای، تلاش برای عدالتگستری، استکبارستیزی و دامنزدن به بیداری اسلامی، رشد علم و فناوری مبتنی بر اولویت های مربوط به اقتصاد مقاومتی.
- گذاشتن علامت سؤال و شاخص مقابل هر برچسب مربوط به تندروی برای جلوگیری از فجایع مربوط به بعد از پذیرش قطعنامه و دولت سازندگی. باید رویکرد فعال داشت. مثلاً اگر ادعای تندروی در سیاست خارجی هست باید ضمن بازخوانی شاخص های اصولی در سیاست خارجی آثار سوء کندروی را ناظر به موارد عینی دهه هفتاد بازخوانی کرد و نشان داد منافع ملی و معیشت مردم در سایه پایبندی به آرمانها تأمین میشود نه سازش، یا در مقابل زدن برچسب تندروی به عدالت باید آثار بسیار سوء اجتماعی و سیاسی بیتوجهی به عدالت اجتماعی در دهه هفتاد و بحرانهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی مربوط به آنرا بازخوانی کرد. البته باید توجه کرد که این بازخوانیها پیشرفت جمهوری اسلامی، ضمن این موارد را نشان دهد و در پازل دشمن برای سیاه نمایی سه دهه گذشته قرا نگیرد.
- جستجوی اعتدال واقعبینانه و عادلانه و مقابله با اعتدال محافظهکارانه و ارتجاعی در بیانات و سیره بنیانگذاران انقلاب
- صحبت از آرمانخواهی و اعتدال واقعبینانه و عادلانه با ادبیات مردمفهم و غیر اشرافی و بدون خرج از ادبیات دینی و انقلابی. انقلابیگری و آرمانخواهی باید هم کارآمدی خود را در عمل نشان دهد، هم نخبگان و بدنه متوسط جامعه را اقناع کند. این اقناع برای تأثیر بیشتر باید با حفظ محتوای انقلابی، با ادبیات ملموس در فضای فکری و سیاسی صورت بپذیرد. مثلاً بهجای اعتدال انقلابی و آرمانخواهانه و مقاومتی بر روی الزامات و نتایج واقعبینی و عدالت در اعتدال صحبت شود. البته باید توجه کرد که اعتدال با جمع آرمانخواهی و مصلحتاندیشی در کنار هم نه تن دادن صرف به واقعیت های موجود شکل میگیرد: «اگر شما جوانان نگاه به قلّههاى آرمانى را كنار بگذاريد، برآيندِ غلطى به وجود خواهد آمد. برآيندِ آرمانگرايى شما و چالش مسئولان با مصلحتها، برآيند معتدل و مطلوبى خواهد شد؛ اما اگر شما هم دنبال مصلحتگرايى رفتيد و گرايش مصلحتانديشانه- يعنى صددرصد با واقعيتها كنار آمدن- وارد محيط فكرى و روحى دانشجو جوان شد، آنوقت همه چيز به هم مىريزد و بعضى آرمانها از ريشه قطع و گم خواهد شد». (رهبر انقلاب 15/ 08/ 1382)
10. استفاده از فرصت طرح گفتمان اعتدال برای اصلاح ناموزونیها، نقصها، دوری از حق و عدالت در گفتمان و عمل جبهه انقلاب و ارائه عملی الگوی تعادل واقعبینانه و عادلانه و منطقیکردن نگرشها و رفتارهای اجتماعی، طبیعتاً بخشی از این مسئله با بازخوانی درونی عملکرد جبهه انقلاب و نقد و آسیبشناسی آن تأمین میگردد. بخشی از آن هم با تعمیق در مسائل پیشآمده و معارف اسلامی.
11. بازخوانی جایگاه تعادل و اعتدال نسبت به دهه پیشرفت و عدالت و نگاه متعادل و متوازن به حوزههای مختلف در پیشرفت (توسعه همهجانبه و پایدار) ناظر به حوزههای فرهنگی، اجتماعی، معنوی و…. مثل سبک زندگی.
12. طرح ایجابی گفتمان اصلی جبهه انقلاب با محوریت عدالت و مقابله با اشرافیت و فقر و فساد و تبعیض با تلازم با معنویت، عقلانیت واقعبینانه، جمهوریت و آزاد کردن ظرفیتهای مردمی، پیشرفت اسلامی، تحقق دولت و جامعه اسلامی و در حصار گفتمان های سلبی دیگران در نیامدن. باید توجه کرد که دفاع از دستاوردهای مثبت دولت گذشته و پیگیری خطوط اصلی گفتمانی جبهه انقلاب در فضای جدید نباید مورد بیتوجهی قرار گیرد. نوسازی دوباره فضای سیاسی کشور حول این آرمانها جزو موارد اصلی و مهم در دوران جدید است.
13. تأکید، گفتمان سازی و برجسته کردن مواردی که احتمالاً تعریف محافظهکارانه و منفعلانه از عدالت آنان را در خطر قرار میدهد. مثلاً در زمینه سیاست خارجی و مقاومت و خطر مذاکره با شیطان بزرگ و در خطر قراردادن منافع ملی با محاسبهگری های محافظهکارانه، باید برای گفتمان سازی این موارد کوشید. مثلاً از مناسبت های ضد آمریکایی نظیر 29 تیر سالگرد پیام قطعنامه و جملات کوبنده امام در مورد استکبار جهانی، قیام 30 تیر، تا 1 مرداد سالگرد شهادت رضایینژاد،3 مرداد تصویب کاپیتولاسیون، 18 شهری. ر حمله آمریکا به ناکازاکی و… از پخش فیلم، نمایشگاه خیابانی و اجلاس و بیانیه و تجمع و… همه و همه باید علیه آمریکا در فضای عمومی استفاده کرد. باید نشان داد دشمنی آمریکا با ایران اصولی است و تابع فلان تصمیم و حرف مسئولان ما نیست. این کار نیز میتواند با تکیه به سوابق جنایات آمریکا خطاب به ملت خود، ملت ما، جهان اسلام، خود آمریکاییها و… صورت بگیرد. یا اقدامات تند آمریکا در شرایطی که رویکردهای محافظهکارانه نسبت به آن در داخل کشور ما موجود بوده است، بازخوانی شود. یا اجمالاً میدانیم عدالت اجتماعی و فسادستیزی و تمرکزگرایی و مردمگرایی در خطر است، از سخنرانی و بیانیه و نامه به رییسجمهور و شب شعر و پخش فیلم، بررسی دستاوردهای دولت نهم و دهم را باید در دستور کار مجموعهها از شهر کوچک و روستا تا کلانشهرها و سطح ملی قرارداد. دولت منتخب را با خواست عمومی مقابله با ساختارهای فساد زا مواجه کرد. یا اگر نگرانی از نحوه برخورد با معضلات اجتماعی مثل حجاب هست، علاوه بر پر رنگ کردن مطالبه از حاکمیت، آموزش گسترده برای امربهمعروف و نهی از منکر ضمن عقلانیت و رعایت منطق و اخلاق برای جلوگیری از بعضی تندروی های دهه هفتاد به راه انداخت.
14. تغییر فضا و نوع کنش ورود به فاز جدید در مواجهه با برداشت محافظهکارانه از اعتدال: این تغییر فضا طبیعتاً تغییر الگوی مواجهه را نیز باید با خود همراه داشته باشد. یکی از کارهای مهم دولت سازندگی تغییر فضای متدینین جامعه با تغییر جهتگیریها بود، مثلاً در مقابل ساده زیستی و مرد مگرایی برچسبهایی نظیر زهد فروشی، توزیع عادلانه فقر، مخالفت با تولید و عقلانیت و…. مطرح شد. در این فضا باید الگویی ارائه داد که ضمن عدم تطابق اتهام از بعد بیرونی، خود افراد هم احساس غُبن نکنند، از سوی دیگر زیرساخت های فعالیت سیاسی و اجتماعی از نظر مالی تأمین شود و از همه مهمتر مسائل واقعی نظام در بازتولید روحیه جهادی حل شود، شکل دادن حرکت های جدید غیردولتی در تولید با الگوی ساختار جهادی(و نه صرف مدیریت و روحیه جهادی) غیر سودمحور یکی از اولویت هاست. الگوی جهاد سازندگی – که بهوسیله دولت سازندگی از بین رفت- بهترین الگوست، که باید به صورت غیردولتی از تجمیع سرمایه خود مردم، استفاده از نیروی انسانی خود مردم، استفاده از نیروی متخصصین انقلابی از میان مردم، برای رفع نیازهای واقعی مردم به صورت معقول و پی گری مسائل توسعه منطقهای را در دستور کار قرار بگیرد. در فضای سیاست خارجی، کم کاری های احتمالی و عقبنشینیها باید با اقدامات جایگزین و گسترده تشکلهای مردمنهاد و دانشجویی در عرصه بینالملل و فعال کردن کارهای بشردوستانه و ادبیات حقوق بشری در داخل و خارج کشور محور کار شود. در عرصه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی نیز شکل دادن مجموعههای مردمنهاد منطقهای و رسانههای محلی با محوریت پیگیری مسائل واقعی مردم نظیر مجمع مطالبه مردمی مشهد مقدس، یا پایگاههایی نظیر سلام تبریز یا سلام سربدار و مهمتر از همه بازگشت به سهگانه مسجد، مادر و معلم میتواند در دستور کار باشد.
15. تغییر فاز مطالبات در شرایط اعتدال: در این دوره چه در فاز سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باید سمت و سوی جدیدی اتخاذ کرد که بههیچوجه در قالب تعارض با بخشی از مردم قرار نگیرد، و از سوی دیگر، فرصت زدن برچسب تندروی از آنها گرفته شود. مثلاً بهجای تجمعات اعتراضی به فلان فیلم توهینآمیز یا غیراخلاقی،یا فلان فعال سیاسی که خلاف اصول انقلاب یا توهینآمیز نسبت به ارزشها و افراد جبهه انقلاب سخن گفته یا عمل کرده میتوان به سمت طرح دعواهای حقوقی رفت. در فضای دانشجویی باید به سمت پیگیری تخصصی مسائل نظام، مطالبه تحقق حماسه اقتصادی، پیگیری اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید ملی رفت. محتوای این مسائل به گونهای است، که هم مسائل واقعی نظام را به میان میآورد، هم دولت را بهجای حاشیه رفتن به کار ویژههای اساسی برمی گرداند، هم بخشهایی از مردم و نخبگان را به شبکه اجتماعی حقیقی نیروهای انقلاب متصل میکند. بهجای کارهای انفعالی مقابل اقدامات روشنفکران، باید زمین بازی را عوض کرد، بهجای بحث های انفعالی به سمت طرح فرصتهای فعال انقلاب اسلامی در پاسخ به آنها رفت، نظیر بیانیه جوانان پژوهشگر اقتصادی در پاسخ به نامه 43 اقتصاددان.
نویسنده بیهوده تلاش کرده است از کلمه ای که اساسا در گفتمان ناب توحید
و عدالت دارای بار منفی است بار مثبت بسازد و خود را حامی آن نشاند دهد.
اما دچار اشتباهی خطرناک شده است.
اعتدال اعتدال است. کلا دکان دو نبش است. خوردن هم از آخور و هم توبره
است. چرا کسی نمی گوید آنچه اسلام منادی آن است عدالت است نه اعتدال. عدل
یعنی گرفتن طرف حق . یعنی میانه افراط و تفریط از راه حق . اما اعتدال
یعنی گرفتن حد وسط بین حق و باطل! یعنی رویکرد عبدالله بن زبیر! یعنی نه
علی نه معاویه ! از خدابترسیم. در قرآن هیچ دستوری از قبیل اعتدل یا
اعتدلوا نداریم. اما تا بخواهید اعدل یا اعدلوا فراوان داریم. کسانی که
عدالت را به پای اعتدال قربانی کردند خود را مسلمان ندانند.
راستی چرا کسی دقت نمی کند که چرا خدا قاضیان را امر به عدالت کرده است
نه اعتدال؟ اعتدال یعنی ریش سفیدی و کدخدا منشی و کدخدا منشی با احقاق حق
مظلوم و ایستادن در مقابل ظالم در تضاد است. از نویسنده می پرسم،
ایشان که مدعی هستند جهت گیری انقلاب اسلامی اعتدال بود، آیا هرگز شنیده
اند که امام خمینی نامی از اعتدال برده باشد؟ آیا یادشان رفته است که
اتفاقا انقلابی ها را “تندرو ” می نامیدند! آیا یادشان نیست در طی این سی
و اندی سال لغت “میانه رو ها” در مورد کدام گروه های سیاسی به کار رفته
است؟
چرا کسی از آقای حسن روحانی نمی پرسد ، در سال 78 و آن زمانی که نایب
رییس مجلس پنجم بودند ، چرا لغت اعتدال جایگاهی در سخنانشان نداشت؟ چرا
آن زمان “تندرو” محسوب می شدند؟
آیا مردم ایران براستی همه دچار فراموشی شده اند؟