ظاهر بازی در فلسطین باز همچون همیشه با آنچه که در پشت پرده در جریان است تفاوتهای آشکار بسیار دارد. ظاهر امر حاکی از این است که جنبش مقاومت اسلامی حماس با تشکیلات خودگردان فلسطین موسوم به فتح برای برقراری آشتی ملی و تشکیل دولت ائتلافی به توافق رسیده است. در پشت پرده اما چهرههایی که تا پیش از این توافق با هم شریک سیاسی و همراه بودند نوعی اختلاف داخلی را تجربه میکنند. سلام فیاض که پس از آغاز اختلافهای داخلی میان فتح و حماس به دنبال انتخابات ۲۰۰۶ میلادی و پیروزی حماس، نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری بود اکنون با به تفاهم رسیدن اسماعیل هنیه از نوار غزه و محمود عباس از کرانه باختری بنای ناسازگاری نهاده است. اختلاف میان ابومازن با نخست وزیر خودمنصوب او سلام فیاض را با سید مرتضی نعمتزاده کارشناس مسائل خاورمیانه ،مورد بررسی قرار داده ایم:
دلیل اختلاف میان سلام فیاض و محمود عباس در چیست که به آن عنوان بحران خاموش داده شده است؟
امروزه دولت خودگران فلسطین در موقعیت معلق و شناوری به سر میبرد چرا که از یک سو انتخابات ریاست سلطه و پارلمان به تعویق افتاده، بنابراین سلطه فاقد مشروعیت قانونی است و از سوی دیگر رابطه آن با رژیم صهیونیستی دچار بحران شده است، به دلیل آنکه رژیم صهیونیستی سلطه را به چیزی نمیگیرد و برای آن اهمیتی قائل نیست و با همه قدرتش در مناطقی که تحت نفوذ سلطه است، اقداماتی را که میخواهد انجام میدهد و نشان میدهد که همچنان تسلط کامل عملا در اختیار وی است. در نتیجه دولت فعلی وضعیت معلق و غیرشفافی دارد. این مساله سبب میشود که محمود عباس، رییس جمهور تشکیلات خودگران، تسلط مناسبی را در منطقه تحت سلطه خودش نداشته باشد، به طوریکه حتی سلام فیاض به عنوان نخستوزیر خودگردان، زیربار اقدامات و برنامههای محمود عباس نمیرود و همین امر سبب به وجود آمدن بحران میان این دو شده است. البته این مساله تا اندازهای تحت الشعاع توافقهای عباس با حماس نیز قرار دارد که تا کنون قادر به اجرایی کردن آن نشده است.
در خبرها آمده بود که دلیل اختلافها میان فیاض و عباس بر سر مخالفت سلام فیاض برای انتقال نامه محمود عباس به نتانیاهو بوده، محتوای این نامه چه بوده است؟
این نامه حاوی انتقادات عباس از رفتارهای رژیم صهیونیستی در کرانه باختری و عدم پایبندی این رژیم به توافقنامه اسلو و حضور نیروهای اسراییلی درمناطق حوزه نفوذ و حکومت خودگردان است. به نظر میرسد که محمود عباس در این نامه خطاب به نتانیاهو گفته است که شما با عملکرد خود سبب شدهاید که سلطه خودگردان جایگاه خود را از دست بدهد و تهدید به انحلال دولت خودگردان کردهاست. همانطور که میدانید انحلال سلطه خودگردان به معنای این است که اسراییل مسوولیت تمامی مناطق اشغالی را به طور مستقیم عهدهدار شود، در واقع سلطه خودگردان سبب شده است که اسراییل مسوولیت فلسطینیها را از دوش خود برداشته و به سلطه خودگردان واگذار کند. در حالیکه با این انحلال، اسراییل به شکل مستقیم مسوولیت خواهد داشت و باید به نهادهای بینالمللی در حوزه رفتارش در مناطق تحت اشغال پاسخگو باشد.
این روزها وضعیت و شرایط دولت خودگردان چگونه است؟
با توجه به اینکه محمود عباس با خالد مشعل توافق کرده است که دولت سلام فیاض را کنار گذاشته و دولت جدیدی تشکیل دهد و طبق توافقی که انجام دادهاند، باید محمود عباس به عنوان نخستوزیر در راس دولت خودگردان باشد و موظف است که اقداماتی از جمله برگزاری انتخابات ریاست سلطه و انتخابات پارلمانی در فلسطین یعنی در کرانه باختری و نوار غزه را انجام دهد. بنابراین در چنین شرایطی دولت از وضعیت مستقری برخوردار نیست، و این مساله نیز شاید سببساز اختلاف میان سلام فیاض و محمود عباس شده است. در حال حاضر باتوجه به اینکه امریکا سرگرم مسایل مربوط به انتخابات ریاست جمهوری است و از سوی دیگر کمیته چهارجانبه متشکل از اروپا، امریکا، سازمان ملل و روسیه، نیز برای حل بحران فلسطین کاری از پیش نبرده است، همین عوامل موجب شده تا وضعیت سلطه خودگردان بیش از پیش معلق و نامشخص باشد.
بحران خاموشی که میان سلام فیاض و محمود عباس به وجود آمده تا چه اندازه میتواند در شرایط حساسی که شما اشاره کردید، موثر باشد؟
به باور من در حال حاضر این اختلافها تاثیر چندانی ندارد، جز اینکه در این وضعیت کلی سبب شده که مذاکرات آشتی ملی در فلسطین متوقف شود. از سوی دیگر باید محمود عباس منتظر مرحله جدیدی در منطقه باشد، از جمله امریکا انتخابات ریاست جمهوری خود را پشت سر بگذارد تا سیاستهای این کشور در مورد فلسطین و رژیم صهیونستی مشخص شود و شاید در حل بحران فلسطین و در گفتگوهای سازش تغییراتی بوجود آید.
به نظر من در حال حاضر فلسطین هم در حوزه سازش وهم در عرصه مقاومت دچار رکود است و ما شاهد تغییرات اساسی در این زمینهها نیستیم. بنابراین وضعیت روزمرگی حاکم است. پس نه تنها در حوزه مذاکرات بلکه در حوزه عملکرد تهاجمی مقاومت نیز شاهد رکود هستیم. بنابراین بعید به نظر میرسد که در حال حاضر شاهد تحول خاصی باشیم، انتظار میرفت تحولاتی که در منطقه اتفاق افتاد یعنی پیروزی انقلابهای عربی بتواند بر مساله فلسطین تاثیرگذار باشد. اما پس ازگذشت بیش از یک سال به نظر میرسد که انقلابها درگیر مسایل داخلی خود هستند و در حال حاضر اثرگذاری جدی بر تحولات فلسطین نگذاشتهاند.
نهایت آنکه باید بدانیم که به رغم اهمیت تحولات خارجی، تحول اساسی باید از داخل خود فلسطین و توسط فلسطینیان شروع شود.
Sorry. No data so far.