سایت شیعه نیوز چندی قبل پیشنهاد تغییر نام جزایر سهگانه، در جهت مقابله با تفکرات ضدشیعی حاکمان کشورهای خلیج فارس را ارائه نمود. نویسنده مقاله مذکور نوشت «اما آنچه باعث شد این مطلب را بنگارم طرح موضوع تغییر نام سه جزیره ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابو موسی به ۳ نام مبارک کوثر، ثقلین و الغدیر بود. یعنی نام جزیره تنب بزرگ به جزیره کوثر، تنب کوچک به جزیره ثقلین و ابوموسی به جزیره الغدیر تغییر نام دهند.
این تغییر نامهای مبارک انشالله باعث برکت بیشتر برای این جزایر همیشه ایرانی، خاری در چشمان تفکرات ضد شیعی سران وهابی برخی کشورهای منطقه و درس عبرتی برای اذهان معصومانهای که گاهی اسیر توهمات زودگذر میشوند خواهد شد.»
حاکمیت جمهوری اسلامی نسبت به جزایر سهگانه امری تاریخی است که مستند به اسناد بینالمللی است. در سالهای اخیر کشور جدیدالتاسیس امارات با ادعای بیاساس و غیر مستند ایران را به اشغال جزایر مذکور متهم نموده است و این ادعا از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس و اتحادیه عرب مورد حمایت قرار گرفته است.
به نظر میرسد برخی بدون توجه به منافع ملی و به بهانه مقابله با وهابیت در اقداماتی مشکوک سعی دارند مسئله جزایر سهگانه را از زیادهخواهی حکام امارات به اختلافی مذهبی تبدیل نمایند.
سوال اینجاست که چرا پیشنهاد به تغییر نام جزیرۀ کیش یا قشم به نامهای مذهبی نشده است؟! آیا دست گذاشتن روی جزایری که مورد تجاوز لفظی امارات قرار گرفتهاند، و اکنون چند هفتهای است که بعنوان اختلاف، مورد توجه اذهان عمومی منطقه و دنیا قرار گرفتهاند، و تغییر نام آنان به سمبلهای شیعی، به معنای دعوت مسلمانان به اتحاد است؟ یا برگ دیگری برای دعوت آنان به تشدید اختلافات است. با وجود اینکه اهتمام نظام جمهوری اسلامی به اصول شیعی و ترویج شعائر و مناسبات مرتبط با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام غیرقابل خدشه است.
درست است که سه کلیدواژۀ غدیر، ثقلین و کوثر، واژههائی است که میتوانند منبع و الهام بخش وحدت باشند، اما این بدان معنا نیست در میانۀ یک نزاع مرزی، این کلیدواژهها را فریاد کنیم. بدیهی است پیشکشیدن کلیدواژههائی که میتواند تشدیدکنندۀ احساسات افراطیون باشد، به نفع منطقه نیست و منطقه را بیش از گذشته به آتش کشیده و نفوس بیشتری از مسلمین را به هلاک خواهد فرستاد.
انقلاب کبیر اسلامی و موضوع مذهب
بیشک آن سطحی از نفود و محبوبیت که ایران در میان برادران و همسایگان عرب خود دریافت کرده، نه از پرورش عصبیت و فریاد و غوغاگری که از صنعت کنایه و هنرمندی در پیشبرد اهداف مشترک امت اسلامی کسب کرده است و افتخار معدود پیروزیهای امت اسلامی در دوران معاصر از آن شیعه است. بدیهی است در میانۀ نزاع جغرافیایی، پیش کشیدن موضوعات مذهبی، عملی غیرهنرمندانه و متحجرانه و منجر به پایمال شدن این تعابیر در میانۀ آن نزاع، و خلاف درایت است. و اگر تصور کنیم با این کار خدمتی به اهل بیت (ع) و تشیع شده است، غرق در اشتباهیم.
انقلاب اسلامی و نظام بر آمده از آن، اگر چه از معارف اهل بیت (ص) و اسلام ناب برآمده است، اما برای خود، شناسنامه شیعی نگرفت و پرچمداری اسلام را به عنوان تکلیف خود برداشت. و این گفتمان بود که توانست بسیاری از اهل سنت را با اسلام ناب آشتی دهد و خطا بودن برداشتهای برخی از فرقههای اسلامی از موضوع حکومت در اسلام را در عمل نشان دهد. چیزی که امروز از آن به عنوان بیداری اسلامی یاد میشود، در حقیقت مرهون همین اندیشه است که اسلام حاکم جائر را هرچند مسلمان باشد تایید نمیکند.
ملیگرایی و فرقهگرایی دو لبه یک قیچی
در حالی که آن روز که امام خمینی (ره) علم مبارزه برداشت، تلاش خود را برای احیا گفتمان اسلام ناب محمدی (ص) در جهان، برقراری حزب جهانی مستضعفین، بیداری اسلامی و قیام علیه حکام دستنشانده غرب مصروف کرد، امروز دو جریان به ظاهر متفاوت سعی در کوتاه کردن این افق ِ دید دارند. گروهی با ملیگرایی سعی میکنند دیپلماسی جمهوری اسلامی را از اصل یازده قانون اساسی دور کنند که در آن آمده است:
«به حکم آیه کریمه «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» همه مسلمانان یک امتاند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.»
گروهی دیگر با طرح مسائل مذهبی، چه شیعی و چه سنی، دیپلماسی انقلاب اسلامی را به ادبیات تکفیری و عصبیتهای فرقهای مشغول سازند و از هدفهای اساسی خود دور سازند.
Sorry. No data so far.