رضا ذبیحی (کارشناس ارشد روابط بینالملل)
انتخابات ریاست جمهوری فرانسه ظرف روزهای شنبه و یکشنبه (بیست و سوم و بیست و چهارم آوریل) در اراضی ماوراء بحار و خاک فرانسه برگزار گردید و همچنان که از نظرسنجیها قابل پیش بینی بود انتخابات به دور دوم کشیده شد. همانطور که پیشبینی میشد «سارکوزی» و «اولاند» به دور دوم انتخابات راه پیدا کردند. «اولاند» با کسب 28.63 درصد کل آرا اول شد و پس از او، «نیکلا سارکوزی» رییس جمهور فعلی فرانسه تنها 27.18 درصد کل آرا را به دست آورد. آغاز دوردوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بهانهای شد تا به بررسی دو مؤلفهی مهم؛ یعنی «چرایی احتمال شکست سارکوزی» و «پیامدهای پیروزی اولاند در سیاست خارجی فرانسه» بنشینیم.
انتخابات سال 2012 فرانسه برای دومین بار پس از اصلاح قانون اساسی بگونهای برگزار میشود که رییس جمهور منتخب به جای هفت سال، پنج سال میتواند عهده دار مقام ریاستجمهوری باشد. دور نخست انتخابات در حالی با حضور ده کاندیدا از احزاب گوناگون فرانسه برگزار گردید که از زمان جمهوری پنجم فرانسه، رییس جمهوری حاضر در کاخ الیزه به این نحو با بحران برای انتخاب مجدد مواجه نبوده است. سرشناسترین کاندیداهای حاضر در این انتخابات “نیکولا سارکوزی” از حزب اتحاد برای جنبش مردمی،«فرانسوا اولاند» از حزب سوسیالیست و «مارین لوپن» از حزب راستگرای افراطی بودند.
آرا ریخته شده در دور اول انتخابات نتیجهاش منطبق با پیش بینیها، رسیدن اولاند و سارکوزی به دور دوم انتخابات بود. بگونهای که اولاند توانست با کسب 28.63 درصد کل آرا اول شود و پس از او، نیکلا سارکوزی رییس جمهور فعلی فرانسه تنها 27.18 درصد کل آرا را به دست آورد. بسیاری از مردم سیاستهای حزب اتحادیهی جنبش مردمی (او ام پ)، حزب حاکم فرانسه را به دیده انتقاد مینگرند و از شرایط کنونی ناراضیاند، بگونهای که هم اکنون رییس جمهور حاضر در الیزه در معرض خطر جدی ترک مسند خود قرار دارد. لیک طریقهی مواجه با مشکل مذکور را حضور در انتخابات برای تغییر وضعیت فعلی میدانند. به نظر میرسد حضور 80درصدی مردم در مرحلهی نخست را میتوان از همین زاویه به تحلیل نشست.
اولین نشانههای نارضایتی از حزب حاکم و افول محبوبیت سارکوزی، در انتخابات شوراهاى منطقهاى که در آن حزب سوسیالیست فرانسه توانست به پیروزى دست یابد و در مقابل حزب حاکم فرانسه، با قهر رای دهندگان مواجه شد، تجلی یافت. آغاز دوردوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بهانهای شد تا به بررسی دو مؤلفهی مهم؛ یعنی چرایی احتمال شکست سارکوزی و پیامدهای پیروزی اولاند در سیاست خارجی فرانسه بنشینیم.
پرسش اینجاست که چه مسألهای فرانسه را راغب به تغییر و کنار زدن حزب حاکم کرده است؟ سارکوزی که پنج سال پیش توانسته بود با کنار زدن سگولن رویال، نامزد حزب سوسیالیست وارد الیزه شود و محبوبیت قابل توجهی در فرانسه داشت، چرا امروز در برابر اعتماد مجدد رای دهندگان به وی، جایگاهی متزلزل دارد؟ در پاسخ به پرسش نخست، جوانب متفاوتی را به شرح ذیل میتوان در نظر گرفت:
الف) بحران اقتصادی جهانی
این بحران که از سال 2008 میلادی با ورشکستگی بانکهایی چون لمن برادرز و به دنبال بحران مسکن، از ایالات متحده آغاز شد به سرعت سراسر جهان را فرا گرفت. درهم تنیدگی بازارهای جهان که اقتضای نظام سرمایهداری ست باعث شد کشور فرانسه نیز از بحران مذکور در امان نماند. صرفنظر از آنکه عملکرد دولتِ سارکوزی در تشدید و یا گذار از این بحران چه مقدار تاثیر داشته است، ولی فرانسه در بوجود آمدن آن تاثیر نداشت. چنانچه سارکوزی در تبلیغات انتخاباتی سعی نمود مشکلات اقتصادی فرانسه را مرتبط به بحران اقتصاد جهانی کند. لیک به مصائب آن دچار گردید، چنانچه تولیدات صنعتی بطور متوسط در همه کشورهای صنعتی و از جمله فرانسه 10 درصد کاهش یافت.
ناگفته پیداست که چنین کاهشی برای یک کشور صنعتی چه تاثیری در افزایش بیکاری و نابسامانی شرایط اقتصاد و نهایتا نارضایتی عمومی خواهد داشت. این در حالی بود که سارکوزی در دورهای که فرانسه ریاست گروه بیست را برعهده داشت سعی نمود با ارائه رفورم در نظام پولی جهانی، مبتنى بر این که کنترل بیشترى بر بازارهای پولى صورت گیرد، تدبیری بیاندیشد تا بحران اقتصادى که از سال 2008 در آمریکا شروع شده و به تمام دنیا گسترش پیدا کرده بود، دوباره تکرار نگردد.
ب) بحران منطقهی یورو
پس از بحران اقتصادی جهانی و گسترش شرایط نابسامانی اقتصادی به سراسر جهان، با توجه به کسرى بودجه و نیز قروض بسیار زیاد کشورهایی مثل یونان، ایرلند و اسپانیا، یورو تحت فشار زیادى قرار گرفت و حتى گمانه زنیهایی شد مبنی بر اینکه این پول واحد اروپایی در معرض نابودى است. بنابراین کشورهایى مثل آلمان و فرانسه که خود را رهبران اروپای واحد میدانستند، سعی کردند با تشکیل یک صندوق ویژه براى کمک به اعضایى از یورو که در معرض ورشکستگى بودند، کمک کنند و از این طریق واحد پول اروپایى را نجات دهند. اختلاف سارکوزی با رقیبش اولاند در این سیاست بگونه ایست که تحلیلگران اقتصادی معتقدند در صورت عدم موفقیت سارکوزی در انتخابات جاری، یورو در بازارهای جهانی افت قابل توجهی خواهد داشت.
اما از سوی دیگر، اعتماد مجدد دوباره مردم فرانسه به سارکوزی میتواند تا حد زیادی باعث ثبات یورو گردد. در حالیکه اولاند یکی از منتقدین برنامههای ریاضتی اتحادیه اروپاست و انتخاب وی به عنوان رییس جمهور فرانسه، میتواند تهدیدی برای بر هم خوردن توافقات قبلی اتحادیهی اروپا در مورد این طرحها باشد. اما آنچه نظر سنجیها نشان میدهد و نیز تحلیلگران سیاسی بیان میکنند، این است که شانس سارکوزی برای حفظ مجدد سمت ریاست جمهوری کمتر از رقیبش است. زیرا سیاست دولت سارکوزی به منظور تلاش برای حفظ منطقهی یورو که همراه با ریاضت اقتصادی برای مردم میباشد، اقبال عمومی را به وی کاهش داده است.
لذا اگرچه امروز بحث اصلی بر سر بحران اروپا، کسری بودجه و تعهدات لازم برای کاهش این بحران میباشد، اما نامزدهای چپگرای انتخابات ریاست جمهوری همچون اولاند، هرگز اروپا را در بطن پروژههای مشترک فرانسه لحاظ نکردهاند و مفاهیمی چون«یورو» و «همبستگی بین 17 کشور عضو اتحادیهی اروپا» در گفتمان وی کمتر دیده میشود.
ج) تصمیم گیریهای اقتصادی سارکوزی
سارکوزی در مواجه با مشکلات ناشی از بحران جهانی و مسألی چون پیر شدن جمعیت فرانسه، ناگزیر از اخذ سیاستهایی در عرصهی اقتصادی شد. از جمله این سیاستها تغییر قانون بازنشستگى به دلیل روبهرو شدن صندوق بازنشستگی با بحران بود. زیرا با توجه به اینکه هرم جمعیتى در فرانسه رو به پیری است، میزان پرداختى افراد شاغل کفاف پرداخت حقوق بازنشستگان را نمىداد و صندوق بازنشستگى با کسرى بودجه روبهرو شده بود. بنابراین دولت فرانسه در جهت کاهش کسری بودجهی صندوق درصدد افزایش سن بازنشستگى بر آمد. طبق این قانون قرار است که سن بازنشستگی از 60 به 62 سال و براى بازنشستگى کامل از 65 به 67 سال افزایش پیدا کند. این تصمیم با مخالفت شدید سندیکاهای کارگری روبرو گردید و فرانسه براى مدت چندین هفته شاهد تظاهرات بسیار شدید خیابانی بود.
به هر حال قانون مذکور از تصویب پارلمان فرانسه گذشت و به صورت تدریجى تا سال 2014 اجرایى خواهد شد. نتیجهی این اتفاقات برای سارکوزی و حزب حاکم این بود که محبوبیت سارکوزى افول بیشترى داشت و در نظرسنجیها به حدود 30 درصد رسید. در حالیکه سارکوزی اعمال این سیاستها را برای خروج از بحران اجتنابناپذیر میدانست. لذا سارکوزی هنگامی که اولاند در مناظره تلویزیونی حمایت خود را از نیازمندان اعلام کرد وی را متهم به دروغگویی کرد و گفت: «نمیتوانید هزینههای رفاهی را افزایش داده و مالیاتها را کاهش دهید.»
علاوه بر این، دولت فرانسه تحت رهبری سارکوزی برای مهار بدهیِ عمومی یک هزار و 700 میلیارد یورویی و کسری بودجه حدود 93 میلیارد یورویی خود دو طرح ریاضتی را از اول سال جاری میلادی به اجرا گذاشته است.این کشور که از کسری در تراز بازرگانی خارجی به میزان بیش از 70 میلیارد یورو نیز رنج میبرد، افزایش چند درصدی مالیات برخی از اقلام، کالاها و خدمات مورد نیاز شهروندان را در راستای طرحهای ریاضتی در دستور کار قرار داده است.نتیجهی طبیعی و قابل پیشبینی اخذ چنین سیاستهایی، صرفنظر از اینکه اتخاذ آنها برای دولت اجتناب ناپذیر بوده یا خیر، افزایش نارضایتی عمومی و کاهش بیش از پیش مقبولیت رییس جمهور وقت و به خطر افتادن جایگاه وی برای استمرار در جایگاه خود است.
در چنین شرایطیست که تقریبا تمامی نظرسنجیها حکایت از پیروزی اولاند در انتخابات میکنند. از جمله نظرسنجیهای دو موسسهی «هریس اینتراکتیو» و «آیفوپ فیدوشال»، هر دو حاکی از آن است که در دور دوم انتخابات نامزد حزب حاکم با اختلاف شش درصد یعنی 53 به 47 درصد از اولاند، نامزد حزب سوسیالیست شکست خواهد خورد.
حال در پاسخ به پرسش دوم به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که در صورت انتخاب اولاند به عنوان رییس جمهور جدید فرانسه، چه تغییرات محتملی در سیاست خارجی این کشور روی خواهد داد و رهبر جدید فرانسه، این کشور مهم اروپایی را در تعامل با سایر بازیگران بینالمللی چگونه راهبری خواهد کرد؟
الف) اتحادیهی اروپا
چنان که از نظر گذشت، پیروزی اولاند در انتخابات باعث خواهد گردید یورو در بازارهای جهانی افت قابل توجهی داشته باشد. زیرا وی از منتقدین برنامههای ریاضتی اتحادیهی اروپاست. این سیاستِ رقیب اصلی سارکوزی باعث شد، آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در طول انتخابات از نیکلا سارکوزی حمایت کند. زیرا وی پس از بحران اقتصادی منطقهی یورو سعی نمود با کمک سارکوزی، اروپا را با اجرای سیاستهای ریاضتی از بحرانی که گریبانگیرش شده است خارج کند.
البته سارکوزی در سال 2009 از مرکل به عنوان نامزد حزب دموکرات مسیحی آلمان در انتخابات حمایت کرد. از این رو مرکل نیز در انتخابات اخیر از سارکوزی با به راه انداختن کمپین انتخاباتی پشتیبانی نموده و پس از برگزاری دور اول انتخابات و رسیدن سارکوزی و اولاند به دور دوم هم بر حمایت خود از سارکوزی تاکید کرد. اما حامیان سوسیالیست اولاند معتقدند ورای این تبلیغات و تصاویر نمادین، این آلمان است که زمام امور را در اروپا به دست گرفته است و یک یوروی قوی بیشتر به نفع آلمان است تا فرانسه، چرا که به دلیل نداشتن تولیدات رقابتی و مبتکرانه، این کشور نمیتواند در بازارهای بینالمللی با آلمان رقابت کند.
ب) ایالات متحده
نیکلا سارکوزی علاوه بر اینکه شریکی قابل اتکا برای مرکل در اتحادیه اروپاست، بدون تردید یکی از پشتیبانان فوق العاده ناتو در همکاری با ایالات متحده نیز به شمار میرفت. سیاستمداری که شریکی نزدیک در پروندههایی چون پرونده افغانستان و لیبی بوده است و لذا ایالات متحده فارغ از اینکه چه حزبی رهبری آن را بر عهده داشته باشد،به طور قطع خواستار آن است که در آینده نیز با فرانسه چنین رابطهای داشته باشد. گو اینکه اوباما، روابط خود با رییس جمهوری کنونی فرانسه را عالی توصیف نموده و عالی بودن این روابط را ناشی از آن دانست که هر دو نفر در واقع یک مبارزه را در دورانی دشوار به پیش میبرند. لذا سارکوزی از سوی برخی منتقدانش حتی به دنباله روی از سیاستهای آمریکا و نداشتن استقلال در تصمیم گیریهای سیاست خارجی خود، در رابطه با مسائل ذینفع میان دو کشور متهم شده بود.
اما در مقابل فرانسوآ اولاند در تبلیغات انتخاباتی خود در خصوص برنامهی سیاسیاش در مورد افغانستان اعلام کرد: «من هیچ راه حل نظامی در افغانستان نمیبینم و در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۲، به همپیمانان فرانسه تمایل پاریس برای خروج نظامیان فرانسوی از کشورهای آسیای میانه تا پایان سال ۲۰۱۲ را ابلاغ میکنم.» علیرغم این موضعگیری، واشنگتن با وجود اینکه میداند در صورت پیروزی اولاند بر سارکوزی، پروندهی افغانستان میتواند منجر به بروز برخوردها و تنشهایی میان پاریس و واشنگتن شود، میکوشد از موضعگیری علنی دربارهی یکی از دو رقیب خودداری کند.
ج) ایران
ایران به عنوان یک قدرت منطقهای در خاورمیانه همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ و از جمله فرانسه بوده است. تاثیرگذاریِ بینالمللیِ فرانسه در این مورد، به خصوص پس از طرح پروندهی هستهای ایران و قرار گرفتن نام این کشور در میان تروییکای اروپایی برای مذاکره با ایران و به دنبال آن قرار گرفتن در گروه 5+1، مورد توجه بیشتر قرار گرفت. همانطور که سیاست خارجی فرانسه با انتخاب اولاند در مورد اتحادیهی اروپا و ایالات متحده تغییر خواهد کرد، عدم کامیابی سارکوزی برای ورود مجدد به کاخ الیزه در مورد ایران نیز میتواند زمینهساز تغییر در سیاست خارجی این کشور شود.
بگونهای که مجلهی تایم این تغییر را پیروزی ایران در مبارزات انتخاباتی فرانسه دانسته است. مجله تایم در تحلیل خود در این خصوص موکد میسازد اگر چه فرانسوا اولاند نیز در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بعید بهنظر میرسد که موضع رسمی این کشور را در قبال ایران تغییر دهد، اما به هر حال به شدت بعید است که راه سارکوزی را ادامه دهد. یعنی مانند سارکوزی به طرز بیش فعالانه و جنگطلبانه و نیز به صورتی تهدیدآمیز در همکاری با واشنگتن و همسایگان اروپایی خود در مقابل تهران رفتار نخواهد کرد. بلکه انتظار میرود در خصوص موضوع غنی سازی اورانیوم در ایران سازشی بیشتری از خود نشان دهد.
Sorry. No data so far.