دوشنبه 14 می 12 | 16:24
گفت‌و‌گو با دکتر «معین‌الاسلام» به مناسبت روز جهانی خانواده؛

آیا اشتغال زنان با منافع خانواده در تضاد است؟

همه‌ی کارشناسان بر این باورند که اشتغال خانم‌ها در بیرون از منزل باعث می‌شود که مسؤولیت‌های آن‌ها به صورت ناعادلانه افزایش پیدا کند. در واقع مرد و زنی که هر دو بیرون از منزل کار می‌کنند، وقتی به خانه برمی‌گردند، خانم خانه باز هم باید در خانه کار کند و خدمات بدهد، در حالی که مرد در خانه خدمات می‌گیرد. در حقیقت این تقسیم وظایف ناعادلانه است.


خانواده واحد بنیادین و اساسی جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است به همین جهت، حیات جامعه به دوام و بقای این نهاد مقدس بستگی دارد. از این رو شناخت مشکلاتی که حیات خانواده را تهدید می‌‏کند و تلاش در جهت برطرف کردن آن‏‌ها امری مهم و ضرورتی اجتناب ناپذیر است.

مسألهٔ اشتغال زنان از جمله مسایلی است که به دلیل تغییراتی که در ساختار زندگی سنتی و همچنین تأثیراتی که بر تربیت فرزند، مفهوم مادری و همسری به وجود می‌آورد، موجی از مسایل گوناگون و نظرات مختلف را به همراه خود دارد. روند صعودی اشتغال زنان در جوامع رو‌ به رشد از جمله کشور ما نیاز به مدل‌سازی بر اساس فرهنگ اسلامی و پر کردن خلأ‏های موجود را در جهت به حداقل رساندن آسیب‌های اشتغال بیش از پیش نمایان می‌سازد.

الگوی اشتغال زنان در جامعهٔ ما‌‌ همان مدل غربی است. مسلماً این مدل در جامعهٔ ما هم برای خانم‌ها و هم برای خانوادهٔ آن‌ها آسیب‌زاست. باید امکانات ویژه‌ای به خانم‌ها داده شود و موانعی که بر سر راه اشتغال زنان وجود دارد و ممکن است برای نهاد خانواده آسیب‌زا باشد از میان برداریم و اهداف جدیدی برای اشتغال زنان تعریف کنیم.

در این رابطه بر آن شدیم تا به مناسبت روز جهانی خانواده در گفت‌و‌گویی با «خانم دکتر مریم معین‌الاسلام» کار‌شناس مسایل زنان و مباحث تربیتی به بررسی مسأله مهم اشتغال زنان و باید‌ها و نباید‌های آن بپردازیم.

به عنوان اولین سوال بفرمایید دلیل گرایش خانم‌ها‌ به بازار کار چیست؟ و این پدیده چه آسیب‌ها و فرصت‌هایی را می‌تواند برای نظام اسلامی به همراه داشته باشد؟

علت اینکه خانم‌های ما گرایش به کار بیرون از خانه دارند چند مسأله است یکی از مهم‌ترین مسایل تأثیرگذار در علاقهٔ خانم‌ها به اشتغال القائات جهانی است. به هر حال، چه بخواهیم و چه نخواهیم، زنان جامعهٔ ما تحت تأثیر تبلیغات جهانی قرار دارند و مهم‌ترین القای این تبلیغات جهانی این است که آن‌ها را تشویق به کار در بیرون از منزل می‌کند.

همان طور که می‌دانید، در غرب به دلیل رشد سرمایه و استفاده از زنان به عنوان نیروی کار ارزان قیمت، تبلیغات وسیعی برای کشاندن زنان به بازار کار صورت می‌گیرد تا به زنان القا شود که خانه‌داری کار بی‌ارزشی است و اگر شما می‌خواهید احساس ارزشمندی داشته باشید، باید بیرون از خانه کار کنید. در همین راستا نظام سرمایه‌داری غرب تبلیغات وسیعی در رسانه‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای انجام می‌دهد و با ابزارهای مختلف از جمله هنر به زنان القا می‌کند که باید بیرون از خانه کار کنند.

همان طور که گفتم، هدف اصلی آن‌ها استفاده از زنان به عنوان نیروی کار ارزان قیمت و در نتیجه به جیب زدن سرمایه است. بنابراین یکی از دلایل این موضوع القائات جهانی است که بر زنان جامعهٔ ما هم تأثیر داشته و آن‌ها را به این نتیجه رسانده که ارزشمندی آن‌ها در گرو این است که کاری بیرون از خانه داشته باشند.

یکی دیگر از علل علاقه‌مندی خانم‌ها به اشتغال این است که سبک زندگی ما هم تحت تأثیر‌‌ همان القائات غربی تغییر پیدا کرده و شکل غربی به خودش گرفته است. لذا در این سبک زندگی خیلی از امور تحت تأثیر قرار گرفته‌اند. این سبک زندگی خانم‌ها را به این نتیجه رسانده است که کمترین وقت را به خانه و خانواده اختصاص دهند. بنابراین آن‌ها باید به دنبال یک شغل باشند.

از طرف دیگر زندگی‌های ماشینی امروزی سبب شده است که خانم‌ها در زمان کوتاهی بتوانند کارهای خانه را انجام دهند. لذا وجود وقت‌های اضافه در خانه یکی دیگر از دلایلی است که خانم‌ها را به این فکر می‌اندازد که باید کاری داشته باشند تا اوقات فراغتشان پر شود.

دلیل دیگر تحصیلات عالیهٔ خانم‌هاست.‌‌ همان طور که می‌دانید، امروز تعداد خانم‌هایی که تحصیلات عالیه دارند از تعداد مردان بیشتر است. طبیعتاً خانمی که به دانشگاه می‌رود، بعد از فارغ‌التحصیلی، به دنبال یک شغل خواهد بود.

در کنار این عوامل، بالا رفتن سن ازدواج هم مزید بر علت شده است. طبیعتاً وقتی سن ازدواج بالا برود، خانم‌هایی که ازدواج نکرده‌اند به صورت جدی‌تر به دنبال کار هستند تا هم استقلال مالی داشته باشند و هم وقتشان را پر کنند.

در مجموع، عواملی که باعث شده است خانم‌ها تمایل به کار کردن داشته باشند خیلی زیاد است که برشمردن آن‌ها زمان زیادی می‌خواهد. در این می‌ان، موضوع حائز اهمیت این است که اشتغال زنان تبعات منفی زیادی برای جامعه دارد؛ برای مثال، خانمی که نقش همسری و مادری و مدیریت خانواده را بر عهده دارد، اگر در بیرون از خانه هم شغلی داشته باشد، با توجه به تعدد نقش‌هایی که بر عهده دارد، دچار اضطراب خواهد شد. تحقیقات صورت‌گرفته دقیقاً نشان می‌دهد که انجام وظایف چند نقش به طور هم‌زمان باعث می‌شود انرژی‌های محدود فرد از بین برود و نهایتاً نتواند به همهٔ انتظاراتی که از او وجود دارد پاسخ دهد. در واقع تعدد وظایف باعث می‌شود خانم‌ها نتوانند به همهٔ آن‌ها رسیدگی کنند و طبیعتاً برای آن‌ها فشار روانی ایجاد می‌شود.

همهٔ کار‌شناسان بر این باورند که اشتغال خانم‌ها در بیرون از منزل باعث می‌شود که مسؤولیت‌های آن‌ها به صورت ناعادلانه افزایش پیدا کند. در واقع مرد و زنی که هر دو بیرون از منزل کار می‌کنند، وقتی به خانه برمی‌گردند، خانم خانه باز هم باید در خانه کار کند و خدمات بدهد، در حالی که مرد در خانه خدمات می‌گیرد. در حقیقت این تقسیم وظایف ناعادلانه است. از نظر جسمی و روانی هم تحقیقات ثابت کرده است که خانم‌های شاغل دچار بیماری‌های بیشتری می‌شوند.

در آموزه‌های دینی ما هم به این موضوع توجه شده است. امیرالمؤمنین (ع)، در نامهٔ ۳۱ نهج‌البلاغه، امام حسن (ع) را سفارش می‌کنند که خارج از توان زن کاری به او تحمیل نکنید، به این علت که طراوت و لطافت و زیبایی او در معرض خطر قرار می‌گیرد.

علاوه بر این‌ها، اشتغال خانم‌ها بر سن ازدواج آن‌ها تأثیر می‌گذارد. تأخیر در سن ازدواج، بالا رفتن نرخ تجرد قطعی و کاهش تعداد فرزندان از دیگر پیامدهای منفی اشتغال خانم‌هاست. ضمن اینکه اشتغال خانم‌های باردار طبیعتاً ممکن است تأثیرات منفی بر آن‌ها داشته باشد. همچنین این مسأله ممکن است بر تربیت فرزندان هم تأثیرات نامطلوبی به جا بگذارد. به هر حال وقتی خانم‌ها به بیرون از منزل می‌روند، اختلالی جدی در تکوین و دلبستگی کودک نسبت به مادر ایجاد می‌شود. وقتی مادر مجبور است که برای پرداختن به کارش فرزندش را به مهد کودک بفرستد، طبیعتاً آن توجه انفرادی که مادر به فرزند دارد از بین می‌رود و شکل گروهی پیدا می‌کند.

در واقع توجه به یک کودک بین چند کودک تقسیم می‌شود، آن هم توسط شخصی که تعلقی به کودک ندارد. این موضوع باعث می‌شود که دلبستگی کودک به مادر کم شود و مادر هم وقتی از سر کار برمی‌گردد، طبیعتاً خستگی‌های ناشی از کار به او اجازه نمی‌دهد که بتواند به طور کامل به امور فرزندش رسیدگی کند.

در آموزه‌های دینی ما این موضوع به طور جدی مورد توجه قرار گرفته است که در اثر ارتباط بین مادر و فرزند شخصیت فرزند شکل می‌گیرد. وقتی مادر فرصتی برای توجه به فرزند و پی‏گیری کارهای او نداشته باشد، طبیعی است که شخصیت آن فرزند به خوبی شکل نمی‌گیرد.

ضمن اینکه اشتغال خانم‌ها تأثیرات نامطلوبی بر روابط آن‌ها با همسرانشان دارد، به این دلیل که خانم به جای اینکه در خدمت همسرش قرار بگیرد، بیشتر مشغول پرداختن به وظایفش در بیرون منزل است و این موضوع موجب زوال نهاد خانواده می‌شود و روابط زن و شوهر را در انزوا قرار می‌دهد.

بنابراین شما قبول دارید که اشتغال زنان می‌‏‌تواند تا حدودی در نقش مادری و همسری آن‌‌ها اختلال ایجاد کند. در عین حال زنان نیمی از جامعه را تشکیل می‌‌دهند و اگر بتوانیم این مشکلات را از میان برداریم و آن شروطی که رهبری در فرمایشاتشان به آن‏‌ها اشاره فرمودند رعایت کنیم، می‌‌توانیم از پتانسیل این قسمت از جامعه هم استفاده کنیم. به نظر شما مسؤولین چه کارهایی می‌‌توانند انجام دهند تا این آسیب‌‏‌ها تا حد امکان برطرف شود؟

به هر حال ما نمی‌توانیم نیمی از پیکرهٔ جامعه را نادیده بگیریم و جامعه را محروم از حضور آن‌ها کنیم. در اسلام هم اشتغال زنان رد نشده است. در صدر اسلام هم زنان شاغل وجود داشتند. پیامبر (ص) نه تنها این افراد را از کار کردن منع نمی‌کردند، بلکه به آن‌ها رهنمود هم ارائه می‌دادند. مثلاً خانم عطرفروشی خدمت پیامبر (ص) آمد و پیامبر (ص) به او نفرمودند شغلت را کنار بگذار، بلکه به او راهکار ارائه کردند و مثلاً گفتند عطرهایی که لطافت بیشتری دارد به خانم‌ها اختصاص بدهید و عطرهایی که فلان ویژگی‌ها را دارد به مردان اختصاص دهید. همین طور وقتی آن خانم آرایشگر نزد پیامبر (ص) آمدند، ایشان او را راهنمایی کردند.

این نشان می‌دهد پیامبر (ص) و در واقع اسلام اشتغال زنان را ۱۰۰ درصد منع نمی‌کند. اما برای اینکه اشتغال زنان در جامعهٔ دینی مان آسیب‌زا نباشد، باید مدلی از اشتغال زنان ایجاد کنیم که با شرایط روحی‌، جسمی و روانی آن‌ها تناسب داشته باشد. طبیعتاً باید امکانات ویژه‌ای به خانم‌ها داده شود و موانعی که بر سر راه اشتغال زنان وجود دارد و ممکن است برای نهاد خانواده آسیب‌زا باشد از میان برداریم و اهداف جدیدی برای اشتغال زنان تعریف کنیم.

در واقع باید مدلی تهیه کنیم که دقیقاً متناسب با ساختار روحی، جسمی و روانی زنان و سبک زندگی دینی ما باشد. متأسفانه الگوی اشتغال زنان در جامعهٔ ما‌‌ همان مدل غربی است. مسلماً این مدل در جامعهٔ ما هم برای خانم‌ها و هم برای خانوادهٔ آن‌ها آسیب‌زاست. بنابراین در حال حاضر خلأ بزرگی در این زمینه احساس می‌شود و باید مدلی برای آن تهیه کنیم. در این مدل باید نگاه خانم‌ها را به سمتی هدایت کنیم که خانواده را در اولویت قرار دهند و در واقع اصالت با خانواده باشد. قاعدتاً در این مدل هر چیزی که به نهاد خانواده آسیب می‌زند باید از بین برود. به عبارت ساده‌تر، این مدل باید به گونه‌ای باشد که خانم‌ها هم به شغلشان برسند و هم به امور خانه و خانواده.

نباید این نکته را فراموش کنیم که واقعاً اشتغال مانع از یکنواختی و خستگی ناشی از وظایف تکراری زنان خانه‌دار می‌شود و آن‌ها را از بطالت و بیهودگی دور می‌کند. اخیراً تحقیقات ثابت کرده است که زنان خانه‌دار دچار افسردگی هستند. لذا باید برای کار خانم‌ها مدلی طراحی شود که اوقات اضافی آن‌ها را پر کند تا دچار بطالت و افسردگی نشوند. در عین حال باید تسهیلات ویژه‌ای برای آن‌ها فراهم شود. البته در قانون اساسی ما این تسهیلات در نظر گرفته شده است، ولی متأسفانه این تسهیلات عملاً به خانم‌ها ارائه نمی‌شود و کارفرمایان این قوانین را رعایت نمی‌کنند.

ضمن اینکه در این مدل باید نشان دهیم که نقش مادری و همسری باارزش‌ترین کار است. در واقع باید این نقش‌های خانم‌ها ارزش‌گذاری شود. امروز کشورهای خارجی هم دارند به این مسائل توجه می‌کنند. کار‌شناسان در سوئد دریافته‌اند که نهاد خانواده در این کشور به شدت دچار تزلزل شده، کارکرد خانواده تغییر پیدا کرده و خودکشی زیاد شده است. تحقیقات نشان داده که علت اصلی این مشکلات اشتغال خانم‌هاست. به همین دلیل کارگروهی در این کشور تشکیل شده است تا یک مدل زن‌محور و خانواده‌محور تهیه کنند. این کارگروه در پی تهیهٔ مدلی است که در آن، ضمن اینکه خانم‌ها شاغل هستند، حیات در خانواده جریان داشته باشد و حداقل روزی ۳ بار سر میز غذا اعضای خانواده دور هم جمع شود.

در شرایط کنونی تهیهٔ یک مدل کارآمد و عملیاتی برای کشور ما هم بسیار ضروری است. نهادهای مذهبی و قانونی هم باید در این زمینه کمک کنند تا از شیوع سبک زندگی غربی در کشور جلوگیری شود. در واقع باید با ترویج سبک زندگی دینی و ارائهٔ مدلی برای اشتغال زنان هم از پیامدهای منفی اشتغال زنان بکاهیم و هم از پتانسیل آن‌ها به بهترین شکل در کشور بهره ببریم.

به نظر شما تغییر سبک زندگی هم از پیامدهای منفی اشتغال زنان است؟

بله، دقیقاً همین طور است. در واقع این دو مقوله تأثیرات متقابل بر یکدیگر دارند؛ یعنی، هم سبک زندگی بر اشتغال خانم‌ها تأثیر داشته است و هم اشتغال خانم‌ها می‌تواند در تغییر سبک زندگی تأثیرگذار باشد.

متأسفانه امروز برخی از زنان به مشاغلی روی می‌آورند که در شأن آن‌ها نیست. لطفاً بفرمایید که اسلام زنان را از چه مشاغلی نهی می‌کند؟

مسلماً ساختار روانی و جسمی زنان یک ساختار خاص است. لذا بسیاری از مشاغل اصلاً متناسب با ساختاری نیست که خداوند حکیم برای زنان قرار داده است. متأسفانه خود صداوسیما به این مسأله دامن می‌زند. مثلاً با افتخار نشان می‌دهد که خانمی در معدن کار می‌کند یا رانندهٔ کامیون است، در حالی که این مشاغل واقعاً در شأن زنان نیست.

مدل اشتغال زنان باید متناسب با ویژگی‌هایی باشد که خداوند حکیم در وجود خانم‌ها قرار داده است. خداوند نقش انسان‌سازی را به عهدهٔ زنان گذاشته و تربیت را مهم‌ترین کار آن‌ها قرار داده است. لذا خانم‌هایی که در راستای امور فرهنگی و تربیتی در جامعه فعالیت می‌کنند، چون این امور متناسب با ویژگی‌های روحی، جسمی و عاطفیشان است، کمتر آسیب می‌بینند. ضمن اینکه وقتی مادری بیرون از منزل به امور تربیتی مشغول است، مسلماً در تربیت فرزندان خودش هم کارآمد‌تر خواهد بود.

بنابراین در مدل اشتغال زنان باید پرداختن به کارهای مردانه برای خانم‌ها ضدارزش تلقی شود و از سویی دیگر پرداختن به کارهایی که متناسب با روحیات خانم‌هاست باارزش دانسته شود. مثلاً شغل معلمی ضمن اینکه آسیبی به تربیت فرزندان معلمان نمی‌زند، خانم‌ها را در این امر باتجربهتر و کارآمد‌تر می‌کند. اگر این موضوع را آسیب‌شناسی کنیم، قطعاً به این نتیجه می‌رسیم که فرزندان خانم‌های معلم از تربیت بهتری برخوردارند و مشکلات کمتری دارند. البته منظور من این نیست که اشتغال خانم‌ها را منحصر به معلمی کنیم، ولی در مجموع کارهایی که سبقهٔ فرهنگی و تربیتی دارند با شرایط روحی و جسمی خانم‌ها متناسب‌تر هستند.

در حالی که اگر کارهای سنگین را بر عهدهٔ زنان قرار دهیم،‌‌ همان طور که امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند، باعث خواهد شد نشاط و شادابی زنان از بین برود و خیلی زود فرسوده و شکسته شوند. بنابراین هیچ وقت اسلام نمی‌پسندد که خانم‌ها شغلی را داشته باشند که موجب شکستگی آن‌ها شود.

اگر نکته‌ای در زمینهٔ حل مشکل اشتغال زنان به ذهنتان می‌رسد، بفرمایید.

قطعاً این بحث خیلی مفصل و عمیق است، اما آنچه در صحبت‌هایم اشاره کردم و دوباره بر آن تأکید می‌کنم تهیهٔ مدلی برای اشتغال زنان است. برای تهیهٔ این مدل باید از روان‌شناسان، جامعه‌شناسان و کار‌شناسان مسائل دینی استفاده شود. به نظر من، تا زمانی که این مدل تهیه نشود و قوانین و ضوابط کار خانم‌ها متفاوت از آقایان نباشد، روزبه‌روز مشکل اشتغال زنان در جامعه بیشتر خواهد شد. در این صورت، علاوه بر اینکه از این ظرفیت جامعه محروم می‌شویم، آسیبی جدی به نهاد خانواده وارد می‌شود.

همچنین موضوع فرزندآوری از مسائل مهمی است که در این مدل باید به آن توجه کنیم. متأسفانه نرخ جمعیت در کشور رو به کاهش است و این موضوع خیلی خطرناک به نظر می‌رسد. بنابراین اشتغال زنان باید به گونه‌ای تعریف شود که بر موضوع فرزندآوری تأثیر منفی نداشته باشد.

این‌ها از جمله مواردی است که در خصوص اشتغال زنان باید در نظر گرفته شود تا ضمن اینکه آسیب‌های این امر به حداقل می‌رسد، جامعه از محاسن اشتغال خانم‌ها بهره‌مند شود.

  1. مصطفی آهنگر
    14 می 2012

    بله در تضاد است!

  2. علی الف
    15 می 2012

    معلوم است که در تضاد است!
    قرار است خودمان را گول بزنیم یا ماجرا را ماسمالی کنیم؟

  3. سارا
    13 اکتبر 2013

    با منافع خانواده ای که در ان زن باید تمام مسولیت های خانه را بر عهده بگیرد و مرد هیچ احساس مسولیتی در قبال فرزند و خانواده جز تامین اقتصادی نداشته باشد در تضاد است.
    چرا بجای تسهیلات برای خانم ها برای اقایان تسهیلاتی در نظر نمیگیرند که بیشتر در بطن خانواده حضور داشته و ضمن همکاری با همسر علاوه بر مشارکت در تربیت فرزند و اعطای مهر پدری در امورات خانه نیز به سهم خود سهیم باشد تا فرصتی و مساعدتی به خانم ها برای کاهش دغدغه شغلی شان فراهم شود
    اشتغال زنان علاوه بر اینکه به انها نشاط و روحیه میدهد .باعث میشود از حالت مصرف گرایی مطلق خارج و به تولبد گرایی استقلال اقتصادی و اعتماد به نفس بالاتری دست یابند و ضمن تقویت بنیان اقتصادی خانواده کمک میکند تا مادرانی شادتر و همسرانی پویاتر در خانواده باشند .
    (امیدوارم انتشار دهید)

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.