دوشنبه 04 ژوئن 12 | 16:55
خط امام واقعی کجاست؟

هرمنوتیک «خط امام»

پیام‌های سال‌های پایانی عمر مبارک امام خمینی که در آن‌ها افق‌های آینده‌ی نهضت اسلامی را ترسیم می‌کنند شاید بهترین متن برای عموم باشد تا خود بتوانند قرائت‌های ناسازگار با متن از خط امام را در بازار مکاره‌ي سیاسیون تشخیص دهند. این پیام‌ها را می‌توان «قرآن» گفتمان خط امام دانست که باید «احادیث و روایات» و هم‌چنین «تفسیرها» را هرکس خود با محک آن بسنجد و از این رهگذر راه را بر «بدعت»‌گذاران ببندد.


تریبون مستضعفین- «خط امام» کلیدواژه‌‌ای است که در سال‌های پس از انقلاب از سوی گروه‌های سیاسی مختلفِ جمع‌ناپذیری به کار برده شده است و هر گروهی خود را مصداق واقعی آن دانسته است. به راستی خط امام به چه معناست و مصداق «خط امام ناب» چه گروه‌هایی هستند؟

آن‌چه که از امام خمینی به عنوان یک «متن» در اختیار ماست، گفته‌ها و نوشته‌های ایشان و نقل‌قول‌های تاریخ‌نویسان و نزدیکان‌شان درباره سیره فردی و اجتماعی ایشان است و «فهم» گروه‌های مختلف از این متن خط امام نامیده می‌شود. گروه‌هایی که از ابتدای انقلاب خود را خط امامی نامیده‌اند -از حزب توده تا جناح چپ، از اصلاح‌طلبان تا اصولگرایان و از راست سنتی تا پیروان مشرب سیاسی آیت‌الله مصباح یزدی- هر یک به فراخور اندیشه‌ سیاسی‌شان و هم‌چنین انتظاراتی که از یک رهبر انقلابی و یا یک حاکم اسلامی داشته‌اند به گزینش و ضریب‌دهی ‌آن‌چه که از امام در دسترس هست پرداختند و برای خود یک خط امام سازگار با پیش‌داوری‌ها و پیش‌فرض‌هایشان ساختند. این تفسیرهای متکثر از خط امام چه خودآگاه و مزورانه و چه ناخودآگاه و صادقانه شکل گرفته باشند در هر صورت نیازمند بررسی و بازخوانی است تا خط امام از یک واژه و برچسب خالی از محتوا و شعار سیاسی به یک گفتمان پویا تبدیل شود.

اما فراتر از این بررسی‌ها که بیشتر صبغه آکادمیک دارد، آن‌چه اهمیت دارد نقش «قدرت» در شکل دادن به یک قرائت رسمی از خط امام است. مسئولین نظام و در کنار آن‌ها کانون‌های قدرت و ثروت حتی اگر برای امام و خط امام اهمیتی قائل نباشند به دلیل کاریزمای امام خمینی و نهضت اسلامی جهانی ایشان «مجبور»اند خود را ذیل عنوان خط امام تعریف کنند و این باعث می‌شود که خودآگاه یا ناخودآگاه دست به بازتعریفی از خط امام بزنند که سازگار با منش سیاسی‌شان باشد. اصحاب قدرت و ثروت با استفاده از «رسانه» به عنوان مهم‌ترین بازوی قدرت در دنیای امروز، تلاش می‌کنند قرائت خود از خط امام را به عنوان گفتمان غالب دربیاورند. «بزرگان» انقلاب اسلامی -چه بر سر قدرت باشند و چه به حاشیه رفته باشند- همواره از نزدیکی سال‌های انقلاب خود با امام برای تحمیل تفسیر خود از خط امام به عنوان تفسیر قطعی، نهایی و مطابق با واقع بهره می‌برند و با ذکر خاطرات خصوصی و نقل‌قول‌های درگوشی از امام سعی در موجه جلوه دادن قرائت خود دارند. تمرکز رسانه‌های اصلاح‌طلب در سال‌های اخیر بر نوه‌های حضرت امام -که می‌توان گفت مایل به اصلاح‌طلبان‌ هستند- را می‌توان عینی‌ترین نمود این رویکرد دانست.

گذشته از این که باید قرائت‌های متکثر از خط امام را به رسمیت شناخت و یا این که برای سامان‌دهی یک قرائت رسمی و جامع و شفاف از آن تلاش کرد، این کلام امام در وصیت‌نامه ایشان حائز توجه است که «اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.» امام با این بیان خواه نا‌خواه راه را برای به وجود آمدن «مفسران رسمی» کلام خودش بسته است، مفسرانی که با استفاده از امتیاز تریبون‌های حکومتی و یا نوستالژی همراهی گذشته‌شان با امام بتوانند خط امام مورد پسند خود را بیافرینند.

پیام‌های سال‌های پایانی عمر مبارک امام خمینی که در آن‌ها افق‌های آینده‌ی نهضت اسلامی را ترسیم می‌کنند شاید بهترین متن برای عموم باشد تا خود بتوانند قرائت‌های ناسازگار با متن از خط امام را در بازار مکاره‌ي سیاسیون تشخیص دهند. این پیام‌ها را می‌توان «قرآن» گفتمان خط امام دانست که باید «احادیث و روایات» و هم‌چنین «تفسیرها» را هرکس خود با محک آن بسنجد و از این رهگذر راه را بر «بدعت»‌گذاران ببندد.

در ادامه چند پیام مشهور و گفتمان‌ساز امام خمینی که غالبا در سال‌های پایانی عمر ایشان صادر شده‌ است مختصرا معرفی می‌شود:

۱. اولین سند مبارزاتی امام خمینی: دعوت به قیام برای خدا (+)

۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۳: «خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده.»

۲. فرمان هشت ماده‌ای: حقوق مردم، قانون و قوه قضاییه (+)

۲۴ آذر ۱۳۶۱: «رسیدگی به صلاحیت سایر کارمندان و متصدیان امور، با بیطرفی کامل بدون مسامحه و بدون اشکال تراشیهای جاهلانه که گاهی از تندروها نقل می‌شود، صورت گیرد تا در حالی که اشخاص فاسد و مفسد تصفیه می‌شوند اشخاص مفید و مؤثر با اشکالات واهی کنار گذاشته نشوند.»

«ملت از صحت قضا و ابلاغ و اجرا و احضار، احساس آرامش قضایی نمایند، و احساس کنند که در سایه احکام عدل اسلامی جان و مال و حیثیت آنان در امان است.»

«هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند، یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی – اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده و لو برای یک نفر فاش کند.»

۳. برائت از مشرکان و تبیین وظایف مسلمین و مشکلات جهان اسلام (+)

۶ مرداد ۱۳۶۶: «فرياد برائت ما، فرياد فقر و تهيدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنه‏‌هايى است كه حاصل عرق جبين و زحمات شبانه روزى آنان را، زراندوزان و دزدان بين المللى به يغما برده‏‌اند و حريصانه از خون دل ملتهاى فقير و كشاورزان و كارگران و زحمتكشان، به اسم سرمايه‌دارى و سوسياليزم و كمونيزم مكيده و شريان حيات اقتصاد جهان را به خود پيوند داده‌‏اند و مردم جهان را از رسيدن به كمترين حقوق حقه خود محروم نموده‏‌اند.»

«شعار نه شرقى و نه غربى ما، شعار اصولى انقلاب اسلامى در جهان گرسنگان و مستضعفين بوده و ترسيم كننده سياست واقعىِ عدم تعهد كشورهاى اسلامى و كشورهايى است كه در آينده نزديك و به يارى خدا اسلام را به عنوان تنها مكتب نجاتبخش بشريت مى‏‌پذيرند و ذره‌‏اى هم از اين سياست عدول نخواهد شد… اين سياست، ملاك عمل ابدى مردم ما و جمهورى اسلامى ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است. چرا كه شرط ورود به صراط نعمت، حق برائت و دورى از صراط گمراهان است كه در همه سطوح و جوامع اسلامى بايد پياده شود.»

«ما به تمام جهان تجربه‌هايمان را صادر مى‏‌كنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچك‌ترين چشم‌داشتى، به مبارزان راه حق انتقال مى‏دهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربه‏‌ها، جز شكوفه‏‌هاى پيروزى و استقلال و پياده شدن احكام اسلام براى ملت‌هاى دربند نيست.»

«مصلحت زجركشيده‌‏ها و جبهه رفته‏‌ها و شهيد و اسير و مفقود و مجروح داده ها و در يك كلام، مصلحت پابرهنه‏‌ها و گودنشينها و مستضعفين، بر مصلحت قاعدين درمنازل و مناسك و متمكنين و مرفهين گريزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد… آن‌هايى كه در خانه‏‌هاى مجلل، راحت و بى‏‌درد آرميده‏‌اند و فارغ از همه رنج‌ها و مصيبت‌هاى جان‌فرساى ستون محكم انقلاب و پابرهنه‏‌هاى محروم، تنها ناظر حوادث بوده‏‌اند و حتى از دور هم دستى بر آتش نگرفته‏‌اند، نبايد به مسئوليت‌هاى كليدى تكيه كنند.»

«روحانيون متعهد اسلام بايد از خطر عظيمى كه از ناحيه علماى مزور و سوء و آخوندهاى دربارى متوجه جوامع اسلامى شده است سخن بگويند، چرا كه اين بي‌خبران هستند كه حكومت جابران و ظلم سران وابسته را توجيه و مظلومين را از استيفاى حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسيق و كفر مبارزان و آزاديخواهان در راه خدا حكم مى‏‌دهند.»

«خدا نياورد آن روزى را كه سياست ما و سياست مسئولين كشور ما پشت كردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايه‌دارها گردد و اغنيا و ثروتمندان از اعتبار و عنايت بيشترى برخوردار شوند. معاذاللَّه كه اين با سيره و روش انبيا و اميرالمؤمنين و ائمه معصومين- عليهم السلام- سازگار نيست، دامن حرمت و پاك روحانيت از آن منزه است، تا ابد هم بايد منزه باشد.»

۴. منشور استقامت: پیام به مناسبت کشتار مکه و قبول قطعنامه ۵۹۸ (+)

۲۹ تیر ۱۳۶۷: «بزرگترين درد جوامع اسلامى اين است كه هنوز فلسفه واقعى بسيارى از احكام الهى را درك نكرده‏اند؛ و حج با آنهمه راز و عظمتى كه دارد هنوز به صورت يك عبادت خشك و يك حركت بيحاصل و بى‏ثمر باقى مانده است.»

«اين ابرقدرتها هستند كه هيچ مرز و حد و قانونى نمى‏‌شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگى ملتها را امرى ضرورى و كاملًا توجيه شده و منطقى و منطبق با همه اصول و موازين خود ساخته و بين‌المللى مى‏‌دانند.»

«پيامبر اسلام نيازى به مساجد اشرافى و مناره‏‌هاى تزئيناتى ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است كه متأسفانه با سياست‌هاى غلط حاكمان دست‌نشانده به خاك مذلت نشسته‏‌اند.»

«ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجى و بين‌الملل اسلامى‏‌مان بارها اعلام نموده‌‏ايم كه درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم… ما درصدد خشكانيدن ريشه‏‌هاى فاسد صهيونيزم، سرمايه دارى و كمونيزم در جهان هستيم. ما تصميم گرفته‏‌ايم، به لطف و عنايت خداوند بزرگ، نظام‌هايى را كه بر اين سه پايه استوار گرديده‏‌اند نابود كنيم؛ و نظام اسلام رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- را در جهان استكبار ترويج نماييم.»

«مسلمانان بايد بدانند تا زمانى كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدّم مى‏‌شود؛ و هر روز شيطان بزرگ يا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثه‏‌اى را به وجود مى‏‌آورند.»

«امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار، و جنگ پابرهنه‏‌ها و مرفهين بى‏درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزيزانى كه در سراسر جهان كوله بار مبارزه را بر دوش گرفته‏‌اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نموده‏‌اند مى‏‌بوسم.»

«آنها كه تصور مى‏‌كنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بيگانه‏‌اند. و آن‌هايى هم كه تصور مى‏‌كنند سرمايه داران و مرفهان بى‏‌درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مى‏‌شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مى‏‌كنند آب در هاون مى‌‏كوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحت طلبى، بحث دنياخواهى و آخرت جويى دو مقوله‏‌اى است كه هرگز با هم جمع نمى‌‏شوند. و تنها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بى‏‌بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلاب‌ها هستند. ما بايد تمام‏ تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم.»

«جنگ ما جنگ عقيده است، و جغرافيا و مرز نمى‏‌شناسد. و ما بايد در جنگ اعتقادى‏‌مان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم.»

«ما مى‏‌گوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم. ما تصميم داريم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم.»

«اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامى و انقلابى خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين- عليهم السلام- را با دستهاى خود ويران نمايد، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بى‏‌فرهنگ به رسميت بشناسند؛ ولى در همان حدى كه آنها آقا باشند ما نوكر.»

«من به صراحت اعلام مى‏كنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه‌گذارى مى‏‌كند. و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه‌طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامه‌ريزى كنيم. ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم. و اين را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم. ما اعلام مى‏‌كنيم كه جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و كشور ايران به عنوان يك دژ نظامى و آسيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تأمين و آنان را به مبانى عقيدتى و تربيتى اسلام و همچنين به اصول و روشهاى مبارزه عليه‏ نظامهاى كفر و شرك آشنا مى‏‌سازد.»

«نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. نگذاريد پيشكسوتانِ شهادت و خون در پيچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند.»

«به جاى اينكه گفته شود كه ديگران كجا رفتند و ما كجا هستيم به هويت انسانى خود توجه كنند و روح توانايى و راه ورسم استقلال را زنده نگه دارند.»

«در مسير ارزشها و معنويات از وجود روحانيت و علماى متعهد اسلام استفاده كنيد؛ و هيچ گاه و تحت هيچ شرايطى خود را بى‏نياز از هدايت و همكارى آنان ندانيد.»

۵. پیام به مناسبت شهادت عارف حسین الحسینی: اسلام ناب و اسلام آمریکایی (+)

۱۴ شهریور ۱۳۶۷: «راه مبارزه با اسلام امریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متأسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین «اسلام امریکایی» و «اسلام ناب محمدی» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه داران‌ خدانشناس و مرفهین بی‌درد، کاملاً مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سیاسی بسیار مهمی است، که اگر این کار توسط حوزه‌های علمیه صورت پذیرفته بود، به احتمال بسیار زیاد سید عزیز ما، عارف حسین، در میان ما بود.»

۶. پیام به هنرمندان (+)

۳۰ شهریور ۱۳۶۷: «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی – صلی الله علیه و آله و سلم – اسلام ائمه هدی – علیهم السلام – اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم‌آور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‌درد، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» باشد.
هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامی گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است.
هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا، لذت می‌برند. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امریکا و شوروی، را بیاموزد.
هنرمندان ما تنها زمانی می‌توانند بی‌دغدغه کوله بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیده‌اند.»

۷. منشور سازندگی (+)

۱۱ مهر ۱۳۶۷: «در مسئله بازسازى و سازندگى من اطمینان دارم که شخصیت‌هاى رده بالاى نظام و مسئولین محترم و نیز مردم وفادار و انقلابى کشورمان چون گذشته هرگز قبول نمى‏‌کنند که نیل به این هدف به قیمت وابستگى ایران اسلامى به شرق و یا غرب تمام شود.»

«به مسئولین و دست اندرکاران در هر رده نیز مى‏گویم که شرعاً بر همه شما واجب است که همت کنید تا آخرین رگ و ریشه‏‌هاى وابستگى این کشور به بیگانگان را در هر زمینه‏اى قطع نمایید- که ان شاء اللَّه خواهید کرد- و اگر مصلحت نظام و اسلام سکوت است، دردمندانه سکوت کنید که اجر سکوت براى پیشبرد اهداف نظام و اسلام به مراتب بیشتر از دفاع از اتهام وابستگى است.»

«توجه به بازسازى مراکز صنعتى نباید کوچکترین خللى بر ضرورت رسیدن به امر خودکفایى کشاورزى وارد آورد، بلکه اولویت و تقدم این امر باید محفوظ بماند… مطمئناً خودکفایى در کشاورزى مقدمه‌‏اى است براى استقلال و خودکفایى در زمینه‏‌هاى دیگر.»

«مهمترین عامل در کسب خودکفایى و بازسازى توسعه مراکز علمى و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهاى متعهد و متخصصى است که شهامت مبارزه با جهل را دارند.»

«مبارزه با فرهنگ مصرفى که بزرگترین آفت یک جامعه انقلابى است.»

«استفاده از نیروهاى عظیم مردمى در بازسازى و سازندگى… و شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمکن و مرفه و بسط آن به توده‏‌هاى مردم و جامعه.»

۸. منشور برادری: مفتوح بودن باب اجتهاد در حکومت اسلامی (+)

۱۰ آبان ۱۳۶۷: «کتابهای فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه‌ها و برداشتها در زمینه‌های مختلف نظامی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و عبادی، تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود دارد و حتی در مسائل اجماعی هم ممکن است قول خلاف پیدا شود.»

«در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می‌کند که نظرات اجتهادی – فقهی در زمینه‌های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد.»

«اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی‌جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.»

«از کارهایی که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطه‌هایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آنقدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسی از اصول تخطی می‌کند، در برابرش قاطعانه بایستید.»

 ۹. پیام سالگرد تشکیل بسیج مستضعفین (+)

۲ آذر ۱۳۶۷: «بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی‌نشانی گرفته‌اند.»

«باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، باید هسته‌های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد.»

«بار دیگر تأکید می‌کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت.»

۱۰. منشور روحانیت (+)

۳ اسفند ۱۳۶۷: «روحانيت متعهد، به خون سرمايه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتى نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و رياضت درس خوانده‏اند و پس از كسب مقامات علمى و معنوى نيز به همان شيوه زاهدانه و با فقر و تهيدستى و عدم تعلق به تجملات دنيا زندگى كرده‌‏اند و هرگز زير بار منت و ذلت نرفته‏‌اند.»

«آنقدر كه اسلام از اين مقدسين روحانى نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت اميرالمؤمنين- عليه السلام- كه در تاريخ روشن است… ديروز مقدس نماهاى بيشعور مى‏گفتند دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مى‏گويند مسئولين نظام كمونيست شده‏‌اند!… ديروز «حجتيه‏‌اى» ها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نيمه شعبان را به نفع شاه بشكنند، امروز انقلابيتر از انقلابيون شده‌‏اند!»

«جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نيست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود و اين جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد.»

«جبهه بندى نهايتاً معارضه پيش مى‏‌آورد. هر جناح براى حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعارى انتخاب مى‏‌كند، يكى متهم به طرفدارى از سرمايه دارى و ديگرى متهم به التقاطى مى‏‌شود كه من براى حفظ اعتدال‏ جناحها هميشه تذكرات تلخ و شيرينى داده‏‌ام.»

«زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند. مسئله‌‏اى كه در قديم داراى حكمى بوده است به ظاهر همان مسئله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يك نظام ممكن است حكم جديدى پيدا كند، بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است، واقعاً موضوع جديدى شده است كه قهراً حكم جديدى مى‏‌طلبد.»

«براى مردم و جوانان و حتى عوام هم قابل قبول نيست كه مرجع و مجتهدش بگويد من در مسائل سياسى اظهارنظر نمى‏‌كنم.»

«ضرورتى نيست كه در چنين شرايطى ما به دنبال ايجاد روابط و مناسبات گسترده باشيم، چرا كه دشمنان ممكن است تصور كنند كه ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه مند شديم كه از كنار اهانت به معتقدات و مقدسات دينى خود ساكت و آرام مى‏گذريم. آنان كه هنوز بر اين باورند و تحليل مى‏كنند كه بايد در سياست و اصول و ديپلماسى خود تجديد نظر نماييم و ما خامى كرده‏ايم و اشتباهات گذشته را نبايد تكرار كنيم و معتقدند كه شعارهاى تند يا جنگ سبب بدبينى غرب و شرق نسبت به ما و نهايتاً انزواى كشور شده است و اگر ما واقع‌گرايانه عمل كنيم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مى‏‌كنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمين مى‏‌گذارند.»

«ترس من اين است كه تحليلگران امروز، ده سال ديگر بر كرسى قضاوت بنشينند و بگويند كه بايد ديد فتواى اسلامى و حكم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانين ديپلماسى بوده است يا خير؟ و نتيجه گيرى كنند كه چون بيان حكم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترك وكشورهاى غربى عليه ما موضع گرفته‏اند، پس بايد خامى نكنيم و از كنار اهانت كنندگان به مقام مقدس پيامبر و اسلام و مكتب بگذريم!»

۱۱. پیام پیرامون تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی (+)

۲۵ دی ۱۳۶۷: «همیشه مورخین اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود و یا اربابانشان ذبح می‌کنند. امروز همچون همیشه تاریخ انقلابها، عده‌ای به نوشتن تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند.»

«اگر شما می‌توانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب از زبان توده‌های مردم رنجدیده کنید، کاری خوب و شایسته در تاریخ ایران نموده‌اید. باید پایه‌های تاریخ انقلاب اسلامی ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرتها و ابرقدرتها باشد.»

۱۲. وصیت‌نامه سیاسی الهی امام خمینی (+)

  1. reza payami
    6 ژوئن 2012

    edame famane hasht madei:
    – آنچه ذکر شد و ممنوع اعلام شد، در غیر مواردی است که در رابطه با توطئه‌ها و گروهکهای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است که در خانه‌های امن و تیمی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیتهای مجاهد و مردم بیگناه کوچه و بازار و برای نقشه‌های خرابکاری و افساد فی الأرض اجتماع می‌کنند و محارب خدا و رسول می‌باشند، که با آنان در هر نقطه که باشند، و همچنین در جمیع ارگانهای دولتی و دستگاه‌های قضایی و دانشگاهها و دانشکده‌ها و دیگر مراکز با قاطعیت و شدت عمل، ولی با احتیاط کامل باید عمل شود، لکن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور دادستانها و دادگاهها، چرا که تعدی از حدود شرعیه حتی نسبت به آنان نیز جایز نیست، چنانچه مسامحه و سهل انگاری نیز نباید شود. و در عین حال مأمورین باید خارج از حدود مأموریت که آن هم منحصر است به محدوده سرکوبی آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعیه، عملی انجام ندهند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.