تریبون مستضعفین– مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، چندی پیش به بررسی اقدام رؤسای دانشگاههای بزرگ کشور مبنی بر تحریم پایگاه علمی انتشاراتی «الزویر» در واکنش به تحریم دانشگاه صنعتی مالک اشتر و دانشگاه شهید بهشتی از سوی این پایگاه بینالمللی پرداخت. در این گزارش به بررسی جنبههای مثبت و منفی ممنوعیت چاپ مقاله برای دانشگاهیان کشور در مجلات وابسته به این پایگاه بینالمللی پرداخته شده است و در نهایت این چنین نتیجه گرفته شده است که این اقدام عملا فایدهای ندارد و «عنوان «خودتحریمی» بر این اقدام، عنوان غریبی نیست.»
در خبر روابط عمومی مرکز پژوهش ها، صرفاً مقدمه و بخش اعظم بخش جمع بندی و نتیجه گیری گزارش این مرکز ذکر شده است ولی این گزارش بخش های قابل توجه دیگری هم دارد که نگاهی به آنها مفید به نظر می رسد:
الف- در انتهای بخش جمع بندی و نتیجه گیری این گزارش بیان شده است که اگر قرار است چنین تحریمهایی را سامان دهیم باید به برخی زیر ساختها توجه کنیم:
۱. آیین نامه های آموزشی برای فارغالتحصیلی دانشجویان در مقاطع تحصیلات تکمیلی و آییننامههای استخدامی و ارتقای هیئت علمی دانشگاهها در وضعیت فعلی اهمیت زیادی به چاپ مقاله در نشریات خارجی دادهاند. بنابراین لازم است آییننامههای موجود اصلاح شود و مورد بازنگری قرار گیرد.
۲. با توجه به راهاندازی پایگاه علمی بینالمللی جهان اسلام (ISC)، لازم است تمهیداتی اندیشیده شود که توجه دانشمندان تمامی کشورهای اسلامی به پایگاه مذکور معطوف شود. با این هدف که پایگاه استنادی علم جهان اسلام به صورت تدریجی جایگزین پایگاههای علمی وابسته به غرب شود.
۳. نظر به ماموریت مراکز مختلف اسناد و پایگاه اطلاعات علمی در کشور و امکان تحریم و یا تحدید دسترسیها به پایگاهها و منابع مختلف علمی توسط غرب، ترتیبی اتخاذ شود تا با ایجاد بانک اطلاعاتی در رشتههای مختلف علمی از منابع مختلف علمی موجود در دنیا ذخیرهسازی و تهیه آرشیو صورت گیرد.
ب- یکی از بخشهای این گزارش به بازخوانی نظرات موافقان و مخالفان تحریم الزویر، اختصاص دارد. در بخش مخالفان تحریم الزویر به بخشهایی از بیانیه انجمن فیزیک ایران، بیانیه بسیج دانشجویی دانشکده فنی دانشگاه تهران و همچنین یادداشت سایت تریبون مستضعفین با عنوان «تحریم الزویر از خود تحریمی تا خشت قصر علمی بیگانگان» اشاره شده است. همچنین بخش اعظم نظرات موافقان تحریم الزویر که در گزارش مرکز پژوهشها استفاده شده است، در همین یادداشت سایت تریبون مستضعفین جمعآوری شده بود.
ج- در بخشی از این گزارش، وجه قانونی این تصمیم مورد بررسی قرار گرفته و آمده است:
«بررسی قوانین و آیین نامه های موجود نشان می دهد روسای دانشگاهها در امور مربوط به آموزش و پژوهش تنها مسئولیت تعیین خط مشی اجرایی دانشگاه در قالب سیاست های علمی، آموزشی و پژوهشی دانشگاه متبوع را برعهده دارند و بنابراین چنین اختیاری از حوزه مسئولیت های ایشان خارج است… روسای دانشگاهها تنها میتوانند موضوع تحریم ناشر یا ناشرانی همچون الزویر را به مراجع ذیصلاح پیشنهاد دهند که این پیشنهاد حسب مورد می تواند پذیرفته شود و یا بعضاً به دلایلی مورد توجه قرار نگیرد.» چرا که مرجع تعیین اعتبار مجله های خارجی هیئت های ممیزی دانشگاهی هستند.
د- یکی از بخش های قابل توجه این گزارش، خلاصه نظرات حاصل از نشست چند تن از مسئولان وزارتخانه های علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه ها و کارشناسان مرکز پژوهش ها درباره ابعاد مختلف تحریم الزویر در تاریخ دهم بهمن 1390 است:
«هرچند که تحریم الزویر توسط روسای دانشگاه های تهران با هدف مقابله به مثل و حمایت از دانشگاه های تحریم شده اتخاذ تصمیم شده است ولی تاکنون اقدامی مبنی بر عملیاتی نمودن آن از سوی وزارت علوم صورت نگرفته است… اعلان این تصمیم دربرگیرنده آثار مثبت سیاسی در سطح بین الملل و موجب تقویت قدرت چانه زنی مسئولین ایرانی در برابر طرف مقابل بوده است.»
هرچند تاخیر هشت ماههی مرکز پژوهشهای مجلس برای اعلام نظرات خود درباره این موضوع مهم و تاثیرگذار بر وضعیت جامعه علمی کشور، جای تاسف دارد و محل سوال است ولی بیانصافی است از محتوای کارشناسی، قابل قبول و جامع گزارش مرکز پژوهش های مجلس در زمینه تحریم الزویر تقدیر نشود. متاسفانه اکثر رسانههای کشور با این گزارش مرکز پژوهش ها برخورد نامناسب و بسیار گزینشی داشته و از انتشار خلاصه این گزارش هم خودداری کردند.
در اینکه تصمیم روسای دانشگاهها مبنی بر تحریم انتشارات الزویر اقدامی عجیب و سوال برانگیز بود و باید مورد نقد قرار میگرفت تردیدی نیست، اما سوال اصلی اینجاست چرا نخبگان جامعه بخصوص نخبگان علمی و دانشگاهی، تشکلهای دانشجویی و رسانه های کشورمان (اعم از موافقان یا مخالفان تحریم الزویر)، در برابر اقدام سیاسی و ظالمانه انتشارات الزویر در مسدود کردن دسترسی دو دانشگاه شهید بهشتی و مالک اشتر به پایگاههای اطلاعاتی خود که برخلاف کنوانسیونها و پروتکلهای بین المللی بود، سکوت کردند؟ آیا این موضوع ارزش رسانهای شدن و مانور تبلیغاتی را نداشت؟ آیا بررسی این موضوع از جوانب مختلف سیاسی-حقوقی از جانب نخبگان لازم نبود؟ آیا صدور بیانیه یا ارسال نامه به مسئولین این انتشارات یا نهادهای ملی و مراکز بینالمللی در اعتراض به این تحریم امکانپذیر نبود؟!
به طور قطع، چنین غفلتهایی از سوی نخبگان علمی و دانشگاهی، تشکلهای دانشجویی و رسانههای کشورمان و فراتر از آنها مقامات کشور توجیهپذیر نیست و احتمالاً این موضوع آثار منفیای نیز بر جامعه علمی کشورمان در پی خواهد داشت. به نظر میرسد سرگرم شدن نخبگان جامعه به موضوعات به مراتب کماهمیتتر مانند مجادلههای روزانه مسئولین و یا اخبار و شایعات زرد و بیاساس سیاسی در به وجود آمدن چنین غفلتهای بزرگی بیتاثیر نیست.
Sorry. No data so far.