تریبون مستضعفین- محمد غفاری (شاعر و منتقد ادبی)
بدون هیچ مقدمهای یک صلوات بفرستید و آن را هدیه کنید به شاعری که قلمش با جوهر تعهد مینوشت و شعرهایش همصدا بود با حلق اسماعیل.
شاعری در مشعر
عارفی درعرفات
بر گل روی محمد صلوات
«سید حسن حسینی» سال 1335 در تهران متولد شد. در دههی پنجاه و همان سالها که در حال تحصیل در رشتهی تغذیه بود، قدم در دنیای ادبیات نهاد و در طول بیش از سی سال همنفسی با ادب و هنر، آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. تحصیلات سید حسن حسینی دو بخش داشت، ابتدا با دریافت لیسانس تغذیه و پس از آن با ادامهی تحصیلات در رشته ی مورد علاقهاش و گرفتن دکترا در رشتهی زبان و ادبیات فارسی. تألیفات علمی دکتر حسینی از تاثیرگذارترین کتابهای عصر حاضر است. خواندن کتاب «بیدل، سپهری، سبک هندی» به قلم ایشان، میتواند راهگشای شناخت سبک هندی و مضمونسازی برای شاعران جوان باشد؛ البته باید یادمان باشد که دکتر حسینی هیچگاه از سرودن شعر فاصله نگرفت؛ برخلاف آنکه خود گفته است:
شاعری وارد دانشکده شد
دم در
ذوق خود را به «نگهبانی» داد!
با پیروزی انقلاب اسلامی و پیدایش ایدئولوژی و تفکرات جدید بین هنرمندان، سید حسن حسینی از شاعران پیشتازی بود که تفکرات اسلامی انقلابی خود را به زلف شعر گره زد و در این مسیر روشن از هیچ کوششی فرو نگذاشت. برقراری جلساتی با دوستان همفکرش در بخش ادبیات «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» یا همان حوزه هنری این روزها، نخستین حرکت جدی و تاثیرگذار جریان شعر متعهد بود و ادامهی آن در دفاع مقدس، پشتوانهی خوبی برای خلق آثار هنری و ثبت حماسه و ایثار رزمندگان بود. هیچگاه نمیتوان از شعرهای سید حسن حسینی در زمان جنگ چشم پوشید و کمتر کسی است که بارها با خود مرور نکرده باشد:
کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت
با زخم نشان سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا کسی چون تو شگفت
حیثیت مرگ را به بازی نگرفت
غزل، مثنوی، رباعی و سپید قالبهای شعری هستند که اغلب اشعار سید را در بر میگیرد و از هر کدام آنان آثار درخشانی به جای مانده است؛ البته سال های آخر شاعرانگی اش بیشتر سپید بود. طرحهای او نیز سرشار از زیبایی است و درآمیختن با زبان طنز به آن لطافت خاصی بخشیده است:
تاجری
مجلس تفسیر گذاشت
ابتدا فاتحه بر قرآن خواند!
«همصدا با حلق اسماعیل»، «برادهها»، «بیدل سپهری سبک هندی»، «مشت در نمای درشت»، «گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس»، «نوشداروی طرح ژنریک»، «طلسم سنگ»، «گنجشک و جبرئیل»، «شقایقنامه»، «در ملکوت سکوت»، «از شرابههای روسری مادرم»، «سفرنامه گردباد» و «شاعری در مشعر» مجموعه تألیفات سید حسین حسینی هستند که موضوعات آنها بسیار گشترده است. از شعرهایی با موضوعات مختلف -آیینی، طنز، دفاع مقدس اجتماعی و…- گرفته تا نقد ادبیات و فیلمنامه و… .
«نگاهی به خویش» و «حمام روح» دو کتاب ترجمه ی سید حسن حسینی است که اولی مصاحبه ای است با شاعران و نویسندگان معاصر عرب و دومی ترجمهی گزیدهای از اشعار جبران خلیل جبران.
ملکوت سکوت مجموعه شعری است که بعد از درگذشت حسینی، در سال 1385، به دست قیصر امین پور گزینش و منتشر شده است. قیصر در مقدمهی این کتاب نوشته است که ای کاش خود سید بود و این اشعار را منتشر میکرد. از شرابه های روسری مادرم نیز با انتخاب قیصر همراه بود، شعرهای سپیدی که با موضوع مادر آبهای جهان حضرت فاطمه(س) از قلم فرزندش سید حسن جاری شده بود. گنجشک و جبرائیل مجموعهای از اشعار سپید است که همهاش عاشورایی است و بیشک از ماناترین مجموعه اشعار عاشورایی است. نکتهی قابلتوجه این کتاب آن است که سید وصیت کرده بود که یکی از نسخه های گنجشک و جبرئیل را در کفنش بگذارند و با او به خاک بسپارند.
سید حسن حسینی در نهم فروردین 1385 بر اثر سکته ی قلبی بدورود حیات گفت و جامعه ی ادبی و به خصوص ادبیات متعد و ولایی کشور را در غمی سنگین فرو برد.
رهبر فرزانه انقلاب در پی درگذشت این شاعر و ادیب برجسته ی کشور پیامی ارسال کردند که با هم می خوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
با اندوه و تأسف بسیار، خبر درگذشت شاعر و هنرمند عزیزمان آقای سید حسن حسینی را شنیدم. این داغ بزرگی بر دل جامعه هنری و ادبی انقلاب است. این انسان فرزانه و آزاداندیش و این مؤمن پارسا و بافضیلت، یکی از نمونه های برجسته امروز و یکی از امیدهای آینده بود. در شعر و ادب و نیز در پژوهش و تأملات محققانه، خرد و ذوق و ابتکار، شاخصه های کار او بود. مشاهده فرآورده های ذهن خلاق او هماره برای این جانب اعجاب آور و تحسین انگیز بود. درگذشت او خسارت بزرگی برای اصحاب هنر و ادب است. این حادثه تلخ را به بازماندگان آن عزیز و نیز دوستان و همکارانش و به همه دل بستگان به زبان و ادب و شعر فارسی تسلیت می گویم و از خداوند متعال، فیض و رحمت و مغفرتش را برای آن فقید مسئلت می کنم.
سید علی خامنه ای 9/1/1383
روحش شاد.
شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم؟
ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم؟
نیست از هیچ طرف راه برون شد ز شبم
زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم؟
از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبستهی این ایل و تبارم چه کنم؟
من کزین فاصله غارت شدهی چشم تو ام
چون به دیدار تو افتد سر و کارم چه کنم؟
یک به یک با مژههایت دل من مشغول است
میلههای قفسم را نشمارم چه کنم؟
مرحوم سید حسن حسینی
Sorry. No data so far.