حجت الاسلام محمد باقر انصاری، ششمين امام جمعه و مدير مركز اسلامي هامبورگ است که از سال 1370 تا 1378 در این مرکز مشغول فعالیت بوده است.
وی از افرادی بوده که در سال 1350 در گروه سه نفره تحقيقاتي زير نظر آيت الله بهشتي عضو بوده و به مدت پنج سال به پژوهش در زمينه تفسير، فلسفه اسلامي و غربي و بررسي اديان از جمله مسيحيت مشغول گرديد.
در زمینه نحوه فعالیت های خارج از کشور شهید بهشتی که نقطه برجسته آن در مرکز اسلامی هامبورگ بوده است به گفتوگو با حجتالاسلام انصاری پرداختیم.
در ابتدا توضیح کلی در رابطه مرکز هامبورگ و نحوه شکلگیری آن ارائه بفرمایید. چرا كشور آلمان براي ايجاد مركز اسلامي انتخاب شد؟
از آنجايي كه بندر بزرگ هامبورگ بندري بود كه نقل و انتقال كالا به ساير نقاط دنيا از آنجا به آساني انجام ميشد تعداد زيادي از تجار ايراني به خصوص تجار فرش به آلمان رفته بودند و در آنجا فعاليت داشتند.
در ميان نيروهاي خارجي حاضر در آلمان مثل اعراب و تركها نيروي فعال و متمول ايرانيها بودند و چون افراد متديني بودند، احساس نياز كردند كه بايد يك مسجدي داشته باشند تا جلسات خود را در آنجا تشكيل دهند. بنابراين، از مرحوم آيت الله بروجردي خواستند يك نماينده روحاني براي آنها اعزام كند تا بتوانند مسائل و احكام خود را از او بپرسند.
آيت الله بروجردي در آن زمان آقاي محققي را كه از روحانيون فرهيخته حوزه و استاد دانشگاه بود به هامبورگ اعزام كردند و پس از مدتي با همت ايشان اين مركز راهاندازي شد.
مسجد هامبورگ با كمكهاي آيتالله بروجردي ساخته شد
آيت الله بروجردي از مراجعي بود كه به مسجدسازي علاقه بسيار داشت و هم اكنون نيز مساجد زيادي در شهرهاي مختلف ايران به نام ايشان وجود دارد. از ايشان درخواست بناي مسجد در هامبورگ شد و ايشان كمك اوليه را براي اين كار فرستادند و بقيه بودجه هم قرار شد از محل جمعآوري شود. مرحوم لرزاده هم كه مهندس سنتي بود و نقشههاي مساجد را تهيه ميكرد طرح مسجد را داد.
آقاي محققي شش، هفت سال در هامبورگ حضور داشت، اما مسجد تمام نشد و آقاي بروجردي هم كه فوت كردند ايشان به ايران بازگشت. در زمان آيت الله بهشتي همين مسجد تكميل شد و توسعه پيدا كرد و اولين مسجدي بود كه در اروپا توسط ايرانيان ساخته شد.
پیشینه فعالیتهای شهید بهشتی در هامبورگ را بفرمایید.
انصاري: شهيد بهشتي از سال 43 به هامبورگ رفتند و 6 سال در آنجا حضور داشت و در مسجدي كه در آنجا بود و آيت الله بروجردي، مرجع تقليد زمان آن را بنيانگذاري كرده بودند به فعاليت ميپرداخت.
برنامه شهيد بهشتي براي اعزام طلبههاي مبلغ به نقاط مختلف جهان
شهيد بهشتي سال 50 به ايران برگشت و به فكر افتاد كه لازم است چند تن از طلبهها را تربيت كند كه به عنوان مبلغ به چند نقطه دنيا بروند. وی برنامه دقيقي براي اين موضوع طراحي كرد، طبق اين برنامه واحدهاي درسي متعددي در نظر گرفته شد كه به اين طلبهها آموزش داده شود.
اين برنامه در تهران و قم برگزار شد و بنده هم از افرادي بودم كه در اين برنامه شركت كردم. طول اين برنامه 5 سال و در زمينه توسعه مباني اسلامي مبلغين بود؛ چرا كه آن زمان فقط دروس فقه، اصول، كلام در حوزه تدريس ميشد، ولي در اين برنامه علوم ديگري هم گنجانده شد كه ماحصل تجربه شهيد بهشتي در مدت حضورشان در خارج از كشور بود.
عناوين برنامههاي اين دوره بدين شرح بود:
1- زبان عربي و يك زبان خارجي كه انگليسي انتخاب شد و سخنراني، گفتار، نوشتار و همچنين ترجمه را در حد كامل آموزش ميدادند.
2- تفسير قرآن كه خيلي به آن عنايت شد تا شناخت كاملي از آن حاصل شود.
3- تاريخ اسلام.
4- تاريخ اروپا: براساس كتاب تاريخ «آلبر ماله» كه تاريخ جامعي از اروپا بود تدريس ميشد.
5- فلسفه اسلامي، با محتوايي بيشتر و عميقتر از آنچه در قم تدريس ميشد شامل فلسفه مشاء، فلسفه بوعلي سينا و فلسفه صدرالمتالهين كه موضوعات مورد پژوهش و مطالعه بود.
كتابهاي كه علامه طباطبايي به طور خاص براي دوره درسي شهيد بهشتي نوشتند
در فلسفه اسلامي از علامه طباطبايي خواسته شد كه دو كتاب به طور خاص براي تدريس در اين دوره بنويسند؛ چرا كه كتابهاي فلسفي در آن زمان مغلق و پيچيده بود، لذا دو كتاب «بدايه الحكمه» و «نهايه الحكمه» تاليف شد كه تحويل آيتالله جوادي داد که از روي متنهاي دست نوشته، اين دو كتاب را تدريس مي كرد و بعدها دو كتاب اصلي حوزه شد.
6- فلسفه غرب، از روي فلسفه هگل.
7- مسيحيت، يهود و تاريخ آنها كه مطالعه عهدين بود، كتابي هم با نام «جهان مسيحيت» محصول اين كار بود و ترجمه شده بود، اين كتاب شامل فرقههاي مختلف مسيحيت، اعمال و سلوك و رفتار مسيحيان ميشد.
البته، دروس اين دوره به طور كامل در مقدمه كتاب «سفر به كشورهاي مختلف جهان در ارتباط با انقلاب اسلامي» كه در مركز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده آمده است و در آنجا گفته شده كه دروس اين دوره چند صد ساعت برنامه و واحد درسي بود.
مسجد ايرانيان هامبورگ در زمان شهيد بهشتي تبديل به مركز اسلامي هامبورگ شد
نحوه فعاليتهاي شهيد بهشتي و برنامههاي مختلف سياسي، فرهنگي و علمي كه براي بصيرت بخشي افراد در هامبورگ انجام دادند را بيان نماييد.
شهيد بهشتي براي اينكه اسلام را به اروپاييان و مسيحيت ارائه كند يك مركز اسلامي تشكيل داد. آنجا ابتدا مسجد بود و اساسنامه آن به عنوان اساسنامه مسجد ايرانيان بود، ولي بهشتي اساسنامه ديگري تحت عنوان «مركز اسلامي هامبورگ» ثبت كرد و كارهاي علمي و فرهنگي متعددي را تحت اين عنوان شروع نمود.
ايشان سخنرانيهاي متعددي در همان مركز داشت، پرسش و پاسخهايي نيز به زبان فارسي و انگليسي در مركز صورت گرفته بود كه حدود 60 حلقه نوار در زمينه مباحث اسلامي ميشد و در زماني كه من متصدي مركز بودم اين نوارهاي حلقهاي را به نوار كاست تبديل كرديم.
كتابچه شهيد بهشتي در اختيار مسيحياني قرار ميگيرد كه ميخواهند ازدواج كنند
شهيد بهشتي همچنين از طرف بعضي كليساها براي تبيين معارف اسلامي دعوت ميشد كه يكي از سخنرانيهاي به جا مانده از آن دوران، سخنراني درباره مباني اعتقادي اسلام، توحيد، نبوت، معاد و فروع دين است كه بعدها به صورت كتابچه درآمد و الان هم در مركز هامبورگ به دو زبان انگليسي و آلماني تجديد چاپ شده و به خصوص به افرادي كه بخواهند با مسلمانان ازدواج كنند داده ميشود، براي اين كه همسر خود را با علم و آگاهي انتخاب كنند؛ اينها ميبينند كه اسلام حضرت مسيح را تاييد ميكند و به عنوان پيامبر اولوالعزم مورد احترام است.
در دوره زماني 8 سالهاي كه در مركز اسلامي هامبورگ بودم، به طور متوسط 100-140 نفر در سال يا از طريق ازدواج يا از طريق آشنايي با معارف اسلامي به اسلام گرايش پيدا ميكردند.
اداره مسجد هامبورگ توسط تجار ايراني مقيم هامبورگ
سازماندهي افراد در آلمان و اروپا چگونه بود؟
در آن زمان حكومت اسلامي وجود نداشت كه بودجه و امكاناتي به مركز تخصيص دهد، در نتيجه مركز خودكفا بود و تجار ايراني مقيم هامبورگ كمك ميكردند و مسجد اداره ميشد.
شهيد بهشتي كارمند چنداني نداشت، يك معاون روحاني از قم ميبردند و يكي دو نفر هم نيروي محلي بودند كه به ايشان كمك ميكردند، اما برنامههاي بسيار منظمي در مركز حاكم بود؛ مثلاً روزهاي مخصوصي براي ملاقات بود و جلسات و فعاليتهاي ديگر وجود داشت.
شهيد بهشتي پايهگذار انجمنهاي اسلامي اروپا بود
آموزش دانشجویان که بتوانند فعاليتهاي خاصي در نقاط مختلف داشته باشند به چه صورت بود؟
يكي از كارهاي شهيد بهشتي ارتباط با دانشجويان ايراني مقيم اروپا بود، ايشان انجمنهاي اسلامي اروپا را بنيانگذاري كردند كه الان هم اين انجمنها وجود دارند و مقام معظم رهبري دكتر اژهاي را نماينده خود در اين انجمنها كردهاند.
شهيد بهشتي دانشجويان مذهبي ايراني را كه در قسمتهاي مختلف اروپا حضور داشتند تشويق به تاسيس انجمن كردند. البته، آن زمان دانشجوياني كه به اروپا ميرفتند معمولاً از اقشار مرفه و غيرمذهبي جامعه بودند ولي تعدادي هم از خانوادههاي مذهبي بودند كه شهيد بهشتي اين افراد را تشويق كردند و آنها در هر كشوري كه بودند انجمن تشكيل ميدادند.
بعد هم اين انجمنها زير پوشش اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشگاههاي اروپا قرار گرفت كه مركز اين اتحاديه در هامبورگ بود و جلسات در آنجا تشكيل ميشد؛ الان هم اين مركز در هامبورگ قرار دارد.
دانشجويان انجمنهاي اسلامي اروپا بازوي خارجي امام در انقلاب بودند
براي اين افراد كلاسها و برنامههاي ديني و مذهبي برگزار ميشد كه اين برنامهها به انقلاب اسلامي بسيار كمك كرد. وقتي امام(ره) كار خود را از نجف شروع كردند بازوي خارجي و اروپايي فعاليتهاي ايشان همين دانشجويان بودند كه اعلاميهها را در آنجا تكثير و پخش ميكردند.
البته، زمان بسيار سختي بود؛ چون ساواك در سفارتخانهها و كنسولگريهاي حاضر در آن كشورها نمايندگي داشت و فعاليتهاي دانشجويان را زير نظر ميگرفت. اين دانشجويان به ايران كه ميآمدند متحمل سختي ميشدند و مورد پرسش و پاسخ قرار ميگرفتند، اما به هرحال كمك كردند كه منش و افكار امام بين دانشگاهيان اروپايي منتشر گردد.
نحوه ارتباط شهيد بهشتي با انجمنهاي اسلامي اروپا
ارتباط شهيد بهشتي با دانشجویان چگونه بود، يعني زمان خاصي مثل برگزاري كلاسها با آنها ارتباط برقرار ميكردند يا برنامه ديگري بود؟ اين افراد آموزش خاصي ميديدند؟ خط دهي و سازماندهي اين افراد توسط شهيد بهشتي چگونه بود؟
اين اتحاديه اساسنامهاي داشت و نشست سالانه و انتخابات داشتند. ايشان با اين اتحاديه ارتباط كامل داشت، نشستهاي سالانه برگزار ميشد و جلسات آموزشي هم برقرار بود.
از سوي ديگر، هم ايشان به كشورهاي داراي انجمن ميرفتند و به تك تك انجمنها سركشي ميكردند، هم اين كه گاهي مراسمي براي اين افراد در هامبورگ تشكيل ميدادند كه افراد به صورت انجمني يا تكتك به آنجا ميآمدند و آموزشهاي اسلامي داشتند. اين ارتباطات علمي و فرهنگي از طريق تلفن و نامه هم برقرار بود.
اعتكاف جوانان مسلمان در روزهاي طولاني آلمان
بحثهاي تبليغاتي اين مركز در آن دوره به چه صورتی بود؟ در واقع، برنامهريزي مشخصي براي تبليغات وجود داشت؟
در آن دوره و حتي همين الان دو نوع فعاليت در مركز اسلامي هامبورگ انجام ميگيرد، يكي از اين فعاليتها كارهاي سنتي و مسجدي است مثل نماز جماعت، سخنراني و برگزاري مراسم مذهبي براي ايرانيها، عربها، تركها و آلمانهايي كه مسلمان شدهاند.
اخيراً در سفري كه به آنجا داشتم مراسم اعتكاف در مسجد برگزار شده بود و 150 نفر از مليتهاي مختلف در اين مراسم شركت كرده بودند كه بسياري از آنها جوان و تعدادي نيز مسلماني بودند كه يكي دو سال از اسلام آوردن آنها ميگذشت، اما اين افراد با اين كه طول روز در آنجا زياد است (در آن ايام روز از ساعت 15/1 دقيقه صبح تا 7/22 دقيقه بود) روزه ميگرفتند و عبادت ميكردند.
برنامههاي فرهنگي و تبليغي مرکز هامبورگ
برنامههاي ديگر برنامههاي فرهنگي و تبليغي است كه تحت عنوان مركز اسلامي ميگنجد و عبارت است از ارتباط با كليساها، ارتباط با دانشگاهها، ارتباط با تازه مسلمانها، چاپ نشريه مثل نشريهاي كه با نام فجر چاپ ميشود و كتابهاي آلماني و كتابهاي اسلامي كه از زمان شهيد بهشتي تا كنون ترجمه ميشود.
البته، سالهاي بعد از انقلاب اين فعاليتها توسعه پيدا كرده و امكانات بيشتري براي اين گونه فعاليتها در اختيار مركز قرار گرفته است.
آمارهاي رسمي از تعداد مسلمانان موجود در آلمان
با توجه به اين فعاليتها كه گرايشهاي زيادي نسبت به اسلام ايجاد كرده دولت آلمان برخورد خاصي با اين مركز ندارد؟
در گذشته برخوردي نبود و با توجه به دموكراسي و آزادي مذهب هر كسي ميتوانست برنامههاي مذهبي خود را داشته باشد. الان حدود 2700 مسجد و مركز اسلامي در آلمان وجود دارد، برخي مساجد بزرگ و با مشخصات يك مسجد كامل هستند، اما در برخي مكانها مساجد كوچك هستند مثلا جاهاي كوچكي را اجاره كرده يا خريدهاند و آن را تبديل به مسجد كردهاند.
اين مراكز براي سه ميليون و چهارصد هزار مسلماني است كه طبق اعلام مراكز آمارگيري رسمي آلمان در اين كشور زندگي ميكنند.
اكثر مسلمانان كشور آلمان ترك تبار هستند
البته، اكثر اين مسلمانان از كشور تركيه هستند، پس از جنگ جهاني دوم كه آلمان به صورت ويرانه درآمده بود و اين كشور نياز به نيروي كار داشت، سيل كارگران از تركيه به آلمان روانه شدند كه الان نسل سوم و چهارم آنها در اين كشور ساكن هستند. بقيه مسلمانان آلمان نيز اعراب و مسلمانان كشورهاي خاورميانه و ايران هستند.
اين اصل از گذشته در كشورهاي اروپايي وجود داشته كه هر مهاجري آزاد است دين خود را داشته باشد و مراسم مذهبي خود را برگزار كند.
بعد از انقلاب اسلامي حساسيت كشورهاي اروپايي نسبت به مسلمانان بيشتر شد
بعد از انقلاب اسلامي چون اسلام رونق بيشتري پيدا كرد و گروندگان به اسلام زياد شدند در كشورهاي اروپايي و از جمله آلمان حساسيتهايي ايجاد شد و محدوديتهايي شكل گرفت، ولي باز هم همان آزادي وجود داشت و دارد.
پس از 11 سپتامبر و فعاليتهاي تروريستي در غرب محدوديتهاي شديدتري نسبت به مسلمانان و بدبيني شديدتري نسبت به اسلام ايجاد شد و به تدريج مسئله اسلام هراسي و اسلام ستيزي به وجود آمد كه تبليغات رسانهاي غرب و صهيونيستها به اين مساله بسيار دامن زدند.
اما در عين حال فعاليت مساجد به طور طبيعي آزاد است و هر كسي كه مسلمانان معتدلي باشد و كارهاي خلاف نداشته باشد مورد احترام دولتهاي غربي و آلمان است.
تربيت نيروي انساني شايسته در مركز اسلامي هامبورگ
آيا اين مركز توانسته افرادي انقلابي را تربيت كند كه در اروپا حضور داشته باشند و فعاليت كنند؟
پروژه تربيت افراد كار مشكل و طولاني مدتي است، يكي از كارهاي هميشگي مركز كارهاي آموزشي و تربيتي بوده است. البته، جدا از تربيتهاي عمومي مثل جلسات شبهاي جمعه، سخنرانيها و … كه افراد با اسلام آشنا ميشوند.
در بين اينها افراد شايسته و زبدهاي نيز وجود دارند كه به صورت ويژه تربيت ميشوند و با توجه به اين كه اين افراد دانشجو هستند و به زبان آلماني نيز مسلط ميباشند فعاليتهاي خوبي انجام ميدهند، برخي كتاب منتشر ميكنند و برخي موسسات فرهنگي را تاسيس و اداره ميكنند.
سوژههايي كه غربيها براي تضعيف اسلام روي آنها مانور ميدهند
مباحثي كه شهيد بهشتي مطرح ميكردند بيشتر از چه جنسي بود و با توجه به مخاطب خاص خود بيشتر روي چه موضوعاتي تاكيد داشتند؟
هميشه در غرب مستشرقيني بودند كه عليه اسلام فعاليت ميكردند و سابقه اين مساله به 4، 5 قرن گذشته بر ميگردد كه مباحثي مثل حقوق زن، جهاد، بردهداري و آزادي در اسلام را زير سوال ميبردند. اين سوالات اكنون هم مطرح است و روحانياي كه در آنجا حضور دارد بايد به اين مباحث مسلط باشد و بتواند پاسخ اين سوالات را بدهد.
اين مباحث كه ظاهراً با دموكراسي غربي ناسازگار است در زمان شهيد بهشتي هم وجود داشته و پرسش و پاسخها و كتابها پيرامون همين مباحث بوده است.
الان هم اين مسائل هست و كتابها و جزوههايي نيز در همين رابطه توسط مركز اسلامي نوشته شده، در عين حال غربيها سوژههايي دارند و براي تضعيف اسلام روي اين سوژهها مانور ميدهند. آن زمان هم همين مسايل محور بحثها بوده است.
اسلام بايد همانگونه كه هست معرفي شود
بیشتر چه مباحثی از اسلام در این مرکز آموزش داده میشود؟ آیا فقط به مسائل فردی پرداخته میشود یا مسائل اجتماعی نیز مطرح میشود؟
كسي كه مبلغ است بايد اسلام به تعبير امام «ناب محمدي» را عرضه كند. اگر كسي بخواهد بخشي از اسلام را پنهانكاري كند از باب «مومن ببعض و نكفر ببعض» ميشود. بنابراين، نه شهيد بهشتي نه افراد ديگري كه پس از ايشان به آنجا رفتند محافظهكاري نكردند و اسلام را همانگونه كه وجود دارد معرفي كردند.
جهاد اسلامي يك اصل انساني است
امروز هم غربيها در مصاحبهها ميگويند اسلام در گذشته نمود بيروني نداشت و همان عبادتهاي فردي درون مساجد بود به اين افراد گفته ميشود كه همان زمان هم اگر كسي به مسلمانان حمله ميكرد بايد دفاع ميشد. اين يك اصل انساني است كه هر دولت و ملت و هر انساني وقتي مورد تهاجم قرار ميگيرد بايد از خود دفاع كند كه اين همان جهاد اسلامي است.
نظم موجود در اروپا به دليل قوانين و مجازاتهاي سنگيني است كه وضع كردهاند
در مورد مسائل اجتماعي ديگر مانند حدودي كه اجرا ميشود اين مساله هم در اسلام و هم در قوانين غربيها وجود دارد، اما آنها خط ميكشند و ميگويند احكام اسلام شديد است ولي قوانين غربي اين گونه نيست، در حالي كه همان جا هم زندان و اعدام وجود دارد حتي شكنجه هم هست و اين كه نظم به اين دقت در اروپا اجرا ميشود به خاطر فشار و مجازاتهاي سنگيني است كه تعيين كردهاند.
در ايران هم به تازگي قوانين راهنمايي و رانندگي تشديد شده و جريمهها افزايش پيدا كرده تا نظم بيشتري حاكم شود. اين مسائل صد سال پيش در اروپا اعمال شده و كشورهاي اروپايي الان نتيجه آن را ميبينند. بنابراين، اين قوانين چه در شريعت و چه در قوانين مدني وجود دارد و اگر كسي اعتراض كند نابجاست چون قوانين اجتماعي، سياسي، نظامي و …. بايد وجود داشته باشد.
آيا فعاليتهاي مركز هامبورگ با همان شدت و حدتي كه شهيد بهشتي فعاليتهاي خود را آغاز كردند ادامه پيدا كرده و نحوه فعاليتها پس از شهادت ايشان به چه صورت بود؟
در زمان شهيد بهشتي مركز بسيار فعال بود و فعاليتهاي خوبي انجام شد، اما بعدها به خاطر توسعه اسلام و گرايش غربيها به اسلام فعاليتها زيادتر شد. در هر صورت در هر زماني به اقتضاي توسعه كارها و نيازهايي كه وجود داشت فعاليتهاي متناسب با آن نيازها انجام شده است.
حاشيههاي سياسي داخل كشور تاثيري بر معرفي اسلام در مركز اسلامي هامبورگ ندارد
در دورهاي افرادي در مركز حضور داشتند كه ما الان آنها را مخالف برخي مواضع نظام ميبينيم اين مساله اثري روي كاري كه بايد اين مركز انجام ميداد گذاشته است؟
خير، چون اين تغيير افكار و انديشهها متاثر از فضاي سياسي داخل كشور است و با فضاي فكري آزاد در جمهوري اسلامي هر كس ميتواند تفكر خود را داشته باشد. در آنجا همان خط سير طبيعي معرفي اسلام وجود دارد و خبري از اين حاشيهها نيست و همان طور كه معرفي اسلام در زمان مرحوم محققي انجام ميشد همان خط الان هم ادامه دارد.
البته، انقلاب اسلامي باعث شده فعاليتهاي اسلامي مركز هم آب و رنگ انقلابي پيدا كند. قبل از انقلاب اين فضا وجود نداشت اما حالا وجود دارد،حتي كنفرانسهايي در مورد شخصيتهاي انقلاب مانند شهيد بهشتي، شهيد مطهري و مراسم ارتحال امام و 22 بهمن برگزار ميشود اينها مسائلي است كه پس از انقلاب اضافه شده اما آن خط فكري اسلام از ابتدا تاكنون برقرار بوده است.
Sorry. No data so far.