سيد عبدالقيوم سجادى – گر قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، اغلب جنبش هاى اسلامى در مواجهه با مظاهر زندگى عصر جدید و تمدن خیره کننده غرب، موضع انفعالى داشتهاند و در مورد کارآمد بودن تعالیم دینى در مدیریت معقول و شایسته جوامع اسلامى در شک و تردید به سر مى بردند، تحول همه جانبه انقلاب اسلامى به رهبرى حضرت امام (ره) این باور را در اذهان نیروهاى مسلمان جاى داد که اسلام به عنوان یک مکتب آسمانى، مى تواند مهمترین تحولات جهانى را رقم بزند و براى پرسش هاى عصر جدید و مدیریت جوامع، نسخه شفابخشى ارایه کند.
همین یک نکته، مهمترین تاثیر افکار سیاسى – دینى حضرت امام (ره) بود که از یک سو جنبش هاى موجود را در بعد نظرى بر مبناى وثیق دینى استوار مى ساخت و از سوى دیگر، باورهاى دینى را به عنوان عامل بالنده و تحرک آفرین در سرنوشت جوامع انسانى مطرح مى کرد.
حضرت آیت ا… خامنه اى در این زمینه مى گویند: آثار و برکات انقلاب اسلامى بر حرکت هاى رهایى بخش و نهضت هاى جهانى اسلام را مى توان از موج اسلام خواهى و گسترش مبارزات انقلابى علیه نظام ظالمانه حاکم بر جهان از خاورمیانه تا شمال آفریقا و از آسیاى مرکزى تا قلب اروپا، مشاهده نمود…. احیاى هویت اسلامى در میان مسلمانان، بیدارى ملتها و ایجاد نشاط و امید در نیروهاى مبارز و انقلابى جهان، از ثمرات مسلم و انکارناپذیر انقلاب اسلامى ایران است. (۱)
در حوزه عملى و عینى نیز قیادت پیروزمندانه حضرت امام (ره) و استراتژى موفق و بالنده ایشان، تجربیات ارزشمند و غنى را فرا روى مسیر مبارزاتى جنبش هاى اسلامى قرار داد و بارقه هاى امید و پیروزى را براى آنان به ارمغان آورد.
تجربیات عینى و استراتژى مبارزاتى حضرت امام (ره)، بزرگترین دستاوردهاى عینى و موفق رهبرى جنبش دینى را در تاریخ نهضت هاى دینى و جنبش هاى اسلامى به همراه داشت؛ زیرا نهضت هاى تجدید حیات سیاسى که به تازگى در میان مسلمانان رایج شده بود، هیچ کدام نتوانستند به اهداف مطلوب خویش برسند و انقلاب اسلامى ایران نخستین تجربه موفق و پیروزمندانه نهضت دینى بود که براى نخستین بار توانست به اهداف و آرمان هاى خیزش هاى اسلامى و جنبش هاى دینى را در ایران اسلامى جامه عمل پوشاند. (۲)
این موضوع از یک سو مجموعه گران سنگ تجربیات سیاسى و دینى را فرا روى پیشگامان نهضت هاى اسلامى قرار داده و از سوى دیگر، امید به پیروزى و توفیق نیل به آرمان والاى این نهضتها را که سالیان متمادى صرفا به عنوان آرمان و اهداف مقدس در مرحله نظر باقى مانده بود، به وجود آورد.
بنابر این، مى توان گفت «در تاریخ معاصر اسلام، این نخستین بار است که جنبش اسلامى قدرت آن را پیدا کرده است که انقلابی شکل دهد و آن را توسط شیوه اى مردمى هدایت کند. در نتیجه، مى توان گفت با توجه به حرکت اسلامى مردم ایران، اسلام توانسته است هم از جنبه نظرى و هم از بعد عملى عینیت یابد و مصداق خارجى پیدا کند. ابعاد اجتماعى اسلام، در همه مراحل انقلاب اسلامى ایران جلوه مى کند.
در همان زمان، ایرانیان به شدت در مقابل متجاوزان و استکبار جهانى که محاصره اقتصادى را به عنوان ابزارى برای تضعیف انقلاب کار میکنند، مقاومت مى کنند و رنج کمبودها را به جان مى خرند. در نتیجه، مى توان گفت در میان جنبش هاى اسلامى، انقلاب سیاسى – اجتماعى ایران، از لحاظ مقاومت در مقابل تجاوز خارجى و همچنین در برخى ابعاد اجتماعى؛ چون بعد مذهبى، موقعیت چشمگیر و درخشانی دارد.» (۳)
جهانى بودن نهضت امام خمینى (ره)
هر چند انقلاب اسلامى ایران به رهبرى حضرت امام (ره) یک رخداد سیاسى بود که درون جامعه ایران صورت گرفت اما ویژگى عام و جهانى آنکه نشات گرفته از عنصر مذهب و خصلت دینى آن بود، موجب مى شد که این تحول تاریخى در مرزهاى جغرافیایى ایران اسلامى محدود نماند و تا اقصى نقاط جهان اسلام و بلکه جوامع بشرى، تاثیرات عمیق و جدى از خود به جاى گذارد. بدین ترتیب، «رویدادهاى ایران، مهمترین رویدادهاى جهان اسلام طى دوران اخیر است. این رویدادها به هیچ وجه یک سرى وقایع مجرد و محدود به شرایط ایران نیست.» (۴)
بنابراین، انقلاب اسلامى ایران که تبلور اندیشه سیاسى رهبرى این نهضت دینى است، با توجه به خصلت دینى و مکتبى خود به همان سان که در بعد نظرى خود را در محدوده جغرافیایى خاص محصور نکرده و اهداف و آرمان سیاسى – اجتماعى فرا مرزى و جهان وطنى را طرح و پى ریزى کرده است؛ در حوزه عملى نیز استراتژى و سیاست گذاری عملى و عینى خویش را به گونه اى سامان داده است که دقیقا اهداف جهانى و انسانى انقلاب را که نشات گرفته از عقاید دینى و مسئولیت مکتبى یک انقلاب دینى و اسلامى است، مورد توجه قرار داده است.
این نکته در اندیشه سیاسى حضرت امام (ره) در تبیین ماهیت انقلاب اسلامى اهمیت خاص دارد. در فرازى از سخنان بنیان گذار نهضت اسلامى ایران مى خوانیم:
«ما که نهضت کردیم براى اسلام نهضت کردیم. جمهورى، جمهورى اسلامى است. نهضت براى اسلام نمى تواند محصور باشد در یک کشور و نمى تواند محصور باشد؛ حتى در کشورهاى اسلامى. نهضت براى اسلام همان دنباله نهضت انبیاست. نهضت انبیا براى یک محل نبوده است. پیغمبر اکرم (ص) اهل عربستان است؛ لکن دعوتش مال عربستان نبوده، محصور نبوده به عربستان، دعوتش مال همه عالم است.» (۵)
و در همین راستا، تاثیرگذارى انقلاب اسلامى و اندیشه هاى دینى و جهانى حضرت امام (ره) بر نهضت هاى اسلامى و خیزش هاى رهایى بخش، به دلیل رابطه عمیق ماهوى و ذاتى آن، آشکار و هویدا خواهد شد. «نهضت مقدس ایران، نهضت اسلامى است و از این جهت، بدیهى است که همه مسلمین جهان تحت تاثیر آن قرار مى گیرند.» (۶)
مهمترین شاخص هاى جهانى بودن انقلاب اسلامى
در یک برآورد کلى، مى توان مهمترین شاخصه اى جهانى بودن انقلاب اسلامى را که به نوبه خود بازتاب اندیشه جهانى رهبر انقلاب اسلامى و بنیانگذار آن نیز است، در محورهاى زیر طرح کرد و مورد بررسی قرار داد:
۱- تاکید بر اصول ثابت دعوت، نفى سبیل و حفظ دارالاسلام؛
۲- حمایت از مستضعفان و مظلومان عالم؛
۳- استکبار ستیزى و ظلم زدایى؛
۴- تاکید بر «امت اسلامى».
۱- اصل دعوت و صدور انقلاب
اصل دعوت و صدور انقلاب، یکى از اصول اساسى سیاست خارجى جمهورى اسلامى است که حضرت امام (ره)، آن را تا سطح اهداف غیر قابل تسامح نهضت دینى ایران ارتقا داده و به عنوان رسالت و وظیفه کارگزاران نظام اسلامى معرفى کردهاند:
«مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت (ع) است… مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظه اى مسئولان را از وظیفه اى که بر عهده دارند، منصرف کند، خطر بزرگ و خیانت سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید؛ ولى این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است، منصرف کند.» (۷)
حضرت امام خمینى (ره) در جاى دیگر، اصل صدور انقلاب را از ملزومات و تبعات ماهیت دینى و اسلامى آن عنوان میکنند و استمرار و دوام آن را مورد تاکید قرار مى دهند:
«ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مى کنیم، چرا که انقلاب ما اسلامى است و تا بانگ لااله الا ا… و محمد رسول ا… (ص) بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجاى جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم.» (۸)
صدور انقلاب که در منظومه اندیشه سیاسى حضرت امام (ره) به عنوان یکى از اصول سیاست خارجى جمهورى اسلامى عنوان مى شود، با آنچه بیگانگان و دشمنان انقلاب اسلامى از آن با عنوان کشور گشایى و دخالت در امور و سرنوشت سایر ممالک اسلامى یاد و تبلیغ نمودهاند، تفاوت جدى و آشکار دارد؛ زیرا صدور انقلاب در اندیشه سیاسى حضرت امام (ره) نه به مفهوم دخالت در امور دیگران، که به معناى ترویج و اشاعه تفکر ظلم ستیزى و استکبار زدایى در میان ملل مستضعف و اسلامى است. صدور انقلاب به مفهوم انتقال تجربیات ارزشمند یک نهضت دینى است که بر بنیان باورهاى مکتبى امت اسلامى شکل گرفته و امت در بند و تحت اسارت اسلامى را، نوید رهایى و آزادگى مى بخشد. دقیقا چنین تلقى از صدور انقلاب است که جایگاه نهضت دینى ایران و تاثیر عمیق اندیشه هاى مکتبى بنیانگذار این نهضت را بر جنبش هاى اسلامى و نهضت هاى دینى بازگو میکند.
«اینکه مى گویم باید انقلاب ما به همه جا صادر بشود، این معناى غلط را از آن برداشت نکنند که ما مى خواهیم کشور گشایى کنیم. ما همه کشورهاى مسلمین را از خودمان مى دانیم. همه کشورها باید در محل خودشان باشند. ما مى خواهیم این چیزى که در ایران واقع شد و خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند و دست آنها را از مخازن خودشان کوتاه کردند، این در همه ملتها و در همه دولتها بشود. آرزوى ما این است. معناى صدور انقلاب ما این است که همه ملتها بیدار بشوند و همه دولتها بیدار شوند و خودشان را از این گرفتارى که دارند و از این تحت سلطه بودنى که هستند و از اینکه همه مخازن آنها دارد به باد مى رود و خودشان به نحو فقر زندگى مى کنند، نجات بدهد.» (۹)
بدین ترتیب، اصل دعوت و صدور انقلاب که یکى از مفروضات اساسى اندیشه سیاسى حضرت امام (ره) در زمینه روابط خارجى با دیگر کشورهاى اسلامى است، ارتباط عمیقى را میان انقلاب اسلامى ایران و نهضت هاى اسلامى به وجود مى آورد. ارتباطى که در فرآیند آن، بنیان گذار نهضت دینى ایران تلاش دارد تا تجربیات عینى و مبارزاتى خویش را همراه با تفکر و باورهاى انقلابى و دینى خویش، به پیشگامان جنبش هاى اسلامى و رهایى بخش انتقال دهد و زمینه هاى رشد و شکوفایى آنان را فراهم کند.
۲- حمایت از مستضعفان و مظلومان عالم
حمایت از مستضعفان و ملل تحت ستم، از دیگر پیش فرض هاى سیاست خارجى حکومت اسلامى در اندیشه سیاسى حضرت امام (ره) محسوب مى شود. داعیه حمایت از مستضعفان پدیده اى است که انقلاب اسلامى و اندیشه هاى رهبرى، آن را فراتر از مرزهاى جغرافیایى ایران اسلامى امتداد دادهاند و آن را چونان حلقه اى با تمامى جنبش هاى اسلامى بلکه کلیه خیزش هاى رهایى بخش مرتبط مى سازد. «ما طرفدار مظلوم هستیم؛ هرکسى در هر قطبى که مظلوم باشد، ما طرفدار آنها هستیم. و فلسطینىها مظلوم هستند و اسرائیلىها به آنها ظلم کردهاند، از این جهت ما طرفدار آنها هستیم.» (۱۰)
تلاش براى تشکیل جبهه واحد مستضعفین یکى از محورهاى اساسى اندیشه سیاسى حضرت امام (ره) بود که تاثیرات خاصى بر ملل محروم و جنبش هاى رهایى بخش از خود به جاى گذاشت.
«مستضعفین جهان، چه آنها که زیر سلطه آمریکا و چه آنها که زیر سلطه سایر قدرتمندان هستند، اگر بیدار نشوند و دستشان را به هم ندهند و قیام نکنند؛ سلطه هاى شیطانى رفع نخواهد شد و همه باید کوشش کنیم که وحدت بین مستضعفان در هر مسلک و مذهبى که باشند، تحقق پیدا کند… ما عازم هستیم که تمام سلطهها را نابود سازیم و شما هم کوشش کنید که ملتها را با حق همراه کنید…» (۱۱)
بدین ترتیب مى توان گفت؛ استراتژى وحدت در اندیشه سیاسى امام خمینى (ره) که به عنوان یک استراتژى کارآمد و ضرورى، براى هر گونه مبارزه و رفع ظلم شناخته شده است، مرزهاى وطنى و مذهبى را در نوردیده است و به عنوان یک ضرورت، میان کلیه جوامع تحت سلطه مطرح مى شود. هر چند اندیشه وحدت اسلامى از دیرباز در راس برنامه هاى اسلامى و آزادى خواهى مصلحان بزرگ اسلامى و پیشگامان نهضت هاى اسلامى قرار داشته است؛ اما حضرت امام (ره) با اهتمام و تاکید بر این عنصر اساسى، نه تنها استراتژى وحدت را میان ملل اسلامى دنبال کردند بلکه آن را در حوزه وسیعتر؛ یعنى ملل مستضعف و تحت ستم، مورد تاکید قرار دادند.
تاکید بر پدیده وحدت ملل مستضعف در قالب جبهه واحد مستضعفان، از یک سو به لحاظ نظرى جبهه مستضعفین را امیدوار مى ساخت واز سوى دیگر، تجربیات عینى و دستاوردهاى این پدیده مبارک در ایران اسلامى را، پیش روى نهضت هاى نوپا و ضد استعمارى در جاى جاى عالم قرار مى داد.
۳- استکبار ستیزى و ظلم زدایى
مبارزه با ظلم و نفى استکبار، از اصول اساسى اندیشه مبارزاتى حضرت امام (ره) بوده و همواره مورد تاکید قرار گرفته است. ظلم زدایى و مبارزه با استکبار به عنوان یک مسئولیت دینى – سیاسى، جدىترین آثار را در قیام ملل مستضعف علیه نظام ظالمانه حاکم بر جهان، از خود به جاى گذاشته است.
اندیشه ظلم ستیزى حضرت امام (ره) که نشات گرفته از تفکر دینى و باور ناب مذهبى ایشان بود، از یک سو با طرح پدیده ظلم ستیزى به عنوان تکلیف دینى، موجب مى شد که این تفکر با غیرت دینى امت اسلامى گره بخورد و براى همیشه به عنوان یکى از الزامات و تکالیف دینى نقش آفرین شود.
از سوى دیگر، روحیه مبارزه با ظلم و قدرت هاى استکبارى را در عمق جان توده هاى تحت ستم کاشته و بدین سان، زمینه خیزش و جنبش هاى رهایى بخش و ضد استعمارى را بیش از پیش فراهم مى ساخت. مواجهه و رویارویى جدى و همه جانبه حضرت امام (ره) در برابر دنیاى استکبار و به ویژه ابرقدرت آمریکا، در ابعاد نظرى و عملى، تاثیرات خاص و عمیقى را در جهان و به ویژه جنبش هاى اسلامى از خود به جاى گذاشت. اگر تا قبل از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى ایران، رویارویى با دنیاى استکبارى و ایستادگى در برابر غرب و آمریکا، تنها یک آرمان و ذهنیت دور از واقعیت تلقى مى شد؛ با شکل گیرى انقلاب اسلامى و پیروزى همه جانبه آن، جهان مستضعف به مبارزات ضد استعمارى و رهایى بخششان امیدوار شدند و نهضت هاى اسلامى در عرصه جهانى جان تازه اى یافت.
«پیش از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، جنبش هاى اسلامى بسیارى در جهان اسلام بود؛ اما این جنبشها به دلیل فشارهاى سیاسى در ترس و هراس و نگرانى بودند و به دلیل وضعیت حاکم، هراس داشتند که حرکت خود را علنى سازند و مسلمانان را بسیج کنند و به مبارزه بپردازند.
انقلاب اسلامى این دیوار ترس را فرو ریخت و به حرکت هاى اسلامى این درس را آموخت که مى توان با بهره گیرى از نیروهاى مسلمان، بزرگترین قدرتها را به زیر کشید. لذا پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، توده هاى مسلمان در سودان، الجزایر، تونس، مصر و… به پا خاستند و ملت هاى مسلمان گام هایى به پیش برداشتند و حرکت توده هاى مسلمان در سراسر جهان اسلام رشد فزاینده اى یافت و خیزش فرهنگى و آگاهى بخش سیاسى، همه منطقه را فراگرفت.» (۱۲)
سالها مبارزه ناموفق ضد استعمارى و ضد استبدادى در کشورهاى اسلامى، به تدریج جوانه هاى امید را در دل جوانان امت مسلمان به یاس و ناامیدى تبدیل کرد. تجربیات ناکام نهضتها و جنبش هاى اسلامى در اغلب جوامع اسلامى، به تدریج میان اندیشه سیاسى و مبارزاتى اسلام و شعایر عبادى و اخلاقى دین، فاصله ایجاد مى کرد. اندیشه جدایى دین و سیاست، که تحمل و سازش با قدرت هاى استکبارى و حکام جایر را توجیه مى کرد، به تلقى عام و فراگیر تبدیل شده بود. در چنین فضا و شرایطى، ظهور حضرت امام (ره) و رهبرى پیروزمندانه وى در انقلاب اسلامى ایران، روند جدیدى را در مسیر حرکت تکاملى نهضت هاى اسلامى ایجاد نمود و پس از سالها رکود و وقفه بدان تحرک و پویایى بخشید.
شاید نادیده گرفتن نفوذ بین المللى انقلاب اسلامی ایران ممکن نباشد. حتى در مواردى که برخى مسلمانان نسبت به جنبه سیاسى اسلام بى اعتقاد شده بودند، انقلاب اسلامى ایران با احیاى این جنبه، اعتقاد راسخ آنان را به این مطلب اعاده کرد و نشان داد که مسلمانان بار دیگر قادر خواهند بود استقلال اقتصادى، سیاسى و فرهنگى خود را به دست آورند و یک بار دیگر به قدرتمندترین نیروى بین المللى تبدیل شوند. (۱۳)
برنامه ظلم ستیزى حضرت امام (ره) به عنوان تکلیف دینى و الهى، پیوند عمیق و همه جانبهاى را میان اندیشه هاى سیاسى – دینى آن حضرت و نهضت هاى اسلامى در سراسر جهان برقرار مى سازد. همین پیوند ناگسستنى، براساس تکلیف شرعى و دینى، میان تمامى نهضتها و جنبش هاى دینى برقرار بوده است و زمینه هاى بارورى و شکوفایى هرچه بیشتر این خیزشها را، از طریق اتحاد و همسویى نظرى و عملى فراهم مى آورد. امام خمینى (ره) این نکته را چنین بازگو میکنند: «براى من، مکان مطرح نیست؛ آنچه مطرح است، مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر این مبارزه صورت بگیرد، آنجا خواهم بود.» (۱۴)
بنابراین، ظلم ستیزى و مبارزه با استکبار زمانى که صبغه دینى و مکتبى به خود مى گیرد، از قوىترین انگیزهها نیز برخوردار مى شود. نگرش سیاسى حضرت امام (ره) به تکالیف اجتماعى دین، موجب شد، تا دین و تعالیم دینى در عرصه هاى اجتماع حضور یابد و نقش چشمگیر خود را در انگیزش، تحریص و بسیج توده هاى مردم علیه نظام ظالمانه حاکم بر جوامع مستضعف بیش از پیش ایفا کند. اگر در اندیشه سیاسى حضرت امام (ره)، مبارزه با ظلم و استکبار به عنوان یک تکلیف دینى مطرح میشود، طبیعى است که این موضوع در تقویت و دلگرمى نهضت هاى اسلامى نقش بارزى ایفا خواهد کرد:
«خداى تبارک و تعالى ما را مکلف کرده که با این طور اشخاص، با این طور ظلم، با این هایى که اساس اسلام را دارند متزلزل مى کنند و همه مصالح مسلمین را دارند به باد مى دهند، ما مکلفیم که با اینها معارضه و مبارزه بکنیم. اگر یک وقتى هم دستمان برسد، دست به تفنگ مى کنیم و معارضه مى کنیم. خودمان تفنگ به دوشمان مى کنیم و معارضه مى کنیم.» (۱۵)
فراز فوق، بیانگر موضع همه جانبه حضرت امام (ره) در قبال نارساییها و ناروایى هاى موجود در جوامع بشرى است. اگر اغلب نهضت هاى اسلامى و اصلاحى در کشورهاى اسلامى جهت گیرى اصلاحى و مبارزاتىشان را در ابعاد خاص متمرکز و احیانا به وعظ و ارشاد و جهت دهى افکار و اذهان توده هاى مردم اکتفا کردهاند، حضرت امام (ره) با ارایه استراتژى جدید و فراگیر، روند مبارزات ضد استعمارى و آزادى خواهانه را در کلیه ابعاد سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و نظامى پیشنهاد میکنند. شکل گیرى خیزش هاى اسلامى در قالب مبارزه همه جانبه علیه استبداد و استعمار در برخى جوامع اسلامى، کاملا از این استراتژى بهره برده است. همین نکته، ضرورت انتقال نهضت هاى اسلامى از رویکرد اصلاحى به نگرش انقلابى و ضرورت انقلاب اسلامى را موجب مى شود.
تاکید بر امت اسلامى
اندیشه شکل گیرى و تحقق امت واحده اسلامى بر بنیان اعتقادى و ایدئولوژى اسلامى، از دیرباز مورد اهتمام و تاکید مصلحان دینى و پیشگامان نهضت اسلامى قرار داشته است. استراتژى وحدت حول محوریت امت واحده اسلامى، در اندیشه سیاسى، دینى حضرت امام (ره)، جایگاه مهمی دارند. رابطه عمیق و همه جانبه اعتقادى و دینى میان نهضت هاى اسلامى، موجب شد که حضرت امام (ره) از طریق ترویج و اشاعه نظریه امت واحده اسلامى، انقلاب اسلامى ایران را با نهضت هاى اسلامى جهان پیوندى استوار و ناگسستنى دهند و تحقق این ایده را کارسازترین استراتژى در مبارزه با جهان خواران و نیل به پیروزى عنوان کنند. حضرت امام (ره) در این زمینه مى گویند: «ما براى دفاع از اسلام و ممالک اسلامى و استقلال ممالک اسلامى، در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما که برنامه اسلام است؛ وحدت کلمه مسلمین است؛ اتحاد ممالک اسلامى است، برادرى با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم، هم پیمانى با تمام دول اسلامى است در سراسر جهان….» (۱۶)
دقیقا همین نگرش در نهضت دینى ایران و بنیانگذار آن است که نهضت اسلامى را خصلتى فرا مرزى و فراگیر بخشیده است و مبارزات رهایى بخش را در اقصى نقاط جوامع اسلامى و جوامع بشرى هدایت مى کند: «ما براى اینکه وحدت امت اسلام را تامین کنیم، براى اینکه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولت هاى دست نشانده آنها خارج و آزاد کنیم؛ راهى نداریم جز اینکه تشکیل حکومت بدهیم….» (۱۷)
ثمرات ارزشمند و عمیق این تفکر در ایجاد همسویى میان جبهه نهضت جهانى اسلام است که کارسازترین استراتژى را، در مبارزه ضد استعمارى ملل مسلمان و مستضعف محسوب مى شود: «امروز مسلمانان در همه جاى آسیا تا قلب آفریقا، در تمام خاورمیانه و در اروپا و آمریکا همه احساس مى کنند که جزو یک جامعه جهانى بزرگ هستند؛ یعنى جزو امت اسلامى. این را امام (ره) در دنیا به وجود آورد. احساس شعور نسبت به امت اسلامى، بزرگترین حربه در دفاع از اسلام در برابر استکبار است.» (۱۸)
با توجه به اصول و مبانى سیاست دینى حضرت امام (ره) در قبال امت اسلامى و جوامع بشرى، مى توان رابطه عمیق و همه جانبه انقلاب اسلامى و نهضت هاى دینى در سراسر جهان را به خوبى کشف و مطالعه کرد. در همین راستا، میتوان تاثیرات ژرف و گسترده اندیشه هاى سیاسى آن حضرت را بر نهضت هاى اسلامى شناسایى کرد. عمق این تاثیر را زمانى مى توان دریافت که در اعتراضات و گفته هاى بیگانگان و مخالفان انقلاب اسلامى را مورد غور و بررسى قرار دهیم. رابین رایت، یکى از متفکران غربى در این زمینه اظهار مى دارد که: «سیزده سال پس از آنکه اولین حکومت مذهبى مدرن جهان با انقلاب ایران پایه گذارى شد، اسلام بار دیگر به عنوان یک اسلوب سیاسى قدرتمند مطرح شده است.» (۱۹) و بدین سان، مى توان گفت: اسلامى پس از سالها تجربه ناکام و ناموفق که با رکود و سکون همراه شده و نسبت به توانمندى مدیریت معقول جامعه به وسیله تعالیم دینى نوعى تلقى منفى و ناباورانه را در میان جوامع موجب شده بود؛ نهضتهای اسلامی با ظهور احیاگرایانه پیشگام نهضت دینى ایران، حضرت امام خمینى (ره)، از تحرک و پویایى جدیدى برخوردار شد و یک بار دیگر سیماى موفق و کارآمد اسلام و ایدئولوژى دینى در حوزه سیاست و مدیریت زندگى جمعى انسان، در بخشى از قلمرو جهان اسلام به شکل چشمگیری تبلور یافت. بدین ترتیب، نهضت هاى اسلامى نسبت به مبانى اعتقادى و فکرى خود ایمان راسخ یافتند و به آینده روشن و موفق مبارزاتى خویش، امیدوار شدند. اگر اثرات ژرف و همه جانبه امام خمینى (ره) را بر نهضت هاى اسلامى در یک نگاه گذرا و کلى بررسى کنیم، خواهیم دید که نهضت اسلامى در کلیه جوامع دینى، در دو بعد نظرى و عملى تاثیرپذیرى جدى از انقلاب اسلامى ایران داشته است. هر چند برشمردن و تبیین تمامى دستاوردهاى جهانى انقلاب اسلامى ایران، بحث جداگانهاى را مى طلبد؛ (۲۰) اما در پایان این نوشتار صرفا مهمترین تاثیر امام خمینى (ره) بر نهضت هاى اسلامى در دو بعد نظرى و عملى طرح و مورد جمع بندى قرار مى گیرد.
تاثیر نظرى امام خمینى بر نهضت هاى اسلامى
همان طور که در مطالب قبل اشاره شد، به لحاظ نظرى، اندیشههاى سیاسى – دینى حضرت امام (ره) تاثیرات عمیق و همه جانبه اى را بر نهضت هاى اسلامى از خود به جاى گذاشت. رویکرد مثبت نسبت به مدیریت معقول تعالیم دینى در حوزه هاى مختلف حیات جمعى انسان، امید به آینده روشن و موفق و مهمتر از همه، اعتماد به هویت دینى و اسلامى جوامع مسلمان، از بارزترین تاثیرات حضرت امام (ره) در بخش نظرى محسوب مى شود. پیوند عمیق و همه جانبه اى که امام (ره) بین انقلاب اسلامى ایران و نهضت هاى دینى در سراسر عالم برقرار مى کنند، از یک سو نهضت دینى مردم ایران را به عنوان نقطه اتکا و منبع حمایتى براى این نهضتها قرار داد و از سوى دیگر، بنیان قدرتمند ایدئولوژى انقلاب، نهضت هاى اسلامى را نیز از مبانى فکرى و ایدئولوژى پویا و بالنده اى برخوردار کرد. پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى (ره) و تفسیرى که ایشان از اسلام ارایه کردند، دو انقلاب در سطح دنیاى اسلام ایجاد کرد؛ انقلاب در داخل اسلام و گرایشات فقهى اسلام، به طورى که لزوم حرکت و جنبش را در این عصر مورد تاکید قرار مى داد… و انقلاب دوم، آن بود که در سطح دنیاى خارج از دین اسلام، فقهى را به وجود آورد و تاکید بر این موضوع داشت که اسلام مى تواند تغییر ایجاد کند و مى تواند به حاکمیت برسد و دولت تاسیس کند؛ بر خلاف فکرى که از دوره نهضت اروپا علیه اسلام بود، برخلاف دوره انتشار افکار مارکسیستى که اعتقاد داشت دین ملتها را ضعیف مى کند و افیون ملتها است. به همین دلیل، انقلاب امام (ره) به مثابه تغییر بزرگى است که در دهه هشتم قرن بیستم در دنیا و در سطح حرکت هاى اسلامى و شخصیتها رفته رفته به وجود آمد. (۲۱)
موضع حمایتى امام (ره) از نهضت هاى اسلامى
بنیان گذار جمهورى اسلامى به دور از سازش هاى سیاسى و تعارفات رایج دیپلماسى معاصر، با اعتقاد راسخ به مسئولیت دینى خویش در قبال امت اسلامى، همواره بر موضع حمایتى خود از نهضت هاى اسلامى پاى فشرده و تا آخرین مرحله، پشتیبانى همه جانبه و بىدریغ خویش را از این جنبشها اعلام داشتهاند. «ما از تمام نهضت هاى آزادى بخش در سراسر جهان که در راه خدا، حق و حقیقت و آزادى مبارزه مى کنند، پشتیبانى مى کنیم. ما بار دیگر پشتیبانى بى دریغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانى اعلام مى داریم و اشغال اشغال گران را شدیدا محکوم مى نماییم.» (۲۲)
امام در جاى دیگر مى فرمایند: «من بار دیگر پشتیبانى خودم را از تمام نهضتها و جبههها و گروه هایى که براى رهایى از چنگال ابرقدرت هاى چپ و راست مى جنگند، اعلام مى نمایم. من پشتیبانى خود را از فلسطین رشید و لبنان عزیز اعلام مى دارم.» (۲۳)
حمایت و پشتیبانى از جنبش هاى رهایى بخش و اسلامى که بر باورهاى سیاسى، دینى حضرت امام (ره) استوار بوده، موضع حمایتى و ظلم زدایى ایشان را نه تنها در محدوده نهضت هاى اسلامى محدود نکرده که فراتر از آن، تمامى جنبش هاى رهایى بخش و ضد استعمارى را مورد توجه قرار داد: «ما از تمام کشورهاى زیر سلطه براى به دست آوردن آزادى و استقلال، کاملا پشتیبانى مى نماییم و به آنان صریحا مى گوییم که حق گرفتنى است.» (۲۴)
در یک بررسى گذرا و اجمالى، مى توان گفت جنبش هاى اسلامى به طور عمده با دو معضل اساسى روبرو بودهاند:
۱- درک ناقص و احیانا متضاد پیشگامان نهضت از تعالیم و آموزش هاى دینى؛
۲- واکنش تند و منفى در برابر پدیده هاى فرهنگى و تمدن مغرب زمین.
نقیصه نخست، جنبش هاى اسلامى را از داشتن یک بنیان اعتقادى جامع و قدرتمند که پاسخگوى معضلات و نیازمندى هاى جوامع معاصر باشد، محروم مى ساخت. مشکل دوم نیز موجب مى شد که از یک سو جنبش هاى مذکور از دستاوردهاى علمى و فرهنگى جدید محروم و از سوى دیگر، این جنبشها در میان جوامع به عنوان بنیادگرایى غیر موجه و خشونت طلب معرفى شدند. در مورد نخست، حضرت امام (ره) با ارایه تفسیر جامع و همه جانبه از تعالیم دینى، تلاش کردند تا بنیان فکرى و ایدئولوژیکى جنبش هاى اسلامى را غنا و قدرت بخشند. در این راستا، ایشان میراث گرانقدر و مهم اندیشه تحول در اذهان مسلمان را سامان دادند و با نگرش فقهى و واقع گرایانه خویش بین میراث اسلامى گذشته و باورهاى دینى با تغییرات و نوآوری هاى عصر جدید، نوعى پیوند و ارتباط منطقى برقرار کردند. حضرت امام (ره) با تاکید بر اسلام به عنوان دین مترقى، زنده و خردمندانه، هویت دینى مسلمانان را احیا و احساس افتخار و اعتقاد به اینکه اسلام مى تواند جوابگوى نیازهاى انسان معاصر باشد را به وجود آوردند. (۲۵)
در مورد دومین نقطه ضعف جنبش هاى اسلامى، حضرت امام (ره) با یک نگرش دو سویه در برابر غرب و مظاهر جدید تمدن و فرهنگ غربى، تلاش کردند تا جمود فکرى و فرهنگى را از اندیشه دینى بزدایند و نوعى تفکیک میان جنبه هاى مثبت و منفى تمدن جدید بوجود آوردند. ایشان در این راستا، نگرانی هاى داخلى جامعه را با ضرورت پاسخگویى به تهدید فرهنگ غربى و ملزومات نوگرایى درهم آمیختند و تلاش کردند تا بین نوگرایى غیر دینى و سنت گرایى مذهبى، ارتباط و همسازى ایجاد کنند.
نوگرایى دینى حضرت امام (ره) یک برخورد دوگانه و جذب و دفع هم زمان با غرب را ارائه مى دهد. (۲۶) بنابراین، تاثیرى که حضرت امام (ره) در بعد نظرى بر جنبش هاى اسلامى از خود به جا گذاشت، علاوه بر اینکه پاسخ منطقى و مناسبى براى چالش نهضت هاى اسلامى با غرب ارائه نکرد، قوىترین احساس هویت دینى و باور راسخ بر کارآمد بودن تعالیم دینى و ایدئولوژى اسلامى را نیز از خود به یادگار گذاشت. بنابراین، «تاثیر قابل توجه انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى (ره)، آن است که اسلام و مسلمانان به عنوان نیروى سیاسى و مذهبى جدى تلقى شدند. در نتیجه، مسلمانان و تفکر آنها موضعى بسیار قوىتر از سابق، در محاسبات و ارزیابی هاى سیاسى ابرقدرتها پیدا کرد.
براى اثبات این مدعا، مى توان به آثارى که تحت عناوین؛ «قدرت جهان اسلام» «حضور اسلام در صحنه» در تجدید حیات اسلام نوشته شده است، استناد کرد.» (۲۷)
تاثیر عملى امام خمینى (ره) بر نهضت هاى اسلامى
اثرات عمیق اندیشه هاى والاى رهبر دینى نهضت اسلامى ایران بر نهضت هاى اسلامى، تنها در بعد نظرى و فکرى محصور نشده؛ بلکه در بعد عملى نیز روند حرکت نهضت هاى اسلامى را تحت تاثیر قرار داده است. این موضوع در اندیشه سیاسى حضرت امام (ره) نیز جایگاه مهمی دارد. اگر حضرت امام (ره) صدور انقلاب را به مثابه یک اصل اساسى عنوان کرده و آن را در قالب انتقال تجربیات انقلاب اسلامى ایران تعریف مى کنند، (۲۸) به مفهوم تاثیرگذارى عینى و عملى اندیشه هاى سیاسى و انقلابى ایشان بر نهضت هاى اسلامى است. از سوى دیگر، اغلب جنبش هاى اسلامى و کشورهاى مسلمان، در روند مبارزات ضد استعمارىشان، از تجربیات و دستاوردهاى عینى انقلاب اسلامى ایران بهره بردهاند که خود، جنبه هایى از تاثیرپذیرى عملى این جنبشها از امام خمینى (ره) را به نمایش مى گذارد.
«امتیازات خاصى که امام راحل (ره) به جاى گذاشت و بر تمام مردم جهان تاثیر نهاد، علاوه بر افکار و سیاستهایش، روش حیات و زندگى امام است. روش ساده و خاضعانه با روشى که براى دنیاى معاصر نامانوس است.» (۲۹)
دقیقا همین درس زندگى است که روحیه مبارزه و تقابل کوخ نشینان و مستضعفان در بند را در برابر استکبار و زورمندان جوامع بشرى، جان دوباره بخشید. در همین زمینه، از زبان یکى از نویسندگان مصرى چنین مى خوانیم:
استقلال جدید نامیبیا و موج صلح موجود در جنوب آفریقا به هر صورت، نتیجه اى از این حرکت ایران است. علاوه براین، جمهورى اسلامى ایران با رهبرى امام خمینى، یک حامى سیاسى، دیپلماتیک و مادى براى حرکتهاى آزادى بخش در جنوب آفریقا و استانهاى مرزى تحت حمایت آن به شمار مى رفت. (۳۰)
اتکا و اعتماد جنبش هاى اسلامى بر توده هاى مردم به عنوان مهمترین استراتژى موفق و پیروزمند و تکیه بر نیروى معنوى ایمان مردم به دور از سازش هاى سیاسى، از مهمترین آثار و دستاوردهاى نهضت دینى حضرت امام (ره) بود که مسیر مبارزاتى جنبش هاى اسلامى را روندى جدید بخشید و آنها را به آینده موفق امیدوار ساخت. «نتیجه گیرى دیگر از انقلاب اسلامى، این است که یک نهضت اسلامى نه تنها به خودى خود با مخالفت کلیه ابرقدرتها و عمال محلى آنها روبرو مى شود؛ بلکه چنین نهضتى براى اینکه اصیل باشد و شانس موفقیت داشته باشد، باید سازش ناپذیر بماند.» (۳۱) هم چنین سیره عملى و موفق حضرت امام (ره)، تامین منافع عموم مردم مسلمان و گره زدن نهضت اسلامى با توده هاى مردم را به عنوان یک استراتژى موفق در مسیر مبارزات ضد استعمارى بازگو کرد. «این انقلاب، نتیجه دیگرى نیز در بردارد. و آن، این است که نهضت اسلامى چنان چه با منافع و خواست هاى مردمى به نحو صمیمى تلفیق یابد یا در سطح ایدئولوژى محض محصور نشود و چنان چه سازش ناپذیر باشد و هر گونه مشارکت در نظام موجود را رد کند، قادر خواهد بود بر کلیه رقباى غیر مذهبى سبقت جوید.» (۳۲)
بالاخره اینکه، اسلام تولد مجدد خود را از امام خمینى (ره) دارد. ایشان با احیاى ارزش هاى فراموش شده میلیونها انسان، تعجب رهبران غرب و جهانیان را برانگیختند و دقیقا در همین راستا است که دشمنان تاریخى انقلاب اسلامى، عاجزانه مجبور به اعتراف مى شوند که «آیت ا… خمینى الهام بخش مبارزات ضد اسرائیلى در لبنان و اراضى اشغالى است. تمامى گروه هاى مبارز اسلامى در مصر، فلسطین اشغالى، لبنان، اردن و سوریه را باید طرفدار امام خمینى نامید.» (۳۳)
پیشگامان جنبش هاى اسلامى در گذشته، به طور عمده از رابطه جدى و همه جانبه با توده هاى مردم محروم بودند و همین نکته، یکى از عوامل ناکامى این جنبشها را شکل مى دهد. تاثیر عملى امام خمینى بر نهضت هاى اسلامى در ارایه یک استراتژى عینى و موفق مبارزاتى بود که بر اساس آن، علما و روشنفکران به عنوان پیشگامان جنبش اسلامى با توده هاى مردم ترکیب مى شوند. این، در حالى است که اغلب پیشگامان نهضت اسلامى، توده هاى مردم را به عنوان جاهل و مسلمان ظاهرى مى خواندند. به همین دلیل، از حمایت تودهها نیز محروم مى شدند. ترکیب علما و تودههاى مردم مسلمان در ایران، قدرت ممتاز و شکست ناپذیر اسلام را پدید آورد که رژیم حاکم را سرنگون ساخت.» (۳۴)
خلاصه و جمع بندى
گفته شد اندیشه سیاسى حضرت امام (ره) که تشکیل حکومت اسلامى در ایران متبلور عینى آن است، به دلیل خصلت دینى و ماهیت مکتبى خود، پیوند عمیق و ناگسستنى با نهضت اسلامى در جهان دارد. به طور کلى آثار و دستاوردهاى نهضت دینى و پیروزمندانه حضرت امام (ره) در ارتباط با جنبش هاى اسلامى و نهضت جهانى اسلام را در دو بخش نظرى و عملى مى توان تحلیل و ارزیابى کرد. خصلت جهانى بودن انقلاب اسلامى ایران و اصولى چون؛ دعوت؛ صدور انقلاب، جبهه مستضعفان، ظلم زدایى و استکبار ستیزى و تاکید بر امت اسلامى و وحدت جهانى اسلام، مهمترین محورهایى است که مى توان رابطه تاثیر انقلاب اسلامى ایران بر نهضت اسلامى و جنبش هاى اسلامى را ذیل آن طرح و بررسی کرد. از سوى دیگر، مجموعه آثار و دستاوردهاى جهانى انقلاب اسلامى و نقش امام خمینى (ره) نسبت به نهضت هاى اسلامى را در دو بعد کمى و کیفى مى توان مورد بحث و بررسى قرار داد. از فرداى پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى (ره) و تحت تاثیر آن، جهان اسلام متحول شد. یکى از تجلیات این تحول را باید در تغییر کمى و کیفى جنبش هاى اسلامى و رهایى بخش جستوجو کرد. از نظر کمى، شمار جنبش هاى اسلامى افزایش یافت و از خاور دور تا کرانه هاى اقیانوس اطلس و مغرب اسلامى را در برگرفت. در این خصوص، میتوان از جنبش هاى رهایى بخش در کشمیر، افغانستان، تونس، الجزایر، آسیاى میانه و کشورهاى حوزه خلیج فارس نام برد. تغییرات کیفى محسوستر بود حرکت هاى ملى، مارکسیستى و التقاطى رنگ باخت و تحرکات اسلامى نضج گرفت. افغانستان، نمونه جایگزینى قیام اسلامى به جاى حرکات مارکسیستى است و لبنان و فلسطین نمود جانشینى اسلام انقلابى به جاى حرکات قومى و التقاطى است. (۳۵) نمونه روشن تغییر کیفى نهضت هاى اسلامى را در اظهار نظر یکى از پیشگامان نهضت هاى اسلامى چنین مى خوانیم: «در نتیجه تاثیر انقلاب اسلامى تحت رهبرى امام خمینى، مسلمانان سراسر جهان به یک زبان و افکار تازه سیاسى براى محاوره دست یافتند. این زبان و افکار سیاسى جدید، به کالبد فرهنگ سیاسى اسلام جان تازه اى بخشید و مسلمانان را در سراسر جهان وارد معادلات سیاسى کرد. (۳۶) حضرت آیت ا… خامنه اى مقام معظم رهبرى در خصوص تاثیر کمى انقلاب اسلامى و امام خمینى (ره) بر نهضت هاى اسلامى معاصر چنین مى گویند: «امروز جوانان مسلمان در مصر، الجزایر، سودان و دیگر کشورهاى شمال آفریقا، خاورمیانه و شرق آسیا به نام جمهورى اسلامى ایران و امام عظیم الشان شعار مى دهند و این، در حالى است که پیوسته صدها کتاب علیه تشیع و نظام اسلامى، در جهان انتشار مى یابد و هدف از آن، خاموش کردن شعله عشق و ایمان جوانان مسلمان در سراسر جهان نسبت به ایران اسلامى است… مسلمانان در اقصى نقاط جهان از حاکمیت اسلام در سرزمین ایران امید و نشاط مى گیرند و جوانان و روشنفکرانى که به اسلام روى آوردهاند، با الهام از همین کانون نورانى، در راه احساسات اسلامى خود مبارزه و فداکارى مى کنند.» (۳۷)
آنچه امروز نهضت هاى اسلامى با آن روبرو است، نه ضعف بنیان هاى فکرى و ایدئولوژیکى است و نه فقدان تجربیات کارى و استراتژى مبارزاتى؛ بلکه مشکل امروز جنبش هاى اسلامى، فقدان انسجام و هم سویى و در نتیجه فقدان یک جهتگیرى قاطع و جدى در برابر نظام سیاسى حاکم بر جهان است. بدون تردید، اندیشه هاى امام خمینى (ره) و راه و رسم زندگى سیاسى ایشان مى تواند جنبش هاى اسلامى را در این زمینه یارى کند و کاستی هاى موجود را برطرف و یا حداقل تقلیل دهد.
پى نوشتها:
۱. روزنامه جمهورى اسلامى، ۱۹/۱۱/۱۳۷۱.
۲. کلیم صدیقى، مسائل نهضت هاى اسلامى، ترجمه سیدهادى خسروشاهى، انتشارات اطلاعات، تهران، ۱۳۷۵، ص ۱۰۸.
۳. راشد الغنوشى، حرکت امام خمینى و تجدید حیات اسلام، ترجمه سیدهادى خسرو شاهى، موسسه اطلاعات، تهران، ۱۳۷۲، ص۹۷.
۴. حامد الگار، انقلاب اسلامى در ایران، ترجمه مرتضى اسعدى و حسن چیذرى، انتشارات قلم. تهران، ۱۳۶۰، ص ۱۴۵.
۵. صحیفه نور، ج۱۰، ص ۱۱۵.
۶. صحیفه نور، ج ۴، ص ۱۱۴.
۷. صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۱۸.
۸. صحیفه نور، ج ۱۱، ص۲۶۶.
۹. صحیفه نور، ج۱۳، ص۱۲۷.
۱۰. صحیفه نور، ج ۴، ص۳.
۱۱. صحیفه نور، ج۱۷، ص۲۴۹.
۱۲. حسن الترابى، گفتوگو با روزنامه کیهان، ۸/۱۲/۱۳۷۱.
۱۳. محمد امین امین، نهضت هاى بینالمللى اسلامى و تاثیر آن بر نهضت اسلامى اندونزى، مجله حضور، شماره۱۳، ۱۳۷۴، ص ۱۸۰.
۱۴. آیین انقلاب اسلامى، ص ۳۹۰.
۱۵. صحیفه نور، ج۳، ص ۱۸۴.
۱۶. صحیفه نور، ج ۱، ص ۸۴.
۱۷. ولایت فقیه یا حکومت اسلامى، ص ۴۲.
۱۸. حضرت آیت ا… خامنه اى، روزنامه جمهورى اسلامى، ۱۹/ /۱۱ / ۱۳۷۱.
۱۹. مجله سیاست خارجى، سال هفتم، بهار ۱۳۷۲، ص۱۳.
۲۰. استاد عمید زنجانى بیش از ده مورد را به عنوان نمونه هایى از تاثیر و دستاوردهاى جهانى انقلاب اسلامى ایران برمى شمارد. ر. ک به: عمید زنجانى، انقلاب اسلامى و ریشه هاى آن، نشر طوبى، تهران، ۱۳۷۶، ص ۳۵۱.
۲۱. طلال عتریسى در گفتوگو با مجله حضور، شماره ۱۱، خرداد ۱۳۷۴، ص ۲۱.
۲۲. در جستوجوى راه از کلام امام، دفتر ۱۵، صص۲۴۹-۲۵۰.
۲۳. همان، ص ۲۵۱.
۲۴. همان، ص ۲۵۰.
۲۵. مجله سیاست خارجى، سال دهم، بهار ۱۳۷۵، ص۶۹.
۲۶. همان، ص ۷۴.
۲۷. کلیم صدیقى، روزنامه کیهان، ۱۰ /۳/۱۳۶۹.
۲۸. صحیفه نور، ج۱۳، ص۱۱۷.
۲۹. طلال عتریسى در گفتوگو با مجله حضور، شماره ۱۱، خرداد ۱۳۷۴، ص۲۳.
۳۰. فهیمى هویدى، مجله حضور، پیشین، ص ۲۸۱.
۳۱. حامد الگار، پیشین، ص ۱۴۸.
۳۲. همان، ص۱۴۹.
۳۳. مجله حضور، شماره۹، ص۲۹۷.
۳۴. کلیم صدیقى، پیشین، ص ۸۵.
۳۵. جعفر حق پناه، تاثیر تفکر و حرکت امام خمینى در جهان اسلام، کیهان، ۹ /۳ / ۱۳۷۰.
۳۶. کلیم صدیقى، روزنامه کیهان، ۹ /۳ / ۱۳۷۰.
۳۷. حضرت آیت ا… خامنه اى، روزنامه اطلاعات، ۲۱ /۶ / ۱۳۷۴.
Sorry. No data so far.