«قرار گرفتن مقابل دوربین برنامه زنده مثل پولدار شدن ناگهانی ظرفیت میخواهد!» این عبارت را یکی از مجریان با سابقه تلویزیون میگوید. البته نگاهی هر چند سطحی به مقوله اجرا و سپس سرنوشت مجریان پس از کسب شهرت نشان از درستی این مدعا دارد. متأسفانه تب آنتن آنچنان بالاست کهگاه فردی پس از اینکه چند روز مقابل دوربین قرار میگیرد خود را در مقام یک فرد عالی رتبه تلقی میکند و همین موضوعگاه باعث بروز اتفاقات و رفتارهای ناشایستی میشود که از آفات این حرفه محسوب میشود. رفتارهای غلطی که باعث تباهی مجری میگردد. کافی است چهرهای چند روز در تلویزیون دیده شود، پس از آن از بقال و قصاب محله تا مدیر ساختمان، راننده تاکسی و… همه و همه رفتارشان با آن فرد، زمین تا آسمان تغییر میکند. بسیاری از درهای بسته به سادگی باز میشوند و اغلب رسوخ به این جعبه جادو پلکانی میشود برای رسیدن به همه جا.
چهرههای تلویزیونی در کشور به سرعت به الگوهایی برای قشر جوان و نوجوان بدل میشوند و این در صورتی است که فرد محبوب که با استقبالی ناگهانی مواجه شده است، چون از درون خود با خبر است و دلیلی برای این همه استقبال نمیبیند رو به اضمحلال مینهد. چرا که این گونه افراد معمولا تاریخ مصرف دارند اما به سختی حاضر به ترک این شغل میشوند و اغلب به هر قیمتی آن را حفظ میکنند. تا جایی که اجرای برنامههای علمی، فرهنگی مذهبی یا حتی سیاسی را میپذیرند تا از گردونه رقابت حذف نشوند.
باری مجریان در این میان به سبب طولانی بودن حضورشان در برنامههایی کهگاه چند قسمت هم ادامه مییابد یا حضور در برنامههای مشابه آن، تأثیر دوچندان بر مخاطبشان دارند، لذا گزینش و نظارت بر آنها باید با مداقه بیشتری انجام شود.به طور کلی مقوله اجرا در تلویزیون را از دو دیدگاه میتوان بررسی نمود. نخست آنکه این بحث را به طور حرفهای و از لحاظ امور تکنیکی مورد توجه قرار دهیم و دوم آنکه از لحاظ ابعاد اجتماعی به بحث اجراهای تلویزیونی بپردازیم.
آنچه برای بررسی از دیدگاه اول به نظر میرسد این است که در کشور ما تحصیلات آکادمیک در زمینه مجریگری وجود ندارد و آنچه هست تنها کلاسهای فن بیان است که حتی عدهای آنها را هم پشت سر نگذاشتهاند. لزوم گزینش دقیق مجریان و طی کردن دورههای مورد نیاز در این زمینه ضروری به نظر میرسد. به طور قطع مجری در چگونگی پیشبرد برنامه و تأثیرگذاری آن هم به شدت مؤثر است. دو نکته مهم برای اجرای مجریان مدنظر است که شامل پوشش مناسب و داشتن اطلاعات درست میشود که البته این جدای از رعایت مسائل فنی و تکنیکی اجرا است.
از دیدگاه دوم هم میتوان به این نکات اشاره نمود. محبوبیت مجری برای مخاطب در رسانههای تصویری نکته مهمی است، چرا که در رسانه مقولهای به نام مخاطب مهم است و برای جذب مخاطب، محبوبیت مجری نکتهای است که اهمیت دارد.
حداقل چهره شدن در صدا و سیما این است که در بیرون مجری را در شهرستانها و حتی برای برنامههای مختلف در ادارات، استانها و… دعوت کنند و برای هر یکی دو ساعت اجرا چند میلیون تومان دستمزد بدهند. در تمام این سالها به نظر میرسد به عرصه رسیدن مجریان براساس شانس و اقبال بوده و به تصادف اگر تهیه کنندهای کسی را میآورده و آن فرد گل میکرده، بعدها و پس از اتمام آن برنامه، این فرد به برنامهها و شبکههای دیگر و حتی شبکههای استانی هم راه پیدا میکرده و کم کم به مجری مشهوری بدل میشده و صدا و سیما خود در این میان مرکزی نداشته که برود دنبال مجری و کسانی را براساس نیازهایش به کار دعوت کند، البته به تازگی کارهایی در تربیت پایهای این صنف شده اما بسیارند افراد توانا و مؤمن به انقلاب که قادرند ضمن گرداندن بسیاری از برنامهها، قابلیت تبدیل شدن به الگو را هم داشته باشند.
وقتی برای جزئیترین مشاغل دولتی، حتی اگر شغلی نیم بند مورد نظر باشد گزینشی صورت میگیرد، چرا برای چنین شغل مهم وحساسی، نظارت و کنترل لازم اعمال نمیشود. کم نبودهاند مجریان صدا و سیما که گل سرسبد بوده و بعد سر از دیگر جاها درآوردهاند. با تمام این احوال هنوز برای مقوله اجرا فکری اساسی در صدا و سیما نشده است.
Sorry. No data so far.