ماه رمضان دهه گذشته، علاوه بر همه مولفههای قدیمیاش، یک جذابیت دیگر نیز برای ایرانیان به همراه داشت. مولفهای بهنام «سریالهای ماه رمضان». سریالهایی که میهمان سفرههای افطار مردم میشدند و تا انتهای شب بدون وقفه مخاطب را رها نمیکردند. و حتی کار به جایی رسید که برخی علما به این روند اعتراض کردند و اعلام داشتند که این نحوه پخش سریالها مردم را از برکات معنوی این ماه بازمیدارد.
اواخر دهه هفتاد بودکه «نیمه پنهان ماه» روانه آنتن صداوسیما شد. سریالی با بازی سعید تهرانی، ثریا قاسمی و… که خیلی زود در میان عامه جا باز کرد و استقبال نسبتا خوب از آن باعث شد مسئولین صداوسیما در سالهای بعد برای این ماه تدارک ویژهای ببینند. و تا ٱنجا پیش رفت که همه شبکههای صداوسیما کنداکتورهایشان را با هم تنظیم کنند تا مبادا مخاطب سریالی را از دست بدهد.
برخی از این سریالها نظیرِ «خانه به دوش» و «میوه ممنوعه» بخشی از خاطره جمعی ما را تشکیل میدهند. سریالهایی که خیلی زود به محفلهای خانوادگی نیز راه پیدا کردند.
اما این روند سریالسازیِ سفارشی با افراط و تفریطهایی نظیر ساخت بیش ازحد وغیرکارشناسی سریالهای به اصطلاح معناگرا (ژانر خودساخته صداوسیما با ملغمهای از شیطان و روح و فرشته) و طنزهای ضعیف. در یکی دو سال اخیر باعث افت مخاطب برای صداوسیما شد. به همین بهانه در ادامه مروری داریم بر مهمترین وبحثبرانگیزترین سریالهای ماه رمضان در سالهای گذشته
«گمگشته»
گرچه همگان «نیمه پنهان ماه» را اولین سریال مناسبتی تاویزیون برای ماه رمضان میدانند اما در واقع این گمگشته بود که سه سال بعد از نیمه پنهان ماه این روند را جاانداخت و تثبیت کرد. رامبد جوان در یکی از اولین کارهایش دست به دامان یک داستان کلاسیک و امتحان پس داده شد. دو فرد که به لحاظ ظاهری کاملا شبیه یکدیگرند اما در باطن و رفتار قطبهای متضاد هم. دست تقدیر این دو را در موقعیت طرف مقابل قرار میدهد. طبعن این چنین داستانی میتواند لحظات کمیکی نیز داشته باشد که سریال را از یکنواختی نجات دهد. در این سریال میتوان از بازی خوب آتیلا پسیانی یاد کرد و تیتراژ پایانیاش که مجید اخشابی را به تلویزیون معرفی کرد تا بعد از این تمام تیتراژهای سریالهای ماه رمضان را به او بدهند.
«همراز»
برای سریالسازی در ماه رمضان دنبال نمونه میگردید؟ بهترین گزینه همراز سامان مقدم است. سریالی مورد پسند مخاطب و بهخصوص مسئولین. خلافکاری که برای دزدی مجبورست پا به جایی بگذارد که جایگاه او نیست و طوری وانمود کند که گویی یکی از انسانهای نیک روزگارست. و در طول قصه چنان در نقشٱفرینی خود فرو رود که در قسمت آخر همزمان با پایان ماه رمضان از دزدی و همه خلافهایش پشیمان شود و طیب و طاهر گردد.
سریال یک ابولفضل پورعرب خوب دارد، همین بس است. در سالهای بعد سریالهایی با چنین تم و مضمون بارها بازتولید شدند. نمونه متاخر هم سریال «زیرزمین»
«او یک فرشته بود»
تلویزیون که سال گذشته با «کمکمکن» قاسم جعفری به طور نسبی به عالم برزخ و ماورا پرداخته بودگویا استقبالها را مناسب ارزیابی کرده بود که رای به نمایش سریال جنجالیِ «او یک فرشته بود» داد. سریالی که دست به یک تابوشکنی زد و شیطان را فراتر از اوهام و به طور عینی و فیزیکی تجسم کرد. این جلوه شیطان و همچنین نوع تاثیرگذاریاش بر انسانها که در این سریال نشان داده میشد باعث اعتراضهای بسیاری از جانب برخی علما و کارشناسان دینی شد. اما همه این حواشی دست به دست هم داد تا این سریال لقب یکی از پربینندهترین سریالهای مناسبتی را از ٱن خود کند. همین استقبال باعث ذوق زدگی بیش از حد مسئولان تلویزیون شد و ٱنها را واداشت تا سالی حداقل یک سریال در این گونه خودساخته تدارک ببینند.
سریال، بهاره افشار را به عنوان یک بدمن -از نوع زنانهاش- جاانداخت و تا مدتها نقشهایی از این دست را ایفا کرد.
«خانه به دوش»
بازیگرهای خوبی که کارگردانهای خوبی نیز هستند بسیار کماند اما قطعا عطاران یکی از آنهاست. درام «خانه به دوش» خیلی بیشتر از ٱن حدی که شاید خود عطاران نیز تصورش را میکرد در بین مردم جا باز کرد. سریالی باورپذیر همراه با کاراکترهایی از دل جامعه. نوعی طنز که تا مدتها نه تنها خود عطاران که بسیاری دیگر از روی دست او کپیبرداری کردند.
خانه به دوش در کنار یک حمید لولایی خوب یک مریم امیرجلالی عالی را رو کرد. هرچند که امیر جلالی تا مدتها در این نقش ماند و در سریالهای مختلفی خود را تکرار کرد.
«صاحبدلان»
بعد از «وفا» این دومین کار مناسبتی محمدحسین لطیفی بود. اما اینبار لطیفی به جای دست به دامان شدن به ستارهها و داستان عاشقانهی جاسوسی. یک روایت دلنشین ازپیرمردی سادهدل همراه با نوهاش را بیان کرد. صاحبدلان بدور از اداهای ماورایی توانست مضمونی دینی را درچارچوبی مناسب ارائه دهد.
محجوب و باران کوثری یکی از بهترین بازیهای خود را در این سریال ایفا کردند.
«اغما»
این بار نوبت حامد کمیلی بود که شیطان شود. شیطانی که وارد زندگی خصوصی انسانها میشود و از غیب برای آنها میگوید آنها را وادار به کارهای موردپسندش میکند. الیاس (حامد کمیلی) که دکترپژوهانِ (امین تارخ) خداترس و مومن را مبدل به بنده خود میکند و به او در جراحهایش کمک میکند تا تبهکاران را نجات دهد. لازم به توضیح نیست که اینبار نیز اعتراضهایی درباره محتوای این سریال صورت گرفت با این تفاوت که پزشکان نیز اینبار در کنار معترضین بودند و آن را ترویج خرافهپرستی میدانستند. در سالهای بعد این ذوقزدگی در تولید آثار ماورایی کار را به جایی رساند که ارواح سرگردان در کافیشاپ با یکدیگر قرار میگذاشتند و درخیابان پرسه میزدند.
«میوه ممنوعه»
در میان سلطه ارواح و اجنه و شیاطین بر سریالهای صداوسیما، این حسن فتحی بود که با کمک علیرضا نادری روایتی ایرانیزه و بهروز شده از شیخ صنعان با نیم نگاهی به قصه شاهلیر را میهمان سفرههای افطارمان کرد. حاج یونس فتوحی (علی نصیریان) که در هفتادسالگی دل در گرو عشق هستی (هانیه توسلی) میبندد. و به قول تیتراژ پایانیاش «هفتاد سال عبادت یک شب به باد میرود»
وبا ترانه احسان خواجهامیری در این سریال، حالا تلویزیون جایگزین مناسبی برای مجید اخشابی در تیتراژخوانی پیدا کرده بود.
«بزنگاه»
سریالی که طومار سریالسازی عطاران در ماه رمضان را پیچید. اثری به شدت سرِپا با مایههای کارهای قبلی عطاران اما خلاقیتها و موقعیتهای گهگاه ابزورد وگهگاه جفنگ، سریال را از دیگر کارهای عطاران تا حدودی متمایز میکند.
سریال خیلی زود با واکنش تند مسئولان بلندپایه صداوسیما مواجه شد و حتی به دلیل تمسخر و رواج فحاشی و الفاظ زشت و هنجارشکنیهای غیراخلاقی و غیر شرعی و انتخاب سوژه مکرر آبریزگاه و دستشویی و سکانسهای استعمال موادمخدردستور توقیف ٱن نیز صادر شد.
سریال جدا از بازیهای کماکان خوب عطاران وصادقی یکه مرجانه گلچین عالی را بعد از مدتها روانه تلویزیون میکند.
«جراحت»
دیالوگهای کیمیاییوار، فضایی تلخ و پرتنش. اینها مهمترین مولفههای اثر محمد مهدی عسگرپور به شمار میرود که اینبار سعید نعمت ا.. را کنار دست خود دارد. سریال در زمره سریالهای پربیننده ماه رمضان به شمار میرود اما این میزان استقبال از سریالی بسیار تلخ و پر از جروبحثهای درون خانوادگی که گویی تمامی ندارد جای تامل دارد.
در تمامی این سالها، بیشمار کارهای زیرمتوسط در این ماه صرفا به دلیل خالی نبودن جدول پخش شبکهها، تولید شدند که به راحتی به دست فراموشی سپرده شدند.
تلویزیون نیز هیچگاه استراتژی و اهداف بلندمدت خود را برای پخش این سریالها نتوانسته پیدا کند به طوریکه گهگاه شاهد بودیم در یک سال تمامی شبکهها سریالهایی به اصطلاح معناگرا را پخش میکنند سالی دیگر کارهای طنز نیاز به بیان نیست که این حجم کارهای تکراری و یکنواخت باعث پسزدن از سوی مخاطب میشود و در یکی دوسال اخیربه همین دلیل شاهد افت محسوس بینندگان سریالهای ماه رمضان بودیم. حال باید منتظرماند ودید که آیا تلویزیون امسال میتواند این اعتماد از دست رفته مخاطب را مجددا باز گرداند.
Sorry. No data so far.