برای شناخت نقدهای نوینی که نسبت به جریانهای سلفی گرا یا وهابی نگاشته شده، ضروری است جریانهای گوناگون سلفی معاصر را بشناسیم.
علل گسترش وهابیت
«یوسف عبدالله دینی» یکی از تحلیلگران پدیده سلفیت، در مقالهای با عنوان «السلفیه کمنطق للحیاه» به بررسی علل گسترش وهابیت در میان جوانان کشورهای اسلامی و عربی پرداخته و به شش عامل اشاره میکند که در زیر خلاصهای از آن بیان شده است.
۱. گرایش به اندیشه طوبایی و تصویرگری مدینه فاضله از صدر اسلام به گونهای که با مغالطه و گزینش جهت دار، تاریخ اسلام را به شکلی فرشته گونه و معصوم ترسیم نمودهاند.
۲. ارتباط با جامعه در سطوح گوناگون با تسلط کامل بر منابع برداشت و بهره برداری از مناسبتهای دینی برای تعمیق مفاهیم خود و….
۳. تلاش برای ترکیب و خلط میان مفهوم عام و فراگیر اسلام با مفهوم سلفیگری با شاخصههای نوپدید معاصر، به گونهای که گفتگو و نقد درباره اندیشههای سلفی امری بسیار خطرناک شده و گمان میشود که نقد این اندیشه، نقد ثوابت امت اسلامی است.
۴. تندروی در برخورد با این جریان یکی مهمترین علل رشد آن است. این جریان با تغذیه از متون دینی که به غرباء، فرقه ناجیه، طائفه منصوره اشاره کرده است، زندگی میکند. چنین گرایشی با فشارهای جامعه، ادبیات مرتبط با اقلیت، زندان و… شعله ور شده و کاملترین حالتهای روانی را برای انجام اعمال تخریبی به نام جهاد و مقاومت در آنان به وجود میآورد.
۵. سکوت و بیتوجهی حرکتهای اسلامی نسبت به غلو و تندوری این جریانهای دینی با هدف عدم یاری رسانی به حکومتها و نظامهای سیاسی. هرچند برخی از این جنبشها براساس مصالح یا به عنوان مشارکت در بازی دمکراتیک به نوعی با نظامهای سیاسی مصالحه کردهاند.
۶. استفاده پراگماتیک حاکمیتها از سلفیت به گونهای که سلفیگری بر اساس ایدئولوژی دستگاه حاکم سیاسی در کشورهای عربی و سیاسی قالب زنی و تشکیل میشود. به همین جهت مشاهده میشود در برخی موارد سلفیت گرایش کمونیستی و انقلابی دارد و در برخی موارد دیگر به صلح گرایش پیدا کرده و مفهوم دینی جبر را تثبیت میکند و این مفهوم را به توجیهی برای پشتیبانی از نظامهای دیکتاتور تبدیل نموده است.
چگونگی رویارویی با سلفیت
«عبدالجواد یاسین» نویسنده کتاب «السلطه فی الاسلام» که خود پیشتر جزو معتقدان به سلفیت بوده، بر این باور است که سلفیت گرایشی روانی است. دشوار است بتوان با استفاده از روشهای محض فکری با چنین گرایشی تعامل برقرار نمود. تقابل دیدگاه با دیدگاه و آوردن استدلال در برابر استدلال، با برخورد با انسانی که از بیماری یا نقصی روانی رنج میبرد، متفاوت است… برخی از مردم چنین سلفیتی را آگاهانه و برخی دیگر ناآگاهانه باور دارند. این روش به حالتی پایدار در ساختار عمومی انسان از جمله بخش روانی، تبدیل میشود. انسان بالغ و عاقل در مساله گفتگو یا عدم گفتگو، تابع حجیت برهان است. تا وقتی که مساله بدین شکل باشد، آسان است و بدون اشکال، ولی وقتی انسان به حکم گرایش درونی خود، از قبل تصمیم گرفته که چیزی نشنود، مسأله دشوار خواهد بود.
برخورد سلفیت با دستآوردهای تمدن جدید
نواف قدیمی در این باره مینویسد: «شخصیت سلفی نسبت به بسیاری از دستآوردهای تمدن انسانی که به شکل ناخواسته بخشی از زندگی روزمره ما شده، با احتیاط برخورد میکند برای مثال نسبت به دموکراسی و زیست تکثرگرایانه سیاسی، ابزارهای عمل اقتصاد جدید احتیاط میکند. همچنین نوعی پس زنی نسنجیده نسبت به دستآوردهای جهانی سازی در بستر اجتماعی در شخصیت سلفی وجود دارد. تمامی این برخوردها، به شکل ضروری از پویایی فرد و پیوند با نهادهای اجتماعی میکاهد.»
سلفیگری و برخورد با مخالفان فکری
«سعید فوده» در کتاب «السلفیه المعاصره و أثرها فی تشتیت المسلمین» با بررسی آیاتی از قرآن و مفهومشناسی اختلاف از نظر اسلام به بررسی روش سلفیان معاصر از محمد بن عبدالوهاب تا دیگر عالمان معاصر سلفی در برخورد با مذاهب گوناگون اشاعره، معتزله، ماتریده، شیعه، صوفیه و… پرداخته است.
تکفیر برخی عالمان سلفی نسبت به شخصیتهای مورد توجه تفسیری، فقهی و کلامی را برشمرده و در پایان ۵ اثر اساسی را برای سلفیت در ایجاد تفرقه و پراکندگی در جهان اسلام برمی شمارد که محور اساسی این پنج اثر، ایجاد گسست میان نسلهای کنونی جهان اسلام با عالمان بعد از قرن سوم هجری توسط سلفیت است که همین گمراه خوانی، اهل بدعت دانستن و تکفیر بزرگان فکری جهان اسلام باعث شده، امکان بهره برداری از میراث فکری و شخصیتی آنان برای نسلهای جدید پدید نیاید.
«نواف قدیمی» در این باره مینویسد: برخی اصطلاحا این جریان را جامی مینامند. این جریان، گروهی است که بیشتر به تندروی و غلو متهم میشود. مسلمان را از محاسبه به سبب اعمال بینیاز میکند. معتقدند باید بر اعتقاد، ایمان قلبی و قول زبانی اتکا نمود. بسیاری از شخصیتهای این مجموعه، به حکومتها وابسته هستند. تخصص آنان طعنه زدن، نقد و جرح اسلام گرایان- و حتی اسلامگرایان سلفی- است در حالی که در همان حال، قدرت حاکم را از هر گونه اشتباهی تنزیه میکنند.
این مجموعهها غالبا در چتر حکومت وارد میشوند. برخی از آنان نقشهای سیاسی ناپاکی را ایفا میکنند و دشمنی شدیدی با بسیاری از مکاتب سلفی دیگر دارند. معیار این مجموعه در تولی و تبری، در درون صفوف مسلمانان- در بسیاری از موارد- بیش از اینکه اعتقادی باشد، به میزان پذیرش حاکمیت سیاسی و عدم پذیرش آن بستگی دارد.
Sorry. No data so far.