تریبون مستضعفین- محمد غفاری (شاعر و منتقد ادبی)
و قاف حرف آخر عشق است
آنجا که نام کوچک من آغاز می شود !
تعهد مراقبت در انجام پیمان است و متعهد کسی که برای ادای وظیفهی خود حس مسئولیت دارد. انسان متعهد همواره برای رسیدن به هدف از موقعیتهای ممکن بهترین استفاده را میبرد؛ هنر یکی از این موقعیتهاست که میتواند به زیباترین نوع اهداف متعالی را تجلی ببخشد. انسان متعهد هنر را فراتر از تعریفهای معمول خود میبیند و برای آن کارکردهای تازهتری میآفریند، اندیشهاش را به نسلهای بعد منتقل میکند و آرامانهایش را به دیگران هدیه میدهد. با پیروزی انقلاب اسلامی راه ورود هنرمندان دغدغهدار و متعهد به جریان اصلی ادبیات هموار شد و نسل جدیدی از شاعران و نویسندگان جوان توانستند فضای حاکم بر جامعهی ادبی را متحول کنند. بیشک از سرآمدان این حوزه قیصر امینپور است. هنرمندی که جامعه را واقعبینانه نگاه میکرد و همواره در جستوجوی آرمانهایش بود.
قیصر امینپور اردیبشهت ماه 1338 در گتوند خوزستان متولد شد و نحصیلات خود را در زادگاه خود و دزفول ادامه داد. قیصر برای تحصیل در رشتهی دامپزشکی وارد دانشگاه تهران شد اما پس از یک دوره کوتاه در سال 1357 از ادامهی تحصیل در دامپزشکی انصراف داد. پس از آن رشتهی علوم اجتماعی را پی گرفت که در سال 1363 آن را هم ترک گفت و رشتهی مورد علاقهاش ادبیات فارسی را برگزید. امین پور در سال 1376 با دفاع از رساله خود با «سنت و نو آوری در شعر معاصر» که با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی به سامان رسیده بود موفق به اخذ مدرک دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد، پایاننامهای که بعدها در شمارگان بالایی به چاپ رسید. قیصر به همراه دوست همیشگی اش سید حسن حسینی در راه اندازی حوزه هنری بود و تا سال 66 به عنوان مسئول واحد شعر حوزه فعالیت داشت. قیصر در سال 1367 مشغول تدریس در دانشگاه الزهرا شد، از سال 1369 به بعد در دانشگاه تهران نیز حضور پیدا کرد و از سال 1382 در فرهنگستان زبان و ادب فارسی حضوری فعال و مستمر داشت.
اشعار قیصر ساده است و بهترین ویژگیاش خوانش سادهی آن است؛ پیچیدگی و اغماض در اشعار او جایی ندارد و کمتر بیتی پیدا میشود که از لحاظ دستوری دچار مشکل باشد. به جرأت میتوان گفت که همین سلامت زبان باعث شده است که اشعار قیصر چه در زمینه کودک و نوجوانان و چه بزرگسال خوانده شود و در حافظهها باقی بماند:
من فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است!
هر چه باشد او گل است،
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است…
مضامین و واژهها در شعر قیصر از مرز خیال دور نمیشوند و هیچگاه به شعار نمیرسند، حتی آنجا که میخواهد جنگ را بسراید به سراغ واژگان و مضامین تکراری نمیرود:
مىخواستم شعرى براى جنگ بگویم
دیدم نمىشود
دیگر قلم زبان دلم نیست.
گفت:
باید زمین گذاشت قلمها را
دیگر سلاح سرد سخن كار ساز نیست
باید براى جنگ
از لولهی تفنگ بخوانم
با واژهی فشنگ
اینچنین واقعبینانه به وقایع پیرامون نگرستین سبک نوشتاری قیصر امینپور است و واژهها از جنس اتفاقات روزمرّه. هنگامی که دزفول موشک باران میشود و شعر او نیز پر از موشک میشود:
میخواستم
شعری برای جنگ بگویم
شعری برای شهر خودم- دزفول-
دیدم كه لفظ ناخوش موشك را
باید به كار برد
اما
موشك
زیبایی كلام مرا میكاست
گفتم كه بیت ناقص شعرم
از خانههای شهر كه بهتر نیست
بگذار شعر من هم
چون خانههای خاكی مردم
خرد و خراب باشد و خون آلود
باید كه شعر خاكی و خونین گفت
حتی پایان جنگ هم نمیتواند نوع نگاه و دغدغههایش را تغییر دهد و این بار همان طرز تفکر با جوهر تعهد واقعیت را به زبان اعتراض بیان میکند:
سراپا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خوردهایم
…
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی كه نشمردهایم!
و یا آنجا که مینویسد:
خستهام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظههای کاغذی را روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگیهای اداری…
در شعر کلاسیک بیشتر اشعار قیصر در قالب غزل و رباعی است اما بی گمان شاهکارهای شعر او در قالب نیمایی اتفاق افتاده است. چیدمان واژه های او در قالب نیمایی به گونه ای است که خواننده با موسیقی و آهنگی آرام شعر را دنبال می کند و استفاده صحیح و به جا از حروف قافیه باعث دل انگیزتر شدن شعر قیصر امین پور شده است.
افتاد
آن سان که برگ
آن اتفاق زرد می افتد
افتاد
آن سان که مرگ
آن اتفاق سرد می افتد
اما او
سبز بود و گرم
که افتاد…
«آینه های ناگهان»، «در کوچه آفتاب»، «تنفس صبح»، «گزیده اشعار»، «گل ها همه آفتاب گردانند» و «دستور زبان عشق» مجموعه اشعار قیصر امین پور هستند و «طوفان در پرانتز» و «بی بال پریدن» دو مجموعه از نثرهای ادبی او. «منظومه ظهر روز دهم»، «مثل چشمه مثل رود» و «به قول پرستو» مجموعه اشعار او در زمینه ی کودک و نوجوان است و «شعر و کودکی» مجموعه ای از شعر و روانشناسی کودکان.
سال 1378 تصادف شدیدی باعث آسیب جدی به قیصر امین پور شد و دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه از پیش آمدهای آن برای قیصر بود؛ در نهایت سه شنبه هشتم آبان ماه 1386 پایانی بر رنج های چندین ساله ی او بود. پیکر قیصر امین پور در زادگاهش گتوند و در کنار مزار شهدای گمنام این شهر به خاک سپرده شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی درگذشت قیصر امین پور با صدور پیام تسلیتی فرمودند:
«با اندوه و دریغ، خبر تلخ درگذشت شاعر فرزانه انقلاب دکتر قیصر امین پور را دریافت کردم. از دست دادن او برای اینجانب و برای همه اصحاب شعر و ادب، خسارت بار است. او شاعری خلاق و برجسته بود و همچنان به سمت قله های این هنر بزرگ پیش می رفت. درگذشت او آرزوهایی را خاک کرد ولی راه فتح قله ها را امید است، دوستان و یاران نزدیک و شاگردان این عزیز ادامه دهند. او و دوستانش نخستین رویش های زیبا و مبارک انقلاب در عرصه های شعر بودند و بخش مهمی از طراوت و جلوه این بوستان، مرهون ظهور و رشد آن عزیز و دیگر دوستان همراه اوست. خدا پاداش خوبی های او را امروز که بیش از گذشته به آن نیازمند است، با کرم و فضل به او برگرداند و او را در آغوش رحمت و مغفرت خویش بگیرد. به خاندان و بازماندگان و دوستان و شاگردان آن عزیز صمیمانه تسلیت می گویم.»
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه باید ها…
مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می خورم
عمری است
لبخندهای لاغر خود را
در دل ذخیره می کنم:
باشد برای روز مبادا !
اما
در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند؟
شاید
امروز نیز روز مبادا باشد!
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه باید ها…
هر روز بی تو
روز مباداست !
Sorry. No data so far.