شنبه 11 آگوست 12 | 16:09
گزیده‌ای از بیانات امام خمینی (ره)

علی، عدالتش و حکومت ناب اسلامی

حضرت امام خمینی (ره) با بیان گوشه‌هایی از عدالت امیرالمومنین (ع) و وضعیت زندگی آن حضرت و نحوه رسیدگی حاکم اسلامی به فقرای جامعه فرمودند: خودشان هم می‌فرمایند شما‌ها نمی‌‏توانید مثل من باشید ولی در تقوا با من موافقت کنید.


بهترین حاکمی که در اسلام بعد از رسول الله پیدا شد؛ حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- بود و مع الاسف حکومت کوتاهی داشت و ما وقتی که سیره ایشان را در عمل از تاریخ اخذ بکنیم و فرمایشات ایشان را در خطبه‏‌ها، در نامه‏‌ها، اخذ بکنیم و رفتار ایشان را با رعیت و همین طور رفتار رعیت با او، رفتار استاندارهایی که می‌‏فرستادند در اطراف.

یک مملکت بسیار بزرگ بود؛ حجاز و مصر و ایران و عراق و سوریه و یک مقدار از اروپا، و آن‌ها همه تحت سیطره بودند. و وقتی که می‌‏فرستادند، سفارش‌هایی که می‌‏کردند؛ نسبت به اینکه چه جور باید رفتار بکنید و چه جور هم رفتار می‌‏کردند آن‌ها؛ و مردم با آن‌ها چه وضعی داشتند؛ این‌ها همه در تاریخ هست.

زندگی خود امیرالمومنین که معروف است همه می‌‏دانند. یک آدم متعارف نمی‌‏تواند آن طور زندگی کند. حتی اشکال کرده بودند که خوب، شما اگر زندگی‏ات این است، پس چرا همچو قوی هستید؟ در یک جایی می‌‏فرمایند که این درخت‌هایی که در بیابان پیدا می‌‏شود هم چوبش محکمتر است، هم آتشش قوی‌تر است، برای اینکه آب کم خوردند.

این طور نیست که هر کس زیاد خورد و چرب خورد و شیرین خورد، این یک آدم قوی‏ای بشود. بلکه شاید بسیاری از این غذا‌ها، خصوصا این غذاهای غیر عادی، برای انسان، شاید سستی و ضعف و این‌ها هم می‌‏آورد.

در هر صورت در زندگی‏اش وقتی که انسان می‌‏بیند، می‌‏بیند که یک پوستی بوده است- این طور نقل می‌‏کنند- که شب‌ها این پوست را می‌‏انداختند و خودشان با حضرت فاطمه- سلام اللَّه علیها- رویش می‌‏خوابیدند و روز‌ها همین پوست را علوفه رویش می‌‏ریختند برای شترشان، و در خوراک هم کسی نمی‌‏توانست آن طور زندگی بکند؛ همچو زندگی و خودشان هم می‌‏فرمایند شما‌ها نمی‌‏توانید لکن در تقوا و در ورع با من اجتهاد کنید؛ با من موافقت کنید.

وضع حکومت این طوری بود و این طور خاضع در مقابل قانون. رییس یک ملت، که توسعه ریاستش این قدر زیاد بود و قدرت ارتشش آن طور، آن طور خاضع در مقابل قانون که وقتی قاضی‏ای که خودش نصب کرده او را دعوت می‌‏کند، که یک کسی ادعایی داشته یا ایشان ادعا داشتند که راجع به یک زرهی، یهودی هم بوده آن طرف، وقتی که- به حسب نقل- قاضی ایشان را احضار می‌‏کند،‌‌ همان قاضی که خودش نصب کرده، تشریف می‌‏برند.

وقتی قاضی می‌‏گوید یا ابا الحسن، می‌‏گوید نه. باید من و او را علی السواء (یکسان) حساب بکنی. قاضی باید نظرش به هر دو علی السواء باشد و به من با کنیه که یک احترام است اسم نبر؛ یا علی بگو و وقتی هم که قاضی رسیدگی می‌‏کند و حکم بر ضد حضرت امیر می‌‏دهد، حق می‌‏دهد؛ منتها یهودی می‌‏آید ایمان می‌‏آورد، اسلام می‌‏آورد. می‌‏بیند که اسلام این است. وضع معاشرتشان با مردم، وضع زندگی‏شان، وضع عدالتشان، رسیدگی‏شان به فقرایشان معروف است.

در تاریخ هم هست که خانه‏ هایی بوده است که مطلع نبودند که کی می‌‏آید برایشان چیز می‌‏آورد. ایشان می‌‏بردند. از یک جایی می‌‏رفتند، بچه‏‌ها گریه می‌‏کردند. ایشان وارد شده بود به آن‌ها غذا داد و تلطف کرد و این‌ها. بعدش شروع کردند یک صدای مثل صدای شتر که بچه‏‌ها را بخندانند! گفتند من وقتی آمدم این بچه‏‌ها گریه می‌‏کردند. دلم می‌‏خواهد حالا که می‌‏روم بخندند بچه‏‌ها. این یک حاکمی است که توسعه حکومتش از حجاز تا مصر، تا ایران تا آفریقا، تا همه این‌ها، بوده است.

* از بیانات امام خمینی (ره) در جمع وزیر و اعضای وزارت امور اقتصاد و دارایی (۳۰ خرداد ۱۳۵۸)

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.