تریبون مستضعفین- مهدی خوجگی
رهبر انقلاب در دیدار امسال خود با دانشجویان بحثی را پیرامون تفاوت آرمانخواهی و پرخاشگری مطرح کردند. به نظر برای جلوگیری از اینکه در برخورد با سخنان ایشان دچار شعارزدگی شویم لازم است تا سرفصلهایی که ایشان مطرح میکنند و عموما در پاسخ به یک آسیبشناسی و نیز عرصههای پیش روی فضای دانشجویی است، مورد بحث قرار گیرد و سایر نکات و مباحثی که ایشان در سخنرانی بدان اشاره نکردند فهم شود. این امر بدیهی از آن جهت گفته میشود که نگارنده خود در موارد کثیری شاهد آن بوده است که بلافاصله بعد از گشوده شدن یک طرح بحث توسط رهبر انقلاب در گام اول همه به تأیید و خوب بودن این مبحث دهان میگشایند و پس از آن شاهد این هستیم که از مدیران عالی رتبه تا مدیران میانی تا نخبگان و در این مثال مورد بحث ما فعالین دانشجویی و … همان حرف رهبری را با آب و تاب مطرح میکنند و تولید بنر و جزوه تولید میکنند و همایش فلانچیز در اندیشه رهبری میگذارند تا جایی که شاهد بروز پدیدهای هستیم که رضا امیرخانی آن را «تعدد آقا!» میگذاشت و اگر به من باشد آن را «آقازدگی» میگذارم.
حال از بحث فوق بگذریم که حرف بسیار است و برگردیم بر سر همان تمایز آرمانخواهی و پرخاشگری. به نظرم یکی از سرفصلهایی که آرمانخواهی را از پرخاشگری جدا میکند نیت و خواست اصلاح و تأثیرگذاری است که اتفاقا به صرف نیت عمل نیز خلاصه نمیشود و در نوع و قالب روشهای ما نیز تأثیر خودش را میگذارد. برای مثال بگذارید برای روشن شدن بحث یکی از مواردی را که اتفاقا امروزه در جنبش دانشجویی نیز گسترش یافته است بگویم و آن چیزی نیست جز مرض «قمپز در کردن» و «اعلام برائت» و «انزجار» و «اعلام موضع» خود با فلان ماجرا و ارضاء شدن از کل فعالیت دانشجویی به همین مقدار و نه اصلاح و ایجاد تغییری، در راستای دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی.
برای مثال رجوع کنیم به برخی از آرمانهای جنبش دانشجویی نظیر عدالت اجتماعی و استکبارستیزی، و حال بیاییم در فضای عملکردهای جنبش دانشجویی و ببینیم که برای تحقق این آرمانها چه میکند؟
جز این است که عموما منتظر این هستند که یک اتفاقی بیافتد و نسبت به این عمل عکسالعملی نشان دهند؟ جز این است که منتظرند تا یک فسادی اتفاق بیافتد تا بعد از آن یک «بیانیهی شدید اللحن» علیه فساد و نیز فلان قوه با کلی «شعار» خوب در ابتدا و انتهای صادر شود؟ جز این است که برای استکبارستیزی پس از هر حادثه در جهان اسلام یک تجمع جلوی فلان سفارت گذاشته میشود و به میزان درجه جنایت واقع شده درجه فشار به در و دیوار سفارت بالا و پایین میرود؟ به راستی این اعمال، آرمانخواهانه و برای پیشبرد آرمانهاست یا برای این است که احساسات انقلابی خالی شود و گفته شود«خمینی شاهد باش ما اعتراض کردیم»؟ امروزه-همچون گذشته- هر چند «اصلاح» عواملی که منجر به بیعدالتی میشود، ایجاد «تغییر» و در یک کلمه انقلابی عمل کردن سخت است ولی هزینه انقلابی نشان دادن خود بسیار کم است و به راحتی میتوان عواطف انسانی و دغدغههای انقلابی خود را ارضا کرد و مالهای بکشیم بر عزلتنشینیهای و انفعال خود و تن ندادن به الزامات یک فعالیت انقلابی.
برای مثال این چند وقته مقابله با تحریمهای اقصادی علیه ایران یکی از اولویتهای انقلاب اسلامی میباشد. حال به نظر در مقابله با این تحریمها نقش جنبش دانشجویی چیست؟ آیا این باید به این کفایت کرد که مدام گفته شود این تحریمها برکت است و اثری ندارد و ما ایستادهایم یا اینکه باید کاری هم از پیش برد و برای مثال برای دور زدن تحریمها بسیجی در حیطه اقتصادی شکل بگیرد؟
یکی از تفاوتهای آرمانخواهی و پرخاشگری این است که آرمانخواهی برخواسته از یک عمق معرفتی و تحلیلی است ولی پرخاشگری چنین امری را در خود ندارد. بگذارید یک مثال برای عینیتر شدن بحث از فضای اتفاقات جهان اسلامی و نسبت جنبش دانشجویی با آن بزنم. آنچه در اوایل اتفاقات در بین دانشجوها بروز کرد نوعی ذوقزدگی بود که نتیجه آن را در قالب بیانیههای ذوق زده دانشجویان در اوایل انقلابات و بهت و سکوت در زمانهایی نظیر انتخابات مصر و برخی اتفاقات لیبی و … دید. و حال در مورد اتفاقات سوریه نیز چنین است که دانشجوها شاید موضعی بگیرند ولی وقتی بنده با اکثر فعالین دانشجویی صحبت میکنم به راحتی میفهمم که ایشان شناختی از جریانهای داخل سوریه و تحلیل فضای داخل آن ندارند.
برای جبران این عدم عمق کافی و نیز با توجه به ورودیهای کنونی دانشگاه چارهای نیست جز اینکه ارتباط با اساتید عمیق تقویت یابد و نیز به فضای فکر و اندیشه دامنزده شود و برای دانشجویان برای سیر فعالیتهای خود یک استراتژی تدوین و متناسب با آن اقدام به فعالیت کنند. یکی از روشهایی که میتوان از آن برای رسیدن به عمق تحلیل و استراتژی بهره جست تشکیل اتاقهای فکر دانشجویی است، چه برای طراحی مسیر یکساله تشکل و جمع دانشجویی و چه برای فعالیتهای کوتاه مدت و عملهای مقطعی تا این فعالیتها درست ما را به اهداف برساند. در غیر این صورت باید منتظر این باشیم که جمعهای دانشجویی به علت نداشتن اولویت خاص در فعالیتهای روزمره و تقویمی دست و پا بزند
از مولفههای دیگر فعالیت آرمانخواهانه، مولفهی «پیگیری مداوم» برای رسیدن به نتیجه است. و به نظر امروزه نقادی که یکی از کارکردهای مهم جنبش دانشجویی است در معرض این خطر قرار دارد که با عدم پیگیری، عمق ندادن به نقدها و عدم بررسی جوانب مختلف موضوع نقد به محملی برای پرخاشگری تبدیل شود.
به موارد خوبي اشاره شده است ولي مساله حدود در روش اقدام اصل مساله دوستان بوده است…