دوشنبه 20 آگوست 12 | 09:31

من در پاسیو با خواهرزادۀ نیچه چیپس پنیر و پیاز می‌خورم

امید مهدی نژاد

یاردان‌قلیچ در این مجموعه نشان می‌دهد به خوبی در بستر آموزه‌های پست‌مدرن استاد قرار گرفته و از آن‌جا ضمن ارتباط با گزاره‌های بینامتنیِ خوانشمند، ساحت جدیدی از حضور کلمات را کشف و به حضور مخاطب در تهران عرضه می‌کند.


امید مهدی نژاد

عنوان: من در پاسیو با خواهرزادۀ نیچه چیپس پنیر و پیاز می‌خورم

یا

محصور در دایره­‌های متحدالمرکز بی‌­شرم

شاعر: سمیرا یاردان‌قلیچ

ناشر: گودو

شمارگان: ۲۵۰ نسخه به اضافهٔ ۳۰۰ نسخه برای خود شاعر

قیمت: ۱۰۰۰ تومان

طیف مخاطب: دوستان و آشنایان، به اضافهٔ تنی چند از منتقدان اولترا مدرن و شرکت‌کنندگان در کارگاه شعر استاد خوشگل‌پسند

***

شاعر جوان و آوازه‌مند تهرانی، سمیرا یاردان‌قلیچ -که از شاگردان خاص استاد مسلّمِ عرصۀ آموزش شعر به بانوان، استاد خوشگل‌پسند می‌باشد و در سومین دوره از کارگاه شعر ایشان در تهران نمرۀ ۲۰ کلاس را کسب کرده است- اولین مجموعه از اشعار خود را پس از نُه ماه انتظار به بازار فرستاد.

یاردان‌قلیچ در این مجموعه پنجاه و هشت صفحه‌ای که سیزده شعر او را در بر دارد، حاصل تأملات چندین و چند سالۀ خود را در فلسفۀ حیات و انگاره‌مندی‌های سیّال معاصر جلوه‌گر ساخته و سعی دارد با نگاهی به تئوری‌های «شعر پنج‌صدایی» و با بهره‌گیری از آموزه‌های پسامدرنیستی، با چینش اتفاقی اما جالبِ واژه‌ها، انفجارهایی را در بستر جملات پدید آورد. انفجارهایی که حاصل تکاپوی اندیشناک واژه‌ها، انرژی نهفته در ذات هستی، پس‌زمینهٔ ویران‌گر کلمات، احضار ارواح سرگردان و چیزهای دیگر است.

یاردان‌قلیچ در این مجموعه نشان می‌دهد به خوبی در بستر آموزه‌های پست‌مدرن استاد قرار گرفته و از آن‌جا ضمن ارتباط با گزاره‌های بینامتنیِ خوانشمند، ساحت جدیدی از حضور کلمات را کشف و به حضور مخاطب در تهران عرضه می‌کند. شعرهای یاردان‌قلیچ مصداق بارز عدم قطعیت در زمان و مکان است، علی‌الخصوص که در پس‌زمینه‌ای از سیالیّت فضایی، که خود برگرفته از ترکیب آموزه‌های دریدا و شکلوفسکی است، عرضه می‌شود و مخاطب را به نحو بایسته‌ای شگفت‌انگیز می‌نماید. یک نمونه از شعرهای این مجموعه را با هم می‌خوانیم:

آب جوب

قطره

قطره

قطره

لجن می‌اندیشد و

موش‌ها

از مانیتور بالا می‌آورند

راستی نگفته بودم

باقالی سیخی چند؟

من کجا و پروانه‌ها که لول می‌خورند توی سرم

و خرچ خرچ می‌جوند رؤیا‌هایم

چراغ راهنمایی توی خیابان تهران می‌می‌می‌قرمزد

و من…

هی خفه شدم… خ­خ­خ­خ­خ

چرا این سیب‌ها را

نمی‌افتم در بارانی که نمی‌بارد و بعد

نمی‌…

(بوم) افتادم

و حالا نمی‌گویم خداحافظ

هم خدا مرده است و هم حافظ

پس

Bye

تهران.

لازم به ذکر است مجموعۀ «من در پاسیو… یا محصور در دایره‌های…» موفق شد در دومین «جشنوارۀ شعر پرطلایی تهران» جایزۀ بزرگ «حولۀ بلورین» را از آن خود کند. همچنین این مجموعه کاندیدای کسب جایزۀ «ابریق زرین» از «جشنوارۀ شعر توالت» سوئد نیز هست. این موفقیت را به خانم یاردان‌قلیچ تبریک گفته و برای ایشان یک مورد ازدواج موفق از خداوند منان مسئلت می‌نماییم.

  1. سعید عادل مهربان
    20 آگوست 2012

    این مطلب طنز نیست، توهینه.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.