محمدرضا ترکی
زین بر سمند پیشدۀ باد مینهی
پا در مسیر گم شدۀ عاد مینهی
فرعون کوچکی تو که بی فرّ و عون او
گاهی قدم به وادی شداد مینهی
جز قهر از کتاب سیاست نخوانده ای
وآنگاه نام خویشتن استاد مینهی!
ایمان به گرد محور تو چرخ میزند
خود را ملاک مذهب و الحاد مینهی!
دیکتاتورند جز تو, دمکرات هم تویی
تنها تویی که نام خود آزاد مینهی!
آزادی از نگاه تو دشنام و نفرت است
یا هر کرشمهای که تو بنیاد مینهی!
دستت نمی رسد به شکار ای عزیز من
تهمت چرا به آهو و صیاد مینهی؟!
روزی اگر به دست تو باشد، سر حریف
بر روی هم به قامت شهیاد مینهی!
پایان راه وحشت و تنهایی است و مرگ
بیهوده زین به گردۀ این باد مینهی!
Sorry. No data so far.