آیت الله مصباح یزدی دوشنبه گذشته در دیدار با 600 نفر از دانشجویان بسیجی شرکت کننده در پنجمین دوره از طرح ولایت استانی فارس كه در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمیني (ره) قم گردهم آمده بودند، سخنانی ایراد کرد که در ادامه متن کامل آن را میخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
تشریف فرمایی خواهران و برادران را در این مؤسسه خوشامد عرض ميکنم و از اینکه این توفیق نصیب بنده شد که در خدمت یاوران مهدی (عج) و یاوران آیت الله خامنهای باشم، خدا را شکر ميکنم.
برای موجودی که خودآگاه است و به مرحلهای ميرسد که در مقابل او دیگرانی هستند که از حال غفلت در میآیند؛ اولین چیزی که باید به آن توجه کند، این است که من کی هستم و در کجا زندگی ميکنم و چه نقشی ميتوانم داشته باشم و تا جایگاه خود را در عالم هستی درک نکند، نميداند چه مسئولیتی دارد.
تمامي کم و بیش همین جوری هستیم. نزدیکيهای سن بلوغ به حد مسئولیت وجودی ميرسیم و برای خود هویتی قائل ميشویم. به این نگاه کنم و به دنبال شناختن خود باشم و اينكه چه کار کنم که به خیر و صلاح و سعادتم تمام شود؛ یعنی راه صحیح را بشناسد و اینکه چه نقشی را ایفا کند که بعد پشیمان نشود و نهایتا باید ببیند چه موانعی سر راهش وجود دارد و چه خطرهایی سرراه او است. انحراف پیدا نکند، حواسش را جمع کند و به چاله نیفتد.
هرموقع انسان عاقل به این مرحله برسد این مسائل برایش حل ميشود. بعضی انسان ها در سن جوانی هم همان راه کودکی را ادامه ميدهند؛ اگر بخواهیم بدانیم خصوصیت این دوران چیست، این دوران یک خصوصیت حیوانی دارد یا پرنده و چرنده و خزنده است. یک احساسی در وجودش است، گرسنگی و تشنگی دارد و ميخواهد آن را رفع کند؛ اینها در انسانها هستند.
بعد از اینکه انسان به سن بلوغ ميرسد باز همان احوال کودکانه و جوان صفتانه را ادامه ميدهد و اینکه ما کی هستیم و به کجا ميتوانیم برسیم، حوصلهاش را ندارند.
قرآن در آیه سوم سوره مبارکه حجر ميفرماید: «ذَرْهُمْ يَأْکُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» آنان را (به حال خود) واگذار تا بخورند و (از لذائذ دنیا) برخوردار شوند و آرزوها مشغولشان کند، که به زودی خواهند فهمید.
یعنی خوردن و بهره جستن از لذایذ و فکر در مورد آرزوها. خداوند به پیامبرش فرمود: این مردمي که به فکر شکم هستند رهایشان کن به زودی خواهند فهمید چه اشتباهی کردهاند.
این یک دسته از آدمها هستند كه قرآن اسم آنها را غافلین گذاشته است و ميفرماید: آنها عقلشان را به کار نميبرند، چشم دادهایم ولی چشمشان را به کار نميبرند و این ها مثل چهارپایان هستند، بلکه بدتر هستند و آنها غافلانند.
انسانها اگر پا بر روی دایره انسانیت گذاشتند و از شبه چارپایی خارج شدند، به این ميرسند که من کجا هستم و کی هستم، کجا ميروم و چه باید کنم و چه مانعی است.
خدا اول نیروی عقل داده است و باید انسان عقلش را به کار ببرد. انسان وقتی در مورد عظمت عالم فکر ميکند، ميگوید خدایا اینها بازیچه نیست؛ حالا که این جور است پس حساب و کتاب داریم و باید بترسیم از اینکه عاقبت بدی داشته باشیم.
پس اول باید فکر کنیم در کجا و در چه عالمي هستیم. بیهوده نیست، مسئولیت داریم و مسئولیت را باید درست انجام دهیم تا به عاقبت شومي دچار نشویم.
برای اینکه همه ریزه کاری ها را بشناسیم، عقل ما کافی نیست؛ پس یک راه دیگر، انبیا هستند که خداوند فرستاده؛ پس عقل انسان نیاز به کمک دارد و خدا انبیا را برای کمک به عقل فرستاده است.
برای وقتی که انسان ميخواست این راه را بپیماید و در مقام عمل با مشکلات روبرو ميشود و در این راه عمده مشکلاتی هستند که مزاحم انسان ميشوند.
قرآن به کسانی که ميگفتند ما گمان نميکنیم قیامتی باشد، اگر بود، بهترینش برای ما فراهم ميشود، ميگويد اینها باورشان نیست که عالم حساب و کتابی دارد. به همین دلیل مزاحم آدم ميشوند و ميخواهند در این زندگی محدود زندگی کنند و همه را در محاصره خود درآورند؛ آدم باید بفهمد چه چالشهایی در پیش است و باید بفهمد چه راههایی برود که به این معابر برنخورد.
یکی از بهترین ابزارها، مطالعه تاریخ گذشتگان است. زندگی الان ما خیلی شبیه گذشته است. یک روایت متفق بین شیعه و سنی است که پیامبر (صليالله و عليه وآله) ميفرمایند: این داستانهای بنی اسرائیل که خدا ذکر ميکند برای این است که مشابه این برای شما اتفاق خواهد افتاد، تا شما به دامهای آنها نیفتید.
همین اتفاقات صدر اسلام هم کسی نتوانست باور کند؛ تا این حوادث که بعد از انقلاب پیش آمد باورشان شد، چرا که همین داستانهای آنها تکرار ميشود.
برای اینکه انسان خطرها و خطوط انحرافی را بشناسد، مطالعه گذشته موثر است؛ بنابراین توصیهای که ما به همه ميکنیم این است که از حال غفلت خارج شوید و فکر کنید کجاییم؛ برای چه آفریده شدهایم و چه نقشی به ما سپرده شده است؛ بعد که باور کردیم اینها بی حساب و کتاب نیست بهترین نتیجه را از عمرمان ببریم.
بسیاری از مردم ميگویند: خدایا ما را برگردان؛ فهمیدیم چه کنیم. آنها در قیامت اینها را متوجه ميشوند و خدا ميگوید: دیگر گذشت، ما به شما عقل دادیم، فرصت دادیم تا فکر کنید و پیامبر دادیم، دیگر گذشت.
خدای متعال در این زمانی که ما زندگی ميکنیم، دانستیم انسانهای قرنها پیش از ما بودهاند و مواظب اعمال خود نبودهاند.
تا جایی که مطالعات و سن من اجازه ميدهد جایی سراغ ندارم در تاریخ؛ زمانی را که برای طیف وسیعی از مردم زمینه رشد فکری، فهمی، خودآگاهی و انتخاب مثل این زمان باشد.
تاریخ کشورمان تاریخ سلاطین است؛ یعنی آنها در زندگی مطرح بوده و بقیه طفیلی بودند. کی بوده زمانی مردم کشور ما قدرت انتخاب داشته باشند؟ من سراغ ندارم.
از طرف دیگر، در دوران تاریخ اسلام سراغ ندارم که این امور اجرایی برای آنها مؤثر باشد. در بهترین دورانهای تاریخ کشور ما، بعضی از سلاطین با بعضی از متدینین ارتباط ظاهری داشتهاند.
بر اساس مطالعات در دوره جوانی، فکر اینکه یک عده جوان بیایند سر کار و ظالمین را کنار بزنند و در مسیر اجرای احکام قدم بردارند، برای ما خنده دار بود. مگر ميشود یک مرجع تقلید جای شاه بنشیند؟ این یک افتخار بود که یک مرجع تقلید در حرم حضرت معصومه (س) با شاه ملاقات کند.
یک وقت عده زیادی از علما از تهران، اصفهان و مشهد جمع شدند و از پهلوی بزرگ خواستند یک ساعت در هفته برای درس قرآن اختصاص داده شود. بنده در آن زمان در یزد شاگرد مدرسه دارالعباد کلاس ششم ابتدایی بودم. یک درس قرآن داشتیم. معلمان مدرسه هیچکدام روخوانی قرآن بلد نبودند و یک معلم زرتشتی داشتم که روخوانی قرآن بلد بود؛ حالا نميدانستم از کجا یاد گرفته بود. اما امروز در هر روستایی چقدر قرآنخوان، حافظ قرآن، مجامع قرآنی و دانشگاههای قرآنی است. کسی فکرش را ميکرد؟
وجود این شرایط نعمت بسیار بزرگی است. در چنین موقعیتی که ارزشهای قرآنی ارزش است؛ در این محیط زندگی کردن خیلی شیرینتر از محیطی است که معلمش روخوانی قرآن بلد نباشد. باید بفهمیم که در محیطی زندگی ميکنیم که زمینه برای رشد انسانها بسیار زیاد است.
البته هزاران مشکل هم در کنار است. آن زمان یک دانشجو در دانشگاه جرأت نداشت نماز بخواند و وی را مسخره ميکردند؛ حالا ببینید در ایام اعتکاف داوطلبین اعتکاف كه جا گیرشان نميآید، زار زار گریه ميکنند.
من هر دو دوره را دیدهام؛ هم گذشته و هم حال. این نعمتهایی که خدا به ما داده در قبالش مسئولیت ایجاد ميکند. وقتی خدا به انسان نعمت ميدهد شکرش را هم واجب ميکند.
خدا به جامعه ما رهبری داده که در میان رهبران عالم بی نظیر است
نخست وزیر اسرائیل گفته بود: «رهبر ایران از تنگه خیبر تا جبل الطارق را متزلزل کرده است.» خدا به ما همچین رهبری داده است و این نعمت عظیمي است که کجاییم و در چه زمانی هستیم و در چه شرایطی هستیم؛ اما در کنارش عوامل خیر و شر هم هستند که انسان آزمایش شود كه چه کسی نیکوکارتر است. برای اینکه این شرایط تعادل دو متضاد به وجود آید، عوامل بیشتری هم باید باشد.
در مقابل هرچیزی یک شیطانی قرار دادیم، در مقابل این نعمتها عوامل فساد هم وجود دارد که در هیچ زمانی نبوده. 30 سال پیش اگر کسی ميخواست یک فیلم مبتذل ببیند جایش در بعضی سینماها بود؛ ولی الان در هرکجا برایش فراهم است. این سایتها که دائما لجن پراکنی و شبهه افكني ميکنند و صدها سايت تبلیغات وهابیت، بی دینی و… وجود دارد.
همانطور که نعمت های خدا زیاد شده باید بدانیم خطرها و لغزش ها هم زیاد شده است و وارد آنها نشویم؛ یعنی شخصی است و بعضی مختص جامعه است.
تبلیغاتی در سایتها علیه رهبری و جامعه ميکنند و ميخواهند خون بهای صدها هزار شهید را راحت به باد دهند. اینها خطرهایی است که پیش روی ماست. بايد حواسمان جمع باشد تا بفهمیم حرف چه کسانی را گوش ميدهیم. کسانی که ثابت شده اند و در طول چندسال بعد از انقلاب امتحان خودشان را پس دادهاند و به هیچ چیز غیر رضای خدا نمياندیشند.
والسلام علیکم و رحمة الله
Sorry. No data so far.