دوشنبه 03 سپتامبر 12 | 19:00

تلویزیون و سردرگمی در سریال های مناسبتی

متاسفانه سال‌هاست که نگاهی عمودی و از بالا به پایین، درون‌مایه برنامه‌های مناسبتی را رنگ می‌زند. گذشته از برنامه‌های ترکیبی و مجری محور ـ که عموماً با دعوت از یک میهمان یا کارشناس برگزار می‌شوند و پیام‌های اخلاقی یا مذهبی خود را مستقیم بازگو می‌کنند ـ مجموعه‌های تلویزیونی و تله فیلم‌ها نیز اسیر شعارزدگی‌های سطحی و دعوت به خوب بودن‌های اجباری هستند.


سیمای جمهوری اسلامی ایران هنوز تکلیف خودش را نه تنها در برابر مناسبت‌های مذهبی و باستانی بلکه با رسانه بودن خود نیز معلوم نکرده است و هنوز هم درگیر تناقض‌هایی ابتدایی است.

زهره کافی، منتقد رسانه، در یادداشتی به بررسی بایدها و نباید‌های برنامه‌های مناسبتی در صداوسیما پرداخت. متن این یادداشت در ذیل می‌آید:

عملکرد رسانه ملی در زمینه برنامه‌ها و مجموعه‌های مناسبتی را می‌توان در دو بخش کلی بررسی کرد؛ نخست محتوا و درون‌مایه‌ای که منتشر می‌کند و در مرحله بعد، ساختار و چارچوبی که این محتوا را به واسطه آن نمایش می‌دهد.

متاسفانه سال‌هاست که نگاهی عمودی و از بالا به پایین، درون‌مایه برنامه‌های مناسبتی را رنگ می‌زند. گذشته از برنامه‌های ترکیبی و مجری محور ـ که عموماً با دعوت از یک میهمان یا کارشناس برگزار می‌شوند و پیام‌های اخلاقی یا مذهبی خود را مستقیم بازگو می‌کنند ـ مجموعه‌های تلویزیونی و تله فیلم‌ها نیز اسیر شعارزدگی‌های سطحی و دعوت به خوب بودن‌های اجباری هستند.

در این دست از آثار که اتفاقاً باشتاب و عجله ساخته می‌شوند، تنها چیزی که دیده نمی‌شود ایجاد چالش درونیِ جدی برای مخاطبان است. البته قرار نیست و نباید هم تمام فیلم‌ها و مجموعه‌ها، مسائل عمیق انسانی و نکات تاثیرگذار فلسفی را بیان کنند؛ اما وجود یک حداقلِ محتواییِ آبرومند و به‌ سامان، کمترین خواسته یک بیننده کم توقع است؛ حداقلی که نویسنده آن با آسودگی خیال طرح شخصیت کند و مسیر آغازین فیلم‌نامه‌اش را تا پایان، خود پایه‌ریزی نماید نه این که شبکه‌ها بنا بر سلیقة مدیرانشان فصل پایانی یک مجموعه را رقم بزنند. بلایی که بر سر مجموعه‌هایی همچون «میوه ممنوعه» و «خداحافظ بچه» آمده است.

سالی نبوده است که سازندگان برنامه‌های مناسبتی از کمبود وقت و بودجه شکایت نداشته باشند و کیفیت آثارشان را فدای کمیت نکنند و در عین حال هیچ سالی نیست که مسئولان رسانه ملی ندانند که در دوازده ماه آن، روزهایی از راه می‌رسند که بنابر یک سنت ده ـ پانزده ساله باید برنامه‌ها، مجموعه‌ها و فیلم‌هایی متناسب با این ایام روی آنتن برود پس مشکل کار کجاست که همواره و هرساله دویدن‌های عوامل مجموعه‌های مناسبتی از یک ماه مانده به آن مناسبت، آغاز می‌شود و ساخت و پخشِ هم زمان، گریبان‌گیر این مجموعه‌ها می‌شود.

پاسخ این سوال را می‌توان از برنامه‌ریزی‌های کلان و سیاست‌گذاری‌های دراز مدت رسانه ملی به راحتی دریافت و آن چیزی نیست جز این که سیمای جمهوری اسلامی ایران هنوز تکلیف خودش را نه تنها در برابر مناسبت‌های مذهبی و باستانی بلکه با رسانه بودن خود نیز معلوم نکرده است و هنوز هم درگیر تناقض‌هایی ابتدایی و چند وجهی است که اجازه نمی‌دهد این رسانه روندی روبه رشد و سالم را طی کند.

به عنوان نمونه، در تمام سال فلان خواننده بایکوت رسانه‌ای می‌شود اما شب سال نو همان خواننده در برنامه ویژه‌ای که برای تحویل سال تدارک دیده‌شده دعوت می‌شود و تلاشی وجود دارد که تمامی شبکه‌ها از همین راه برای جذب مخاطب استفاده کنند.

تعارضی که بیننده در شکلِ روبه‌رو شدنِ اصلی‌ترین رسانه دولتی کشورش با هنرمندان سرزمین خود می‌بیند به اندازه‌ای آزاردهنده و دافعه برانگیز است که جای نقد و نظری باقی نمی‌گذارد.

این سردرگمی رسانه‌ای موجب می‌شود که نه تنها در مناسبت‌های از پیش مشخص و تقویمی، برنامه مدون و کاملی وجود نداشته‌ باشد بلکه در مناسبت‌های غیرمترقبه‌ای همچون زلزله اخیر، نوعی واکنش غیر حرفه‌ای و غیر رسانه‌ای انجام گیرد که معجونی از دست پاچگی، بی‌تفاوتی‌ و عقب ماندن از جریان عمومی را در برابر دیدگان مخاطبان قرار دهد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.