ترکها همواره دوست دارند تا خود را یک کشور رهبر، قدرت منطقهای و ترکیه بزرگ بنامند، این آرزو از دیرباز و از زمان امپراتوری عثمانی در میان مردم و مقامات ترک وجود داشته است. این آرزو و تمایل روانی و اجتماعی در سالهای اخیر بارها از سوی دولت ترکیه ابراز شده است.
به نظر میرسد که بحران سوریه محکی جدی برای این سیاست ترکیه است تا این آمال خود را کنار بگذارند و با واقعیتها رو به رو شود. هم اکنون جنگ شدیدی میان نیروهای دولتی سوریه و شورشیان در جریان است و موازنه قدرت به سود دولت سوریه است. تنها عاملی که میتواند موازنه کنونی قدرت را در سوریه بر هم بزند مداخله خارجی است که آن هم تنها با مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد امکان پذیر است.
اما از یک سو با توجه به مخالفتهای روسیه و چین و از سوی دیگر به دلیل مشکلات فزاینده کشورهای غربی و به ویژه فرانسه و آمریکا احتمال تحقق چنین امری در آینده نزدیک چندان قابل تصور نیست.به همین خاطر نیز آنکارا ناچار است خود به تنهایی با بحران سوریه رو به رو شود. با توجه به عدم سقوط دولت سوریه و محاسبات اشتباه ترکیه، این کشور هم اکنون با پیامدهای ناگوار این جنگ رو به رو شده است.
نخست آنکه هم اکنون هزاران آواره سوری در اردوگاههایی در داخل خاک ترکیه حضور دارند که خود هزینههای سنگینی را بر اقتصاد ترکیه تحمیل کرده است. همچنین حضور این آوارگان موجب بر هم خوردن وضعیت امنیتی و شرایط اجتماعی شهرهای پذیرای این آوارگان شده است. به گونه ای که حضور آوارگان هم اکنون به دیگ جوشانی تبدیل شده است و بسیاری از مردم به شدت مخالف سیاستهای کنونی دولت ترکیه در قبال بحران سوریه هستند.
عرصه سیاسی ترکیه نیز به شدت دو قطبی شده و اتهامات سنگینی میان حزب حاکم و احزاب مخالف رد و بدل میشود. حزب عدالت و توسعه مخالفان خود را حامی حزب بعث و بشار اسد معرفی میکند و در مقابل مخالفان دولت را متهم میکنند که با اتخاذ سیاستهای نادرست و پیروی محض از قدرتهای امپریالیستی این کشور را وارد گرداب سوریه کردهاند.
در حالی که ترکیه حامی اصلی ارتش آزاد سوریه است، گروه پ ک ک نیز فعالیتهای خود در داخل خاک ترکیه را افزایش داده است. قدرت گرفتن کردهای داخل سوریه نیز موجب پیچیده تر شدن بحران کردهای ترکیه شده است. با توجه به وجود این مشکلات به نظر میرسد که متحدان غربی دولت ترکیه نیز به نوعی از این کشور روی برگرداندهاند چرا که جلسه اخیر شورای امنیت نیز نشان داد ترکیه باید خود به تنهایی مشکلاتش را حل و فصل کند.
نکته تاسف بارآنجاست که در مراحل آغازین بحران سوریه، آنکارا با فرانسه بر سر حمایت از گروههای مخالف سوری رقابت میکرد اما هم اکنون برای حل معضل آوارگان سوری دست به دامن فرانسه شده است. بحران سوریه درسی است گرانبها به دولتمردان ترکیه که بدانند پیشبرد سیاستهای امپریالیستی چه هزینه سنگینی در پی دارد.
پیش از این نیز بسیاری از رسانهها و سیاستمدارن ترک از سیاستهای اشتباه و پرهزینه حزب عدالت و توسعه در مسائل منطقه به ویژه در مورد تحولات سوریه انتقاد و اعلام کرده بودند این سیاستها موجب تضعیف جایگاه ترکیه در منطقه شده است. به باور آنها مشکل اصلی دولت ترکیه، پارادوکسی است که این کشور با آن مواجه است. از یک سو، ترکیه در اردوگاه غرب قرار دارد و عضو سازمان ناتو است و از این رو باید خود را با سیاستهای دولتهای غربی هماهنگ کند و از سوی دیگر دولت کنونی ترکیه به سیاستهای ملی گرایانه پیشین روی آورده است.
به نظر میرسد جاهطلبیها و تلاشهای اردوغان برای رسیدن به پست ریاست جمهوری ترکیه وی را به فردی تمامیت خواه تبدیل کرده که تمام وعدههای پیشین خود مبنی بر پیشبرد دمکراسی را به فراموشی سپرده است. اگر چه اردوغان از سیاستهای بشار اسد انتقاد میکند و او را مسئول افزایش خشونتها میداند. اما مخالفان اردوغان میگویند که سیاستهای حزب عدالت و توسعه و حمایت آنکارا از شورشیان سوری موجب بروز دشمنی سوریه و ایران با این کشور شده است. با توجه به زندانی شدن نظامیان و ژنرالهای ترکیه به اتهام تلاش برای کودتا و براندازی، بسیاری از آنها سیاست سکوت را در پیش گرفتهاند. البته هم اکنون بسیاری از حامیان حزب عدالت و توسعه نیز قمار ترکیه در سوریه را مورد انتقاد قرار دادهاند.
Sorry. No data so far.