محمدعلی رامین، یعنی آمیزه ای از روزهای خوش و روزهای عجیب احمدی نژاد. ماجرای هلوکاست و انتصاب به آقایی معاونت مطبوعاتی تا برکناری و سوق ناگهانی به تهیه کنندگی. بهر تقدیر رامین نشان داده در مدیریت فرهنگی بی تاثیر نبوده و ممکن است هنوز هم تاثیر گذار باشد.
شما سخنرانیهای خیلی آرمانگرایانهای در اهمیت سینماگران مستقل میکنید. واقعاً ایمان دارید که در دنیای سرمایهداری چنین حرفهایی امکان وقوع دارند؟ یوتوپیایی نیست؟
هرچیزی در این عالم نقش و تاثیر خودش را دارد و هر کاری که ما انسانها انجام دادیم بسته به نوع نگاهمان و آرمانی که به آن وابسته ایم تاثیر خودش را دارد. انسان بیآرمان انسان تسلیم واقعیتهای موجود است. انسان بیآرمان انسانی است بیآینده و بیچشمانداز.
اما آرمان بیبرنامه که امکان وقوع پیدا نمیکند.
این درست است. آرمان نهایت مسیر را برای ما مشخص میکند. مسیری که انتخاب میکنیم برای رسیدن به آن آرمان ما را کمک میکند. رهبر و راهنمایی که انتخاب میکنیم برای آن مسیر ما را یاری میکند. همت و برنامهریزی ما رسیدن به هدف را تسهیل میکند.
خب این بازهم کلیگویی شد، واقعیت این است که ما یک تعدادی دولت مستعجل داریم که میآیند و میروند و برنامههای مستعجل فرهنگی پیاده میکنند…
در ایران را می فرمائید؟
بله.
عیب ندارد ما در سیستممان دو ساحت فرهنگی داریم یکی ساحت متحول و مکرر و غیرقابل پیشبینی که میآیند و میروند و برنامههای متعدد اجرا میکنند. یکی بخش انسجام بخش که تعیین سیاستهیا کلان را هدایت میکند…
خب پس چرا ظرف ده سال شاهد حضور احمدینژاد و خاتمی هستیم شاهد گرایش (مدیریت فرهنگ) به لیبرالیزم و سپس به ضدسرمایهداری هستیم. مگر در کل دارای یک جهت مشخص نیستیم؟
ما در جمهوری اسلامی در یک دموکراسی زندگی میکنیم و ارادهی مردم در هر انتخاباتی جاری و ساری است و به هر حال مردم ما بر اساس تشخیصشان گاه به یکسو و گاهی به سوی دیگر گرایش پیدا میکنند و هرکسی را هم انتخاب کنند تحت نظر نائب امام زمان و ولی فقیه برای پیشبرد سیاستهای کلان هم مدیریت میشود و هم حمایت و هم هدایت و یاری میشود.
پس تکلیف ثبات فرهنگی چه میشود؟ ما الان یک جشنواره ضداستکباری را برگزار میکنیم درحالی که هشت سال قبل دقیقا سینمای طرفدار سرمایهداری را جلو میبردیم چه تضمینی دارد همین جشنواره افقنو سه سال بعد با همین روند جلو برود و یکباره تعطیل و تبدیل نشود؟
به هر حال اگر بپدیریم در نظام اسلامی، ارادهی ما مردم تعیینکننده هست میپذیریم که بینش ما توسط نخبگان باید رشد داده شود و بصیرت ما باید عمیق شود. ما باهر تجربهای یک گام به جلو میرویم و در مسیر تکاملی باید گام به گام جلو رفت.
بهتر نیست کمیسیون فرهنگی طرحی ارائه دهد و مساله ی سیاستگذاری را از اختیار دولتهای مستعجل خارج کند و ثبات دهد؟
نمیخواهم رد کنم ولی تا زمانی که ما نیروی نخبهی آرمانگرای بابرنامه نداشته باشیم هیچ برنامهی نخبگی را نمیتوانیم اجرا کنیم حالا این برنامه را هرکسی ترتیب داده باشد.
Sorry. No data so far.