تریبون مستضعفین- آنچه در ادامه میخوانید سروده اصغر معاذی مهربانی است که در مجموعه شعر بادبادکهای دیار مادری منتشر شده است. ابتدای این غزل آمده است: تقدیم به ساحت مقدس نبی مکرم اسلام.
بر سفرههای چرم شراب و شکارها
تا صبح، مست از هیجان قمارها
مردان سوءهاضمه از شیر اشتران
لم داده بر حماسهی ایل و تبارها
سرها پر از تعفن اندیشههای کور
دلهای گرم از نفس سوسمارها
پاییز، بر زمین ترکخورده میوزید
دار و درخت، تشنهی خون انارها
چشم کبود پنجره در انتظار ابر
در مشت باد، خنجر عریان خارها
شاعرترین، قبیلهی از عشق بیخبر
ناچار از قصیدهی زلف نگارها
کعبه، اتاق خواب خدایان لخت و عور
حیران میان کشمکش پردهدارها!
*
دست دعای نخل به داد زمین رسید
واکرد بغض پنجرهها را بهارها
از کوههای سوخته ابری بلند شد
باران گرفت تا بنشیند غبارها
افسانهی شکوه خدایان شکست و ریخت
شوق بلال، شعله کشید از منارها
شبهای بیستارهی تاریخ را درید
برق شهابی از لبهی ذوالفقارها
کعبه، میان رقص دلاویز پردههاش
شهریست در جزیرهای از آبشارها
از چشمها دخترکان نور میچکید
هر سو، صدای هلهلهی گوشوارها
بوی گل محمدی از دشت میوزد
باریده عطر فاتحهای بر مزارها…
Sorry. No data so far.