پایگاه فارن پالیسی از ایجاد سیستمهایی برای پشتیبانی آتش سایبری توسط ارتش آمریکا خبر داد. در این گزارش آمده است: ارتش و تفنگداران دریایی در حال توسعه فرآیندهایی هستند که به نیروهای مستقر در خط مقدم اجازه میدهند به مانند درخواست آتش پشتیبانی توپخانه و هواپیما، درخواست پشتیبانی سایبری تهاجمی داشته باشند.
ارتش آمریکا «فرمت درخواست تأثیرات سایبری» (CERF) را ارائه نموده است، سیستمی که فرماندهان رزمی آمریکا را قادر میسازد درخواست انجام عملیاتهای سایبری را از قرارگاه فرماندهی سایبری آمریکا داشته باشند.
سرهنگ دوم جیسیون بندر (Jason Bender)، فرمانده آتش در قرارگاه سایبری ارتش گفت: «این سیستم یک مدل نیروی هوایی است که ما از ۱۹ ماه قبل شروع به بهرهبرداری از آن نمودهایم، یک مدل پشتیبانی هوایی نزدیک، تا فرآیند و روندی را برای فرماندهان تاکتیکی و عملیاتی فراهم آوریم که با استفاده از آن بتوانند از این آتش سایبری به نفع عملیاتهای خود بهره جویند. ( آتش «عبارتی نظامی است که برای اشاره به شلیک تسلیحات به کار میرود. بنابراین، بندر مسؤول آتش زدن چیزها برای قرارگاه سایبری ارتش نیست.)
هماکنون، فرمت درخواست تأثیرات سایبری «به فرماندهان رزمی و عملیاتی اجازه میدهد تا برای مأموریتهای خود درخواست پشتیبانی سایبری نمایند. با این وجود، ارتش میخواهد این سیستم را گسترش دهد تا واحدهای کوچکتر و در سطح تاکتیکی حاضر در میدان نبرد بتوانند درخواست پشتیبانی آتش سایبری نمایند.
بندر طی مصاحبهای در ۷ سپتامبر گفت: بالاترین خدمت این است که قادر باشیم به سربازان فعال در سطح تاکتیکی، پشتیبانی آتش سایبری ارائه نماییم. سؤال پیش روی ما این است که آتش تاکتیکی سایبری چیست؟ بخش اعظمی از آتش سایبری ما در سطح عملیاتی یا استراتژیک رخ میدهد. از آنجا که عملیاتهای سایبری دارای مزرهای فیزیکی نیستند، محدود ساختن تأثیرات آتش سایبری به یک منطقه تاکتیکی کوچک، هماکنون، کار بسیار سختی است.
با این حال، یکی از بزرگترین چالشهای پیشروی ارائه پشتیبانی آتش سایبری، اطمینان از این امر است که برنامهریزهای ارتش میدانند چه نوع ابزار سایبری در اختیار آنها است، چگونه از این ابزار باید استفاده نمود و همچنین اینکه تأثیرات احتمالی ناخواسته حملات سایبری چه میتواند باشد.
به گفته بندر، برنامهریزی و بررسی این امر تفاوت چندانی با بسیاری از عملیاتهای دیگری که انجام میدهیم ندارند.
بندر در ادامه افزود، با استفاده از تسلیحات متعارف، به راحتی میتوان گفت که من این پل را در اختیار دارم و میخواهم از عبور و مرور روی آن و نیز برقراری ارتباط جلوگیری نمایم. به عنوان دارنده سلاح، میتوانم بر پل نظارت نمایم، و از تمام سلاحهایی که در اختیارم هستند استفاده کنم. تمام آنچه که باید انجام دهم این است که شش بمب هدایت شونده با جیپیاس را بر روی پل قرار دهم و یا اینکه تیرهای برق را هدف قرار دهم. من پل را خراب میکنم یا خط ارتباطی و جادهای که از روی پل میگذرد را مسدود میکنم. اما در مورد فضای سایبری قضیه به این سادگی نیست.
به گفته بندر، فرماندهان متخصص در تسلیحات نظامی متعارف و تأثیرات این تسلیحات، باید بدانند که از منظر سایبری دقیقا میخواهند چه کاری انجام دهند و تمام تأثیرات جانبی اقداماتشان و اینکه چگونه بین حوزه سایبری و فیزیکی تعامل داشته باشند را بدانند.
وی در ادامه گفت: یک شبکه غیرمحرمانه را داخل مقر فرماندهی نیروهای زمینی در نظر بگیرید. ما توانستهایم به داخل این شبکه نفوذ کرده و ارتباطات آن را مختل نموده و یا پیامهای [گمراه کننده] ارسال کنیم. اگر ما این ساختمان فرماندهی را تخریب کنیم، شاخصههای [سایبری] هدفمان را نیز نابود کردهایم، یعنی هدف دیگر در فضای سایبری وجود ندارد، و این امر احتمالا مأموریت سایبری را تضعیف مینماید.
بندر گفت که برنامهریزهای سایبری باید از نیازهای نیروهای پیاده در عملیاتهای سایبری آگاه باشند.
برای نیل بدین هدف، ارتش سعی دارد اهداف را از دریچهای کلی بنگرد تا مشخص نماید که عملیاتهای جنبشی بر عملیاتهای سایبری چه تأثیری خواهند داشت و برعکس. چرا باید دشمن را بمباران و تسلیم نمود در حالیکه میتوان با هزینهای به مراتب کمتر وی را به راحتی گول زده و به بیراهه کشید؟
ژنرال رت هرناندز (Rhett Hernandez)، فرمانده قرارگاه فرماندهی سایبری ارتش، گفت: با این حال، برنامهریزی و هدفیابی سایبری نیازمند منابع وسیعی است. برنامهریزها و تحلیلگران ما سعی دارند هدفیابی سایبری را با اهداف [نظامی]؛ فرآیند آتشهای مشترک و تأثیرات مرگبار و غیرمرگبار تلفیق نمایند.
به بیان ساده یعنی برنامهریزهای سایبری آمریکا در تلاشند تا مطمئن گردند همه میدانند برنامهریزی یک مأموریت سایبری چقدر به طول انجامیده و اینکه تسلیحات سایبری چگونه کار میکنند. با انجام این کار، فرماندهان خواهند دانست که چه نوع تسلیحات سایبری در اختیار آنها قرار دارد و چگونه باید از آنها استفاده نمایند.
در همین حین، تفنگداران دریایی در تلاشند تا گروههای رزمی اعزامی با عنوان» نیروهای ویژه هوایی زمینی تفنگدار را با تسلیحات سایبری مجهز نمایند تا آنها را در کنار تفنگها، توپخانه، تانکها، هلیکوپترها و هواپیماها به میدان نبرد ببرند.
ژنرال ریچارد میلز (Richard Mills)، فرمانده سایبری تفنگداران دریایی، اعلام داشت، محیط آینده… نه تنها ما را به سوی تمرکز بر آسیبپذیریها [و فرصتهای سایبری] در سطح استراتژیک رهنمون میسازد، بلکه ما را ملزم مینماید تا گزینههایی برای فرماندهان تاکتیکی و مستقر در خطوط مقدم فراهم آوریم تا از سایبر به عنوان سلاحی مهم استفاده نمایند.
میلز با اشاره به آژانس امنیت ملی به عنوان مستعدترین سازمان حوزه جنگ سایبری در جهان، گفت:» فرمانده «نیروهای ویژه هوایی زمینی تفنگدار در خط مقدم از توانمندیهای ارگانیک و تهاجمی [سایبری] برخوردار خواهد بود، آنها تحت پشتیبانی آتش از جانب [قرارگاه فرماندهی سایبری تفنگداران دریایی] و قرارگاه فرماندهی سایبری ارتش آمریکا و شاید در نهایت آژانس امنیت ملی قرار خواهند داشت.
میلز اعلام داشت در سال ۲۰۱۰ و زمانی که وی فرماندهی تنفنگداران دریایی در افغانستان را بر عهده داشت نیروهای وی از عملیاتهای سایبری تهاجمی با تأثیرگذاری بسیار زیاد «استفاده نمودهاند.
میلز گفت:من قادر بودم داخل [شبکههای دشمن] شوم و فرماندهی و کنترل آنها را تحت تأثیر قرار دهم و از خود در برابر تلاشهای مداوم آنها برای نفوذ به شبکه [سایبری] به منظور تأثیرگذاری بر عملیاتهای من، دفاع نمایم.
مطالب جالبی داشتین خیلی ممنون بامطالعهی مطالب شما تونستم ب معلومات خودم اضافه کنم