یکشنبه 23 سپتامبر 12 | 09:31

برنده کارزار خاورمیانه، اوباما است یا رامنی؟

وقوع بیداری اسلامی در خاورمیانه، برچیده شدن دیکتاتوری‌های عربی وابسته به آمریکا، ضعف غرب در مواجهه با تحولات منطقه و مواردی از این قبیل سبب شده است تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲به کارزاری برای تقابل تاکتیک‌های اوباما و میت رامنی در خاورمیانه تبدیل شود.


تحولات خاورمیانه همواره نقش مهمی در انتخابات‌های متعدد آمریکا و کشورهای غربی داشته است. بر این اساس نامزدهای انتخاباتی موظف هستند مواضع خود در قبال خاورمیانه و تحولات جاری در آن را تشریح کنند.

این قاعده در خصوص انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ آمریکا بیشتر صدق می‌کند. وقوع بیداری اسلامی در خاورمیانه، برچیده شدن دیکتاتوری‌های عربی وابسته به آمریکا، ضعف غرب در مواجهه با تحولات منطقه و مواردی از این قبیل سبب شده است تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ به کارزاری برای تقابل تاکتیک‌های اوباما و میت رامنی در خاورمیانه تبدیل شود. البته در این مجال صرفا به تقابل تاکتیک‌ها مواجه هستیم زیرا به قول برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ریاست جمهوری کار‌تر، استراتژی‌های سیاست خارجی آمریکا و اصول آن با تغییر روسای جمهور نیز ثابت خواهد ماند. میت رامنی نامزد حزب جمهوریخواه اخیرا در اظهاراتی که بی‌شباهت به اظهارات جرج بوش طی سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ نیست اعلام کرده است که خاورمیانه به رهبریت آمریکایی نیاز دارد و او قصد دارد رئیس جمهوری باشد که این رهبری را فعلیت می‌بخشد و کاری می‌کند که همه جهان آمریکا را تحسین کنند.

همچنین میت رامنی بار دیگر از رهبری جهانی آمریکا سخن به میان آورده است. در خصوص اظهارات میت رامنی لازم است ۳ نکته مهم را مدنظر قرار دهیم:

نکته اول اینکه اساسا رهبری آمریکا در جهان از ابتدای هزاره سوم تا کنون به چالش کشیده شده است. افرادی مانند بیل کلینتون و برژینسکی در اظهارات و بیانات خود اذعان کرده‌اند که قدرت‌های موازی مانند چین عملا رهبری آمریکا در جهان را به چالش کشیده‌اند و دیگر نمی‌توان مانند دوران پس از جهان ۲ قطبی آمریکا را ابرقدرت و رهبر جهان دانست. از سوی دیگر، نبرد در دو جنگ افغانستان و عراق و ناکامی در این دو پس از حدود یک دهه سبب تضعیف توان نظامی و استراتژیک آمریکا شده است. همین مسئله نشان می‌دهد که محاسبات راهبردی و تاکتیکی آمریکا مبتنی بر یک عقلانیت سالم و استراتژیک نبوده است. نکته دیگر اینکه وقوع بحران اقتصادی در آمریکا و تشدید بحران‌های مالی موازی در بازار اروپا و نوسانات یورو نیز سبب شده است تا اقتصاد کاپیتالیستی به عنوان یکی از شاخصه‌ها و مولفه‌های اولیه رهبری آمریکا در دوران پس از جنگ سرد به چالش کشیده شود. در چنین شرایطی مشخص نیست که رامنی چگونه ادامه رهبری آمریکا بر جهان و نیاز دنیا به مدیریت واشنگتن را استنباط می‌کند.

نکته دوم اینکه ویژگی‌های خاورمیانه جدید با آنچه جمهوریخواهان در ابتدای هزاره سوم تصور می‌کردند تفاوت دارد. در زمان جنگ افغانستان و جنگ عراق شاهد بودیم که شورای نومحافظه کاران با رهبری افرادی مانند «ایروینگ کریستل»، «ریچارد پرل»، «پل ولفویتس» و… معادلات این دو جنگ را بر اساس مفهوم «خاورمیانه جدید» مدیریت می‌کردند. اما این خاورمیانه جدید تحقق پیدا نکرد و در ‌‌نهایت‌‌ همان نوزاد ناقص الخلقه دموکراسی آمریکایی نیز قدرت تولد در فضای منطقه را نیافت. دموکراسی آمریکایی و به عبارت بهتر دموکراسی مبتنی بر زور و سلاح در افغانستان و عراق دفن شد و ماحصل حضور نیروهای آمریکایی در این دو کشور اشغالگری و بحران امنیت بود.

همه این موارد معلول درک نادرست نومحافظه کاران از اوضاع خاورمیانه بود. این بار نیز میت رامنی به عنوان یک جمهوریخواه از خاورمیانه‌ای سخن می‌گوید که تحت رهبری آمریکا باشد. از زوایه‌ای دیگر او به منطقه‌ای می‌اندیشد که قاعدتا باید تحت این مدیریت قرار گیرد و بهتر است این امر خودخواسته باشد. واقعیت امر این است که رامنی نیز مانند نومحافظه کاران دوران ریاست جمهوری بوش به نوعی بازی با کلمات و توهم مطلق دست و پنجه نرم می‌کند. خاورمیانه‌ای که رامنی امروز از آن سخن می‌گوید توان هضم وجود افرادی مانند بن علی و مبارک و علی عبدالله صالح به عنوان مهره‌های آمریکا را نیز ندارد و «فاصله گیری از واشنگتن و تل آویو» به محور اصلی سیاست خارجی آن تبدیل شده است، در چنین شرایطی رهبری آمریکا در خاورمیانه ناممکن است.

نکته سوم اینکه میت رامنی از تحسین رهبری آمریکا در جهان سخن به میان آورده است. رهبری آمریکا در جهان هیچ‌گاه تحسین نشده و از این پس نیز تحسین نخواهد شد. حضور در جنگ جهانی دوم، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، جنگ ویتنام، جنگ در افغانستان و عراق و دیگر ناکامی‌های بین‌المللی آمریکا مهر تاییدی بر سوء مدیریت آمریکا در جهان بوده است و چنین عدم توانایی در مدیریت سیاست خارجی خود را در موارد عدیده‌ای نشان داده است. در حال حاضر هر آنچه مشاهده می‌کنیم نشان دهنده شکست مدیریتی آمریکا در نظام بین‌الملل است. در چنین شرایطی میت رامنی به کدام «مدیریت» و کدام «تحسین» می‌اندیشد؟

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.