پنج‌شنبه 27 سپتامبر 12 | 11:51
انقلاب از كجا ضربه می‌خورد؟

رجب‌بیگی: از دست رفتن ارزش‌های انسانی بزرگ‌ترین خطر برای انقلاب است

بازگشت مجدد ارزش‌ها و اخلاقیات دوران شاهنشاهی و جایگزینی روش‌های مبتنی بر دروغ و تهمت و افترا به جای اخلاق حسنه بزرگ‌ترین خطری است که انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند. اگر ما بزرگ‌ترین دستاورد انقلاب خود را ایجاد همین تحول درونی در جهت هدایت جامعه به سمت ارزش‌های انسانی می‌دانیم بایستی بزرگ‌ترین خطر را نیز از دست رفتن همین ارزش‌ها بدانیم.


 تریبون مستضعفین- شهید مهدی رجب‌بیگی از فعالان دانشجویی ایام انقلاب اسلامی بوده است. این دانشجوی مسلمان پیرو خط امام در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت‌های متعددی از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا تا تدریس در مناطق محروم جنوب شهر تهران و از برگزاری کنفرانس نهضت‌های آزادی‌بخش تا نوشتن طنز و تحلیل سیاسی می‌پرداخته است. این دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه تهران، در پنجم مهرماه سال شصت مصادف با آغاز عمیلات مسلحانه مجاهدین خلق در اثر اصابت گلوله‌ای از پشت سر به شهادت می‌رسد.

آن‌چه در ادامه می‌آید یادداشتی از وی با عنوان «انقلاب از كجا ضربه می‌خورد؟» است که در مجموعه نوشته‌های وی با عنوان «می‌رویم تا خط امام بماند» و هم‌چنین وبسایت rajabbeigi.ir نیز قابل دسترسی است:

چرا پاسخ این سوال مهم است؟

یک جامعة نوپای انقلابی بایستی بتواند در هر لحظه از حیات حساس خود به این سؤال اساسی پاسخ گوید که «خطراتی که انقلاب را تهدید می‌کند کدام است و از این میان بزرگ‌ترین خطر چیست؟» ضرورت پاسخ گویی به این پرسش از آنجاست که اکثر انقلاب‌هایی که دچار انحراف یا شکست کامل گردیده‌اند ابتدا در شناسایی دشمنان خود دچار اشتباه شده‌اند یعنی آنکه خطراتی که عمیقاً انقلاب را تهدید نمی‌کرده‌اند به جای تهدیدهای اصلی مورد توجه مردم قرار گرفته است و در اثنای غفلت مردم یا هدایت‌کنندگان انقلاب، ضربه از جانب‌‌ همان خطرات فراموش شده بر پیکر انقلاب وارد آمده است. البته لازم به ذکر است که در بسیاری از موارد به علت اختلاف بینش‌ها، برداشت‌های متفاوتی در رابطه با خطرات تهدیدکننده انقلاب و بزرگ‌ترین آن‌ها به وجود آمده است و بنابراین لازم است که به منظور اجتناب از بروز چنین امری، شناخت این خطرات بر مبنای روش اصولی پایه‌گذاری شود. به گمان ما برای رسیدن به نتایج درست در این رابطه بایستی زمینه‌ها و عوامل بروز انقلاب و مهم‌تر از آن‌ها اهداف انقلاب را شناخت تا بر مبنای آن بتوان خطر بزرگ را تشخیص داد. برای روشن شدن مسئله مثالی می‌آوریم. اگر انقلابی فقط به منظور ریشه‌کن کردن فئودالیسم در جایی صورت پذیرد در این صورت تشکل مجدد فئودال‌ها برای این انقلاب بزرگ‌ترین خطر است. یا اگر انقلابی برای رهایی از چنگال استعمار صورت پذیرد. بزرگ‌ترین خطر تهدید کننده آن می‌تواند بازگشت مستشاران و سرمایه‌گذاری‌های استعماری باشد. می‌بینید که همواره بزرگ‌ترین خطر، در رابطه با «اهداف» انقلاب است. اما قبل از آنکه به بررسی اهداف اساسی انقلاب اسلامی بپردازیم بد نیست پاره‌ای از دیدگاه‌ها را در رابطه با این مسئله بازگو نماییم.

بزرگ‌ترین خطر برای انقلاب اسلامی چیست؟

عده‌ای بزرگ‌ترین خطری که انقلاب را تهدید می‌کند آمریکا و حیله‌های رنگارنگش می‌دانند و معتقدند بر مبنای تجربه دوساله انقلاب، آمریکا دست از نیرنگ‌های گوناگون برنخواهد داشت و مدام با طرحی نو به میدان کارزار آشکار و پنهان انقلاب اسلامی می‌آید. آمریکای جهانخوار با پدیدآمدن انقلاب اسلامی منافع حیاتی خود را در خلیج فارس و ایران از دست داده است، حیثیت و اعتبار جهانی‌اش خدشه دار شده است. نوکر شماره یک خود، شاه معدوم را از دست داده است. کشورهای اطراف ایران را نیز در معرض این خطر می‌بیند. کودتای نظامی در ترکیه و تقویت ژنرال ضیاءالحق در پاکستان به منظور جلوگیری از این خطرات است در اثر از دست دادن ایران، با بحران‌های اقتصادی مواجه شده است و خلاصه عظیم‌ترین پایگاهش را از دست داده است بنابراین یک لحظه نیز درنگ را جایز نخواهد شمرد و با لطایف الحیل سعی در شکست دادن یا حداقل انحراف و سازش کشانیدن انقلاب را دارد. او تا کنون از طرق مختلف و از جمله نفوذ در ارگان‌های مملکتی در اوایل انقلاب، محاصره اقتصادی پس از اشغال لانة جاسوسی، حمله نظامی در طبس، کودتای نوژه، وادار کردن عراق به جنگ با ایران، سعی در اجرای اهداف خود داشته است و اینک نیز بیکار نخواهد نشست و با افزایش تهدیدهای خارجی (آماده باش نظامی در ترکیه و پاکستان و افزایش نیرو‌هایش در خلیج فارس) و همچنین تقویت عوامل داخلی (تشدید تضادهای قومی و منطقه‌ای و مردمی، ایجاد تفرقه در بین مردم و…) منتظر فرصتی است تا پس از آنکه زمینه‌های لازم را فراهم آورد نقشه‌های دیگری را به اجرا درآورد و بنابراین بزرگ‌ترین خطری که انقلاب را تهدید می‌کند آمریکاست.

عده دیگری می‌گویند خطر شوروی و گروه‌های داخلی وابسته به آن را نیز نباید دست کم گرفت. زیرا شوروی نیز با پیروزی انقلاب اسلامی ایران مشکلاتش در افغانستان افزایش بیشتری یافته است، همچنین در رابطه با مسلمانان جنوب کشور خود نیز، دچار گرفتاری‌های افزون تری گشته است، به لحاظ اقتصادی منافعش از طریق خرید گاز و فروش تجهیزات ذوب آهن کاسته شده است ایران خطر بالقوه‌ای برای جمهوری‌های جنوبی آنجا که اکثراً مسلمان نشین هستند شده و ثبات منطقه تا حدی از دست رفته است، و از همه مهم‌تر به لحاظ ایدئولوژیک نیز انقلاب اسلامی بسیاری از نظرات آن‌ها را باطل نموده و به عنوان یک نیروی حرکت زای جدید در جهان طرح گشته است. و اگرچه شوروی تاکنون دست به اعمال نظیر اعمال آمریکا در رابطه با ایران نزده است اما از طریق گروه‌های وابسته خود سعی در ایجاد زمینه مناسب برای این منظور دارد و بدین لحاظ باید در رابطه با این کشور جدی‌تر عمل نموده و حتی برخی را عقیده بر این است که خطر شوروی از آمریکا هم بیشتر است.

عده بسیاری نیز بر این عقیده‌اند که خطری که انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند از جانب داخل است و در واقع این جریانات داخلی هستند که زمینه ساز دخالت ابرقدرت‌ها می‌گردند و به اصطلاح پایگاه امپریالیسم بعضی از جریانات داخلی هستند. البته در بین این عده که بعضی جریانات داخلی را مهم‌ترین خطر می‌دانند یک اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. بعضی از این‌ها وجود جریانات سازش کار و به اصطلاح لیبرالیستی را عمده‌ترین خطر می‌دانند و عده دیگرشان وجود جریانات انحصارطلب واپسگرا و به اصطلاح ارتجاعی را عامل اصلی نفوذ امپریالیسم می‌دانند.

این طرز تفکر‌ها شامل طیف وسیعی می‌شوند که هر یک بر مبنای میزان اهمیتی که برای این عوامل قائل است در رده مخصوصی جای می‌گیرند و بحث مفصل دربارة آن‌ها از حیطه بررسی ما خارج است. حال که اجمالاً با پاره‌ای از نظرات پیرامون خطراتی که انقلاب را تهدید می‌کند آشنا شدیم برگردیم به مطلب مورد بحث و برای این منظور‌‌ همان طور که قبلاً نیز گفتیم ابتدا به بررسی اهداف اصلی انقلاب اسلامی می‌پردازیم.

اهداف اصلی انقلاب اسلامی کدام است؟

بی‌تردید همه بر این باور مشترک می‌باشند که انقلاب ایران، انقلابی مکتبی بوده است و این بدین معنی است که تئوری پیش برنده انقلاب تنها در چهارچوب اصول اساسی مکتبی به نام اسلام می‌گنجد. بررسی صادقانه تاریخچه انقلاب نیز بخوبی مسئله را می‌رساند و اصولاً انقلاب در بستر اسلام حادث شده است یعنی هم زمینه آن و هم عوامل شتاب دهنده به آن و هم اهداف آن «اسلامی» بوده است. ما در اینجا بدون آنکه بخواهیم وارد جزئیات شویم اجمالاً به این مسئله می‌پردازیم که «انقلاب اسلامی» یعنی چه؟ به عبارت دیگر هدف نهایی انقلاب اسلامی چیست؟ برای روشن شدن مسئله ابتدا مروری بر انقلاب اسلامی در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌کنیم. محمد (صلی الله علیه و آله) در جامعه شرک زده و منحط عربستان به پیامبری مبعوث می‌شود تا انسان‌های جاهل آن روزگار را به دروازه‌های فلاح و رستگاری برساند و با پدید آوردن یک دگرگونی عمیق (انقلاب) در بطن ضمیر انسان‌ها، جامعه‌ای الگو و نمونه (امت وسط) بسازد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) دلیل بعثت خود را تکامل بخشیدن به خصلت‌های والای انسانی و تعالی اخلاق انسانی بیان می‌کند (بعثت لاتمم مکارم اخلاق) (مصباح الشریعه).

بنابراین هدف نهایی از بعثت پیامبر، دگرگونی در فرهنگ تمامی افراد جامعه می‌باشد و اگر می‌بینیم که اسلام دشمنی عمیق و سازش ناپذیر با تمامی مظاهر شرک از قبیل استبداد و استعمار و استحمار دارد به این دلیل است که این‌ها آدمیت انسان را ضایع می‌کنند. خداوند کریم در قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَن یُشرَک بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِک لِمَن یَشاءُ» (سوره نسا / آیه ۴۸) یعنی «خداوند آنچه را که از گناهان که در ردیف شرک نباشد ممکن است ببخشاید.» چرا خداوند در برابر شرک این گونه قاطعانه موضع می‌گیرد؟ یکی از بهترین دلایل این مطلب این است که شرک سبب مسخ ویژگی‌های خدا گرایانه و نابودی اندیشه‌های متعالی انسان و عدم رشد وی می‌شود. بدین ترتیب می‌بینیم که دگرگون سازی افکار انسان‌ها و کشانیدن آن‌ها به راه هدایت و رشد و تعالی و تقوا پیشگی و در ‌‌نهایت خداگونه ساختن انسان‌ها به کسب شایستگی برای جانشینی الله، یکی از بزرگ‌ترین اهداف پیامبران الهی و از جمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است. حال بازگردیم به انقلاب اسلامی ایران که هدف نهایی آن نیز به دلیل مکتبی بودنش نمی‌تواند جدای از اهداف نهضت‌های انبیا یعنی «انسان سازی» باشد. علیرغم وجود فرهنگ شرک آمیز و ضد انسانی سال‌های حکومت جباران و مستبدین که به راستی اندیشه مردم را مسخ کرده بود و با کشانیدن آن‌ها به معرکه تجمل و تقلید و مصرف، روح و جسم آن‌ها را در شرف تلاشی قرارداده بود که با این نگاه اجمالی به سیر انقلاب این نکته به روشنی آشکار می‌شود که در دوران انقلاب، تحولی درونی و روانی در مردم پدیدار شده بود که نمونه‌های آشکار آن به صورت ایثار و ازخودگذشتگی، فداکاری، همیاری، همکاری، اتحاد و اتفاق، ایمان و عرفان تجلی یافته بود.

«روح ایثار» بود که مشکلات عظیم دوران انقلاب را قابل تحمل ساخته بود.

«ایمان» بود که از جوان‌هایی که در راه انحطاط گام برمی داشتند انسان‌هایی شهید ساخت.

«عرفان» بود که مردم را در شب‌های سرد زمستان به اوج بام می‌‏کشانید.

«وحدت» بود که پوزه رژیم را به خاک مالید.

«انسانیت» بود که بر «لشگر شیاطین» غلبه نمود.

از دست رفتن ارزش‌های انسانی، بزرگ‌ترین خطر برای انقلاب

و از پیروزی انقلاب اسلامی امید آن می‌رفت که این تحول روانی در مردم ارتقا پیدا کرده و کمال بیشتری یابد و اگرچه این دگرگونی در پاره‌ای از افراد عمیقاً حادث شده است و هم اینک نیز آن‌ها را به میدان نبرد برای شهادت می‌کشاند اما متأسفانه نمی‌توان این نکته را نادیده گرفت که در برخی افراد نیز این تحول، سیر نزولی پیش از انقلاب را دوباره باز یافته است اگرچه این مطلب می‌تواند علل بی‌شماری و از جمله عملکردهای ناصحیح دستگاه‌های ارتباط جمعی (روزنامه‌ها – رادیو، تلویزیون و…)، پدیدآمدن خط‏های جدید فکری- سیاسی، رواج فرصت طلبی و شهرت طلبی، ضعف گویندگان و نویسندگان در انتقال ارزش‌های اسلامی به مردم، پاره‌ای مشکلات و سخن‌های به وجودآمده از انقلاب، برخوردهای ناصحیح اکثر گروه‌ها و دستجات با مسئله انقلاب و غیره داشته باشد، اما به هرحال به گمان ما این مسئله بزرگ‌ترین خطری است که انقلاب را تهدید می‌کند به عبارت دیگر بازگشت مجدد ارزش‌ها و اخلاقیات دوران شاهنشاهی و جایگزینی روش‌های مبتنی بر دروغ و تهمت و افترا به جای اخلاق حسنه بزرگ‌ترین خطری است که انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند. اگر ما بزرگ‌ترین دستاورد انقلاب خود را ایجاد همین تحول درونی در جهت هدایت جامعه به سمت ارزش‌های انسانی می‌دانیم بایستی بزرگ‌ترین خطر را نیز از دست رفتن همین ارزش‌ها بدانیم. با نگاهی گذرا به وضعیت موجود جامعه نیز می‌توان به اهمیت این مسئله پی برد.

ابتذال فرهنگی و درگیری‌های سیاسی نتیجه کمرنگ شدن ارزش‌های انسانی‌

طویل‌تر شدن صف‌های سینما‌ها، حتی در مورد فیلم‌های بیست سال پیش، گرایش به خرید انواع و اقسام نوارهای مبتذل و ویدئو و برخوردهای غیر اسلامی مردم در مجامع عمومی و از جمله در مدارس و اتوبوس‌ها و حتی نماز جمعه، همه نشان از بازگشت چنین رویه‌ای دارند. حتی اختلافات سیاسی نیز که کمابیش در بین مردم هم رایج شده است در یک ریشه یابی کلی منجر به همین نتیجه خواهد شد و امروز چارة این قبیل مسائل نیز تنها در حاکمیت رواج بیش از پیش روحیات انسانی است اگر امروز در بازار فعالیت‌های سیاسی، تهمت و ناسزا به راحتی مبادله می‌شود، اگر لابه لای صفحات روزنامه‌ها مملو از چنین برخوردهایی است اگر تهمت بزرگ‌تر، «تیراژ افزون‌تر» را برای روزنامه‌ها به ارمغان می‌آورد، اگر گفت وشنود منطقی جای خود را به «جنگ زرگری» داده است، اگر روحیه فرصت طلبی مجدداً رواج یافته است همه و همه ناشی از فقدان روحیات اخلاقی و انسانی است و کمبود این عنصر اساسی است که امروز به شدت انقلاب را تهدید می‌کند البته برای جلوگیری از هرگونه شبهه‌ای که در این بحث ممکن است حاصل شود در همین جا ذکر چند نکته را ضروری می‌دانیم.

۱. به هیچ وجه این مسئله را به طور عام نپذیرفته و اثرات عمیقی را که انقلاب اسلامی بر روی اقشار وسیعی از مردم گذاشته است عظیم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی می‌دانیم بلکه حرف بر سر آن است که اولاً میزان نیروهایی که در ابتدای انقلاب جذب مکتب انقلاب شده بودند تا حدی کاسته شده است ثانیاً این تحول درونی از بعد از انقلاب ارتقا پیدا ننموده است و ثالثاً زمینه‌های عملی لازم برای رکود این ویژگی‌های انسانی فراهم آمده است. شاید گفته شود که بخشی از این نیرو‌ها ماهیتاً نمی‌توانستند تا پایان راه، همراه مکتب و انقلاب باقی بمانند و مثلاً از دست رفتن منافعشان باعث شده است که به عناوین مختلف خود را از راه مکتب و انقلاب کنار کشند اما ضمن پذیرش این مطلب این نکته را نیز یادآوری می‌کنیم مقصود ما تنها این اقشار نبوده و بیشتر کسانی را مدنظر داریم که هنوز هم خود را مکتبی و انقلابی می‌دانند اکثریتشان هم همین مردم کوچه و بازار هستند.

۲. این بحث به این معنا نیست که مثلاً امپریالیسم، دشمن شماره یک ملت نیست و نباید بدان توجهی نمود، برعکس امپریالیسم، دشمن اصلی ملت‌ها و‌ام الفساد قرن است. زیرا غارت و چپاول آنان، زمینه‌های رشد و تکامل انسانیت را دچار نقصان و کاستی می‌سازد و بنابراین باید به نابودیش کمر همت بست. اما در اینجا نیز حرف اصلی آن است که «انسان‌های ساخته شده» هستند که می‌توانند به جنگ امپریالیسم بروند و اساساً در مبارزه با شیاطینی چون آمریکاست که جامعه‌ای می‌تواند رشد و تعالی پیدا نماید. مبارزه با امپریالیسم تنها هدف انقلاب اسلامی نیست بلکه مبارزه با آمریکا به عنوان عاملی که سد راه انسانیت می‌باشد گامی است در جهت رشد و تکامل انسان‌ها و وسیله‌ای است برای نیل به آرمان‌های والای اسلامی.

۳. بحث بر سر مسائل اخلاقی در اینجا یک بحث ذهنی صرف نیست ما از اخلاقی صحبت می‌کنیم که در عمل می‌تواند راهگشای بسیاری از مسائل لاینحل باشد. مشکلاتی که اینک جامعه ما با آن سروکار دارد با هدف قرار گرفتن مسائل انسانی و به کارگیری پارامترهایی نظیر برخوردهای صحیح و اسلامی با سرعت بیشتری حل خواهد شد ما نهایی‌ترین آرمان انقلاب اسلامی را برقراری محیطی عاری از ظلم و ستم، دروغ و نیرنگ، جاه طلبی و فرصت طلبی و خودخواهی و خودپرستی می‌دانیم یعنی محیطی است که حل مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ارزش واقعی خود را پیدا می‌کند به عبارت دیگر یگانه راه برای رسیدن به جامعه‌ای که در آن استبداد و استثمار و استعمار و دیگر مظاهر شرک وجود نداشته باشد حرکت به سوی محیطی است که در آن محیط، ارزش‌های خدایی حاکم گردند و تنها در چنین جامعه‌ای است که می‌توان به برقراری عدالت نیز امید بست.

۴. ابرقدرت‌ها برای نفوذ و استقرار در یک جامعه نیاز به زمینه‌های مساعدی دارند، که این زمینه‌های مناسب عمدتاً توسط گروه‌ها یا افرادی فراهم می‌شود که فاقد خصلت‌های انسان گرایانه می‌باشند. تنها وقتی ابرقدرت‌ها جرئت ورود و دست اندازی به منابع یک کشور را پیدا می‌کنند که قبلاً در آن کشور تشنج، تفرق، دشمنی، مصرف پرستی، رفاه طلبی و صفاتی از این دست حاکم شده باشد. به عبارت دیگر انقلابی که بتواند در زمینه انسان سازی پیروز شود هرگز اسیر دست هیچ قدرت خارجی و یا داخلی نخواهد شد و جاودانگی‌اش تضمین شده است. و به فرموده امام امت «استعمار از آدم می‌ترسد» و به هرحال می‌بینید که راه نفس قدرت‌های شیطانی مقر‌هایی است که ابتدا جامعه را تهی از اندیشه‌های انسانی و اخلاق اسلامی می‌کنند و محیط مناسب برای رشد پدیده‌هایی نظیر استبداد و استعمار را فراهم می‌آورد.

۵. وقتی که می‌گوییم رشد گرایشات اخلاقی غیر اسلامی و غیر انسانی از بزرگ‌ترین خطراتی است که انقلابمان را تهدید می‌کند منظور این نیست که فی المثل با یک فئودال نیز باید با پند و اندرز برخورد نمود و این طرز تلقی را به عنوان اخلاق قلمداد نمی‌کنیم زیرا آن چنان که پیش‌تر نیز گفته شد اصلیترین هدف انقلاب اسلامی باید انسان سازی باشد و پرواضح است که عواملی نظیر فئودالیسم از آنجا که سبب مسخ و نابودی ارزش‌های انسانی می‌شوند به عنوان سدی در برابر این هدف جلوه‌گری می‌کنند و اتفاقاً در اینجا بر مبنای همین اهداف انقلاب بایستی با این گونه پدیده‌ها با قاطعیت هرچه تمام‌تر برخورد نمود.

در جامعه‌ی بیمار هیچ انسانی قادر به رشد و تعالی نیست

به هر حال ملت ما قادر خواهند بود با تمام وجود از انقلاب اسلامی حفاظت نموده و در برابر هر خطری اعم از داخلی و خارجی مقاومت نموده و انقلاب را به پیش برد به شرط آنکه قبل از هر چیز در خود انقلاب کند و جو حاکم در روزهای خوش انقلاب با تمام شکوه و عظمتش به میان مردم باز گردد. فراموش نکنیم در جامعه‌ای که به لحاظ محیط اجتماعی بیمار باشد هیچ انسانی قادر به رشد و تعالی نبوده و غالباً در چنین جامعه‌ای تشتت و ناامنی فکری حاکمیت پیدا کرده و خلاصه محیط شرک آمیز خواهد شد. و مطمئناً در جامعه‌ای که انقلاب تعمیق یافته و بر تک تک افراد تأثیرات لازم را بگذارد هیچ نیرویی قادر نخواهد بود که انحراف حاصل کرده و چنین انقلابی را به شکست بکشاند. ملتی که خود را ساخته باشد هیچ باکی از رویارویی با امپریالیسم و اذنابش نخواهد داشت. افراد جامعه‌ای که در جهت انسان شدن پیش روند همواره با گذشت و ایثار و فداکاری با عظیم‌ترین مشکلات به راحتی مقابل می‌کنند و حتی از این عوامل نیز به عنوان نیرویی رشد دهنده استفاده خواهند نمود. در پایان این مقاله، راه‌هایی که برای خنثی کردن این خطر بزرگ و کشانیدن اجتماع به سمت باروری و تکامل انسانی به نظر می‌رسد، این است که اولاً هر فرد در جهت «خودسازی» و رشد فردی گام برداشته و دیگران را نیز به این سو بخواند. ثانیاً گویندگان و نویسندگان با تعهد بیشتری عمل نموده و تا حد ممکن از دامن زدن به مسائلی که موجب استمرار این جو شرک آمیز گردد اجتناب نمایند و مطبوعات و دیگر دستگاه‌های ارتباط جمعی را نیز به این کار بخوانند و به هرحال انقلاب اسلامی روزی به پیروزی‌های بزرگ‏‌تر دست خواهد یافت که در تمام نهادهای جامعه روحیه و رویه انقلابی نفوذ کرده و آن‌ها را دگرگون سازد و این امر بایستی از کوچک‌ترین نهاد‌ها که خانواده باشد تا مدرسه و دانشگاه و ادارات و ارتش و غیره نفوذ پیدا نماید و تغییر اساسی و اصولی در این نهاد‌ها انجام نخواهد پذیرفت مگر با یک دگرگونی عمیق در عناصر تشکیل دهندة این نهاد‌ها یعنی انسان‌ها.

ما پیروی «عملی» از گفتار و رفتار امام خمینی را در این رابطه مفید‌ترین و کوتاه‌ترین راه برای رسیدن به این مقصود می‌دانیم و در آینده پیرامون این مسئله سخن خواهیم گفت.

 

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.