سه‌شنبه 02 اکتبر 12 | 11:48

گوگل، آنچه را مي‌خواهد مي‌داند و آنچه را مي‌داند مي‌گويد!

هادی فیروزمندی

برخلاف آنچه به عنوان مشخصه اصلی رسانه‌های جدید یعنی «گشودگی بر همه‌ی نظرها و دیدگاه‌ها» شناخته می‌شود، باید گفت اصولاً ماهيت نشر و پخش اطلاعات گزينشي است. امروزه چیزی به عنوان روایت بی‌طرفانه‌ی رویدادهای اجتماعی در عصر جدید وجود ندارد.


تریبون مستضعفین- هادی فیروزمندی

در سال‌های اخیر موضوع شبکه‌های مجازی به ویژه تاثیرات شبکه‌های اجتماعی و اقبال نسبی مخاطبان ایرانی به حضور در این بسترها، قابل توجه و تمرکز بوده است. در این یادداشت سعی می‌شود به این پدیده به عنوان بستر نوین ارتباط جمعی در عصری که به «عصر سوم رسانه‌ها» قابل نامگذاری است، پرداخته شود.

بگذارید مطلب را برایتان با ذکر مثالی آغاز کنم. آدولف آکس، بنیانگذار نیویورک تایمز، زمانی گفت: «خواننده روزنامه‌ی من هرگز نباید غافلگیر شود(1)». این تعبیر نشانگر این است که یک روزنامه‌ی بزرگ باید چنان به تحلیل نیروهای اقتصادی و سیاسی یک کشور بپردازد و چنان با جنبش‌های سیاسی و روحیه‌ی شهروندان آن در تماس باشد که خوانندگان در مفهومی کلی برای تیتر درشت فردا آماده باشند.

نقش رسانه‌ها در رخدادها و جنبش‌های اجتماعی جوامع مختلف قابل انکار نیست، اما نکته مهم در این بین همسوانگاري گفتمان مورد نظر خود با مخاطب درخصوص واقعیت‌های موجود جامعه توسط رسانه‌ها است. آنچه آدولف آکس درخصوص نیویورک تایمز بیان کرد، پرده از واقعیتی برمی‌دارد که امروز در «عصر سوم رسانه‌ها» یک اصل انکارناپذیر محسوب می‌شود. واقعیتِ القای نامحسوس ايدئولوژي خود با همسوانگاری گفتمان مورد نظر با مخاطب!

همسوانگاری چیست و چه چیزی می‌تواند عامل این همسوانگاری باشد؟! رسانه‌ها از این کار به دنبال چه چیزی هستند؟!
برای پاسخ به این سوال و سوال‌های دیگر باید کمی به عقب برگردیم، دُرست زمانی که متخصصان علوم ارتباطات بر این باور بودند که «رسانه، همان پیام است» (The Medium is the Message)(2). درواقع این باور حاکم بود، که رسانه به تنهایی رساننده‌ی مفهوم پیام می‌باشد. در تقسیم‌بندی دوران‌های مختلف تاریخ، اندیشمندان هر دوره‌ای را متناظر با یک نوع وسیله‌ی ارتباط‌جمعی می‌دانند. به گونه‌ای که ظهور رادیو و ورود آن به خانه‌ها و جریان ارتباطی جهان، مصادف بود با تغییر و تحولی در این عرصه. طبق نظریه جان دیمیک با عنوان نظریه «نقش مناسب»، رسانه همانند الگوی تنازع بقای موجودات زنده در طبیعت، دارای اکولوژی یا بوم شناسی هستند.(3)

امروزه این سخن مک‌لوهان که «رسانه، همان پیام است» به «پیام، همان رسانه است» (the message is the medium) تغییر پیدا کرده است. مفهوم این سخن چیست؟! برخی معتقدند که تا پایان سال 2012.م دیگر تلویزیون به عنوان مهمترین ابزار در انتقال پیام شناخته نخواهد شد و وسایل ارتباط جمعی جدیدتری جای آن را خواهند گرفت(+). امروزه اینترنت توانایی‌هایی را برای درهم‌آمیختن رسانه‌ها فراهم کرده‌است که مک‌لوهان نمی‌توانست حتی تصورش را هم بکند.

درواقع، اینترنت و فضای مجازی امروزه نه به عنوان یک وسیله بلکه به عنوان بستری متشکل از وسایل ارتباطی جمعی جدیدتری، در حال رشد‌اند. امکان رفع نیازهای روزانه با برقراری ارتباط از طریق اینترنت آن هم به شیوه‌های مختلف، مانند حضور در گروه‌های مجازی، شبکه‌های اجتماعی، یارانامه‌ها، چت‌های گروهی و خصوصی، آر‌اس‌اس‌ها و… نشان از این تغییر دارند.

آنچه تا اینجا اشاره شد، نشانگر تغییر بستر ارتباطی و ورود به عصری به نام «عصر سوم رسانه‌ها» بود. به تعبیر پل لوینستون، استاد ارتباطات دانشگاه فوردهام(4) ظهور «رسانه‌های جدیدتر از جدید» تنها مشخصه‌ی این دوره نیست، بلکه سرعت اعجاب‌انگیز تطور رسانه‌ها، مخاطب را در این نظام‌های ارتباطی از مصرف‌کنندگان پیام به تولیدکنندگان آن تبدیل کرده است. یعنی رسانه‌های جدیدتر از جدیدی چون فیسبوک، یوتیوب، توئیتر و گوگل پلاس این اختیار را به مخاطب می‌دهند تا آثارشان را به طور رایگان در دسترس همه قرار دهند.

از سوی دیگر ریزش خوانندگان و بیننده‌های روزنامه‌ها و برنامه‌های خبری تلویزیونی درحالی صورت می‌گیرد که هر روز بر تعداد مشترکین گوگل افزوده می‌‌شود. امکان جذب میلیون‌ها خواننده‌ای که هرکدام‌شان می‌توانند در لحظه یک نویسنده، ویراستار، عکاس یا مستندساز آنی باشند، تاثیر رسانه‌های جدیدتر از جدید را افزایش داده است. قدرت فناوری‌های اطلاعاتی جدید به هر فردی اجازه می‌دهد که هرگاه در بطن یک رویداد قرار داشت، به سرعت خبرها و تصاویر آن رویداد را برای همه‌ی جهان ارسال کند. لذا کتابخانه کنکره در ایالت متحده امریکا، هم‌اکنون در حال آرشیو کردن همه‌ی توئیت‌هاست(5). این کار نشان می‌دهد که توئیت –به مثابه محصول رسانه‌های جدیدِ جدید- اهمیت فراوانی در کار، زندگی و سرگرمی‌های ما دارد.

بگذارید برگردیم به ابتدای بحث و جمله آدولف آکس. با وجود ظهور رسانه‌های جدیدتر از جدید و نقش مخاطب در ساخت پیام، آیا باز هم مخاطب می‌تواند تحت القای نامحسوس گفتمان رسانه قرار گیرد؟!

اتفاقی که در اینجا می‌افتد این است که فن‌آوري‌هاي مدرن، با نزديك‌تر كردن اثر هنري (متن) به مخاطب، به تدريج تمايز ميان اصل و كپي (بدل) را از بين می‌برند و با يكي‌شدن مولف و مخاطب، همان‌گونه كه يك هنرمند در مقابل دوربين با فريب و شعبده‌هاي خود، بيننده را محو خود مي‌سازد، نظام سلطه و هژموني حاكم نيز از اين پس قادر خواهد بود تا با استفاده از فن‌آوري و ابزار رسانه، بر اذهان توده غلبه يابد و بدين شكل با همسوانگاري گفتمان مورد نظر خود با مخاطب، به بازتوليد و تكثير ايدئولوژي نهفته در گفتمان خود بپردازد. بدين شكل نظام سلطه هر چه بيشتر و بيشتر قادر به يكسان‌سازي مخاطب در قالب مصرف‌كننده و در نتيجه قادر به القاي نامحسوس ايدئولوژي خود خواهد شد(+).

همانطور که گفته شد، رسانه‌هاي مجازي با وسعت اطلاعات و امكانات ويژه براي مخاطب و درعين حال با در اختيارگذاشتن ابزار فرامتن، مخاطب را خواسته یا ناخواسته در کنار مصرف‌کننده بودن تبديل به توليدكننده و پديدآورنده نیز مي‌سازند، كه ناخودآگاه همسو با ايدئولوژي سياسي- اقتصادي حاكم (نظام سلطه)، آگاهي جمعي كذبي را در يك چرخه ارتباطي مداوم توليد و بازتوليد، مصرف مي‌كند و در يك كلام رسانه‌های مجازی، موجب از بين رفتن آگاهي فردي و آزادي انديشه او مي‌شوند و در نهايت تنها يك گزينه، يعني ارتباط جمعي كذبي را فراهم مي‌آورند.

برخلاف آنچه به عنوان مشخصه اصلی رسانه‌های جدید یعنی «گشودگی بر همه‌ی نظرها و دیدگاه‌ها» شناخته می‌شود، باید گفت اصولاً ماهيت نشر و پخش اطلاعات گزينشي است. امروزه چیزی به عنوان روایت بی‌طرفانه‌ی رویدادهای اجتماعی در عصر جدید وجود ندارد. تاثیر و نقش رسانه‌های جدیدتر از جدید در رخدادها و جنبش‌های اجتماعی سال‌های اخیر جهان نشان از این واقعیت دارد، رسانه به عنوان محملی برای بیان و ساخت واقعیت، در دام شرکت‌هاي بزرگي چون ياهو، امريکن لاين، گوگل و… است. در اينترنت سايت‌هاي پرقدرتي نظير بي‌سي‌ديسني و اي‌اس‌پي‌ان يکه تازي مي‌کنند. این یعنی؛ «گوگل، آنچه را می خواهد، می‌داند و آنچه را می‌داند، می‌گوید.»

منابع:
۱. قدرتهای جهان مطبوعات، مارتین واکر، ترجمه م.قائد، تهران، نشر مرکز، 1372، صفحه 305.
۲. برای درك رسانه‌ها، مارشال مک‌لوهان، ترجمه سعید آذری، مركز تحقيقات صدا و سيما، 1377، صفحه 7.
۳. درآمدی به سواد رسانه‌‌ای و تفکر انتقادی، حسین بصیریان، فصلنامه رسانه، 1385، شماره 68.
۴. جدیدتر از رسانه‌های خیلی جدید، پل لوینسون، نیویورک، امریکا، صفحه 1.
۵. همان.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.