محمد گلریز، خواننده اشعار انقلابی که در حاشیه مراسم نکوداشت حمید سبزواری ، گفت: طبیعتا و با توجه به شرایطی که به تبع وقوع انقلاب در کشور جریان داشت، باید اشعاری در این زمینه سروده میشد و باید این اشعار خوانده میشدند. فکر میکنم باید در هر موقعیت و مناسبتی هم این اشعار را اجرا کنیم. بیشترین شعرهایی هم که من در آنسالها خواندم از استاد حمید سبزواری، زندهیاد شاهرخی، علی معلم، مشفق کاشانی و دیگر شاعرانی بود که در متن حوادث انقلاب بودهاند. البته پیشتاز این شاعران استاد سبزواری بود و بعد از ایشان هم مرحوم شاهرخی بود که خدمات شایانی به شعر انقلاب کرد.
وی افزود: تحصیلات من در ردیف آوازهای ایرانی است. امروزه هم در دو نوبت تدریس آواز میکنم. پدرم، برادرم و خودم همگی در عرصه آوازهای ایرانی فعالیت داشتیم و داریم ولی چون من تعداد زیادی از اشعار انقلاب را خوانده و اجرا کردهام، من را با این شعرها و اجراها میشناسند.
این خواننده ادامه داد: اوایل انقلاب، عزیزان و دوستان خواننده آزاد بودند که به عرصههای دیگری میپرداختند و چندان به حوزه اجرای شعر انقلاب وارد نمیشدند. بنابراین بار خواندن بسیاری از سرودهای انقلابی روی دوش من قرار گرفت و من هم افتخار میکنم که بسیاری از این قطعات از آثار من هستند. بعدها خوانندگان دیگری هم به حوزه اجرای اشعار انقلاب وارد شدند. از این گروه میتوان به مهرداد کاظمی و اسفندیار قرهباغی اشاره کرد. این دوستان اشعار انقلاب را بیشتر در حوزه موسیقی کلاسیک اجرا میکردند. من هم شعرها را در قالب موسیقی ایرانی اجرا میکردم.
گلریز گفت: تا امروز، فکر میکنم حدود هزار و ۵۰۰ اثر انقلابی خواندهام و بسیاری از اشعار را خودم پیدا میکردم و به سراغشان میرفتم. بعد از انقلاب ابتکار و خلاقیت زیادی در هنر و ادبیات به کار برده شد. آواز بدون ساز یکی از کارهایی بود که انجام دادیم و در سالهای اوایل انقلاب از رادیو پخش شد. مرحوم شاهرخی شعرها را مینوشت و من هم به صورت بدون ساز آنها را اجرا میکردم. بعد از آن برنامهای به نام «نوای نی» را ساختیم؛ چون نی به دلیل بار معنوی که دارد، سازی بود که کسی نمیتوانست به آن ایرادی بگیرد. در این زمینه هم دوستانی چون آقایان موسوی و انوشه همکاری داشتند.
وی درباره اشعار انقلابی حمید سبزواری گفت: اشعار استاد سبزواری، واژههای بسیار متفاوتی داشت. یکی از ویژگیهای اشعار ایشان این است که همه مقاطع تاریخی انقلاب را میپوشاند و به اصطلاح مستغرق میکند. برای هر اتفاقی که در سالهای انقلاب میافتاد، استاد سبزواری شعری در آستین داشت. واقعا اشعار استاد از طراوت خاصی برخوردارند.
این خواننده سرودهای انقلابی اضافه کرد: عزیزان دیگری هم بودند و هستند که شعر انقلاب میگویند ولی شعر ایشان گویی با خود انقلاب عجین شده است. گویی استاد از قبل از انقلاب و هر اتفاق دیگری، آنها را پیشبینی میکرد. اگر بخواهم نمونهای بیان کنم، باید به ماجرای رحلت حضرت امام (ره) اشاره کنم که استاد سبزواری واقعا بداهه و بدون هیچ تمرکزی، شعر سرود.
گلریز ادامه داد: به یاد دارم که بعد از انتشار خبر رحلت امام خمینی (ره)، به اتاق یکی از دوستان آهنگساز به نام آقای شکوهی رفتم و دیدم با تلفن صحبت میکند و همینطور اشک از چشمانش جاری است و زمزمهای بر لب دارد. وقتی تلفنش به پایان رسید، پرسیدم آقای شکوهی برای چه گریه میکنی و این شعری که زمزمه میکنی چیست؟ به من اینگونه پاسخ داد که استاد سبزواری همین الان فیالبداهه شعر «دریغا… ببار از دیده دامن دامنای اشک» را سرود. گویی استاد از قبل لغات و واژهها را مرتب کرده بود و اندوختههایی در وجودش داشت که برای هر حادثه و اتفاقی به سرعت شعر میسرود.
Sorry. No data so far.