عباسعلی رهبر – با ایجاد ارتباطات میان سطوح خرد، میانی و کلان اجتماعی، جامعه در فضای لازم و مناسب برای تولید سرمایهٔ اجتماعی قرار میگیرد. مثلاً برقراری ارتباط مستقیم و چهرهبهچهرهٔ مقامات عالی سیاسی کشور با مردم، سبب ساخت و تقویت سرمایهٔ اجتماعی میگردد.
بر اساس یک تقسیمبندی، چند نوع سرمایه در جهان وجود دارد؛ سرمایههای فیزیکی، مالی، انسانی، فرهنگی، نمادین و اجتماعی. سرمایهٔ نمادین در ارتباط با سرمایهٔ اجتماعی قرار دارد. مثلاً جایگاه رهبری علاوه بر نقشی که در سرمایهٔ اجتماعی دارد، میتواند به عنوان یک سرمایهٔ نمادین هم مطرح باشد. حتی در نظام امامت دینی هم ما غیر از سرمایهٔ اجتماعی، «سرمایهٔ نمادین» هم داریم. یعنی امامت میتواند به عنوان نمادی برای مهمترین موضوع یک جامعه و حکومت مورد توجه قرار گیرد که همانا «مشروعیت» است.
نمادینبودن در جامعهشناسی به معنی نشانهبودن است. مثلاً پرچم برای هر جامعهای یک نماد است و تشریفات نیست. همهٔ رؤسای جمهور باید به این پرچم احترام بگذارند. یک وجب از خاک هر کشوری که شاید برای بسیاری افراد ارزشی نداشته باشد، به عنوان یک نماد در هویت و حیثیت مردم و نظام آن کشور مطرح است.
کارکردهای سرمایهٔ اجتماعی
سرمایهٔ اجتماعی دو کارویژهٔ اساسی دارد؛ یکی تقویت شبکهٔ روابط اجتماعی و دیگری تسهیل فرآیند گردش امور. نتیجهٔ این دو کارویژه، کارآمدی و افزایش این سرمایه است تا بتواند کاهش هزینههای فعالیت را در پی داشته باشد. این بحث مهمی دربارهٔ سرمایهٔ اجتماعی است.
سرمایهٔ اجتماعی همانند سرمایهٔ اقتصادی، زاینده و مولد است. متأسفانه ما به نعمتهای اجتماعی خود چندان واقف نیستیم. این سرمایهها در طول سالها اثرات خود را میگذارند و فینفسه ما را قادر میکنند تا ارزش ایجاد کنیم.
از دیدگاه مردمسالاری دینی نیز ما میتوانیم این فضا را ایجاد کنیم. نفس وجود رهبر معظم انقلاب به عنوان نماد رهبری جامعه، برای ما یک سرمایه است. رهبر معظم انقلاب سرمایهٔ نمادینی است که مدام در حرکت و پویایی است و میتواند برای ما فضاهای مناسب را ایجاد کند. میتوان بحث اعتماد را مورد توجه قرار داد. یعنی نظام ولایت فقیه و شخص رهبری اعتماد عمومی تولید میکنند. علیرغم مشکلات و فشارها، تنها کسی که در جامعهٔ ما بهطور خاص و مداوم تولید اعتماد میکند، رهبری است.
بومی شدن سرمایهٔ اجتماعی
دربارهٔ بومیشدن سرمایهٔ اجتماعی چند نکته را باید مورد توجه قرار داد. سرمایهٔ اجتماعی یک وجه بسیار مهم از جامعه است، ولی باید دقت کرد هرچند یک مفهوم کلان از سرمایهٔ اجتماعی میتوان ارائه داد، اما این به معنی مصادیق یکسان نیست. مفهوم ممکن است مبتنی بر اعتماد یا مبتنی بر هنجارها یا مبتنی بر شبکههای اجتماعی باشد.
سرمایهٔ اجتماعی به پیشینهٔ تاریخی، باورها و حتی نوع نگاه به دردها و شادیها در جامعه مربوط است. مثلاً نگاهی که ما به مراسم جشن عروسی داریم، کاملاً با فضای بیرون متفاوت است. ما نمیتوانیم همان فضای شادیهایی غربی را در جامعهٔ خودمان پیاده کنیم. اگر هم چندصباحی این فضاهای بیگانه مورد توجه قرار گیرد، سرانجام جواب نمیگیرد، چون استعدادهای مردم ما چیز دیگری است. پس سرمایهٔ اجتماعی در مصادیق خود متناسب با متن خویش است.
سرمایهٔ اجتماعی با توجه به ماهیت خود و متناسب با فضای جامعه برجسته میشود و شکل میگیرد. سرمایهٔ اجتماعی را به نوعی خمیرمایهٔ جامعه تلقی میکنند. پس ما میتوانیم در مقیاس هر جامعه، مصادیق سرمایهٔ اجتماعی را تولید کنیم. با این نگاه، در زیستجهانهای مختلف، سرمایهٔ اجتماعی وجود دارد. ما قائل به جهانزیست یا زیستجهانهای متفاوتی هستیم. سرمایهٔ اجتماعی در هرکدام از اینها متفاوت است. سرمایهٔ اجتماعی در ارزشها، نگرشها و پیوندهای مربوط به بحث اعتماد اجتماعی ایجاد میشود. با این نگاه، سرمایهٔ اجتماعی میتواند جامعه را منسجم کند و موجب طراوت آن شود. انسجام و طراوت جامعه هیچ اختصاصی به ایران ندارد. تمام جوامع دوست دارند انسجام داشته باشند و باطراوت باشند. البته از حیث مصادیق، در هر جامعهای ممکن است چیزهای متفاوتی تنور سرمایهٔ اجتماعی را گرم کند. به این ترتیب ما باید بر مبنای یک فرهنگ دینی و ملی وارد این فضا شویم.
سرمایهٔ اجتماعی در مردمسالاری دینی
اقتضائات سرمایهٔ اجتماعی در نظام دینی کاملاً از نظامهای غیر دینی متفاوت و متمایز است. مردمسالاری دینی واژهای معنادار است که در تعامل میان اسلامیت و جمهوریت، مفهوم واحدی را تولید میکند؛ نه اسلام را مقابل جمهوریت قرار میدهد و نه جمهوریت را مقابل اسلام. حتی قرار نیست اینها با هم مقایسه شوند. در اینجا ما یک محلول معرفتی داریم و نه یک مخلوط. بنابراین نمیتوان مقدار معینی را به عنوان سهم اسلام یا سهم جمهوری در مردمسالاری دینی تعیین نمود، زیرا مردمسالاری دینی از مجموع از این مؤلفهها بیرون میآید.
باید توجه کرد که کارویژههای عام و خاص نظام مردمسالاری دینی چیست و این نظام قرار است چه کاری برای ما انجام دهد؟ نکته اینجا است که مردمسالاری دینی هم ویژگی عام دارد و هم ویژگی خاص. ویژگی عام آن مانند بسیاری از کشورها عبارت است از عدالت، امنیت، آزادی، مشارکت مردم، ارتقای تولیدات فرهنگی و سرمایههای مختلف. این نظام یک ویژگی خاص هم دارد که آن را از نظامهای دیگر متفاوت میکند. آن کارویژه چیست؟ در مردمسالاری دینی همهٔ اینها با در نظر گرفتن عقلانیت و مشروعیت از منظر وحی مطرح میشود. بهشت و جهنم مردم برای نظام مردمسالاری دینی مهم است. اجبار و اکراه در دین ربطی به این بحث ندارد. برای نظام مردمسالاری دینی مهم است که مردم سعادتمند اخروی شوند. یعنی نهتنها باید دنیای ایشان را تأمین کرد، آخرتشان را هم باید تضمین نمود. مردمسالاری دینی زیرساختها و بسترهای لازم را برای تربیت انسان کامل یا نزدیک شدن به آن فراهم میکند. اینجا است که تفاوت مصادیق سرمایهٔ اجتماعی در نظام مردمسالاری دینی با نظامهای غیر دینی آشکار میشود.
مردمسالاری دینی در سه سطح و مرتبه قابل طرح است؛ کلان، خرد و میانه. در سطح کلان مردمسالاری دینی در زمینههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نگاهی متفاوت دارد. مثلاً در زمینهٔ سیاسی عینیت دیانت و سیاست را مطرح میکند و معنویتگرایی در عرصهٔ بینالملل را مورد توجه قرار میدهد. در عرصهٔ فرهنگی هم عقل خودبنیاد انسان مدرن را رد میکند و فرهنگ عقلانی مبتنی بر وحی را مطرح میسازد. پس سرمایهٔ اجتماعیِ آن هم کاملاً متفاوت خواهد بود.
وقتی نقل اعتماد میشود، اسلام میگوید: «إنّ بَعضَ الظَّنِّ إثمٌ» (بخشی از آیهٔ ۱۲سورهٔ حجرات) یا اصل استصحاب و برائت را خاطرنشان میکند. در نظام مردمسالاری دینی حتی اصول فردی اخلاق در خدمت فرآیند اجتماعی قرار دارد. در اینجا اخلاق فردی ملاک نیست، اخلاق اجتماعی و هنجارهای جوامع است که تبدیل به قانون میشود. البته چنین نیست که ضامن آن فقط بیرونی باشد، بلکه ضامن درونی هم پیدا میکند که قدرت و اثر آن را مضاعف میکند. گاهی ما هنجار اطاعت از حاکم را در قالب قانون مطرح میکنیم و گاهی هم آن را به عنوان یک عبادت (ارزش اخلاقی) در نظر میگیریم.
در سطح خرد که بحثشناختی است، ارزشها و تعهدات و اعتماد مطرح میشود. در سطح میانه که شاید بتوان به آن سطح ساختاری نیز گفت، دو عنصر مشارکت در تصمیمگیری و پاسخگویی برجسته میشود. وقتی رهبر معظم انقلاب برای دیدار از شهری یا روستایی میروند، تمام مسئولان محلی و فرماندار و شهردار و استاندار در تصمیم ایشان دخیل میشوند و باید پاسخگو باشند. سؤالات مختلف مردم نیز به ایشان میرسد و هیئتهای مختلفی از طرف ایشان به دیدن مردم میروند و به ایشان گزارش میدهند. بنابراین همهٔ ارکان تصمیمگیری و اجرایی آن روستا یا شهر و استان خود را آماده میکنند تا پاسخی به ایشان و مردم بدهند. برای همین است که در جامعهشناسی سیاسی از «سرمایهٔ اجتماعی» بحث میشود.
اثر سفرهای رهبر انقلاب بر سرمایهٔ اجتماعی
در بحث سرمایهٔ اجتماعی تعبیری هست که برای تبیین کارکرد سفرهای رهبر انقلاب در این زمینه مناسب است: سرمایهٔ اجتماعی مثل «روغن اجتماعی» یا «چسب اجتماعی» است. وقتی رهبر انقلاب به شهری سفر میکنند، سفر ایشان ارتباطات اجتماعی را تسهیل میکند و در عین حال، همبستگی اجتماعی را بالا میبرد. مردم کنار هم در فضایی قرار میگیرند که میتوان رشدِ پویا و همافزایی پویا را در آن دید.
باید دقت کرد اگر کشور ما میخواهد به پیشرفت برسد، حتماً باید روابط گرمی بین مسئولین با هم و میان آنها و مردم ایجاد کرد. باید انسجام و اعتماد داشته باشیم. باید میان فرد، جامعه و دولت چسبندگی باشد. اگر مردم و مسئولان به هم اعتماد نکنند و فضای اعتماد را بشکنند، جامعه دچار نوعی خلأ میشود. پس سرمایهٔ اجتماعی در کشور ما در قالب نظام ولایت (امت-امامت) و در مصداق سفرهای رهبر انقلاب، بر روابط معقول و منسجم میافزاید.
از نتایج سفر رهبر معظم انقلاب، ارتقای سرمایهٔ اجتماعی بهوسیلهٔ آن است. در واقع کیفیت روابط مهم است؛ چه از نگاه درونی و چه از نگاه بیرونی و بینالمللی. با حضور میدانی رهبر معظم انقلاب، جریان مبادلهٔ اطلاعات افزایش مییابد و شتاب میگیرد. این موضوع نیز میتواند کمک مهمی به سرمایهٔ اجتماعی باشد.
نکتهٔ دوم اینکه در پی این سفرها، هزینهٔ تعاملات اجتماعی کاهش پیدا میکند و واسطهها در تصمیمگیریها کم میشوند. نکتهٔ سوم که بهخصوص در شهرها و مناطق مرزی ما اهمیتی بسیار مییابد، پیوندهای اجتماعی است. بین اقوام، سلایق و احزاب مختلف پیوندهای اجتماعی وجود دارد. با سفر رهبری شرایطی ایجاد میشود که همهٔ اقشار مختلف گرد هم جمع شوند و این پیوندهای اجتماعی را تقویت میکند.
قوت تأثیرگذاری رهبری نیز در این سفرها بیش از پیش و پا به پای انباشت اجتماعی افزایش پیدا میکند. رویداد دیگری که در سفرهای ایشان به مناطق مختلف به وفور مشاهده میشود شایستهمحوری است. از آنجایی که ایشان با سفر به یک منطقه از نزدیک در جریان کاستیها و نقاط ضعف و نیز نقاط قوت قرار میگیرند، این مسأله شایستهمحوری را تقویت میکند.
نقش مسئولان در بهرهدهی سرمایهٔ اجتماعی
نقطهٔ مرکزی سرمایهٔ اجتماعی ارتباطات و انباشتگی اعتماد است. هرچه مدیران ارتباط خود را با کارمندانشان بیشتر کنند، سرمایهٔ اجتماعی در سازمان آنها بیشتر میشود. پس میتوان گفت که سرمایهٔ اجتماعی تا اندازهای در مقابل سازمان بوروکراسی یک جامعه قرار میگیرد.
سرمایهٔ اجتماعی خمیرمایهٔ جامعهٔ ما است. انجام مناسک حج و عمره یا زیارت عتبات عالیات یا زیارت امام رضا علیهالسلام، از بزرگترین سرمایههای اجتماعی مردمی ما است. با ورود به این عرصه، رضایتمندی و اعتمادزایی در مردم ایجاد میشود. در حالی که شبکهٔ اجتماعی خاصی هم در این میان وجود ندارد، یکباره میلیونها نفر با یکدیگر ارتباط پیدا میکنند. راهپیماییها و هیأتهای مذهبی نیز همینگونهاند. مراسم ملی که اسلام آن را تأیید کرده و مناسک مذهبی که در فرهنگ ما هست، همگی به نوعی مبتنی بر سرمایهٔ اجتماعی و مؤید آن است. حتی روحانیت و علما و مراجع نیز سرمایههای نمادین و اجتماعی به حساب میآیند.
نظام ولایت فقیه در واقع در طول نظام امامت است و مردم میتوانند ارتباط منطقی با آن برقرار کنند؛ به شرط آنکه قوای دیگر (دولت، مجلس و…) بتوانند کارآمدی نظام را تسهیل کنند. مسئولان و قوای دیگر نظام باید شبکهسازی اجتماعی و اعتمادزایی اجتماعی را در قالب نظام ولایت فقیه افزایش دهند. این ربطی به اصل نظام ولایت و امامت ندارد. باید این چهارچوب را تنظیم کنیم. خداوند نیز به پیامبرش قول نداده است که همهٔ مردم تا آخرالزمان مسلمان باشند یا بمانند. قرآن میگوید انسانها حق انتخاب دارند و شما بر آنها سیطره و سلطه ندارید. ضمن اینکه میتوانیم و باید سرمایهٔ اجتماعی را تقویت و دیگران را جذب کنیم.
در فضای داخلی کشور خود بارها دیدهایم هر کسی که در راستای نظام ولایت و امامت حرکت میکند، در چنین فضایی احتمال اعتماد مردم هم به او افزایش مییابد. البته شاید یک مسئول و مدیری بسیار فعال و کوشا باشد، اما کارمندانش به او بیاعتماد باشند. مسئولین زمانی میتوانند به اعتمادزایی و سرمایهٔ اجتماعی کمک کنند که کارآمدی داشته باشند. آنها خود لزوماً مولد سرمایهٔ اجتماعی نیستند بلکه باید نقش تقویتکننده را ایفا کنند. دولت، مجلس و قوهٔ قضاییه نقش حامی سرمایهٔ اجتماعی و محافظی را دارند که نظام امامت و ولایت آن را تولید کرده است.
Sorry. No data so far.