سه‌شنبه 16 اکتبر 12 | 21:59
زهرا مرتضوی

تسهيل ازدواج جوانان؛ مسؤوليتي براي همه اقشار جامعه اسلامی

گذشته از وظایف دولت؛ مانند حل مشكلات اقتصادی مردم و حل مشكل اشتغال و مسكن و گذشته از وظایف مجلس مانند تصویب قوانینی كه به سهل شدن ازدواج كمك می‌كند و گذشته از وظایف نهادها و مسوولین و متولیان فرهنگی كه باید ازدواج به‌هنگام و راه و رسم انتخاب درست را در بین جوانان و خانواده‌ها ترویج دهند، بار اصلی و اساسی در تسهیل ازدواج جوانان، به عهده تك‌تك افراد جامعه است.


 تریبون مستضعفین-زهرا مرتضوی

مسئله ازدواج جوانان، مدت‌هاست كه مسئله روز جامعه است و در درجه اول جوانان و خانواده‌ها و در مرحله بعد، كارشناسان فرهنگی و مذهبی و اساتید روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و دغدغه‌مندان عرصه فرهنگی را به خود مشغول كرده است، اما سؤال این‌جاست كه بازده این همه نگرانی و تلاش و فعالیت و برنامه‌ریزی و برنامه‌سازی چه بوده است؟! و بالاخره این مشكل چگونه و از چه راهی باید حل شود؟ و اصلا آیا با شرایط پیش آمده، می‌توان راهی برای گشودن این گره كور یافت؟!

خواندن این مطلب، هر انسان دغدغه‌مندی را به فكر فرو می‌برد كه چرا باید امر مهم و مؤكدی مثل ازدواج، روز به روز مشكل‌تر ‌شود و افراد بسیاری را درگیر مشكلات عدیده‌ خود كند؟!

رابطه دوسويه‌ي ازدواج دیرهنگام و ارتباطات آزاد

مسئله از رماني شروع شد كه فضاي روشن‌فكری و غرب‌گرايي و ترويج سبك زندگي اروپايي، باعث بالا رفتن سطح توقع جوانان و خانواده‌ها شد. هم‌زمان كم‌رنگ شدن مرزها و خطوط قرمز ديني و ارتباطات آزاد در محيط‌هاي دانشگاهي و شغلي، لقمه‌هاي آماده‌اي را براي جواناني كه به دلايل فوق امكان ازدواج نداشتند، فراهم كرد و نهايتا به بالا رفتن سن ازدواج دامن زد. آمار ازدواج به كندی بالا ‌رفت و در مقابل، آمار طلاق رشدی عجیب و باورنكردنی را تجربه و هزينه‌هاي سنگيني را به جامعه تحميل كرد كه البته محل بحث اين مقاله نيست.

اما شاید بتوان گفت خوش‌بختانه اخيرا بر اساس آمار شاهد ازدواج جوانان در سنین پایین‌تر هستیم و سن ازدواج كاهش چشم‌گیری یافته است. این امر از طرفی جای تبریك و دل‌خوشی دارد كه حداقل جوانان كم سن و سال بیش‌تری در تكاپوی ازدواج هستند، اما بخش تلخ ماجرا آن‌جاست كه بسیاری از متولدین دهه 50 و اوایل دهه 60، هنوز امكان ازدواج پیدا نكرده‌اند و این اتفاق تلخ، در میان دختران متولد این سال‌ها بیش‌تر دیده می‌شود. براساس آمار جمعیت متولدین دختر اواسط دهه 50 از پسران بیشتر است و این یعنی بسیار هستند دخترانی كه الان حدود 30 سال دارند و هنوز مجردند، اما جدای از اعداد و ارقام و آمار تكان‌دهنده‌ای كه نشان‌دهنده وقوع یك فاجعه در میان نسل جوان جامعه ایرانی است، نكته این‌جاست كه با این نسل جوان مجرد چه باید كرد و این مشكل را چگونه باید حل كرد؟

نبود پیمانه‌ای برای سنجش صحیح كفویت

دختران 18 تا 25 سال باید بدانند كه بهترین سن را برای ازدواج دارند و باید با كنار گذاشتن توقعات بی‌جا به شدت به موقعیت‌های مناسب دقت كنند و پسران هم با واقع‌نگری و دوری از خودخواهی، از همان سنین پایان دانشگاه باید به فكر كار و سربازی و تامین سرمایه برای شروع زندگی باشند و به دنبال موقعیت‌های مناسب بگردند، اما بنا به شهادت همان گزارش_مصاحبه‌ای كه ابتدای متن به آن اشاره كردم، كم نيستند دختران جواني كه توقعات نابجا یا آرمانی‌نگری در زمینه انتخاب یا مال و ثروت آن‌چنانی یا مهریه بالا را معيار قرار نداده‌اند و در مقابل هم كم نيستند پسراني كه توقع فوق‌العاده‌ای از همسر آینده‌شان ندارند، اما متاسفانه هنوز موفق به ازدواج نشده‌اند و این نشان می‌دهد كلی‌گویی‌های از قبیل مشكلات اقتصادی، نبود كار و مسكن مناسب و توقعات بالاي دختران و چشم و هم‌چشمي خانواده‌ها، علت تامه عدم ازدواج جوانان نیست.

عدم تناسب شانس ازدواج برحسب جنسیت و نوع زندگی

فرض كنیم هیچ‌كدام از این مشكلات هم وجود نداشته باشد، آیا دختران و پسران جوان و خانواده‌های‌شان، خصوصا در سنین بالا، شرایط پیدا كردن همسر ایده‌آل خود را دارند؟! و آیا شرایط پسران بالای 30 سال و دختران بالای 30 سال برابر است؟! آیا دختران و پسران مجرد و مذهبی بین 25 تا 35 سال، می‌توانند همانند دختران و پسران غیرمذهبی در همین سن و سال زندگی كنند؟! پاسخ این سؤال‌ها قطعا منفی است؛ چون تفاوت‌های آشكاری بین این دو جنس و این دو گروه وجود دارد. دختران حق انتخاب اولیه را ندارند و باید منتظر بمانند تا مورد انتخاب واقع شوند، اما پسران هم‌زمان با تصمیم به ازدواج، می‌توانند اقدام به ازدواج هم بكنند. از طرف دیگر دختران مذهبی حاضر نیستند با هر سر و وضع و شكل ظاهری در اجتماع دیده شوند. حاضر نیستند در جمع‌های مختلط حضور یابند. در شأن خود نمی‌بینند كه با لطایف‌الحیل، دل پسران را بربایند و آن‌ها را مال خود كنند. آن‌ها حتی از طرف خانواده‌های‌شان كه معمولا سنتی و مذهبی‌اند، محدود می‌شوند و در بسیاری موارد، حتی امكان حضور موقر و سالم را هم در اجتماع ندارند. بنابراین نسبت به دخترانی كه به هر شیوه ممكن در اجتماع حضور می‌یابند و با هر ترفندی سعی می‌كنند بالاخره یك نفر را مال خود كنند، شانس بسیار كم‌تری برای دیده شدن و در معرض انتخاب قرار گرفتن دارند. متاسفانه به خاطر جو حاكم بر جامعه، خانواده‌های دختردار هم باید منتظر بمانند تا خانواده پسر در خانه آن‌ها را بزنند و امكان ازدواج دخترشان فراهم شود و خودشان نمی‌توانند اقدامی در راستای ازدواج دخترشان انجام دهند، اما پسرهای مذهبی چه خودشان، چه از طریق خانواده و چه از طریق دوستان و آشنایان، می‌توانند به دنبال مورد مناسب خود بگردند. البته اگر معیارهای‌شان معقول و منطقی باشد.

رسوخ معیارهای ناصحیح، حتی در تفكرات قشر مذهبی جامعه

متاسفانه مدت‌هاست شاهدیم حتی قشر مذهبی پسران جامعه هم معیارهای ناصحیحی را ملاك انتخاب خود قرار می‌دهند. معیارهایی مانند زیبایی، پول، موقعیت ویژه خانوادگی و … و این در حالی است كه امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: اگر مرد با زن به خاطر زیبایی یا ثروتش ازدواج کند، به همان واگذار شود و اگر با زن به خاطر دینش و فضائلش ازدواج کند، خداوند زیبایی و ثروت را روزیش گرداند. اما با كمال تاسف باید گفت خانواده‌ها هم به این معیارها دامن می‌زنند و گاهی اوقات معیارهای عجیب و غریبی را مطرح می‌كنند و روز به روز هم به آن دامن می‌زنند و دست‌آویزشان هم این است كه پسر دستش برای ازدواج باز است و به قول معروف عامیانه: این دختر نشد، یك دختر دیگر، اما شرایط برای دختر خانم‌ها به گونه دیگری است. متاسفانه گزارش_مصاحبه فوق، نمونه كوچكی از واقعیت در حال وقوع جامعه است و با نگاهی به اطراف می‌توان نمونه‌های فراوان دیگری هم برایش پیدا كرد. دختران عفیف و مذهبی به دلیل كم دیده شدن مجبورند از بین معدود خواستگاران‌شان، موردی را كه حداقل مطلوب را دارد، انتخاب كنند و گاهی حتی حاضرند از بسیاری از خواسته‌های‌ به حق‌شان بگذرند، اما طرف مقابل با كوچك‌ترین نكته منفی طبیعتا به مورد بعدی فكر می‌كند. پسرانی كه حتی در سن 35_34 سالگی دنبال دختر 26_25 ساله می‌گردند، قاعدتا به این امر نیندیشیده‌اند كه تكلیف دخترانی كه از نظر سنی در فاصله این 8 سال قرار دارند و می‌توانند پسر 34 ساله‌ای را خوشبخت كنند، چه می‌شود؟! البته هستند دخترانی هم كه حتی علی‌رغم مذهبی و متدین بودن، به ملاك‌های ظاهری و مادی اهمیت فوق‌العاده‌ای می‌دهند و مهریه‌های سنگین و حساب‌های بانكی پرپول طلب می‌كنند كه این تفكر هم قطعا اشتباه و به ضرر خودشان است.

تسهیل ازدواج جوانان؛ مسؤولیتی برای همه

گذشته از وظایف دولت؛ مانند حل مشكلات اقتصادی مردم و حل مشكل اشتغال و مسكن و پایین آوردن قیمت سكه و تسهیل امر ازدواج جوانان و گذشته از وظایف مجلس مانند تصویب قوانینی كه به سهل شدن ازدواج كمك می‌كند و گذشته از وظایف نهادها و مسوولین و متولیان فرهنگی كه باید ازدواج به‌هنگام و راه و رسم انتخاب درست را در بین جوانان و خانواده‌ها ترویج دهند، معتقدم بار اصلی و اساسی در تسهیل ازدواج جوانانی كه كم‌كم دارند سن ازدواج را پشت سر می‌گذارند، به عهده تك‌تك افراد جامعه است.

وظیفه و مسؤولیت سنگین متأهلین

دختر و پسري كه در شرف ازدواج هستند، چگونه بايد به هم معرفي شوند؟ با شيوه‌هاي سنتي، مدرن يا تلفيقي از اين دو؟ اين‌ها بحث‌هاي گسترده‌اي را طلب مي‌كند كه اين مقاله گنجايش آن را ندارد، اما در هر صورت نمي‌توان از نقش واسطه چشم پوشيد. به شخصه معتقدم آن‌چه می‌تواند شدت این بحران اجتماعی را كاهش داده و به بهبود وضعیت جوانان منجر شود، احساس مسؤولیت قشر متأهل جامعه نسبت به همه مجردین است. به عبارت دیگر تمام متأهلینی كه در خانواده و محل كار و در همسایگی و میان دوست و آشنا، پسر و دختر مجردی را می‌شناسند كه از نظر سن و سال و شرایط اخلاقي، اعتقادی، اجتماعی، خانوادگی و … قرابت كلی با هم دارند، باید وارد میدان شوند و رحمت خداوند را برای خود بخرند؛ چراكه امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: هر کس دختر یا پسر مجردی را همسر دهد، خداوند در روز قیامت با دیده رحمت به او می‌نگرد.(۱)

رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند: هرکس در تزویج زن و مرد مؤمن بکوشد و خدا آن‌ها را با یکدیگر جمع کند، به هر گامی که برمی‌دارد یا کلمه‌ای که در این راه می‌گوید، خداوند ثواب یک سال عبادت را به او می‌بخشد.(۲)

هم‌چنین پیامبر اكرم صلی‌الله علیه و آله می‌فرمایند: از جمله بهترین وساطت‌ها، وساطت در میان دو کس برای ازدواج است.(۳)

معرفی جوانان برای ازدواج و واسطه‌گری در این امر هم‌اكنون هم توسط بسیاری از افراد خیرخواهی كه ارتباطات اجتماعی مؤثری هم دارند، انجام می‌شود، اما سازوكار مناسبی ندارد. معمولا این اتفاق به‌صورت كلی و بدون شناخت از طرفین صورت می‌گیرد و دقیقا به همین دلیل در بسیاری از موارد به ازدواج ختم نمی‌شود. درصورتی كه اگر كسانی كه قصد این كار خیر را دارند، اطلاعات مناسبی از طرفین داشته باشند و براساس تناسب معيارهاي كلي طرفين به معرفی بپردازند، درصد موفقیت این اتفاق افزایش بسزایی خواهد یافت، اما مسئله این‌جاست كه معمولا افراد به دلیل این تفكر اشتباه كه به غلط در جامعه رایج شده است، از این امر خیر سر باز می‌زنند كه «اگر به خیر بگذرد، می‌گویند خودمان كردیم و اگر خدای نكرده شری در میان باشد، گریبان معرف را می‌گیرند!» درصورتی كه جوانان و خانواده‌های امروزی قاعدتا به این درك رسیده‌اند كه نقش معرف صرفا معرفی خانواده‌ها و جوانان هم‌‌كفو است و نه پیش‌بینی ریز اتفاقات و آینده‌نگری زندگی آنان و وظیفه آشنایی و تحقیق و مراحل بعدی فرآیند خواستگاری به عهده خود جوانان و خانواده‌های طرفین است.

راه‌كارهای دیگر

یكی دیگر از راه‌های خلاصی از این بحران، بهبود تفكر دختر و پسر و خانواده‌ها نسبت به امر مهم ازدواج و معیارهای انتخاب همسر است كه با همه كلاس‌هایی كه در این باره گذاشته شده و برنامه‌های مختلف صداوسیما و نهادهای فرهنگی باز هم جای كار دارد. راه بعدی، ایجاد بنیادهای حقیقی و مجازی انتخاب همسر است كه نه جوانان، كه خانواده‌ها و والدین آنان بتوانند شرایط و اطلاعات خود را در اختیار دیگران قرار دهند و اطلاعات دختر و پسر مورد نظر را بگیرند تا بتوانند برای ازدواج جوانان‌شان اقدام كنند. این بنیادها می‌توانند خانه‌های فرهنگ یا چیزی شبیه به این در محیط‌های حقیقی و حتی در محیط‌های مجازی باشد. تاكید می‌كنم در این محیط‌ها قاعدتا باید والدین، مسؤولیت این آشنایی را بپذیرند، نه این‌كه بابی به نام آشنایی مجازی از طریق چت و گفتگوی آن‌لاین برای دختران و پسران جوان باز شود كه قطعا نادرست است و آثار سوء فراوانی دارد.

منابع:

  1. بحارالانوار, ج 102, ص 222
  2. وسایل‌الشیعه، ج 4، ص270
  3. نهج‌الفصاحه، حدیث 3073

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.