تریبون مستضعفین-مرتضی غضنفرنژاد (کارشناس ارشد اقتصاد)
ساختار علمی حاضر در کشور از نقطه نظرات بسیاری دچار آسیبهای جدی است. این مشکلات سبب شده است که نهضت نرم افزاری و تولید علمی، مرتبط با جامعه و صنعت و متناسب با نیازهای روز مردم شکل نگیرد. اما از طرف دیگر نحوه تولید علم در نظام غربی سبب پویایی و گسترش فرهنگ و اعتقادات آنها در جوامع دیگر شده است. نکتهای که در تولیدات علمی غربی و جود دارد انقطاع ماهوی آنها از عالم غیب و خدامحوری است اما از نظر سبک تولید علم برای کشور ما بسیار آموزنده هستند.
۱- شبکهای کار کردن
یکی از مشکلات اساسی حاکم بر فضای علمی کشور این است که افراد سعی دارند تمامی مراحل تولید علم از مباحث فلسفی و مبنایی تا تولید و عرضه به اجتماع را خود انجام دهند. به عنوان مثال یک فرد در حیطه علوم انسانی سعی دارد که فلسفه، فقه، اخلاق، اقتصاد، فسلفه غرب و… را خود به تنهایی مطالعه کرده و در اندیشهپردازی استفاده نماید.
اما در میان اندیشمندان غربی کمتر کسی را میتوان یافت که در رشته خود بر تمام حیطههای مرتبط مسلط باشد و از مبانی و کتب فلسفی شروع کرده باشد و به نظریهپردازی در حوزهای مثل اقتصاد سنجی رسیده باشد.
اگر کسی در اقتصاد سنجی کتاب مینویسد به مبانی آن و اینکه آیا این روششناسی درست است یا نه؟ این نگاه پوزیتویستی است یا پدیدارشناسانه و… توجه نمیکند بلکه اصول و مبانی را قبول کرده و در ادامه آن گام بر میدارد.
از طرف دیگر اگر کسی در مبانی اقتصاد فعالیت کند به کاربردهای آن توجه نمیکند. به همین دلیل است که کسی مثل «هایک» که از اندیشمندان لیبرال است در اصول اقتصاد نظریهپردازی میکند، در اصول بازار تئوریهای خود را ارائه میکند اما هیچگاه به بحث مصداقی و اجرایی آن نمیپردازد. اما افراد بسیاری با تبعیت از هایک به بسط و گسترش اندیشه او در زمینههای مختلف میپردازند و ثمرات بحث او را مطرح میکنند.
«کینز» در زمان خود یک اصل در دخالت دولت ارائه میکند و ثمرات بحث خود را میبیند اما در سیاستهای ریز وارد نمیشود. اما انتخاب سیاستها برای بسیاری از مجریان اقتصادی و مدیرتی بسیار حایز اهمیت است. در حال حاضر نیز مشاهده میشود که شاگردان مکتب فکری او به نام کینزینها از نظریه پردازان اقتصاد کلان هستند اما نامی از آنها در زیر شاخهها و سایر حیطهها نیست ولی اثرات بحث آنها بسیار قابل رویت است.
به بیان دیگر در سیستم غربی نظریهپرداز یک سری پژوهشهای علمی را پیش فرض قرار داده و مبنا و مکتبی را در رشته خود بسط میدهد. این مساله سبب میشود که گام بعدی پژوهشهای سابق را انجام دهد نه آنکه آنها را بازخوانی و از نو نظریهپردازی کند و مباحث مکمل هم هستند و نه موازی یکدیگر.
متاسفانه در شبکه علمی کشور خصوصا در علوم انسانی مشاهده میشود که افراد اولا سعی بسیاری در نقد اندیشهها دارند. به عنوان مثال گروه بسیاری سعی دارند که نظرات شهید مطهری را در باب جامعه و یا اقتصاد و یا فطرت و… نقد کنند و هم عرض شهید مطهری در این زمینهها نظریهپردازی انجام دهند.
این درحالی است که آراء این شهید بزرگوار به طور نظاممند رشد نکرده است. با آنکه افراد بسیاری نظرات ایشان را قبول دارند اما مشاهده نمی شود که عدهای مثلا در اقتصاد یا مدیریت با تبعیت از آراء ایشان در اقتصاد اسلامی نظریه پردازی کرده باشند و در این حیطه گروهی شکل بگیرد به اسم مثلا مطهریون! یا هر نام دیگر. این امر حتی در سخنان رهبری نیز مشهود است. باوجود نظام مندی مشهودی که بر سخنان ایشان در سیاست ، اقتصاد و فرهنگ می باشد اما شبکهای شکل یافته در گسترش و تبین بیانات ایشان مشاهده نمیشود. لذا تا زمانی که جایگاه هر فرد در نظریه پردازی مشخص نشود این امر نباید توقع داشته باشیم.
2- عدم بسط نظرات اندیشمندان
در ادامه ایرادی که ذکر شد، این امر سبب شده است که نه تنها نظرات اندیشمندان و ایدههای اصلی آنها رشد نکند بلکه در ساختار کوچکتر نیز کسی تمایل به بسط سخنان افرادی غیر از اندیشمندان را نداشته باشد.
اما در شبکه علمی غربی مشاهده میشود زمانی که دورکین یا هایک و یا فریدمن سخنی را میگویند افرادی که هم عرض آنها هستند شروع به نقد نظر آنها میکنند، عدهای که این تفکر را قبول کردهاند شروع به بسط آن میکنند و ثمرات علمی و اجرایی آن را تبین میکنند. حتی در نمونههای بسیاری، اندیشمندان مختلف شروع به جمع آوری نظرات و ایرادات مطرح شده بر نظرشان میکنند و در کتب یا مقالات مختلف به ایردات وارده جواب میدهند.
بازهم متاسفانه در جامعه علمی کشور این سبک علمی رواج ندارد. یعنی باوجود ایرادات و اشکالات اساسی و بعضا سطحی که بر آراء کسانی مثل شهید مطهری یا علامه و… شده است در میان شاگردان این افراد کسی حاضر به جوابگویی این ایرادات به صورت نظامندی نیست. در بعضی از مقالات برخی از این ایرادات پاسخ داده میشود اما به صورت شبکهای و محتوایی این امر رخ نمیدهد که خود نشان از این دارد که بسیاری از اندیشههای جدید در نطفه از بین میروند و با وجود آنکه در هنگام بسط میتوانستهاند ثمرات بسیاری را داشته باشند اما این اتفاق رخ نداده است.
3- جدایی ساختار علمی از مسایل اجرا و حاق واقع جامعه:
همانطور که اشاره شد در شبکه تولید علم در مغرب زمین، یک اندیشمند به تنهایی تمامی مراحل تولید علم را طی نمیکند اما این به این معنا نیست که از واقعیت جامعه خود به دور باشد. به عنوان مثال فردی مثل «رونالد دورکین» که اندیشمند فلسلفه حقوق و عدالت در قرن معاصر است خود مدت بسیاری قاضی بوده است. نظرات اصلی وی در باب حقوق و اقتصاد و برابری متاثر از دورانی بوده است که وی در مسند قضاوت بوده است. مثال دیگر این مطلب، «کینز» اقتصاددان مشهور است. اگرچه یکی از نحلههای کلان اقتصادی به نام اوست اما مشاهده میشود که او نیز از مسولین اقتصادی زمان خود بوده است. او نه به مسایل ریز و جزیی اقتصاد وارد شده است و نه به مبانی نظام سرمایه داری و نگاه پوزیتویستی پرداخته است. بلکه باتبعیت از این مفاهیم در آن ساختار نظریهپردازی کرده است.
اما متاسفانه در کشورما دانشمندان از عرصه واقعی جامعه به دور بوده و همواره آموزههای غربی را بدون توجه به تناسب آن با ساختار اقتصادی اجتماعی کشور ارائه میکنند. به عنوان مثال در بسیاری از طرحهای اقتصادی، اقتصاددانان نظرات خود را در مورد اینکه دولت چه سیاستهایی را اجرا بکند ارائه میکنند اما به هیچ عنوان نحوه رفتار سیاستمدار و مسایل اجرایی کشور و محدودیتهای برخورد با مردم را در نظر نمیگیرند.
ممکن است یک سیاست در نظر (آن هم نظرات غربی) بسیار مناسب باشد اما مناسب ساختار اقتصادی اجتماعی کشور نباشد. یا آنکه سیاستمداران با توجه به منافع خاص خود به چنین سیاستی توجه نکنند. این در حالی است که مکتب انتخاب به عنوان یک مکتب هترودوکس اقتصادی، در بسیاری از مباحث خود در ضمن بحثهای اقتصادی به تحلیل رفتار سیاستمدار و اینکه چگونه باید با آنها برخورد کرد میپردازد.
لذا نیازاست که اندیشمندان اقتصادی خود را در بستر اجتماع و سیاست قرار دهند و وارد مسایل اجرایی کشور بشوند تا بتوانند فهم مناسبی از جامعه خود به دست آورند. امروزه در میان اندیشمندان ایرانی، پرداختن به مسایل اجرایی به معنی دور شدن از فضای علمی میباشد ولی همانطور که اشاره شد این مسایل جزیی از تحقیقات علمی به شمار میرود.
4- جایگاه نامناسب نظام علمی در تصمیم سازیها
در بسیاری از نهادها و ارگانهای دولتی و غیر دولتی، پژوهش جایگاه مناسبی ندارد. کار علمی و پرداختن به مسایل مبنایی یک کار بیهوده و بدون بازده تلقی میشود. این نگاه در سطح مناطق و استانهای کشور بسیار مشهودتر و گستردهتر است. سیاستگذاران اجرایی کشور، به پژوهش نگاه مناسبی ندارند. به عنوان نمونه امسال که دولت با کسری بودجه مواجه شد، در بسیاری از نهادها بودجه پژوهش تا یک سوم کاهش پیدا کرد. این نشان میدهد که مسؤلان فهم مناسبی از جایگاه پژوهش در بهرهوری و کارآمدی امور اجرایی ندارند و از طرف دیگر، پژوهشگران نیز نتوانستهاند قوت استدلالات و تحقیقات خود را به مسؤلان بفهمانند.
ثمره چنین ضعفی، کاهش رتبه علمی کشور و پوچ شدن و بیثمری سیاستهای اجرایی در کشور است که ثمرات بسیار بدی را در کشور میتواند داشتهباشد.
۵- اوضاع نامناسب کار علمی و مسایل اقتصادی
مساله دیگر در امر پژوهش شبکه علمی کشور بازدهی کار علمی است. مشکلاتی که در این امر وجود دارد سبب شده است که عایدی کار علمی بسیار کم باشد. پرداختهای کم و بیموقع، در کنار مسایل دیگر سبب شدهاست که افراد علاقهای به کار علمی پیدا نکنند و کارهای اجرایی و اقتصادی برای آنها بیشتر مقرون به صرفه باشد.
از طرف دیگر، بسیاری از اساتید و پژوهشگران به جای پرداختن به گسترش کارعلمی به دلالهای علمی تبدیل شدهاند. متاسفانه دلالی در کارهای علمی بسیار رواج پیدا کرده است به حدی که در بسیاری از پروژهها و مقالات این امر مشهود است.
نمونه کوچک این امر در بحث پایان نامهها مشخص است. پایان نامه هر دانشجو به عنوان پروژه استاد راهنما به حساب میآید و کار اصلی بر عهده استاد راهنما میباشد. اما در بسیاری از پایان نامهها دانشجو، به استاد خود به عنوان ابزاری جهت انجام امور نگاه میکند و استاد کمک اندکی به دانشجو میکند تا جایی که بعضا استاد از دانشجو درس میگیرد.
بسیاری از پروژههای کلان نیز وجود دارد که کار اصلی بر عهده دانشجوست و استاد به عنوان هماهنگ کننده و دلال، مبالغ بسیاری را کسب میکند. این در حالی است که اگر بازدهی کارعلمی مناسب بود اساتید به یهچ عنوان مجبور به انجام چنین کاری نمیشدند.
در پایان باید اشاره کرد که وجود چنین مشکلات دست و پاگیری که فقط به بعضی از آنها اشاره شده، سبب شده است که نهضت نرم افزاری در کشور به یک امر محال بدل شود و بازهم مطالبات رهبری برزمین بماند. این مهم نیازمند تلاش جدی مسولان و اساتید برای بهبود فضای علمی کشور و گسترش کرسیهای آزاد اندیشی و بسیاری از فعالیتهای دیگر در جهت بهبود فضای علمی کشور است.
Sorry. No data so far.