برگزاری اردوی راهیان نورعمری بیش از یک دهه دارد، اولین بار در نیمه دوم دهه ۷۰ بسیج دانشجویی دانشگاه شاهد، جمعی از دانشجویان خود را در قالب اردوهایی در ایام عید نوروز به جبهههای جنوب و غرب عازم کرد تا بتوانند از نزدیک جبهههای جنگ حق علیه باطل را ببینند، این اردوها که با حضور رزمندگان، فرماندهان و جانبازان دوران دفاع مقدس برگزار میشد در اوائل دهه ۸۰ بین دانشگاههای دیگر نیز گسترش یافت.
از اوائل دهه هشتاد، اردوهای دانشجویی به جبهههای جنوب ساماندهی و تشکیلاتی از سوی بسیج دانشگاهها ایجاد شد تا دانشجویان بیشتری بتوانند در این سفرها شرکت کنند. پس از مدتی تمام این اردوها با عنوان اردوهای «راهیان نور» تجمیع شد، پس از دانشجویان نیز به ترتیب بسیج مساجد، بسیج ادارات و دانش آموزی و خانوادهها عازم این سفر معنوی شدند.
بنابراین در سالهای گذشته میلیونها دانشجو، دانش آموز، کارمندان ادارات در مقاطع مختلف تحصیلی از مناطق جنگی در جنوب و غرب کشور بازدید کردهاند و این اردوها همچنان ادامه دارد.
اردوهای راهیان نور چند دهه بعد از پایان جنگ تحمیلی که شاید در بسیاری از کشورهای دیگر جنگها، حماسهها و مقاومتهای آن خیلی زود به محاق فراموشی سپرده میشود، هنوز جوانان ولایی، باغیرت و با ایمان تحویل جامعه میدهد که بیشک در هیچ دانشگاه، مدرسه و مکتبی نمیتوان با این شیوه، جوانان جنگ ندیده را به سربازانی برای ولایت و امام زمان تبدیل کرد.
تجمع هشت هزار نفری دانش آموزان دختر در ابتدای این هفته که با اردوهای راهیان نور خود را به شلمچه رسانده بود فرصتی دست داد تا اندکی با شور و نشاط حاکم بر این جوانان بیشتر آشنا شد. دختربچههایی که با الگو قرار شیر زنانی مثل شهیده فرهانیان قدم به خاک مقدس شلمچه گذاشتهاند تا اندکی در عطر خوش شهدای هشت سال دفاع مقدس قدم بزنند.
سمیه محمدی کلاس اول دبیرستان از استان اصفهان که به همراه سایر دانش آموز استان خود در گردهمایی دختران بسیجی در شلمچه شرکت کرده بود، در خصوص حال و هوایش میگوید: اول فکر میکردم اگر در این موقع از سال به شلمچه بیایم از درس عقب میافتم ولی امروز درسهایی آموختهام که فکر نمیکنم در هیچ مدرسه و دانشگاهی میتوانستم آنها را فرابگیریم.
وی افزود: بیشک از این لحظه و از امروز نگاهم به زندگی متفاوت شده است. فکر نمیکنم دیگر من همان سمیه سابق باشیم. اینجا حال و هوایش به گونهای است که شما به شدت منقلب میشوید و دوست دارید هر چه زودتر به خانه برویم و با صدای بلند به همه دوستان و خانوادهات بگویی که من امروز دختر دیگری شدهام. از امروز ارزشهای دیگری جای چیزهایی که برایم رویا بود را گرفتهاند.
سمیه در حالی که پرچم سبز رنگ امام حسین (ع) را در دست گرفته میگوید: این پرچم را بارها به دست گرفتهام ولی امروز احساس کردم واقعا زیر این بیرق سبز امام حسین (ع) هستم و احساس آرامش عجیبی تمام وجودم را فراگرفته است.
آری اینجا قدمگاه شهیدانی بود که برای نه خاک که اعتقادشان به ولایت و خدای خود از تمام آرزوهای دنیوی خود جدا شدند و مردانه و حسین وار در برابر دشمن تا بن دندان مسلح ایستادند تا ثابت کنند انقلابی که به رهبری امام خمینی (ره) به ثمر رسیده است با خیال خیام صدامیان و مستکبران عالم قافیه را نخواهد باخت.
صدیق آرمانی از دانش آموزان استان گلستان نیز در که در شلمچه حاضر شده است، در خصوص احساسش از حضور در مشهد شهدای شلمچه عنوان میکند: امروز به همراه دوستانم حال و هوای عجیبی داریم. اینجا درس زینب وار بودن و زندگی کردن را یاد گرفتهایم و این چادر و حجابی که به تن کردهایم معنی بیشتری برای من پیدا کرده است.
وی افزود: امروز با افتخار حجابم را در آغوش گرفتهام و به آن افتخار عجیبی کردم چون احساس کردم این حجاب همان چیزی است که شهدا از ما خواستهاند. امروز میخواهم به آنها بگویم که میتوانند روی من به عنوان ادامه دهنده راهشان حساب کنند و من و سایر دوستانم با تمام وجود با آنها پیمان بستیم که راهشان در دفاع از حریم دین و ولایت را ادامه داهیم.
آرمانی این را هم گفت: از حضور در اردوی راهیان نور، درسهای فراوانی گرفتهام و از همه دانش آموزان به خصوص دختران سراسر کشور دعوت میکنم اگر دوست دارند لذت خدایی بودن را برای حتی لحظهای درک کنند به این مناطق که واقعا سرزمینهای نور هستند بیایند تا ببینند اینجا معنای دوبارهای به زندگی خود خواهند داد.
آری حجاب دختران این سرزمین است که وصیتنامه سردار شهید رحیم آنجفى که مینویسد: «خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمائید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان میکشید. حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مى بینى و دشمن تو را نمى بیند» را محقق میکنند. یا این دختران هستند که به وصیتنامه شهید حمیدرضا نظام که در وصیت نامهاش نوشته است: «خواهرم، غنچه نهفته در برگ را نچینند. اگر عمر گل کم است؛ نهفته باش و همیشه گل باش». عمل میکنند.
یاسمین امیری هم در جمع دختران هم سن و سالش میگوید: وقتی شلمچه را میبینی که چگونه زمانی بهترین و شایستهترین جوانان این کشور برای دفاع از این زمین بیآب و علف، با تمام وجود سینههایشان را سپر تیرهای دشمن کردند، میفهمی تمام چیزهایی که ما فکر میکنیم در زندگی ارزش هستند، پوچ و ناچیز هستند.
وی عنوان میکند: شلمچه به تنهایی خودش هزارتا شبکه ماهوارهای برای دفع توطئههای دشمنان است که این روزها برای ضربه زدن به این کشور و جوانان به هر ترفندی دست میزنند. اما دشمنان بدانند جوانان ما با یک بار حضور در شلمچه خود را برای تمام عمر در برابر این فتنهها بیمه میکنند.
یاسمین میافزاید: دشمن شاید بتوانند کشور را با تحریم تحت فشار قرار دهد ولی بداند قلب جوانان ما را نمیتوانند تسخیر کنند و این قلبها به عشق کشور و رهبر در سینه میتپد.
هشت هزار دختری که روز شنبه در شلمچه گردهم آمدند تا با شهدای خفته در این مکان مقدس تجدید پیمان کنند شاید اکنون در خانههای خود هستند ولی بیشک هر کدام از آنها تبدیل به سفیری برای تبلیغ راه و رسم شهدا در جامعه هستند.
حال مگر میشود اهمیت این سفر که برای خودش مکتبی شده را با جان باختن تعدادی دانش آموز که آمده بودند، راه و رسم شهدات را از شهدای شلمچه فراگیرند کاهش داد؟ آیا بیتوجهی به اردوی راهیان نور، نادیده گرفتن آرمان متعالی همان دانش آموزان بروجنی نیست؟
اگر یکی از اون هایی که مردن از وابستگان خودتون می بود همچین حرفی میزدین؟