تریبون مستضعفین- عبدالرضا عاصی
چند روز پیش شاهد پخش فیلم «منطقه سبز» از رسانه ملی بودیم. پخش این فیلم بهانه ای شد برای باز بینی روند انتخاب و پخش فیلم هایی که در ظاهر به نقد عملکرد آمریکا و نظام سلطه می پردازند در رسانه ملی.
فیلم «منطقه سبز (Green Zone)» ساخته پائول گرینگراس است که قسمت دوم و سوم سه گانه «بورن» را با بازی «مت دمون» که در این فیلم هم وی را همراهی میکند، بر عهده داشته است.
منطقه سبز ماجرای یک افسر آمریکایی است که یگان وی پس از اشغال عراق به دنبال سلاح های کشتار جمعی میگردد اما چیزی پیدا نمیکند، در این میان به رابطه ای بین یکی از ژنرال ارتش رژیم سابق عراق و یکی از مقامات اطلاعاتی آمریکا پی میبرد، وی با کمک یکی از مامورین سی آی ای تلاش میکنند تا مدرکی برای اثبات دروغ بودن گزارش مقام اطلاعاتی بیابد. او در نهایت ژنرال سابق رژیم عراق را دستگیر میکند تا با شهادت وی دورغ بودن گزارشی را که مبنای حمله به عراق قرار گرفته است اثبات کند، اما این ژنرال با گلوله یک عراقی کشته میشود.
این فیلم در ظاهر نقدی است به حضور نظامی آمریکا در عراق اما با نگاهی دقیق تر این فیلم تنها سرپوشی است بر دخالتهای نظامی آمریکا و نظام سلطه در جنوب غرب آسیا. سازندگان با تایید مشروعیت حضور نظامی آمریکا در عراق، علت این امر را به گزارشهای غلط یک نیروی اطلاعاتی تقلیل میدهند. این نکته از چند سو حائز اهمیت است:
اولا این فیلم تاییدی است بر مشروعیت عملکرد آمریکا به عنوان پلیس جهان که میتواند برای حفظ صلح به کشورهایی که به نظر سران آمریکا مخل امنیت جهان هستند حمله کند. و از طرف دیگر حمل به عراق را ناشی از فساد یک مامور امنیتی میداند و نظام آمریکا و همپیمانان وی را از تمامی کشتارها و جنایاتی که در عراق انجام شد مبرا میکند.
از طرف دیگر هدف نظام سلطه را از حمله به عراق در مبارزه با تروریسم خلاصه کرده و بر اهداف دیگر این کشور ها برای حضور نظامی در جنوب غرب آسیا از جمله تسلط بر منابع نفت و انرژی و همچنین و تامین امنیت اسرائیل سر پوش میگذارد.
در انتهای فیلم نیز کشته شدن آن ژنرال سابق توسط یک عراقی که با آمریکایی ها همکاری می کند این پیام را به همراه دارد که مردم عراق از اشغال کشورشان رضایت دارند هرچند بهانه آن دروغ باشد، و خود آنها خواستار حضور نیروهای آمریکایی هستند.
این فیلم نمونهای بود از فیلم های بسیاری که هالیوود به منظور توجیه عملکرد سلطه طلبانه آمریکا میسازد و با انداختن تقصیرها به گردن برخی مهرههای فاسد به تطهیر سیستم آمریکا میپردازد.
اما متاسفانه این فیلم ها بدلیل ظاهر انتقادی آن ها به راحتی جهت پخش در رسانه ملی انتخاب شده و به نمایش در میآیند. در حالی که مزامین مورد نظر خود را به مخاطب انتقال داده و صدا و سیما نا دانسته آنتن خود را به بلند گوی آنان تبدیل میکند.
پخش چنین آثاری در صورتی که با نقد و بررسی توسط کسانی که با سینمای هالیوود آشنایی دارند، همراه نباشد میتواند به شدت مضر باشد. البته باید به این لیست باید فیلم های دیگری را نیز اضافه کرد، فیلم هایی که مستقیما آمریکا را در صدر تصمیم گیری دنیا قرار میدهد و یا به تئوریزه کردن این امر می پردازد که تنها آمریکا و یا یک آمریکایی به نمایندگی از تفکر و شیوه زندگی آمریکایی می تواند به عنوان نجات دهنده دنیا یا ملت های دیگر مطرح شود. فیلم هایی که همیشه پخش آن ها از رسانه ملی برای بسیاری علامت سوال ایجاد کرده است، فیلم هایی چون «مرد عنکبوتی»، «بت من»، «تبدیل شوندگان» و …
پخش اینگونه فیلم ها و عدم پاسخگویی به سوالات ایجاد شده توسط این آثار در ذهن مخاطب ایرانی از یک سو و پیام های آشکار و مستتر سازندگان این فیلمها از سوی دیگر، تاثیر سوء مضاعفی را بر بینندگان می گذارد. مسئولین رسانه ملی بیتوجه به بررسی پیامدهای این امر بیننده را به تماشای این فیلمها با تبلیغات وسیع و گسترده دعوت کرده و پس از آن وی را بدون نقد اثر و آگاه سازی نسبت به مقصود تولید کنندگان، به حال خود رها کرده و به نوعی بر پیام آنچه نمایش داده میشود مهر تایید میزنند.
استفاده از منتقدین آگاه در این زمینه و نقد محتوایی قبل و پس از پخش چنین فیلم هایی میتواند در این زمینه موثر بوده و جنبه آموزش را نیز در کنار جنبه سرگرم کنندگی برنامههای رسانه ملی – که قرار بود دانشگاه عمومی باشد- تقویت کند.
Sorry. No data so far.