صحنه پایانی فیلم «در میان ابرها» جایی که نمای آخر فیلم به صدای نقارههای حرم امام رضا(ع) ختم میشد طلیعه خوبی برای تولد فیلمسازی بود که بعد از سه تلهفیلم تجربی موفق وارد فیلمسازی سینمایی شده بود: «سید روح الله حجازی»
درست سه سال پیش بود که روح الله حجازی روبروی دوربین برنامه «هفت» نشست و گفت کسی به او گفته است که شمقدری به او گفته تا زمانی که من در سمت معاونت سینمایی ارشاد هستم اجازه فیلمسازی به کسی به نام روح الله حجازی نخواهم داد. حجازی میگفت پیش از این شایعههایی مبنی بر وجود لیست سیاه در سینمای کشور شنیده بود و اهمیتی به آنها نداده بود اما حالا که دو سال از ارائه فیلمنامه «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» به ارشاد میگذرد و او هنوز اجازه ساخت آنها را پیدا نکرده است؛ میفهمد که این حرفها زیاد هم بیراه نیست.
زندگی خصوصی آقا و خانم میم سال بعد ساخته شد و به جشنواره فجر فرستاده شد اما همه کسانی که در سالن سینمای برج میلاد بعد از تماشای این فیلم بیرون آمده بودند، به شدت حیرتزده بودند. فیلم با وجود کیفیت قابلقبول و با وجودی که فیلمهایی به مراتب نازلتر از آن در بخش مسابقه جشنواره فجر حضور داشتند شایسته رقابت در بخش مسابقه سینمای ایران شناخته نشده بود و در بخش غیررقابتی جشنواره شرکت داده شده بود. تصمیمی که بوی غیرسینمایی بودن آن در همان لحظات ابتدایی فیلم بلند شده بود.
در میان همه هیاهوهای اکران فیلم «من مادر هستم» فیلم جنجالی سینمای ایران در این روزها و در شرایطی که سینمای ایران زیرآوارهای جنجالها و منازعات هفتههای اخیر به سختی در حال نفس کشیدن است زندگی خصوصی آقا و خانم میم از ابتدای آذرماه در سینمای ایران اکران شد.
این سرنوشت فیلمساز اجتماعی جوانی بود که با سرمایه فرهنگی متعهد و بدون اعتنا به تبهای فیلمسازی روشنفکرپسند این سالها تازه وارد سینما شده بود و سعی میکرد در فضای کهنه و رنگ و رورفته سینمای اجتماعی همچون بقیه همنسلانش جایی برای واقعیت ورزی پیدا کند: «گم شده در هیاهوها و جنجالهای سینمای ایران و تحت فشار توسط مدیریت سینمای دولتی».
زندگی خصوصی آقا و خانم میم به روایت واضح و دقیقی از چیزی به نام «تغییر» در جامعه ایرانی میپردازد. محوری که در همه این سالها در سینمای ایران پنهان مانده بود: اینکه چگونه خانوادههای ایرانی در سالهای اخیر با مواجه شدن با متغیر حالا دیگر ثابت شدهای به نام «موفقیت» مجبور به ایجاد تغییراتی بنیادین در نگاه و سبک زندگیشان میشوند و چگونه این تغییرات آنها را دچار تعارضات اخلاقی خاص قرن بیستمی میسازد.
زندگی خصوصی آقا و خانم میم در واقع روایت کم و بیش دقیقی از یک بحران است. قرار گرفتن در مسیر موفقیت در دنیای جدید، مستلزم پذیرش واقعیات ارزشی خاصی است که زندگی طبقه متوسط ایرانی در همه این سالها، در تندباد تغییرات اجتماعی دهه هشتاد آن درگیرودار یک نبرد نابرابر با آن افتاده است.
و نمایش این بحران اصلیترین پروژه روح الله حجازی در زندگی خصوصی آقا و خانم میم است: همه آن 10 دقیقهای که آقای میم در خانهاش تنها نشسته است و خانم میم با گوهریان به رستوران رفته است، همه آنچه در این مدت بر سر آقای میم آمد گزارش واضحی از چیزی به نام تغییر در جامعه ایرانی است.
روایت حجازی از زندگی «خصوصی» آقا و خانم میم نمایش خوبی از بههمریختگی و تداخلی است که در همه این سالها بین حوزه عمومی و خصوصی زندگی ایرانیها به وجود آمده است.در جایی از فیلم در میان مشاجرات این روزهای دو زوج طبقه متوسط قصه ما، آقای میم رو میکند به همسرش و میگوید: «بیا یک توافق کنیم» توافقی بر روی شیوه لباس پوشیدن و ظاهر زن. میگوید که «بر سر این توافق کنیم که اگر با هم بیرون از خانه رفتیم تو چه جور لباس بپوشی و اگر تنها رفتی چه طور».
اشاره آقای میم پیوند میخورد به تلاش وسواس گونهاش در انتخاب لباس خانم میم وقتی که قرار است با گوهریان به رستوران برود و آقای میم برخلاف تمایلش به خانم میم اجازه داده است تا به همراهش برود تا دلخوری گوهریان از او مانعی بر سر راه موفقیتش نباشد. این نمایش خوبی است از تعارض تلاش آقای میم برای بالاکشیدن خودش در اجتماع و تبعات تغییر طبقه اجتماعی در ایران با زندگی خصوصی او. و او نگران آنست.
با تجربه موفق زندگی خصوصی آقا و خانم میم حالا روح الله حجازی در حال طی نمودن مراحل انتهایی ساخت فیلم دیگری به نام «زندگی مشترک آقا و خانم محمودی» است. فیلمی که به احتمال زیاد به جشنواره فیلم فجر خواهد رسید و اولین نمایش عمومی آن آنجاست.
و این داستان امروز سینمای ایران است؛ فیلمهای همخوان با مبانی انقلاب و نظام و سینماگرانی که در راستای تعهد اجتماعی واقعیت در حال حرکتند علاوه بر آنکه مورد حمایت خاصی قرار نمیگیرند، در حالی که همواره باید پاسخگوی برچسب خوردن سینمای دولتی و بودجههای دولتی باشند به این حد مورد بی مهری از سوی مراکز مدیریتی سینما قرار میگیرند.
راهی که روح الله حجازی و دیگر اجتماعی سازان سینمای ایران در این سالها باز کردند نجات بخش سینمای اجتماعی ایران خواهد بود فقط در صورتی که راه بلند شدن و قدم برداشتن این سینمای اجتماعی جدید برای سینماگرانی که تعهد و در عین حال کاربلدیشان را اثبات کرده اند باز باشد.
فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم و فیلمهای تلویزیونی حجازی و همه فیلم هایی که توسط سینماگران جوان این چند سال سینمای ایران ساخته شده است آغاز راهی است که در سینمای اجتماعی در ایران به دنبال آنیم.
Sorry. No data so far.