امروز مایکل هریس نامزد جمهوری خواه سابق فرمانداری ایالت آریزونا و رئیس امور مالی ستاد جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری، درباره این جنایت اعلام کرد که این حمله انتقام اسرائیل، از آمریکا و یک حمله تروریستی بود.
هریس در سخنان خود از خشم اسرائیل نسبت به آمریکا و باراک اوباما خبر داد. این ماموریت حاوی یک درس اساسی برای آمریکا بود. و آن درس عبارت بود از این که آمریکا باید مجازات دوری از اسرائیل را بپردازد. وی عامل این جنایت را پسری فریب خورده و پسر پائیز لقب داد.
هریس در اشاره به تناقضات موجود درباره پوشش خبری این جنایت نوشت: حقایق در حال آشکار شدن است. این مسئله یک مورد جدید از جنایت و تروریسم سازمان یافته اسرائیل نسبت به شکست نفوذش در سیاست های واشنگتن است. اسرائیل معتقد است که ایالت متحده آن را فراموش کرده است و به ویژه پس از جنگ اخیر غزه، به فلسطینی ها اجازه داد که اسرائیل را در سازمان ملل متحد تحقیر کنند. پاسخ آن ها به اقدامات آمریکا در واقع یک حمله تروریستی به شنیع ترین و وحشیانه ترین روش ممکن مانند آن چه بر سر کودکان غزه آوردند بود. آیا کودکان سندی هوک یادآور کودکان غزه نیستند؟
واشنگتن از لابی قدرتمند اسرائیل و ارتباط آن با جرایم سازمان یافته وحشت دارد. در حال حاضر، چاک هیگل سناتور سابق کلیدی و نامزد احتمالی سمت وزارت دفاع، با وجود تهدیدهای زیاد از ناحیه اسرائیل، حقایق جدیدی را در این باره آشکار کرده است.
رسانه های اسرائیلی امروز درباره احتمال دست یابی هیگل به وزارت دفاع ابراز نگرانی کرده اند. مت بروکس مدیر اجرایی ائتلاف یهودیان جمهوری خواه (RJC) گفت: اظهارات و اقدامات چاک هیگل نگرانی های بسیاری را برای جامعه دوستدار اسرائیل در آمریکا به وجود آورده است. جامعه یهودی و هر آمریکایی که خواستار ادامه روابط قوی میان آمریکا و اسرائیل است، نگرانی های بسیاری برای احتمال به وزارت رسیدن هیگل دارند. این انتصاب می تواند مانند یک سیلی به صورت هر آمریکایی که به آینده اسرائیل علاقه مند است تعبیر شود.
اسرائیلی ها به مصاحبه سال 2006 هیگل اشاره می کنند که در آن گفته بود: واقعیت سیاسی این است که لابی یهودی بسیاری از مردم را تسخیر کرده است. من همیشه در برابر بسیاری از چیزهایی که دلایل گنگی برای انجام دادنش وجود دارد ایستادگی میکنم، زیرا فکر میکنم آن ها بر اساس منافع اسرائیل است. وی همچنین از امضاء کردن نامه تعهد به پشتیبانی از اسرائیل در کمیته امور عمومی اسرائیل (AIPAC) خودداری کرده و از اظهارات ضد ایرانی پرهیز می کند. * من این گونه تعهد نامه ها را امضاء نمی کنم… من یک سناتور آمریکایی هستم نه سناتور اسرائیل!.
مایک هریس به روشنی تصریح کرد که اسرائیل مسئول کشتار کودکان سندی هوک است. این دقیقاً مانند موردی است که اسرائیل در نروژ، به منظور انتقام از حزب حاکم این کشور به دلیل وضع تحریم علیه اسرائیل انجام داده و در جریان آن 77 فرد بیگناه کشته شدند. این دقیقاً همان چیزی است که اسرائیل در مورد بچه ها انجام می دهد. این همان چیزی است که آن ها هر روز در غزه انجام می دهند. این همان چیزی است که در نروژ انجام شد. و این همان چیزی است که در سندی هوک روی داد.
پس از پخش سخنان هریس از تلویزیون های آمریکایی، اعضای کلیدی نظامی و جامعه مجروحان ارتش سریعاً پشتیبانی کامل خود را از تجزیه و تحلیل هریس اعلام کردند.
یک ژنرال سه ستاره در اشاره به سخنان هریس گفت: هریس تیر را به هدف کوبید! حالا دیگه وقتشه که بقیه به حرف بیان!
با توجه به داستانی که درباره چگونگی بروز حادثه از سوی مقامات پلیس اعلام شده است، چندین سوال کلیدی مطرح می شود که مسئولان باید پاسخ آن ها را بدهند.
با توجه به داستان رسمی از این جنایت، ادم لانزا یک لباس سیاه، ماسک صورت و جلیقه ضد گلوله پوشیده بود. چگونه در حالی که وی آماده خودکشی شده بود، جلیقه ضد گلوله پوشیده بود!؟
پزشکی قانونی ادعا می کند که تمامی زخم ها توسط یک اسلحه ایجاد شده است. و FBI می گوید که کشتار مدرسه با اسلحه 223 انجام گرفته است. با این حال جسد ادم لانزا بدون اسلحه یافته شده است. و اسلحه ای که در مدرسه استفاده شده، را در اتومبیل وی یافته اند. پس چگونه با وجود تناقض در کالیبر سلاح های استفاده شده، لانزا توانسته مرتکب قتل شده باشد؟
با توجه به داستان رسمی، این جنایت تنها به دو کلاس محدود شده بود. پس چرا بسیاری از کودکان خبر دادند که هنگام خروج چشمهایشان بسته بوده است؟
چرا با وجود گزارش های مکرر درباره این که لانزا یک معلم کودکستان بوده و در مدرسه کشته شده است، گزارش های رسمی جدید، از معلم نبودن وی و کشته شدنش در خانه خبر می دهند!؟
این گزارش که دوست دختر لانزا و یکی از دوستان وی در نیوجرسی از بین رفته اند، چه دلیلی داشته است؟!
چه اتفاقی برای ون سیا و یا آن SUV با پنجره دودی عقب که پلیس در پارکینگ مراقب آن بود افتاده است؟ و پلیس برای چه مواظب آن بود؟!
داستان رسمی می گوید که لانزا اسلحه های مجوزدار داشته است. از آن جایی که هر فرد 20 ساله در کانتیکت مجاز به خرید و حمل اسلحه است، چرا با وجود بیماری اوتیسم وی توانسته بود مجوز خرید اسلحه و مهمات داشته باشد؟!
یک کودک ادعا می کند که او شنیده است یک نفر فریاد میزد دستا بالا! و او پاسخ داده است شلیک نکن!. این نشان می دهد که پلیس یک مظنون را داخل مدرسه بازداشت کرده بود. اگر او ادم لانزا بوده است، او چگونه می توانسته است خود را پس از دستگیری بکشد؟!
کودک دیگری ادعا می کند که مردی را دیده است که در مدرسه دستگیر و بر روی زمین بسته شده بود. باز هم این مورد نشان می دهد ادم لانزا بازداشت شده بود. پس چگونه او می توانسته خود را بکشد؟!
آیا این باور پذیر است که یک پسر 20 ساله توانسته باشد دو اسلحه کمری و هزاران فشنگ حمل کند در حالی که با جلیقه ضد گلوله و ماسک خود را پوشانده است؟!
آیا مدرسه مجهز به چند دوربین مدار بسته نبوده است؟ آن ها چه چیزهایی را ضبظ کرده بودند؟
یک افسر در مدرسه اعلام کرد که ما یک مظنون را بازداشت کرده ایم. او چه کسی بود؟ اعلام این وضعیت به طور کلی به معنی آن است که آن فرد بازداشت بوده و نمرده است. پس او کجاست؟!
چرا گزارش شده است که ادم لانزا یک انزواطلب بوده است در حالی که یک نوجوان در این باره گفت: من و لانزا و دوستانمان همیشه در گوشه ای از مدرسه جمع می شدیم؟!
این ها و پرسش هایی از این دست تنها درصد کوچکی از بی نظمی و فرافکنی هایی است که در جریان تحقیق بر روی پرونده وجود دارد.
در حقیقت عموم مردم تنها داستان کوتاه و کلی را درباره مرد تنهای مسلح شنیده اند. از تمامی حوادث وحشتناکی که از این دست رخ می دهد، این یکی، حتی بیشتر از قتل سفیرمان در بنغازی با مسائل سیاسی و بحث های مربوط به کنترل اسلحه گره خورده است.
ساده ترین چیزی که می توانیم انجام دهیم این است که تنها به نظاره بنشینیم و و بدون بررسی موضوع، تنها بگوییم حالا چکار باید کرد؟!
Sorry. No data so far.