دکتر عماد افروغ و حجت الاسلام احمد واعظی این هفته مهمان برنامه «دیروز، امروز، فردا» بودند و حول محور وحدت حوزه و دانشگاه به مناظره پرداختند. حجت الاسلام احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در ابتدای برنامه با بیان اینکه بحث راجع به وحدت حوزه و دانشگاه در سه محور اصلی چیستی و دلیل وجود این وحدت و تحلیل و داوری راجع به وضع کنونی وحدت حوزه و دانشگاه است گفت: باید ببینیم بعد از گذشت سی سال از این ایده و شعار کجا ایستادهایم؟ آیا این وحدت محقق شده یا نه؟ سومین محور هم راهکارهایی است به وحدت حوزه و داشنگاه کمک میکند و همین طور موانع رسیدن به وحدت حوزه و دانشگاه را از میان بر میدارد.
دکتر عماد افروغ هم در ابتدای برنامه گفت: من هم سه محور آقای واعظی را میپسندم اما بد نیست تبیین کنیم که هدف از این برنامهها چیست؟ به نظر من این مناظرهها باید ذیل کرسیهای آزاد اندیشی تعریف شود و در نتیجه باید با فراغ بال و خیالی آسوده نتایج تحقیقات سی سال گذشته را بیان کنیم.
اقداماتی ناشی از سوء تفاهم و سوء فهم وحدت
حجت الاسلام واعظی در ادامه برنامه با بیان اینکه بسیاری از اقداماتی که به اسم وحدت حوزه و دانشگاه صورت میگیرد، ناشی از سوء تفاهم و سوء فهم نسبت به معنای وحدت و حوزه دانشگاه است. باید ببینیم وقتی این بحث مطرح شد دقیقاً چه چیزی مراد بود و در ادامه چه اهدافی میتواند مراد باشد. به نظر من شعار وحدت حوزه و دانشگاه دو هدف اصلی را دنبال میکند. هدف اول رفع فاصلهها، بیگانگیها و سوء تفاهمات بین حوزه و دانشگاه است. گام و هدف بعدی هم بحث هم افزایی بین حوزه و دانشگاه و همکاری و تعامل بین این دو نهاد علمی برای غلبه بر برخی از مشکلات علمی موجود کشور است.
تاسیس حوزههای علمیه در دانشگاه به هم افزایی بین حوزه و دانشگاه کمکی نمیکند
وی افزود: اگر باور کنیم ما میتوانیم با نگاهی دانشی و نگاهی تمدنی به موفقیت برسیم، نتایج خوبی به دست خواهد آمد. فکر میکنم این دو هدف اصلی شالوده اصلی تفکر وحدت حوزه و دانشگاه را میسازد. به شخصه معتقدم در راه رسیدن به هدف اول موفقیتهایی حاصل شده است و ظرفیتهای حوزه و دانشگاه برای یکدیگر شناخته شده است و فاصله این دو نهاد تا حد زیادی مرتفع شده است. اما ما روی هدف دوم حرفهای زیادی داریم و فکر میکنم مشکلات زیادی در این زمینه وجود دارد و خیلی از اقدامات سطحی است، مثلاٌ تاسیس حوزههای علمیه در دانشگاهها جزو کارهایی است که به رسیدن به هم افزایی بین حوزه و دانشگاه کمکی نمیکند. چیزی که وحدت حوزه و دانشگاه را تامین میکند، اینگونه اقدامات نیست.
۱۷ انتظار امام خمینی از روحانیت
عماد افروغ در ادامه برنامه با بیان اینکه بحث حوزه و دانشگاه را نباید صرفاً در حد دو نهاد یا روحانی و دانشگاهی دید گفت: «این موضوع میتواند ذیل سنت و تجدد، ذیل علم و دین و حتی ذیل چالشهای هویتی قرار بگیرد. فلسفه وجودی حوزه و دانشگاه در طول تاریخ چه بوده و اصلاً به چه دلیلی تشکیل شدهاند. وحدت آرمانی سیاسی اخلاقی و اجتماعی وحدتی است که مد نظر امام (ره) بوده است. امام کمتر به مباحث فرهنگی داشتهاند البته میتوان از بین فرمایشات امام، یک سری مباحث معرفتی هم استخراج کرد اما ایشان بیشتر نگاهی سیاسی و اجتماعی به این موضوع داشتهاند. در یکی از عبارات امام، ایشان میفرمایند وحدت روحانیت و دانشگاهی مثل وحدت مردم و دولت است. یعنی دانشگاهی مظهر دولت است و روحانی مظهر ملت! البته این یک بحثی است که نباید همیشه آن را مفروض دانست، شاید الان نتوان به طور قطع گفت که حوزه مظهر ملت است و دانشگاه مظهر دولت! روحانی باید برخاسته از بطن مردم باشد، من حوزه را مساله محورتر از دانشگاه میدانم چون به هرحال دانشگاه نهادی نو ظهور است. امام هفده انتظار خود را از روحانیت بیان کردهاند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره داشت: حضور در صحنه بدون فراموشیشان روحانی بودن، استقلال و عدم وابستگی به دولت، تحمل دانشگاهیان وکارشناسان، ارشاد و هدایت دولت، تذهیب نفس، آگاهی بخشی به مسلمانان نسبت به وظایف خطیر روحانیت، اصلاح حال ملت و جلوگیری از ظلم، غارتگری و دزدی، پرهیز از دنیا طلبی، حفظشان و منزلت و آبروی روحانیت در بین مردم، تداوم بخشی به انقلاب، مقابله با دو فرهنگ شرق و غرب، پرهیز از سخنان تفرقه آمیز، اخراج عناصر غیر اخلاقی از حوزه، افشای آخوندهای درباری، پرهیز از گروه گرایی، رعایت عدالت اسلامی در رفتار روحانیون و پرهیز تحجر و تقدس مابی.
این استاد جامعهشناسی افزود: امام تاکید زیادی داشتند که دانشجو روحانی را متهم به تحجر کند و نه روحانی دانشگاهی را متهم به غرب زدگی کند. این رویکرد اول بود، رویکرد دوم بحث معرفتی بود. یک زمانی عدهای از روشنفکران این موضوع را مطرح کردند که چون روششناسی دانشگاه نقد را بر میتابد و روششناسی حوزه، نقد را نمیپذیر، به نوعی حوزه را به عدم پذیرش نقد متهم کردند. این درحالی است که اصلاً قرار نیست وحدت معرفتی بین حوزه و دانشگاه وجود داشته باشد. یک عدهای این بحث را مطرح میکردند که حوزه به دلیل استفاده از علوم دینی و معرفتی جهتی متفاوت از دانشگاه دارند چون علوم کفرمحور در دانشگاه وجود دارد، این درحالی است که نمیتوان به طور قطعی گفت آنچه که در دانشگاه میگذرد بر پایه الحاد است و آنچه در حوزه میگذرد، الزاماً برپایه اسلام است. از طرفی عدهای معتقد بودند که اهداف حوزه و دانشگاه با هم متفاوت است. دانشگاه علم را برای تسلط بر طبیعت میخواهد اما حوزه علم را با حالتی دیگر میخواهند، که این موضوع هم قابل قبول نبود. وحدت ساختاری هم به دنبال ادغام بود و میگفت یا حوزه را در دانشگاه ادغام کنید، یا دانشگاه را در حوزه، که این ایده هم قابل قبول نیست. رویکرد، رویکرد تقسیم کار بود. عدهای میگفتند مباحث نرم را به علم بسپاریم که به نظر این رویکرد، راه درستی است. در رویکر تقسیم کار عدهای هم بودند که میگفتند فرهنگ را از حوزه بگیریم و فکر را از دانشگاه! این حرف هم به نظرم اصلاً قابل قبول نیست که از حوزه فکر زدایی کنیم و از دانشگاه به نوعی اقدام به فرهنگ سازی کنیم.»
در دانشگاه باید رقابت وجود داشته باشد
افروغ در ادامه با بیان اینکه نسبت به دانشگاه انتقادات زیادی دارد گفت: «دانشگاه نباید متمرکز اداره شود، در دانشگاه باید رقابت وجود داشته باشد، دانشگاه نباید اسیر فرمالیزم باشد و… امیدوارم حرفهای من مخالفتم با دانشگاه تلقی نشود.»
نهاد رهبری در دانشگاهها میتواند بهتر از این باشد
در این بخش از برنامه محمد حسین رنجبران از واعظی خواست به این سوال پاسخ دهد که یکی از توقعات امام از روحانیت، حضور موثر در صحنه بود، الان که شرایط برای این موضوع فراهم است، ارتباط باطنی بین روحانیت و دانشگاه کمتر وجود دارد، قبول دارید؟ که واعظی پاسخ داد: «دانشگاه یک نهاد علمی – پژوهی است. اما هرگز نباید حوزه را به یک نهاد علمی – پژوهشی فروکاست. فکر میکنم دامنه فعالیتهای حوزه از این وسیعتر است. در طول تاریخ وقتی نگاه میکنیم حوزه علاوه بر کارهای علمی پژوهشی، مرکز ثقل معنویت و اخلاق جامعه بوده است. آقای دکتر در مورد فرمالیزم در دانشگاه سخن گفتند؛ من میخواهم بگویم عدهای در مورد وحدت حوزه و دانشگاه هم اسیر فرمالیزم هستند و میگویند وقتی دانشگاه یک نهاد مدرن است و حوزه یک نهاد سنتی است و سنت و مدرنیزه با هم همخوانی ندارند، وحدت میسر نیست. به نظر من با بازنگری در پیش فرضهای معرفتی که در دانشگاهها وجود دارد، میتوانیم فضا را تغییر دهیم. فضای آموزشی دانشگاه نسبت به حوزه خیلی گستردهتر است. حوزه چون بر مدار معارف دینی است، طبعاً در فضای علوم انسانی و بخشی از علوم اجتماعی با برخی دانشگاهها تماس فکری و محتوایی دارد. کسانی که در آغاز انقلاب فرهنگی، بحث حضور روحانیت در دانشگاه را مطرح کردند، هرگز به عنوان یک نهاد رسمی در دانشگاهها این موضوع را عنوان نکردند. حضور روحانیت در دانشگاه باید در همان فضای حضور روحانیت در بین مردم و مسجد تعریف شود. به عقیده من روحانی باید به عنوان یک عنصر اخلاقی و معنوی برای ارشاد و راهنمایی دانشجویان در دانشگاه حاضر شود. دلیل اینکه شهید مطهری یا شهید مفتح توانستند در دانشگاه موفق عمل کنند همین حفظ هویت روحانیت بود. وقتی کارکرد روحانیت در دانشگاه جنبه اداری به خود میگیرد، وجه معنوی روحانیت در دانشگاه تحت تاثیر واقع خواهد شد. البته نباید از این موضوع هم غافل شویم که نهاد رهبری در دانشگاهها فعالیت خوبی داشتهاند اما به نظرم میتواند بهتر از این باشد. این میتوانید یک پتانسیل قوی باشد و از آن طرف میتواند یک امر خنثی و کم اثر باشد، بستگی به کارکرد دارد.»
طوفان دانشگاه حوزه را گرفت
دکتر افروغ در ادامه برنامه با طرح یک سوال بحث خود را پیگیری کرد و گفت: «سوال اساسی این است که در ارتباط چندین ساله حوزه و دانشگاه چه اتفاقی افتاده است؟ کدامشان سود کردهاند و کدام ضرر؟ ما قبل از انقلاب در خارج از کشور دانشجو بودیم و با حوزه آشنایی نداشتیم اما از بزرگان خود شنیده بودیم که فضای اخلاقی و معنوی زیادی در حوزهها جریان دارد. انتظار ما این بود که وقتی وحدت حوزه و دانشگاه مطرح میشود، نسیم به حوزه به دانشگاه بدمد اما نه تنها نسیم حوزه وارد دانشگاه نشد بلکه طوفان دانشگاه حوزه را گرفت. ظاهر ماجرا این است که روحانیت به دانشگاه رفت و آمد دارند و برخی از روحانیان عضو هیات علمی دانشگاهها هستند. تصور عموم این است که حوزه بر دانشگاه غالب شده است اما باطن این ارتباط این است: فرم آموزشی دانشگاه وارد مراکز آموزشی حوزه شد، مدرک گرایی در حوزه باب شد، در حوزه به موضوعاتی پرداخته شد که جزو اولویتهایشان نبود، استقلال حوزه کمتر شده است، حوزه بیش از اینکه به نظارت توجه کند به تصدیگری و توجیه کارهای دولت پرداخته است. ما حوزه را به عنوان یک نهاد علمی پژوهشی نمیخواستیم. اولین توقع ما این است که امروز پاسخهای فقهی در مدیریت کشور دریافت شود و حداقل فقه و فلسفه سیاسی قوی داشته باشیم. باید در نظام آموزشی سنتی حوزه این مسائل مطرح و پرورش داده شود و اسیر عناوینی مثل استاد یار و استاد تمام و… نشوند.»
موسسات اقماری حوزه یک اتفاق مبارک برای حوزه
حجت الاسلام واعظی در پاسخ به صحبتهای افروغ گفت: «فکر میکنم در بیانات آقای افروغ دائماً بین دو چیز خلط میشود، یکی تمامیت حوزه و یکی بخشهایی که با دانشگاه در ارتباط است. حوزه یک نهاد آموزشی و پژوهشی بسیار گستردهای است که اتفاقاً متن حوزه کمتر در معرض آسیبهایی است که آقای دکتر بیان کردند. اگر ی از دانشگاه برخاسته نهادهای اقماری حوزه را در بر گرفته، نه اصل حوزه! ما الان با حجم بسیار گستردهای از طلاب مواجه هستیم که به شکل سنتی درسهای سطح حوزه را میخوانند و سالهای طولانی هم درسهای خارج را مطالعه میکنند. پس بخشهای وسیعی از دانشگاه است که دستخوش ره آوردهای دانشگاه نشده است. از طرفی بنده معتقدم اگر پارهای از اشکالاتی که به نهادهای اقماری حوزه وجود دارد، مثل برآورده نشدن انتظارات از حوزه و یا فراهم نشدن محصولات مورد نظر به این دلیل است که متن اصلی حوزه به این فضاها ورود پیدا نکرده است. گاهی ما انتظار داریم طلبهای که هفت سال درس طلبگی خوانده و بعد در کنکور شرکت کرده و وارد دانشگاه شده است، در تز دکتری خودش از نگاه دین به سوالات پاسخ دهد. این اصلاً منطقی نیست چون قطعاً این طلبه بنیه لازم علمی را ندارد. در عین حال که بنده موسسات اقماری حوزه را یک اتفاق مبارک برای حوزه میبینم میخواهم بگویم این تمام حوزه نیست. نکته دیگر در مورد استقلال حوزه است، به هر جهت شاید این را بنده هم موافق باشم که حوزه باید سعی داشته باشد حتی اگر میخواهد جهات علمی خودش را رتبه بندی کند، باید با اصطلاحات حوزوی این کار را انجام دهد. اما بحث من کلانتر است، اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم حقیقت امر این است که نسبت به انتظارات به حقی که از آغاز انقلاب وجود داشت که ما نظامی تشکیل دهیم که عرصههای مختلف آن بر اساس تفکر و منابع اسلامی پایه ریزی شود، این اتفاق نیفتاده است. در این راه هم حوزه مقصر است و هم حوزه! روح قالب بر اندیشه دانشگاه، باورمندی به بنیان علوم انسانی غربی است و اقلیتی باورمند این است که میتوان طرحی نو در افکند و از آن طرف در حوزه اکثریتی از حوزه درگیر این ماجرا نشدهاند.»
توقع این بود که حکومت اسلامی با ابزارهای فقهی خود، پاسخ جامعه دینی از منبع قوانین دینی بگیریم
افروغ در قسمت پایانی برنامه با بیان اینکه حوزه باید خودش را به مسائل مختلف بست دهد گفت: «توقعاتی متناسب با انقلاب ایجاد شده است، توقع این بود که حکومت اسلامی با ابزارهای فقهی خود، پاسخ جامعه دینی از منبع قوانین دینی بگیریم. در تاریخ گذشته حوزههای علمیه یک مساله رخ داده و آن هم این است که حوزه خودش را بَست نداده است. اگر حوزه هم مثل کلیساها متوجه نو شدگی میشد، این مشکلات در دانشگاه به وجود نمیآمد. شاید اشکال من این است که دو شهود دارم، یکی شهود شهروندی و دانشگاهی من است و دیگری این است که من از سال ۷۰ در قم تدریس میکنم و دغدغههای دینی و عمیق دارم. من خودم فلسفه علوم اجتماعی تدریس میکنم، وقتی میبینم در صده هفده در کشورمان ملاصدرا داریم میگویم چه گنجینهای داشتهایم و آن را به دانشگاه بست ندادهایم! ما از حوزه توقع نداشتیم دانشکده فیزیک و شیمی راه اندازی کند اما شیمی و فیزیک به یک نوع طبیعتشناسی وابسته به دین نیاز دارد که متاسفانه این موضوع وجود ندارد.»
باید متن حوزه تغییر نگاه دهد
واعظی هم در پاسخ به افروغ گفت: «آقای دکتر فکر میکنند سه دهه کافی است برای تحقق توقعاتی که از حوزه وجود داشت. اما بنده معتقدم این قضاوت منصفانه نیست. حوزه قبل از انقلاب به شدت سنتی بود و فقط چند رشته خاص در حوزهها دنبال میشده است و بحثهایی مثل فلسفه و عرفان خیلی کم رمق در حوزهها مطرح میشده است. این حوزه به یکباره با سیلی از توقعات اجتماعی سیاسی فرهنگی مواجه شده است. به نظر من در این سه دهه حوزه کاملاً در مسیر بوده است و حقیقتاً از جهت آشنایی با فضاهای جدید موفق عمل کرده است. الان ما با خیل عظیمی از حوزهها رو به رو هستیم که با موضوع بحث آشنا شدهاند اما بحث تولید دانش و نظریهپردازی با ضعف رو به رو است. به نظر بنده راهکاری که با وضع فعلی سازگار است به این شکل است که مراکز اقماری مرتبط با حوزه نباید فقط به طرزشکلی و نمادین بسنده کنند. از طرفی باید متن اصلی حوزه باید تغییر نگاه دهد و هم دانشگاه در باورمندی خود تغییر نگاه ایجاد کند.»
روحانیت چقدر اعتبار و جایگاه در جامعه دارد؟
افروغ در پاسخ به واعظی گفت: «به هرحال من یک سوال از آقای واعظی پرسیدم که سوالم را گرفتم. ایشان بگویند روحانیت چقدر اعتبار و جایگاه در جامعه دارد؟ از وجه قابل قبول تقسیم کار بگویند… تقسیم کار بین حوزه و دانشگاه راهکاری است که به نظر من میآید. بحثهای نرم علم را باید به حوزه بسپاریم اما خواهش میکنم این کار را در قالب همان حلقههای آموزشی سنتی حوزوی دنبال کنند.»
حوزه خودش را «بست» نداده یعنی چه؟!