فرشاد مهدیپور– تعداد، نوع و آرایش نیروهای انتظامی حاضر در مناطق مرکزی پایتخت در صبح عاشورای 88، نشاندهنده آن بود که پیشبینیهای امنیتی، دامنه اغتشاش احتمالی را چندان گسترده برآورد نمیکنند و احتمالا در انتظار جریان یافتن عادی امورند؛ پیشبینیای که ساعتی بعد رنگ باخت و هنگامیکه مداح مشهور دانشگاه تهران در انتهای پخش اذان ظهر از عزاداران خواست تا به خیابانها بروند، غائله بزرگ تقریبا رو به اتمام بود؛ با انبوهی از تخریبها و توهینها و نامردمیها (و بدتر از آن تقدیر از جماعتی که خداجو خوانده شدند)
از یکشنبه عاشورا تا چهارشنبه 9 دی، لااقل دو رویداد مهم رسانهای قابل شناسایی و بحث است؛ ماجرای نخست مربوط به انتشار اولین خبر رویداد میشود. از آنجا که همیشه پای انگلیسیها در میان است، دستاندرکاران شبکه تلویزیونی مورد نظر، مرخصیهای آخر هفتهشان را که مصادف میشد با تاسوعا و عاشورای حسینی لغو کرده و از همان اولین ساعات بروز آشوب، کار خبررسانیشان را آغاز کرده بودند. گزارشهای تصویری متعدد (و با کیفیت) از نقاط مختلف وقوع درگیری بهعلاوه گزارش مثلا شاهدان عینی حاضر در صحنه، خوراک خبری کاملی را برای شبکههای ماهوارهای جریانات ضدانقلاب فراهم کرده بود و این در حالی بود که دستاندرکاران رسانههای مختلف داخلی، شبیه همه سالهای دور و نزدیک در روز عاشورا، کمتر در محل کار خود حاضر شده بودند و با مختل شدن شبکه تلفنهای همراه، ارتباطات معمول امکانپذیر نبود. در این وضعیت یک پایگاه خبری اینترنتی اولین گزارش نسبتا جامع را منتشر کرد که دربرگیرنده اصلیترین بخش اغتشاش بود: «هتک حرمت به ساحت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام).» تا این زمان، در میان معدود خبرهای منتشر شده، این بخش مهم و محوری برنامه آشوبگران، مورد توجه قرار نگرفته و هنوز گزارش تصویری تأسفبار اخبار 20:30 سیما نیز پخش نشده بود. این خبر به سرعت منتشر شد و حتی در عنوان اصلی برخی خبرگزاریهای داخلی قرار گرفت و از آن پس بود که نحوه اطلاعرسانی این رویداد، سمت و سوی روشنی یافت و سه روز بعد میشد از چهره تظاهرکنندگان تهرانی فهمید که این پیام درک شده است. اینبار دیگر شعار محوری جمهوری اسلامی درباره فلسطین نقض نشده بود تا مسیر معترضان انتخاباتی از آحاد ملت جدا شود و حتی پای توهینهایی مشابه به برخی ارکان نظام نیز در میان نبود، بلکه اصلیترین بخش هویت ایرانیان مورد تعرض قرار گرفته بود.
جمعیت به جوشش آمده که حدود ظهر چهارشنبه در حال حرکت بهسمت میدان انقلاب بود، نه میدانست که چه تعداد از مردم به میدان آمدهاند و نه از شعارها و پیامهایشان مطلع بود. هر کسی به فراخور حال خود و اقتضای شرایط، کاری آماده کرده بود و این نکته از دهها شعار و تابلوی دستنویسِ در دست حاضران کاملا هویدا بود. این جماعت خشمگین و محکم شعار میداد و راه میرفت و از آخرین اخطارش سخن میراند و البته در بخشهایی از خیابانهای منتهی به میدان انقلاب، نه از بلندگو خبری بود تا صدای سخنران به گوش حاضران برسد و نه از دوربینهای متعدد شبکههای تلویزیونی که تصاویر این حضور را ثبت کنند. یک راه پیمایی مهم برگزار شده بود، اما کسی ابعاد آن را نمیدانست تا آنکه شامگاه 9 دی، تلویزیون تنها تصویر سرنوشتساز خود را از این رویداد منتشر کرد که میتوان آن را دومین رویداد رسانهای تضمینکننده در آن برهه زمانی دانست فیلمبرداری هوایی مسیر میدان آزادی تا امام حسین (علیهالسلام) نشان میداد که چه جمعیت انبوهی در خیابانها حضور پیدا کردهاند (و خبری هم از اتوبوسهای شرکت واحد و کارناوالهای مربوط به کودکان نبود تا جذابیتهای حاشیهای ایجاد کند و رسانههای ضدایرانی همهچیز را به این امور تقلیل دهند. این تصویر که متأسفانه تنها مسیر غربی-شرقی حضور را پوشش میداد و از ثبت مسیرهای شمالی و جنوبی راهپیمایی غفلت کرده بود، سندی شد برای مهمترین تظاهرات ایرانیان در دهه هشتاد. تا وقتی این فیلم نیامده بود، برخی چهرههای مخدوششده سابق که اکنون همکاری خود با سرویسهای جاسوسی را پنهان نمیکنند، در همان تلویزیون مذکور(!) مدعی شده بودند که اگر راه پیمایی بزرگی بوده، چرا هیچ تصویر هوایی از آن منتشر نشده است؟! و تصویر از آسمان رسید.
کارکردهای رسانهها را اگر در گذشتهای نهچندان دور میشد تنها در افق اطلاعرسانی و خبردهی محدود کرد، امروزه دیگر این مرز درنوردیده شده و رسانهها، خود به واقعیتی بیرونی تبدیل شدهاند. 9 دی در دو عرصه محصول عملی رسانهای بود؛ عمل رسانهای که به شیوه غیرنظاممند و اقتضایی، روند حرکت عمومی کشور را از خود متأثر ساخت
Sorry. No data so far.