سه‌شنبه 24 آگوست 10 | 12:54

اگر شد لطفاً دلسوز باشید

با پیشرفت تکنولوژی و سهل‌الوصول بودن و قیمت پایین فیلم‌ها که اکثراً روی سی‌دی یا دی‌وی‌دی هستند، دقت برای انتخاب فیلم برای تماشا در بین مخاطبان به حداقل رسیده است.


رضا احسان پور – پیشترها تنها راه تماشای فیلم، یا رفتن به سینما بود یا نشستن به امید تلویزیون که هفته‌ای یک بار عصرهای جمعه یک فیلم ژاپنی نخ نما شده نمایش بدهد.
بعدتر و با آمدن دستگاه ویدئو به خانه‌ها، ویدئو کلوپ‌ها راه‌اندازی شد که فیلم‌ها را به مشتریان خود با ارائه شناسنامه یا مقداری پول به عنوان ضمانت، کرایه می‌داد. با تکنولوژی فیلم‌های آن زمان، چون نهایتاً امکان تماشای فیلم برای دو مرتبه بیشتر نبود، افراد سعی می‌کردند وقتی فیلم از کلوپ کرایه کنند که مطمئن بودند همه افراد خانواده دور هم هستند تا همه با هم فیلم را برای حداقل یک بار به صورت دقیق ببینند. هر کدام از افراد خانواده هم تا کرایه فیلم بعدی در مورد فیلم با هم و با دوستان، اقوام و همسایه‌ها حرف می‌زدند و داستان فیلم را تعریف و به نوعی نقد می‌کردند.
شاید با خلأ آن زمان و عطش مخاطب، کارگردان می‌توانست هر فیلمی بسازد و به خورد مخاطب بدهد ولی کارگردان دلسوز آن زمان که حرمت خیلی چیزها برایش نریخته بود سعی داشت فیلمی بسازد که فیلم باشد. همین است که شاید من و شما فیلمنامه، دیالوگ‌ها و حتی نام شخصیت‌های فیلم‌هایی که در گذشته دیده‌ایم را بیشتر از فیلم‌های امروز در ذهن داریم.
امروز که به سر در سینماها نگاه می‌کنیم، شاید تفاوتی بین فیلم‌ها حس نمی‌کنیم. یک عده بازیگر محدود که فقط چینش و شاید به زور گریم آنها تغییر می‌کنند، مدام تکرار می‌شوند. اما با پیشرفت تکنولوژی و سهل‌الوصول بودن و قیمت پایین فیلم‌ها که اکثراً روی سی‌دی یا دی‌وی‌دی هستند، دقت برای انتخاب فیلم برای تماشا در بین مخاطبان به حداقل رسیده است.
شاید مکان عرضه محصولات سینمایی همان ویدئو کلوپ‌ها یا نهایتاً دستفروش‌های خیابانی بود ولی چند وقتی می‌شود که هنگام مراجعه به سوپرمارکت‌ها و حین خرید روزانه چشم‌مان به پوستر فیلم‌هایی می‌افتد که آن مغازه در سبد فروش خود قرار داده است. شاید فروشی که از عرضه محصولات سینمایی در سوپرمارکت‌ها عاید صنعت سینما شد را خود فعالان این عرصه هم پیش‌بینی نمی‌کردند تا این حد بالا باشد.
ممکن است به اشتباه فکر کنیم که سوپرمارکت‌ها در حال تغییر ذائقه سینمایی مردم هستند ولی با نگاهی دقیق‌تر در می‌یابیم که آنها فقط یک رابط عالی و در دسترس بین تولیدکننده و مخاطب هستند. یعنی در لایه‌های زیرین قضیه، بار همان فیلمساز و کارگردان است که وقتی می‌بیند فیلم سطحی و فیلمنامه یک شبه بیشتر فروش و سود دارد این فیلم را می‌سازد و صاحب سوپرمارکت که بدون توجه به مقوله سینما و فرهنگ و این قبیل چیزها فقط سعی در جور بودن جنس مغازه‌اش و رضایت مشتری دارد، این فیلم‌ها را می‌فروشد.
پس چرا وقتی مخاطب سینماگران و فعالان این عرصه هم امکانات و تکنولوژی روز و هم بسترهایی شبیه سوپرمارکت‌ها را در اختیار دارند، دلسوزی لازم را برای ارائه محصول با کیفیت و ماندگار به روح تشنه مخاطب ندارند؟ نمی‌شود به سوپرمارکت‌ها ایراد گرفت و قانونی تصویب کرد یا از آنها خواست کاری شبیه دکه‌های روزنامه‌فروشی که دیگر سیگار نمی‌فروشند، انجام دهند و فیلم‌های نازل و سطحی را در سبد فروش خود قرار ندهند. ولی می‌شود از مسئولان خواست که سینمای ایران و کارنامه آن را با تولید فیلم‌های گیشه‌ای، مبتذل و سطحی که لودگی را سرلوحه کار خود قرار داده‌اند بیشتر از این به لبه پرتگاه نزدیک نکنند. دلسوزی لازم است، دلسوزی. . .

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.