تریبون مستضعفین- رضا اکبری آهنگر
پس از اکران مستند «پوستین وارونه» از طریق جشنواره مردمی فیلم عمّار در چند شهر از جمله تهران و مشهد، سایت تریبون مستضعفین گزارشی دربارهی این مستند منتشر کرد که مورد توجّه مدافعان انجمن حجتیّه واقع شد.
«مستندی از دردسرهای دینداری بیدردسر مدرسه علوی و انجمن حجتیه» تیتر این گزارش بود. جناب آقای محمّد ثقفی، نویسنده ی محترم این گزارش که خود درباره انجمن تحقیق نموده و در وبلاگ «مسلمان برابریطلب» قلم می زند، گزارشی هنرمندانه از مستند پوستین وارونه تهیّه فرموده اند که فرصت را غنیمت شمرده و از ایشان سپاسگزاری می کنم. البته در این گزارش درباره ی مستند چند اشکال جزئی هم بود که جهت اطّلاع مخاطبین گرامی عرض می کنم: اولاً جناب آقای سیدهادی محدّث، معاون و دست راست مرحوم استاد روزبه، مدیر دبیرستان علوی بودند، نه معاون مدیر راهنمایی علوی(نیکپرور). درثانی حقیر فارغ التحصیل علوی نیستم، از ابتدای دبستان تا پایان راهنمایی در علوی بودم. سوّم اینکه هرچند شخص مرحوم آقای شیخ محمود حلبی و غالب یارانشان از جمله مدافعان مکتب تفکیک بوده و هستند، امّا در مورد «دشمنی با فلسفه و عرفان» در این مستند هیچ صحبتی نشده است.
نظراتی که تحت این گزارش و همچنین در وبلاگ حقیر منتشر شد، حکایت از آن داشت که مدافعان انجمن حجتیّه و برخی آشنایان با مدرسه علوی، مکدّر شده و اعتراضات تندی داشتند. اصلی ترین و طولانی ترین این نظرات را جناب آقای دکتر نادر فضلی نگاشته اند که به فرموده ی خودشان، هم از سنّ پانزده سالگی(که طبیعتاً دانش آموز بوده اند) عضو انجمن حجتیّه بوده اند و هم سابقه ی شاگردی مرحوم علّامه کرباسچیان و سی سال تدریس در مدرسه علوی را در کارنامه خود دارند. البتّه حقیر نمی دانم که ایشان هم مثل بسیاری از دیگر اعضای انجمن، دانش آموز علوی بوده و سپس عضو انجمن شده اند یا بالعکس و یا از طریق سوّمی. به هر حال آنچه که مهمّ است این است که ما در مورد شخصی سخن می گوییم که خودش یکی از مصادیق بارز ارتباط انجمن حجتیّه با مدرسه ی علوی است. همان موضوعی که بخش اعظمی از مستند پوستین وارونه را به خود اختصاص داده است. و اینجاست که باید از جناب فضلی تشکر نمایم که خودشان با ارائه ی این سوابق مهر تأییدی زدند بر ادّعای ما. امّا از آنجا که برخی از خوانندگان گرامی از حقیر خواسته بودند تا پاسخ نظر آقای فضلی را بدهم، تصمیم گرفتم تا حال که ایشان پا به میدان دفاع از انجمن حجتیّه گذاشته اند، مناظره ای مکتوب و همه جانبه را با ایشان آغاز کنم تا انشاءالله، کامل و مفید باشد. دست اندرکاران محترم سایت تریبون هم، با شرط رعایت قوانین جمهوری اسلامی، استقبال کردند. من نیز از آنان خواستم تا کوچکترین تغییری در مطالب جناب آقای فضلی و حقیر نداده و عین متن را منتشر کنند. البته همین انتشار نظر جناب آقای فضلی توسط سایت، خود نشان از آزاداندیشی این بزرگواران دارد که مورد تقدیر آقای فضلی هم واقع شد. از آنجا که آقای فضلی در ارسال نظرشان آدرس ایمیلشان را هم فرستاده بودند، قرار شد تا این مطلب برای ایشان هم فرستاده شود تا شکّی در اطّلاع ایشان از دعوت به مناظره باقی نماند. و امّا متن دعوتنامه:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب آقای دکتر نادر فضلی
با عرض سلام و ادب و احترام، جنابعالی تحت مطلب «مستندی از دردسرهای دینداری بیدردسر مدرسه علوی و انجمن حجتیه» انتقادات و سئوالاتی را مطرح فرموده بودید که حقیر مطالعه نمودم. همانگونه که خود نیز فرمودید، شما این مستند را ندیدید و بر اساس گزارش مذکور این نظر را نوشتید. لذا طبیعی است که بحث درباره ی این مستند، فعلاً بی فایده است و همانگونه که خود مرقوم فرمودید «تا زمانی که آن استدلال های شیوا شنیده نشود، جای بررسی ندارد». امّا از آنجا که شما در این نظر درباره ی حقیر نیز مطالبی نوشته بودید و از جمله این سئوال که «ممکن است از ایشان درخواست کنید که تحقیقات مفصل ایشان درباره ی انجمن مبتنی بر چه منابع و مدارکی بوده است؟»، بر آن شدم تا برای آگاهی جنابعالی و دیگر خوانندگان محترم باب بحثی را باز کنم که بتوانم اسناد و مدارک و گوشه ای از تحقیقات مفصّلم را برایتان ارائه نمایم و البتّه مشتاقانه پاسخ شما را نیز دریافت کنم. دست اندرکاران سایت تریبون نیز پذیرفتند تا مقدّمات این مناظره را فراهم کنند. انشاءالله بتوانیم بحثی مفید درباره ی انجمن حجتیّه داشته باشیم تا شاید اندک التیامی باشد برای این ناراحتی شما و افراد دیگر که: «چرا مستندساز محترم افزون بر تحمل رنج سفر به نقاط مختلف ایران و مصاحبه با کسانی که هیچ گاه انجمنی نبوده اند و به قول ایشان از نزدیک با انجمن آشنا بوده اند، به خود زحمت نداده و در همین تهران، با افرادی که خود انجمنی بوده اند و اینک نیز هستند، مصاحبه ای نکرده است؟» جناب آقای فضلی، از شما دعوت میکنم حال که فرصتی پیش آمده و شما نیز شجاعانه پا به عرصه ی دفاع از انجمن گذاشته اید، به شرکت در این مناظره ی مکتوب پاسخ مثبت دهید تا شاید با بحثی مستند و منطقی، به اتّفاق خطّ بطلانی بکشیم بر گوشه ای از این درد که «سی سال است که صدها صفحه در روزنامه ها و سایت های حتی به ظاهر مذهبی، ده ها تهمت ناروا به انجمن و انجمنی زده اند و می زنند.»
حال جهت آغاز مناظره درباره انجمن حجتیّه، از شما که افتخار شاگردی مرحوم آقای حلبی را داشته اید، این سئوال کوتاه، روشن و صریح را می پرسم که : «آیا مرحوم آقای حلبی نهضت حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) را قبول داشتند یا خیر؟» مشتاقانه منتظر پاسخ صریح و مستندتان هستم.
و السّلام علی من اتبع الهدی
رضااکبری آهنگر
بنده هم یک سوال مطرح میکنم.
آیا بزرگوارانی مانند آقای فضلی، با استدلالاتی که مطرح میکنند و به رخ کشیدن شهدای مدرسه علوی و الخ، در پی این هستند که اثبات کنند مدرسه علوی و انجمن حجتیه انقلابی بودهاند؟
آیا مدعی هستند که مدرسه و انجمن در راه انقلاب اسلامی با امام همراه بودهاند؟!
آیا به این همراهی افتخار میکنند و آن را درست میدانند؟
در نهایت به قول شاعر «آیا تو چنان که مینمایی هستی؟!»
چه زیبا همه از ریاست جمهور محبوبمان الگو گرفته اند و پاسخ سؤال را با سؤال می دهند و توپ را تحویل نگرفته، به زمین مقابل می فرستند. این سنت حسنه ی این بزرگوار، کم کم دارد به راه حلی جهانی و کهکشان گستر تبدیل می شود که باید آن را به فال نیک گرفت…
سلام علیکم.
به مناسب شب شهادت حضرت رسول اکرم و امام مجتبی، نخست توجه عزیزان را به سخنی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم جلب می کنم:
مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ، أَقَامَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَهُ فِيه.
هر كس به مؤمنى يا مؤمنهاى بهتان زند يا افترائى بندد به آن چه كه در او نيست، در روز قيامت خداوند او را بر تلّى از آتش نگه مىدارد تا اينكه از عهده كلامى كه بر وى بسته بيرون آيد.
از بذل توجّه دست اندرکاران محترم سایت تشکر می کنم و به عرض می رسانم که به قول معروف “الفضل للمتقدم” گویا بنده در پی منقولات جناب آقای ثقفی و جناب آقای اکبری سئوالاتی را مطرح کرده بودم. لطفا ایشان یا هر عزیز دیگر به آن سئوال ها، مستند و مستدلّ پاسخ بدهند تا سپس بنده هم به سئولات آقایان پاسخ عرض کنم. عزت زیاد یا علی مدد.
سلام خدمت جناب آقای دکتر فضلی
به نظر میرسد شما مباحثهای که همه تمایل دارند شکل بگیرد را به شکلی دیگر در نظر تصور کرده اید حال آنکه سوالات آقای اکبری که در ذهن بسیاری از دیگر جوانان انقلابی هم هست، فرصتی است تا استادی چون شما هم از تاریخچه انجمن حجتیه و مدرسه علوی بنویسید و هم از دینشناسی آنها و از این رهگذر نگاه همه به انجمن حجتیه و دیدگاههایش و کارنامهاش روشنتر شود، اگر به قول شما که فرموده بودید «سی سال است که صدها صفحه در روزنامه ها و سایت های حتی به ظاهر مذهبی، ده ها تهمت ناروا به انجمن و انجمنی زده اند و می زنند» واقعا اوضاع اینگونه بوده باشد، طبیعتا انتشار نظرات مکتوب شما چه درباب کارنامه سیاسی اجتماعی حجتیه و علوی و چه در باب دینشناسیشان و نگاهشان به مسائلی چون عدالت اجتماعی، وحدت اسلامی، فلسفه و عرفان، حکومت اسلامی و… باید در نظرتان فرصتی برای روشنگری و دفاع از آنچه از تشیع ترویج میکنید باشد. اما به دلایلی که بر نگارنده معلوم نیست و ابدا قصد اتهام زدن هم ندارد از این فرصت استقبال نمیفرمایید.
چرا یک استاد انجمن حجتیه و مدرسه علوی نمیخواهد در برابر آنچه تهمت و دروغ میپندارد در تریبونی عمومی یادداشتی بنگارد و دفاع کند؟ و چرا سیسال است دفاعیات انجمن حجتیه به جلسات مذهبی داخلیشان منحصر شده است؟
فقط برای بصیرت اهل ولایت
در خانه کس است یک حرف بس است
صحیفه امام خمینی (ره)، بخش ضمیمه، ص ۵۷۹
«حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیهایها همه چیزتان را نابود کردهاند.»
منبع: صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۸۱
«دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبودهاست، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند!»
جالبه جایی که سخن حضرت امام خمینی با سند گذاشته شده انجمنیها حمله کرده وکلی نظر منفی گذاشتند
وحال عمق مشکل حجتیه با انقلاب برایم روشن شدو همینطور دروغشان وبنده ام مانند حجتیه ها منتظر قیامت میمانم تا احوالاتشان را در مقابل خداوند و امام زمان و شهدا ببینم
باز هم داريد تهمت ميزنيد…
از كجا ميدانيد كه انجمني ها نظر منفي گذاشته اند؟!!
خدمت کاربر گرامی جناب آقای محمد علی هم عرض می کنم:
اولا بنده شهدای مدرسه ی علوی یا شهدای انجمن را به رخ نکشیدم. شهادت افتخاری بوده که نصیب آنان شده و اجرشان هم با مولایشان خواهد بود.
ثانیا در مقاله ی چناب آقای ثقفی آمده بود:
“…حتی جستوجوهای او منجمله سکانسهای جستوجو برای یافتن مزار شهیدی که به ادعای شیخ حلبی مؤسس انجمن حجتیه و دیگران از این تشکیلات بوده است –که به وضوح خلاقیت مستندساز و تسلط او بر مبانی تصویری مستند را نشان میدهد- ازعوامل جذابیت این مستند باشد.”
بنده هم عرض کردم:
جست وجوی آقای اکبری برای یافتن شهید مورد ادّعای حضرت آیة الله حلبی قدس سره که بر جذابیت مستند افزوده، کاملاً پیداست که جست وجوی جهت داری بوده است؛ چون می توانسته با مراجعه به افراد مطّلع و نیز خواندن برخی از وصیت نامه ها مانند وصیت نامه ی شهید چمران [که البته انجمنی نبوده ولی از مرحوم حلبی به نیکی یاد کرده] یا وصیت نامه ی شهید مصطفی ابراهیمی مجد هم رزم شهید چمران که همه ی خانواده اش انجمنی بوده و هم اینک نیز هستند، و نیز مراجعه به خود بنده که ده ها نفر از شاگردان خودم شهید شده اند، به راحتی از این حقیقت آگاه می شده و شاید چون به این ترتیب مستند مذکور جذابیّت خودش را از دست می داده، آقای اکبری این طلبه ی جوان خوش سیما و حقیقت طلب، دوباره مجبور می شده هزینه ی بس سنگین تری [البته در قبر و قیامت] بابت تهمت های ناروا، بپردازد.
داوری میان او دو سخن را به عهده ی کاربران گرامی می گذارم.
باعرض سلام و ادب
جناب آقای فضلی و دیگر مفتخرین به دفاع از انجمن حجتیه
واقعاً عجیب نیست که شما از حقیر توقع دارید درباره مستندی که ندیده اید با شما بحث کنم و به پرسشهایتان پاسخ دهم!؟ تازه این درحالی است که بخشی از این سئوالات و مطالب شما موضوعات پراکنده ای بود که به علوی و انجمن مربوط می شد. اگر جنابعالی بپذیرید که در این مناظره مکتوب شرکت فرمایید، قطعا بحث ما آنقدر جامع خواهد بود که به تدریج به همه ی این موضوعات خواهیم رسید و انشاءالله تا آن زمان نیز شما مستند را خواهید دید و حتی می توانیم در حاشیه اکران این مستند مناظره حضوری داشته باشیم. امّا به شرط آن که اوّل برای ما اثبات شود که شما با ورود به این مناظره ی مکتوب اهل یک بحث آرام ،منطقی و مستدل هستید، نه صرفاً درپی مناظره ای حضوری که هرچقدر هم طول بکشد قطعا ناگفته های فراوانی باقی خواهد ماند و این عدم محدودیت در مناظره ی مکتوب آنجا وجود نخواهد داشت. جدای این، مناظره ی مکتوب این فرصت را به شما می دهد که هر سند، دستخط و تصویری که می خواهید ارائه دهید و دوستان تریبون نیز حاضرند منتشر نمایند. انشاءالله ما هم پاسخ می دهیم.
استاد گرامی چه فرصتی از این بهتر؟
در ضمن از همه ی مخاطبان محترمی که از انجمن یا جناب آقای فضلی انتقاد یا سئوالی دارند، تقاضا می کنم فعلا سئوالاتشان را نگه دارند تا استاد گرامی با پاسخ به آنها از بحث با ما دور نشوند. یقین داشته باشید که انشاءالله در بحث به همه ی موضوعات خواهیم پرداخت. البته اگر جناب فضلی قبول زحمت فرمایند.
باتشکر فراوان
سلام یک سری به وصیت نامه های شهدای مدرسه علوی وانجمنی ها بزنید وببینید که انها گفته اند که هیچ کس از انجمنی ها حق شرکت درتشیع جنازهشان را ندارد.
ببخشید کدووم مصطفی چمران؟؟؟؟؟؟
بنده و خیلی های دیگر بارها و بارها وصیت نامه مصطفی چمران رو خوندیم . ایشون یه مجاهد واقعی بودن و دنبال اسلام جهاد و سیاست.
من هرچی وصیت نامه ایشون رو میخونم به اسم شیخ شما برنخوردم. برادرشون هم که میگن ایشون شونصد تا وصیت نامه ندارند .
میشه بگید کدوم وصیت نامه ؟؟؟؟؟؟؟؟
آقای آهنگری محترم! سوال های دکتر نادر فضلی رو اول جواب بده بعد سوال بپرس عزیز دل!تو برای مستندت اون مدارک رو نشان بده بعد سوال کن و جواب بگیر.ما منتظر مدارک شما هستیم تا در جواب سوالای دکتر نادر فضلی قاطع پاسخ بدی.12 مورد دکتر فضلی ذکر کردند اول جواب بده به تک تک اونا بعد سوال کن!!!!! این سوال شما نشان میده که واقعا اهل مناظره هستید و اصلاً اهل فرار نیستید…!
در ضمن سوال شما هم از سیاقش معلومه که حکم رو هم صادر کردید از قبل(یعنی آقای حلبی نهضت امام (ره) رو قبول نداشتند)! لذا باز برا سوالتون شما باید مدرک بیاری که قبول نداشتند و ما منتظر مدرک شما هستیم( مثل سوالای دکتر فضلی). اگه هم قبول دارن هم که مسئله حل شدس. این یه اصله که تو مناظره شما باید واسه حرفت و سوالت مدرک ارائه بدی نه طرف مقابل…
با عرض سلام و ادب
مخاطب گرامی، جنابعالی از کجای سئوال کوتاه من این برداشت را فرمودید که حقیر حکم صادر کردم؟ برخلاف این نیّت خوانی شماجناب آقای فضلی می توانند بفرمایند که مرحوم حلبی نهضت امام را قبول داشتند و اسنادشان را ارائه فرمایند. برای بود چیزی دلیل میاورند نه برای نبود چیزی. و عجیب تر آنکه شما فرمودید که من باید برای سئوالم مدرک ارائه کنم! آیا برای سئوال کردن هم باید سند ارائه داد.
اگر جناب فضلی بپذیرند که پاسخ حقیر را بدهند، خواهید دید که بنده نیز با توجه به پاسخ ایشان قطعا اسناد و مدارکم را تقدیم خواهم کرد.
سلام لطفا طفره نرید!!! اول به سوالای دکتر نادر فضلی حواب بدین بعد بیان سوال کنید.خیلی واضح. ادباً و احتراماً شما جواب سوالات منطقی دکتر رو بدین بعد سوال کنید…
باباجون.بهتره اول چهار چوب بحث مشخص بشه.یعنی مواردی که هر دو طرف بهش معتقدند.بعدا بحث بر مبنای اشتراکات صورت بگیره.سوال پرسیدن در وحله اول از هر دو طرف، کار منطقی نیست.
اين را بهش ميگن فرار به جلو.كه ظاهرا سايت تريبون مستضعفين اونو خوب بلده!اقاي اهنگر كليات بحث خود را گفت.جناب فضلي هم سوالات اوليه را مطرح كرد.جوابهاي روشن اقاي اهنگر روشن خواهد كرد كه ايا دنبال روشنگري است يا تحريك احساسات.يا به عبارت ديگر،ايا ميخواهد پاسخ سوالات خود را بگيرد يا اينكه الت دست برخي قابيليان شده!!
جناب آقای رضا اکبری
آنچه هر انسان منصفی با مشاهده نحوه ورود شما به مناظره مکتوب می بیند، طفره رفتن شما از سوالات و مطالبی است که اقای فضلی بیان کرده است. معمولا شاخه شاخه کردن بحث و از این شاخه به آن شاخه پریدن، هنر افرادی است که ضعف خود را در بحث احساس می کنند. در این وبسایت مطالبی بیان شد و اقای فضلی به آنها پاسخ داده و سوالاتی مطرح کرده اند. حال شما با چشم پوشیدن از آنها به میل خودتان بحث جدیدی آغاز کرده و همه آنچه مطرح شده را چشم پوشی می کنید!
به نظر نمی رسد خوانندگان آنقدر ساده اندیش باشند…
ضمنا مناسب این بود که که سایت تریبون، متن جواب آقای فضلی را در صفحه اصلی سایت و درکنار مطلب شما درج کند و نه در کامنتی در زیر مطلب!
من نمیدانم این طلبه خوش سیما! چه طور و بر چه اساسی خود را در حد بحث با دکتر نادر فضلی می داند. قصد بی احترامی ندارم اما انسان باید حد و اندازه خود را بداند.
سلام بر همه
چند نکته:
اولا اصرار آقای اکبری بر اینکه شما مستند را ندیدهاید و این طور حرف میزنید (که اگر اشتباه نکنم هم در این صفحه و هم در صفحهای که بحث از آنجا آغاز شد، آمده است) به نظر بیمورد است. چرا که سایت تریبون از این مستند نادیده گزارش داده؛ پس اگر خوانندگان روی جملات این گزارش قضاوت و نظر میدهند، مشکل از خواننده نیست. یا مشکل از گزارش کنندهی مستند است یا از خود مستند.
دوم اینکه، برادر اکبری عزیز! آیا مطالب گزارش سایت از مستند خودتان را قبول دارید یا خیر؟ اگر دارید، چرا به سؤالات مطرح شده با توجه به این مطالب پاسخ نمیدهید؟ آیا احساس میکنید این پرسشها مانند یک جنگ است که اگر مدرکی را ـ که ادعای آن را دارید ـ ارائه دهید دیگری سلاحی ندارید و نمیتوانید به چیزی که رو نکردید اتکا کنید؟
سوم در بارهی ایرادی منطقی که از جناب «ا. آ» گرفتید:
فرض میکنیم که موافقت با امام خمینی (ره) یک امر نیک تلقی شود. طبق قاعدهی دینی «ضع امر اخیک علی احسنه» میباید فرض را بر این گذاشت که عالمی مانند مرحوم آیت الله حلبی (ره) نیز با این امر نیک موافق است. سؤال شما، خلاف این قاعده است (یعنی موافق نبودن) پس شما باید دلیل بیاوری برادر! (قدری تأمل کنید!)
فرار رو به جلو به صورت دسته جمعی.
پاسخ جناب فضلی به بنده که کاملاً روشن است. قطعا از پاسخ طفره رفتهاند.
این قشونکشی دیگران برای طفره رفتن از پاسخ به سوالات هم جذاب است. یک سوال ساده پرسیده شده است. اصلاً حق با شما. یک لطفی کنید و این سوال را جواب دهید!
علی الحساب، به امر آقای اکبری بنده دخالتی در بحث نمیکنم و منتظرم ببینم که دوستان به صراحت پاسخ میدهند یا باز مظلومنمایی و فرافکنی و فرار به جلو میکنند.
سپاسگزارم، بزرگوار
جناب! مهندس جان ما هم حق رو دادیم به شما. بیا جواب سوالای دکتر فضلی رو بده و مستنداتت رو بیان کن بعد انتظار جواب سوالت باش.واقعا که… احترام خودت رو نگهدار.منظور از قشون کشی چیست؟؟شما تهمت بزن فقط.حقیر تا به حال دکتر فضلی رو ندیدم. شما حق داری فکر کنی که ما قشون کشی کردیم یعنی به من خبر دادن که بیا نظر بده.تهمت و تخریب خیلی کار ساده ایه ولی وقتی صحبت مدرک و سند میاد وسط همه دارن میبین که کی داره طفره میره از ج سوال…
زو به جلو معمولا حمله می کنند اخوی، نه فرار
کسی می دونه این مستند جنجالی که این همه مهم جلوه دادید رو کجا می شه دانلود کرد؟
این مستند به تازگی تهیه شده است و تنها در جشنواره فیلم عمار نمایش داده شده است.
عرض سلام و ارادت به نگارندگان و خوانندگان
———————————
10. حضرت استاد فضلی نوشته اند که در ایام پیش از انقلاب “نام بردن از امام خمینی کاری بود که کیان مدرسه را به خطر می انداخت”؛
بنده و 55 نفر دیگر از همکلاسی هایم فراموش نخواهیم کرد که دکتر قندهاری دبیر محترم درس بینش اسلامی (دینی) سوم دبیرستان مدرسه ی علوی، در ابتدای دهه ی 80 (قاعدتا بعد از انقلاب!!)، درسی که مربوط به وصیت های امام خمینی به جوانان می شد (بیش از 10 صفحه از کتاب) را به صورت فشرده (در حدود 2ساعت/در کلاس مشترک) و حتی بدون حتی یک بار بردن نام “امام خمینی” تدریس نمودند!!! و این هنرمندی جز از ایشان بر نمی آمد.
حتی در پاسخ به سوالات دانش آموزان هم ایشان راضی به آوردن نام “خمینی” نه به صورت امام خمینی، نه به صورت آقای خمینی و … نشدند!
جالب تر این که روال جاری تدریس این درس خاص در دبیرستان علوی در آن سال ها همین گونه بود.
شاهد بنده تمام دانش آموزانی که سوم دبیرستان را شاگرد دکتر قندهاری بودند…
و سوال این که : آیا با آوردن نام امام خمینی در این شرایط کیان مدرسه را به خطر می افتاد؟!!
و البته این منطق از آن شماست!
فرضا مدرس شما به هر دلیلی چنین کرده باشند . آیا این به معنای بطلان نوشته دکتر فضلی در این باره است؟!
دانشجوی عزیزی میگفت ببینید که استاد مطهری در کتاب انسان و ایمان در جلد اول حتی یک بار هم کلمه خدا را نگفته است؛وی این را میگفت و نتایجی میگرفت. سخن شما مرا به یاد وی انداخت.
با این منطق میتوان برای هر پدیده ای انگیزه خودخواسته ای نعریف کرد.
پس یا به قرینه روشنی سخن گوینده را نقد کنید یا اگر چنین محملی ندارید آرام باشید.
این بهتر نیست؟
سلام دوست عزیز
بنده در سال سوم دبیرستان شاگرد ایشان در یکی از مدارس مشابه بودم و ایشان مبحث ولایت فقیه را تدریس فرمودند و کاملا با انصاف تمام نظرات را بیان کردند و از امام خمینی نیز نام بردند. ای کاش بقیه ی فارغ التحصیلان مدرسه ی ما نیز این مطلب را میدیدند و بطلان این اتهام غیر منصفانه ی شما مشخص میگردید.
محمد جان سلام.
یاد اون سالای دبیرستان بخیر…
اصلاً اونجا و با شاگردی کردن دکتر قندهاری بود که فهمیدیم محبت امام زمان و حق ایشون یعنی چی…
خدا رحمت کنه همه ی اموات و احیاء انجمنی رو که بالواقع ثابت کردن شیعه ی واقعی محب امیرالمومنین و پیرو ولایت بودن یعنی چی…
که حتی توی تدریس کردن دروس کتاب دینی انقدر تقوا داشتن که در مبحث ولایت فقیه چیزی جز رعایت عدل و انصاف و احترام نسبت به امام و رهبری ندیدیم ازشون…
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده یکی از اعضای مجموعه شریف حجتیه هستم که از حدود 15 سالگی (حدودا 10سال) در این مجموعه گرانقدر مشغول به خدمتگذاری به آستان مقدس حضرت ولی عصر اروحنا و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء می باشم و این را یکی از افتخارات زندگی ام دانسته و می دانم. (و ضمنا باید به این نکته اشاره کنم که حتی یکسال از دوره تحصیلم را هم در مدرسه گرانقدر علوی نگذرانده ام. که البته در دوران دانشگاه بارها آرزو کردم که ای کاش به آن زمان بر می گشتم و از ابتدا در مدرسه علوی تحصیل می کردم) فاش می گویم و از گفته خود دلشادم….
و چون پس از 10 سال اهداف و فعالیتهای این مجموعه را با گوشت و پوستم احساس کرده ام صحبتها و انتقادهایی را که نویسنگان این سایت مطرح کرده اند از اساس باطل می¬دانم و مانند استاد گرانقدرم جناب آقای دکتر نادر فضلی از نویسندگان طلب مدرک می¬کنم « که البته دیدار با نویسنگان سایت و پاسخ طلبی از این عزیزان را به زمان ظهور موفور السرور حضرت حجت و یا اگر قابل نبودیم در زمان ظهور ایشان باشیم به قیامت موکول می کنم.»
و اما بعد
بنده خودم قصد بحث و یا مناظره را ندارم چون این کار را شدیدا بیهوده و معادل اتلاف وقت میدانم زیرا مناظره اصول و قوانینی دارد که در فضای مجازی و آن هم به صورت کتبی هیچ گاه نمی شود به این اصول و قوانین پایبند بود (نمونه اش را دیدیم که نویسندگان محترم این سایت ادعاهایی را مطرح کردند، آقای دکتر فضلی از ایشان طلب مدرک کردند، و بلافاصه بحث عوض شد و صحبت از قبول نهضت آقای خمینی به میان آمد!!!!)
و از استاد گرانقدرم جناب آقای دکتر فضلی هم شدیدا درخواست دارم که از مناظره در این اوضاع و شرایط پرهیز کنند، و تا آماده نشدن فضایی مناسب برای مناظره -که البته بنده مناظره را بی مورد می دانم زیرا شهدالله بیننا و بینکم- از پاسخ دادن پرهیز کنند. که البته می دانم به ناحق، ناسزا بشنوی بسیار سخت است ولی به قول آیه الله حلبی رضوان الله تعالی علیه آدم برای امام زمان علیه السلام سیلی بخورد بسیار لذت بخش است- بنده اضافه می کنم- چه برسد به . . .
یوم ندعوا کل اناس بامامهم……
همانطور که در گزارش عرض کردم نقد به حجتیه و مجموعههای همسو با آن دو محور اصلی دارد و باقی محورها فرعی است:
– بیعملی و حتی مخالفخوانی در زمان سختی مبارزات و زندان و دادگاه و بعد ادعای همراهی توسط جمعی از همین قاعدین پس از پیروزی
– نوعی دینشناسی که در زمان غیبت عملا نسبت به عدالت اجتماعی و احکام اقتصادی سیاسی اسلامی بیتفاوت است
اختیار دارید قربان. مهم ترین انتقادی که به انجمن حجتیه شده و باعث تعطیلی آن شده است، همان تز انحرافی و ایدهی آنان است که باید فساد را در جامعه زیاد کرد تا امام زمان ظهور کند. همان که امام هم فرمودند. چرا اصل مطلب را نمی گویید.
به نظر خودتان در این اتهام تضاد نیست گروهی داعیه مبارزه با فاسد ترین و بی اساس ترین دین را، که گناهان فاحش در آن رواج دارد، داشته باشد و به گواه و شهادت بزرگان دین و تاریخ، همتش تماما برای نابودی چنین دینی بگذارد و بعد خودش به دنبال ایجاد فساد باشد!!!!!!!!! اگر می خواست فساد راه بیاندازد که هم نوا با بهائیت ضاله میشد….
و خدا و قرآن را بر این مدعا گواه میگیرم و روز قیامت به همین دو شکایت تهمت زنندگان را می برم ….
یکبار گفتم باز هم می گویم ده سال است که در این مجموعه مشغول خدمت گذاری به آستان مقدس حضرت ولی عصر روحی له الفداء هستم و با پوست و گوشت اهداف و ارزش های این مجموعه را احساس کرده ام و هیچ لحظه ای از این ده سال نه اساتید بزگوار من در این مجموعه مرا امر و یا توصیه برگناه کرده نه امر به مخالفت با نظام و نه بی احترامی به علماء و یا بی تفاوتی به دین کرده است بلکه همواره به همت بر دفاع غیرتمندانه از دین احترام به علماء و … کرده است که این مطلب در سخنرانی های متعدد آیه الله حلبی روشن و آشکار است.
فرمایش امام برای ما حجت است. وقتی امام می فرمایند شما معتقد به زیاد کردن فساد هستید، یعنی شما چنین اعتقادی دارید. با این مظلوم نمایی ها نمی توانید چهره کریه خود را پنهان کنید.
علی آقا باید خدمتتون عرض کنم در دین مبین اسلام برای شیعیان در روز قیامت دو حجت ذکر کرده اند: عقل، انبیاء و ائمه علیهم السلام!
از حضرت کاظم علیه السلام نقل است: يَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول (کافی جلد 1 صفحه 16)
ولی این احتمال را بدهید که اشتباه به عرض امام رسانده باشند که احتمال کمی نیست!
فقط امیدوارم از این گفته بنده برداشت بدی نکنید!
با سلام
مجید عزیز
کمی فکر کن بعد سخن را به بیرون رها کن
حداقل یک مورد از اون فسادهایی رو که میگی انجمن باعث زیاد شدنش شده رو بگو ما هم بفهمین
سالهاست این تهمت ناروا به انجمن زده شده اما حتی یکنفر هم پیدا نشده که مصداقی برای اون بیاره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یا شما ها از قضیه پرت هستید یا اصلا اهل مطالعه در تاریخ سی ساله نیستید. برید تاریخ بخونید و بعد متوجه میشید کسایی که با تز انجمن که باید گناه زیاد کرد تا امام زمان ظهور کنه که فساد هایی رو توی مشهد و بعضی دیگه از شهرها نکردن. حکمی که امام واسه برخورد با اینها داده خیلی شدید تر از گروهک منافقین هست. خودتونو به خنگی و جهالت نزنید
میشه یه دونه از این فساد هایی که تو مشهد کردن رو بگی تا ما ها که از قضیه پرتیم، بفهمیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستان کوثری عزیز،
من هنوز منتظرم، چی شد؟؟؟ میگفتی این همه فساد کردن؟!؟
یه چندتاشو بگو تا ما ها هم که به قولت خودمون رو به خنگی و جهالت زدیم، متوجه بشیم.
متاسفانه مسئولین سایت پاسخ بنده به پرسش شما رو حذف کردن . نمیدونم چرا ؟؟؟
نمیدونم گروهی که عبارت امام در موردش عبارت های نزدیک به گروهک منافقین هست چرا اینقدر محبوب شده . حتی برای مسئولین سایت . این همه توهین به نظام و رهبری رو از این آقایان با ژست آزادی بیان پذیرفتید و درج کردید . اما صحبت های بنده رو خیر
آفرين عجب مرد هنرمندي! مي گويند… بله مردم ممكن است خيلي چيزها بگويند. شما يك جلسه در جلسات انجمن شركت كرده و با گوش خود چنين سخن سخيفي را شنيدهاي؟ چگونه بار اتهام به دوش ميكشي؟
چه راحت و ساده برادران شیعی خود را مورد اتهام تهمت قرار میدهید
متاسفم
گفت و گوی جالبی است. جناب اکبری (بنا به نقل آقای ثقفی و با فرض صحت نقل ایشان)در مستند خود خصوصیاتی را به انجمن نسبت داده اند که برخی از این خصوصیات محل سوال دکتر فضلی قرار گرفته است و از مستندات آنها پرسیده اند .
طبیعتا میبایست در ادامه جناب اکبری از میان دلائل متعددی که گفته میشد بر مدعای خود داشته و دارند ، برخی را اقامه میکردند تا اولا از آنچه خود گفته اند دفاع، و ثانیا به آنچه محل سوال دکتر فضلی قرار گرفته پاسخگویی، کرده باشند، اما میبینیم که درخواست دکتر فضلی باعث شده که جناب اکبری سوال دیگری را مطرح کنند و دکتر فضلی را در موضع جواب بنشانند . شاید پاسخگویی دکتر فضلی مایه شعف جناب اکبری گشته و آن را فرصت مغتنمی برای طرح سوال خاص خود دانسته اند اما مراعات انصاف و حق طلبی، اقنضا میکند در ابتدا به سوالات دکتر که برآمده از مستند جناب اکبری است پاسخ دهند؛ اما چرا اینگونه نیست؟ شاید جوابهایی را بتوان برای این کار جناب اکبری حدس زد اما ترجیح میدهم صبورانه موضع ایشان را ملاحظه کنم تا واقعیت بهتر آشکار شود.
من بعد از خواندن کامنت های عزیزان چند نکته به ذهنم رسید. شاید آقای آثقفی استقبال کنند.
مسلم و قطعی است که انجمن حجتیه پیش از انقلاب به نفع نهضت امام خمینی وارد کارزار نشد و به احتمال بسیار زیاد، آقای حلبی با روش امام خمینی موافق نبودند.
اما این هم مسلم و قطعی است که این عدم همراهی و موافقت، هیچ گاه باعث نشد که در کار انقلاب اختلال ایجاد کنند.
فقط هم آقای حلبی چنین حالتی نداشتند. مثلا علامه طباطبایی هم مخالف بودند. این جمله علامه طباطبایی مشهور است که می گفت: این انقلاب فقط یک شهید داشت. آن هم اسلام بود.
خیلی های دیگر هم موافق نبودند. اگر بخواهید، لااقل می توانم از مراجع تقلید آن دوره، چند نفر را نام ببرم. مثل آیت الله خویی. مثل آیت الله خوانساری که اصلا در انتخابات 98 درصدی معروف شرکت نکرد. مثل مرحوم آیت الله سید محمد روحانی که به همین جرم تا آخر عمر حبس خانگی بود و…
وارد علت مخالفت این بزرگان و صحت و سقم آن نمی شوم. به هر حال نهضت امام خمینی پیروز شد و نظر ایشان به کرسی نشست و در کشور اجرایی شد. برکاتش هم الان قابل مشاهده است. اما سخن این جا است که به صرف مخالفت نظری، نمی توان کسی را محکوم کرد، دانشگاه راه نداد یا از کار بی کار کرد. یا بر علیه اش مقاله نوشت یا آن را مساوی عباس افندی یا هرتسل و دیگر صهیونیست ها معرفی کرد. نمی شود خدمات او را نا دیده گرفت. نمی شود او را خطر اصلی برای کشور معرفی کرد و وهابیت و بهائیت و روشنفکران ضد دین و… همه را رها کرد و به شخم زدن حوادث سالهای قبل پرداخت.
من نظر دوستانی که فکر می کنند آقای حلبی با انقلاب موافق بودند را به هیچ وجه قبول ندارم. من خود آن بزرگوار را دیده بودم و این مخالفت ایشان واضح بود. اما سخن این است که این مخالفت هیچ گاه به سمت اقدامی بر علیه انقلاب نرفت. ایشان هیچ گاه انجمنی ها را از کمک به انقلاب بر حذر نداشت. آقای حلبی بعد از پیروزی انقلاب به دیدن امام خمینی رفت و به ایشان پیروزی انقلاب را تبریک گفت. آقای علامه هم همین طور. آقای علامه مدرسه علوی را در اختیار انقلاب قرار داد. لابد می دانید که محل اقامت امام در بدو ورود به ایران در مدرسه علوی بود! هر چند شاید علامه با اصل حرکت موافق نبود. اما در عمل به انقلاب کمک هم کرد.
خیلی از انجمنی ها و فارغ التحصیلان علوی بعد از جنگ به جبهه رفتند. جانباز و شهید شدند. اگر آقای حلبی اختلاف فکری خود را به حوزهی عمل میکشاند شاید امروز جا داشت این مقدار به آن پرداخته شود و بحث کنیم. اما واقعیت ها را نمی شود پنهان کرد.
پدر من که یک انجمنی است، سالها در جبهه جنگیده است. پدر همسرم جانباز است. هر دو هم به آقای حلبی ارادتمندند. اختلاف ایشان با امام خمینی را هم از سنخ سایر اختلافات فکری علما میدانند. اما آقای حلبی را امام زمانی می دانند. خدمتگزار می دانند. با این هتاکی ها بر علیه ایشان به شدت مخالف اند.
سخن من با آقای ثقفی آن است که واقعا حیف است که عمر گرانقدر را به جای صرف کردن در راه خدمت به دین و کشور صرف بحث های این گونه کنیم و خدا وار بخواهیم در مورد اختلاف امام و آقای حلبی قضاوت کنیم و به هر حال یک طرف را محکوم کنیم. به فرض آقای فضلی با شما بزرگوار مناظره کردند و شما پیروز مناظره شدید. به غیر از راندن عده ای بچه شیعه که ضرری هم برای انقلاب تا کنون نداشته اند و به دنبال تبلیغ دین هستند، چه بدست آورده اید؟ یا به فرض که ایشان موفق شوند، شما را قانع کنند. آیا تغییری در سیاست های نظام نسبت به انجمن پدید می آید؟ آیا دیگر آن ها را از دانشگاه اخراج نمی کنند؟ آیا اجازه استخدام شدن به آن ها می دهند؟ آیا با راضی شدن شما دیگر پوسترهای آن چنانی بر ضد آقای حلبی و مرحوم علامه و انجمن و علوی طراحی و منتشر نمی شود؟
آیا بهتر نیست وقت خود را برای جذب حداکثری و دفع حداقلی هزینه کنیم که خواست رهبری عزیز است؟ به نظر شما آیا طرح این مباحث کمک به جذب حداکثری است یا دفع حداکثری؟ آیا بهتر نیست به فکر مقابله با شبیخون فرهنگی غرب باشیم که دین و ایمان جوانان را نشانه رفته است؟ آیا بهتر نیست از عصبیت های بیهوده پرهیز کنیم و به جای تسویه حساب کردن با یکدیگر، به فکر همکاری کردن با هم باشیم؟ …
من همه کامنت ها را خواندم. به نظرم این نظر و ایده آقای محسن، از همه به اعتدال نزدیکتر است. من هم فکر می کنم، این مباحثه نفع چندانی نداشته باشد. مخصوصا که در رسانه انجام شود.
خير جناب آقا محمد صادق جان
اين كار پاك كردن صورت مسئله است.
براي بنده كه دنبال حقيقت ميگردم و ميخواهم بدانم كه سخنان هر يك از طرفين بر چه بنائي استوار شده است شنيدن اينها باعث بصيرت است.
منبع این جمله منتسب به علامه طباطبایی؛ “این انقلاب فقط یک شهید داشت…” در هیچ کجا نیامده. استادی می گفت ظاهرا جمله به نقل از داماد ایشان است و داماد ایشان هم مواضع سیاسی خاصی داشت که بنابراین نمی شود صرفا به او استناد کرد. مخصوصا که در هیچ منبع مکتوب و مستندی نیامده.
از همه دوستان انتظار می رود اخلاق اسلامی را مد نظر داشته؛ به شیوه سایت ها وبلاگ های عوامانه، به بزرگان دین افترا نزنند.
راستش من از دو روش شما خوشم آمد:
اول آ ن که مرد و مردانه نظرات مخالف را هم منعکس می کنید. گلی به گوشه ی جمالتون!
دوم آن که شعارتان این است: تریبونی برای آنان که رسانه ای ندارند.
البته مرام نامه تان را هم خواندم؛ خیلی با مرام اید. به شما تبریک می گویم که در این روزگار نامردی و نامردمی، شما آستین همت بالا زده اید تا مردانه به میدان بیایید. یکی از منشورها و آرمان های خوب شما “ستم ستیزی” است. بسیار خوب. اگر هم چنان مرد میدان اید، به من اجازه بدهید تا برخی نکات را راجع به انجمن حجتیه بگویم و اگر دیدید با مرام نامه و شعارتان هم آهنگ بود، منعکسش کنید.
در ضمن، من چون از ناوارو خیلی خوشم می آید، نام او را برگزیده ام. یکی از شیوه های ناوارو در تحقیقات پلیسی اش آن بود که می گفت:
نصف چیزهایی را که می بینی و همه ی چیزهایی را که می شنوی، باور مکن!
البته روشن است که یعنی تحقیق کن. شما را حزب اللهی و متدین می دانم، دوست دارم کمی از خدا و پیغمبر برایتان بگویم. آخه راستش خدا و پیغمبر و قبر و قیامت و حساب و کتاب، آن قدر بی اثرند که خیلی از ما مسلمان نماها، نه آن که به آن ها شکّ داشته باشیم، یقین داریم که دروغ اند!؟ ولی خوب از باب اتمام حجت نکاتی را عرض می کنم.
راجع به روش ناوارو در تحقیقات پلیسی می گفتم: تمام چیزهایی را که می شنوی و نصف چیزهایی را که می بینی، باور مکن. ما هم در آموزه های دینی مان همین را داریم. خاک بر سر من که اول از ناوارو گفتم حالا می خواهم از قرآن دلیل بیاورم. شاید حق با من باشد که چنین می کنم چون ما ملّت غیور به فیلم ها و سریال های تلویزیونی، مخصوصاً خارجی اش، بیشتر ارج می نهیم تا به قرآن و حدیث. به حرف های روزنامه ای و باد هوا هم، ایضاً، مخصوصا بعضی از “روزی” نامه ها، که حرفهایشان برای بسیاری از ما، از وحی آسمانی هم مستندترند. بگذرم، از قرآن شروع می کنم:
وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً
و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن، زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد
حضرت علی هم که عدالتش سرمشق مدعیان عدالت است، می فرماید:
أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ إِلَّا أَرْبَعُ أَصَابع. قال الشريف: فسئل عن معنى قوله هذا- فجمع أصابعه و وضعها بين أذنه و عينه ثم قال: الْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ: سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ أَنْ تَقُولَ: رَأَيْت.
آگاه باشید، میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست.
شریف رضی [جامع نهج البلاغه] می گوید: از آن حضرت معنای این سخن را پرسیدند و ایشان چهار انگشت را میان گوش و چشم قرار داد و فرمود: باطل آن است که بگویی: شنیدم و حق آن است که بگویی: دیدم.
برادران و خواهران “مسلمان” و “حزب اللهی” و “آرمان گرا” و “مستضعف پناه” و “ستم ستیز”، درود بر شما با مرام نامه ی مردانه تان در حمایت از کسانی که تریبوتی ندارند تا حرف بزنند و از خودشان دفاع کنند! من، به عنوان مسلمان و شیعه اثنی عشری، با صدای بلند اعلام می کنم که هم اینک در رسانه های یک سویه، هر چه تهمت و افتراست، ناجوان مردانه به انجمن حجتیه زده می شود و ای کاش کسانی که تهمت های ناروا به گروهی مؤمن و مسلمان می زنند، این روایت را از کتاب شریف کافی بخوانند که:
عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً بِمَا لَيْسَ فِيهِ، بَعَثَهُ اللَّهُ فِي طِينَةِ خَبَالٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ! قُلْتُ: وَ مَا طِينَةُ الْخَبَالِ قَالَ صَدِيدٌ يَخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ المُومِسَاتِ
ابن ابی یعفور می گوید: حضرت صادق فرمود: کسی که به مرد یا زنی مؤمن، چیزی را که در او نیست به ناروا نسبت دهد، خداوند او را در گِل خبال برمی انگیزد تا آن که از آن چه که گفته است، خارج شود. راوی می گوید: پرسیدم: گل خبال چیست. امام علیه السلام فرمود: چرک و کثافتی که از شرمگاه های زنانی که آشکارا زنا می دهند، خارج می شود!
ای حامیان گرامی مستضعفان، اینک من به عنوان یک مستضعف، اعلام می کنم که نه تنها توسط گروهی از
مسلمانان و مؤمنان به گروهی دیگر از مؤمنان نسبت های ناروا زده می شود، حتی کار به جایی می رسد که اگر مثلا یک مهندس که مثلا پدرش انجمنی بوده، در مقطع دکتری الهیات پذیرفته شود، صرفا به جرم انجمنی بودن پدرش، او را از ادامه ی تحصیلات عالیه محروم می کنند. لابد این گونه حرکات شرم آور به خاطر همان است که جناب ثقفی در مقاله محققانه اش ذکر کرده است که انجمنی ها فاسق و فرقه گرایند. مقاله ای که همه اش کپی برداری از نوشته ای است که خود جناب ثقفی در پانوشت مقاله اش نویسنده اش را تفسیق کرده است و اگر اندکی سواد قرآنی داشت، می دانست که اگر مصدر مراجعه ی محققانه ی ایشان، عمادالدین باقی به گفته ی او فاسق است، مصداق این آیه ی شریفه است که:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمين
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد، مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد،] از آنچه كردهايد پشيمان شويد.
درست است، آقای باقی بعدا از اظهاراتش پشیمان شده و از شیخ حلبی عذرخواهی کرده است، ولی کی؟ زمانی که به قامت مدافع حقوق بهائيان -دشمن شماره یک انجمن- و همجنسبازان در آمده بود!
پینوشتی که ذکر کردید را عینا میآورم:
«البته آقای عماد الدین باقی در سال های «روشنفكری» خود و «دفاع از حقوق بهائیان و هم جنس بازان»، از تحلیل های این كتابش برائت جسته است. وی با اشاره به این كه آن زمان جوانی هیجان زده و انقلابی بوده است، اذعان كرده است كه دینداری حجتیه ای را بیش از نظرات امام خمینی مناسب زندگی امروز می داند. البته برائت او از تحلیل هایش در اعتبار «مدارك» و «اسناد»ی كه كتابش آمده است، اثری ندارد.»
جناب آقای ثقفی! یعنی این متن به این مفصلی، همین یک نکته را برای شما داشت؟!!!!!!!! آفرین به نکته سنجی و دقت نظرتان!
خير آقا كمال
قدري ننه من غريبم بازي بود و ياد كردن از ناهنجاري هاي اجتماعي كه چندان قابل توجه نبود.
قدري هم توصيه به اينكه تهمت و افترا نزنيد.
حالا شما ثابت كن كه تهمت بوده يا افترا تا ما بفهميم
جناب ثقفی ! شما با کسانی مکاتبه میکنید که برای مرحوم آیت الله حلبی حرمت زیادی قائلند . آیا این چنین یادکرد از ایشان(شیخ حلبی) رواست؟ عده ای برای ایشان حرمت بیشتری حتی از امام خمینی قائلند . آیا اجازه میدهید آنها نیز از ایشان با چنین عباراتی مثلا با عبارت “آخوند …” یاد کنند ( که البته چنین نخواهند کرد) ؟
تقوای مناظره آیا مراعات حرمتها و آداب را اقتضا نمیکند؟
12 سال در مدرسه علوی بودیم، حتی یک بار از هیچ یک از عوامل (مدیر تا دربان) عنوان “امام خمینی” نشنیدیم. نهایت امر می گفتند “آقای خمینی”.
مرحوم حلبی هم انشالله مأجور باشند.
در عجبم از انجمنی هایی که حتی در مباحثه ای چنین ازاد هم حاضر به درج بدون سانسور عقاید خود نیستند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
خاطره:
روز 22 بهمن یکی از پیامک هایی که در بین انجمنی ها رد و بدل و به صورت گسترده توزیع می شود این است:
“…هذه یوم فرحت به آل زیاد و…”
هر ساله این پیام از سوی دوستان برای بنده ارسال می شود!
اگر کسی بگوید “آقای خمینی”، احساس توهین به شما دست میدهد؟
اگر این توهین است قبول، لطفا شما هم در یادکردتان تعبیر “آقای حلبی” استفاده کنید تا در توهین، تلافی کرده و آرام شده باشید.
قبول؟
سلام
فقط براتون متاسفم که اینطوری نسبت های ناروا میدهید
همین…
در مدت 35 سالي كه با انجمن نزديك هستم تهمت هاي زيادي از اين به اصطلاح طرفداران انقلاب – دور از اسلام -درباره انجمن شنيده ام.ولياين مطلب كثيف ترين انهاست.والبته مشخص است كه تمامي ندارد.
آقای اکبری حیف شما نیست!؟؟ یک روحانی ولایتی محب ائمه، و اینهمه سیاه نماییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!!!!!؟؟؟؟
و یک سوال دارم: سکوت شما دربرابر کسانی که به انجمنی ها نسبت انجام فساد میدهند واقعا جایز ست؟؟؟؟؟
(از شمایی که انصافا با مطالعه و تحقیق مستند پوستین وارونه رو ساختید بعیده که درباره این حرف ناروا سکوت کنید! آدم باید خوب رو خوب بگه، بد رو بد… انصافا اگر اخباری درباره ظلم و فساد این گروه دارید آشکار کنید تا مثل مستند پوستین روشنگری بشه، اگرم نه پس این حرف رو تکذیب کنید لطفاً. به خدا دل شریف امام زمان آزرده میشه آقای عزیز…)
بزرگترین مشکل اینه که طرف سواد نداره حرف درست و حسابی بزنه، ولی عقلم نداره که حداقل سکوت کنه!!؟؟؟؟…..
بس نیست اینهمه سیاه نمایی؟!!
نوشته هاتون به همه اطمینان میده که شما فقط برمبنای غرض ورزی صحبت میکنید…
انشاالله
خدا هدایتتون کنه…
جناب آقای ثقفی، جناب آقای اکبری عزیزان من !
فکر می کنم اگر به این دو نوشته ی اخیر دوستان (ناوارو و محسن) توجه کنید، قدری هم انصاف و دست کشیدن از خود بزرگ بینی چاشنی آن سازید، و سر در گریبان وجدان و تأمل فرو برید، به واقع به این نتیجه می رسید که به جای اصرار بر گرفتن پاسخ آن سؤال نابجا و ناوارد خود، یا باید از اصل مناظره پای بیرون کشید، یا به این وجدان فردی خود و جمعی نویسندگان وقعی بنهید و ابتدا پاسخ دکتر فضلی را بدهید و سپس سؤال جدید مطرح کنید. البته در فضای مسموم کنونی این کشور که دم به دم آلودگی هوا آن را تعطیل می کند، و آلودگی اخلاق و مذهب که صدها برابر است نادیده انگاشته می گردد، چنین مناظراتی به نتیجه نمی رسد. مناظره، انصاف، سواد، اخلاق نیکو و آمادگی پذیرش می خواهد که اگر بخواهم بی طرفانه در این میان قضاوت کنم، باید بگویم الحق و الانصاف در شما دو بزرگوار دیده نمی شود که البته این قضاوت، تنها از نوشته های این مدتتان در این یکی دو وبلاگ و سایت بر آمده وگرنه فیض حضورتان مرا یار نیفتاده و میز عبورتان نیز مرا بار نگشاده ! ما چشم انتظار دیدن یک حرکت اخلاقی از شما بزرگوارانیم وگرنه پاسخ سؤال شما اظهر من الشمس و افهم من اللمس است.
کاش به جای اعلام آمادگی برای مناظره، با هم فکری سایر دوستانتان که قطعا حسن نیت در خدمت به خلق و دین دارند، دنبال نکات اشتراکتان با طرفداران انجمن حجتیه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می گشتید و می دیدید که چه چیزی را می توانید از آنان بگیرید که سایرین کمتر دارند و می ارزد که آن را دستمایه ی خدمت به تشیع و بلند آوازه کردن نام میهن عزیز اسلامی و شیعی مان کنید که این سنت بزرگان بوده و هست.
نزد بزرگی از زشتی سیاه پوستی سخن رانده می شد، او گفت: چرا نمی نگرید که چه دندان های سفیدی دارد؟! اگر به گمان شما (که چون مناظره ای برگزار نشده و انجمن حجتیه نیز تریبونی ندارد، نمی توان به قضاوت نشست) پیکره ی انجمن حجتیه چون انسانی است که همراهی نکردن با انقلاب، پوستش را سیاه می نماید، آیا دندان سپیدی ندارد که از آن برای سنگر بندی در مقابل هجمه ی دین ستیزان استفاده گردد؟
اگر اشتباه نکنم، همین آقای دکتر نادر فضلی بوده که مدتی قبل، به عنوان بهایی پژوه و بهایی شناس و بهایی ستیز، چندین جلسه در حوزه ی علمیه ی قم برای اساتید طراز اول آن، درس بهایی پژوهی گذاشتند و آنان از وی تقدیر کردن و با زبان بی زبانی گفتند که هم چون شما، کسی را آشنا به این ستیز نداریم لاجرم باید نزدتان زانو بزنیم.
و باز اگر اشتباه نکنم، چند سال قبل، همین آقای دکتر ولایتی که مشاور رهبری است، به آقایان انجمن حجتیه پیام دادند که بهائیت، ایران و منطقه را دارد می خورد و شما بیایید دوباره همان بساط مبارزه را برپا کنید؛ اما چون در داخل کشور گفته ایم شما مشکل دارید، در ژنو برایتان سازمانی به پا می کنیم و شما کار کنید!!!
دست کم شما هم بیایید این سنت حسنه را ادامه دهید و ببینید که در این واویلای دین ستیزی و شیعه گریزی، و اتفاقا در این وانفسای تشنگی جهانیان به شناخت تشیع و امر آخر الزمان آن، چه خدمتی از این دست از مسلمانان بر می آید و آن را به کار بگیرید. چرا یک نفر برای این گونه وحدت ها و همراهی پیش قدم نمی شود. با عقل ناچیز حقیر، به نظر می رسد اگر بزرگان این کشور چنین سنتی را پیشه سازند، خداوند هم آن اختلافات را رفع می کند و مدینه ی فاضله ای را که همگان انتظار می کشند، به یمن وجود حضرت صاحب الامر و العصر و الزمان سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف به منصه ی ظهور در خواهد آمد.
و ما ارید الا الاصلاح ما استطعت … و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب
با سلام و ارادت
جناب ثقفی عزیز
حال قبول می کنید که نا خواسته در دام این فاسق که هر لحظه به طرفیست شده اید؟!
ایا نا خواسته شامل این ایه شریف نشید؟
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمین
اى کسانى که ایمان آوردهاید، اگر فاسقى برایتان خبرى آورد، نیک وارسى کنید، مبادا به نادانى گروهى را آسیب برسانید و [بعد،] از آنچه کردهاید پشیمان شوید.
امیدوارم که این پشیمانی به قیامت نکشد .
موفق باشید
با عرض سلام وارادت
حضرت اقای اکبری اهنگر و جناب ثقفی گرامی
ایکاش فیلم نقد انجمن حجتیه که در تابستان (اگر اشتباه نکنم) از بی بی سی معلوم الحال وچند هفته پیش از صدای امریکا به اجرای عرفان ثابتی بهائی مبغض دین و دیانت نه بلکه عدو اسلام که می توانید با مراجعه به فیس بوک ایشان بغض بهائیان را نسبت به دین شریف اسلام وائمه اطهار را مشاهده نمود .
اتفاقا مستنداتش به نوشتجات عماد الدین باقی بود !! ایا رواست که شما بزرگواران نیز همصدا با کسانی گردید که نام انجمن رعب و حشت در وجودشان می اندازد؟؟
ایا رواست ایه الله حلبی ر ه را که عمری برای دفاع از حریم ولایت و امامت گذاشت هم ردیف عباس افندی ها و شاگردانش را باجگیر و عامل اسرائیل خواند؟؟؟؟؟؟؟
بزرگواران شما ازادید هر سخنی را بگید و هر فیلمی را بسازید و هر نقشی بزنید ولی بشرطی که مثل عرفان ثابتی معتقد به روز قیامت نباشد
یا علی
سلام به همه
از استاد فضلي تقاضا ميكنيم در صورت صلاحديد، به اين مكاتبات ادامه بدن تا حقانيت انجمن حجتيه (كه به جد ميتوان گفت يكي از بزرگترين و قويترين مكتب در جهت ترويج فرهنگ ناب شيعه است) بر همگان مبرهن گردد.
ما در شهرهاي مختلف، با متقدين (شما بخوانيد معاندين) بسياري صحبت كرديم، جلسه گذشاتيم، وقت صرف كرديم، اثبات حقانيت كرديم اما متاسفانه، مدعيان شيعه از وهابيت هم (گاهي) لجوجتر و معاندتر هستند.
ابتدا آقايان اثبات كنند كه چه در راه دين، خدا و تبيلغ شيعه و مبارزه با بهاييت، وهابيت ِ ايران و ساير مكاتب نوظهور گذاشتهاند، سپس به ايراد گرفتن از مرحوم شيخ حلبي بپردازند.
در پايان از دوستان منتقد تقاضا ميكنم، طبق اصل “البينه للمدعي”، ادعاي ضدحكومتي بودن ِ انجمن (كه ادعايي واهي است) را اثبات كنند سپس استاد گرامي را در جايگاه دفاع قرار دهند.
والسلام علي من اتبع الهدي
من تمام نظرات رو خوندم. یک نکته خیلی عجیبه برام. هر وقت یک مطلب علیه انجمن حجتیه منتشر شده عده زیادی میان و شروع میکنن به دفاع. دفاع شون هم همهش اینه که تهمت کار بدیه.
بابا جان! اگر این حرفها اشتباه هست بگین دروغه. اگر راسته چرا این همه آیه و حدیث ردیف میکنید؟ من واقعا دنبال جوابم بقیه رو نمیدونم
سلام
آقا اسماعیل! وقتی به کسی میگی این حرفت دروغه باز تکرار میکنه؛ چه چارهای هست از اینکه او رو به عاقبت تهمت زدن علیه مؤمن بیم بدی؟
صرف همين كه بگي حرفت دروغه كافيه و اثبات كردن نميخواد؟
جواب واضح است اسماعیل جان
اگه همه کامت ها رو با دقت خوندی خودت میتونی قضاوت کنی
والا….
سلام دوست عزیز
آقای دکتر فضلی در گفتگوی قبلی مطالبی را فرموده اند به آنجا مراجعه فرمایید تا دفاعیات ایشان را ببینید
حالا ميفهمم چرا بزرگان انجمن در دفاع از خود حرفي نميزنند. چون خوب ميدانند كه آخرالزمان فرارسيده و گوش شنوايي براي شنيدن حق نيست. اين مقدار آيه و روايت در مقام برائت از اتهامات وارد شده كه دوستان عنايت كردند هم كارساز نبود. پس دوستان انجمني همچنان سكوت.
سلام. تمام ايراداي وارد بر حجتيه اي ها به عدم همكاري با نظام برمي گرده. اصلا اين آقايون نبايد وارد سياست مي شدند، مثل قبل انقلاب. اعانه ي ظلمه، كه قبل و بعد انقلاب نداره. مگه اين كه مثل داستان علي بن يقطين أمر معصوم باشه.
سلام
در مورد تفکرات این آقایان همین بس که نمی فهمند و قدرت تحلیل ندارند که افتخار و فخر و مجد تشیع در این دوران مدیون کیست.این عزاداری های عظیم این خیل عظیم مراسم مذهبی در کشور، این اعتکاف گسترده در کشور و هزاران مورد دیگر
همه و همه از برکات نهضت عارف بالله و مجاهد سترگ و استاد بزرگ اخلاق و مرد الهی حضرت امام خمینی قدس سره می باشد و همین بس که در آوردن اسامی برخی انگار دارند از یک موجود ماورایی سخن می کنند و همین که امام مظلوم و مقتدر ما می رسد از ادب کوتاهی می کنند.
این آقایان، برای -پیاده روی در بزرگ عزای عالم- یک مرجع بزرگوار که آبروی تشیع هم هستند و مورد احترام ما هم هستند یک جایگاه قدسی در نظر می گیرند و مجاهدت عظیم و سترگ امام راحل را در نظر کوچک و کم ارزش می پندارند
و نمی فهمند که اگر آن نبود
این در کار نبود
و مجبور بودند علما که صله بدهند به شاهان خبیت و پلید ایران
و در کم خردیشان هم بس
سلام
من یه نگاهی به کامنت ها انداختم یه نمه هم اومدم جلو دیگه خسته شدم بخونم ولی یه چیز برام جالب بود:
اینکه اولا هر حرفی که به نوعی موافق با انجمن قلمداد میشد نزدیک۲۰ نا لایک (به قول فیسبوکیا!) داشت و هر رایی که به نوعی مخالف با انجمن بود به همون میزان دیس لایک داشت. حال آنکه انجمنیا کلا تو ایران چند نفر هستند که حالا بخواد این تعدادشون بیاد تو این سایت و ازون تعداد کمی که عموما علاقه ای به رای دادن دارن این حجم باقی بمونه. (بقول معروف مورچه خودش چیه که کله پاچش چی باشه!)
این امر هم مدیون بحث فوق العاده انجام شده توسط همین دکتر انجمنیه نیست, چون من تو کامنت ها دیدم که این آقای آهنگر یه تشکر هم که کردند تا اینجا ۱۰ تا دیس لایک داشت!!
….
لریش میشه اینکه انجمنیا کم آوردن رفتن رفقاشونو آوردن!
….
بعد هم بجای تمام این بحث تو بحث کردن ها جواب آقای آهنگر رو چرا نمیدین؟ اگه حلبی امام رو قبول داشت چرا نمیگی. اگه قبولم نداشت چرا نمیگی؟ مگه قبول نداشتن امام چیز بدیه؟! از نظر شماها…
یه کلام حرفم تمام: این انجمنیا هیچوقت تو ملاعام حرفشونو نمیزنن چون سریع شکست میخورن و اساس و بنیان این اعتقاد پوشالیشون فرو میریزه ,در جواب همه استدلال های شماهام ایه و روایت میخونن بدون اینکه ثانیه ای فکر کنن الان این آیه ای که گفتم چه ربطی به کجای بحث داشت!!!,میترسن ازینکه افکار […] بطور علنی تزریق کنن, ولی تو جوامع مجازی و مدارس تریپ علوی تا بخوای گردن کشی میکنن.
[…]
معلومه کامنت ها رو نخوندی. چون به سوال آقای آهنگری، فردی به نام محسن کاملا پاسخ داده است. ضمنا از ادب شما متشکریم.
فقط برای بصیرت اهل ولایت
در خانه کس است یک حرف بس است
صحیفه امام خمینی (ره)، بخش ضمیمه، ص ۵۷۹
«حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیهایها همه چیزتان را نابود کردهاند.»
منبع: صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۸۱
«دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبودهاست، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند!»
به گفته استاد رحيم پور ازغدي: اين روند مسخ مذهب؛ تفكيك مذهب از حكومت، تفكيك اخلاق از سياست، حذف “محتوا” و “حفظ شكل” بود كه به مبهم و مجهول الهويه كردن اسلام، هزار قرائتي كردنش، تفسير به راي قرآن، تحريف دين و منحط كردن اسلام انجاميد و همين هدف آنهاست؛ نه از صحنه روزگار برانداختن اسلام، كه مي دانند ممكن نيست. آنان نمي خواستند اسلام را محو كنند، مي خواستند آن را مات كنند. اسلامي مي خواستند و مي خواهند بسازند كه ديگر با گنج قارون و تخت فرعون، كاري نداشته باشد. يك اسلام بي طرف كه با سياست و اجتماعيات و حكومت و عدالت و حقوق بشر، كاري نداشته باشد. يك مذهب فردي و عبادي و خصوصي كه ربطي به اين مسائل عيني نداشته باشد و در حوزه حقوق بشر دخالت نكند. مي خواستند دين را به مقداري شعائر خنثي و غير عيني و غير سياسي تبديل كنند و يك اسلام خواب و گيج و كور بسازند و تحويل مردم بدهند.
خطاب اين گفتار اقاي ازغدي به چه كسي است؟ اكثر مطالب ايشان عمدتا صحيح و پاسخ انها روشن است.ولي اگر نظر ايشان به انجمن است 100% اشتباه وخلاف نوشته.اين طرز فكر و تحريفها عمدتا از سوي عرفا وطرفداران محي الدن عربي سرزده،كه فرعون را بالاتر از موسي ع ذكر ميكند!وگرنه دوستان انجمن و طرفداران اسلام اصيل و روحانيت كه محور و مفسر حقيقي و قران و اسلام اصيل را ميشناسند و در دفاع از ان تلاش ميكنند.
انجمن در ابتدا كه عراق به ایران حمله كرد هیچگونه عكسالعملی مانند كلیه گروهكها و مجامع بینالمللی از خود نشان نداد و پس از مدتی با همان دلایلی كه علیه نظام وابسته رژیم شاه مبارزه نكردند و حتی با آن سازش و در مواردی همكاری داشتند، شروع به محكوم كردن جنگ در زمان غیبت امام زمان(عج) كردند و آقای حلبی در سخنرانی خود گفت:
اول شما یك افسر و یك پیشوا و رهبر معصوم پیدا كنید. رهبری كه بتواند اداره اجتماع كند روی نقطه عصمت نه عدالت، دیشب گفتم اول او را پیدا كنید او را اقامه به كار بكنید. طرح داشته باشید، نقشه صحیح طبق نظر دین، رهبر معصوم داشته باشید… از من هم واجب است منبر را ول كنم. هفت تیر به كمر ببندم، بروم جلو… این كلمات علی جایش آنجاست نه هر جایی، نه به هر هدف غلطی و هر راه كجی و معوجی و خلافی… باید جنگ روی موازین دین به رهبری معصوم نه عادل، عادل كافی نیست… عادل گاهی اشتباه میكند، خون مردم، مال مردم، عرض مردم، ناموس مردم را نمیتوان داد به كسی كه خطا میكند. حلبی حتی گستاخی را تا آنجا ادامه داد كه گفت امام زمان(عج) هم كه بیاید خودش جلوتر از همه در لشكر حركت میكند. او بدون توجه به اهمیت جان امام امت برای نظام جمهوری اسلامی، بدون توجه به كهنسالی او و بدون نگاه به جنگ مدرن گفت: «بنده توی خانهام بنشینم، پلو بخورم، به جناب آقا بگویم برو میدان، میگوید: برو آقا دنبال كار خودت. خیلی خوب است، خودت بیا عمل بكن… .»
برخي جملات توهین آمیز دیگر مانند :
مشت بر درفش چه مي تواند بکند… چه کسي با آمريکا مي تواند طرف بشود… يک خودکاري دستش گرفته يک اعلاميه اي نوشته و مي خواهد آمريکا را شکست بدهد
[…] قبل از حرف زدن تحقیق کن. همه ی کسانی که این حرف رو به آقای حلبی نسبت داده اند معتقدند که این حرف مربوط به قبل از انقلاب است.(حدود سال 56). در ضمن آقای حلبی با جنگ مخالفت داشته نه با دفاع. در مصاحبه ای در سال 62 هم این مطلب را عنوان میکنند که تاکنون نزدیک به 70 نفر از بچه های انجمن شهید شده اند.
جالبه. اين حلبي چه آدم روشني بوده… اون موقع و اين بصيرت
جالبه جایی که سخن حضرت امام خمینی با سند گذاشته شده انجمنیها حمله کرده وکلی نظر منفی گذاشتند
وحال عمق مشکل حجتیه با انقلاب برایم روشن شدو همینطور دروغشان وبنده ام مانند حجتیه ها منتظر قیامت میمانم تا احوالاتشان را در مقابل خداوند و امام زمان و شهدا ببینم
شايد تا بحال اين جالب ترين بحثي بوده كه باهاش برخورد كردم. انگار اينها علم غيب دارند و ميدانند چه كساني نمره منفي بارشان ميكنند. از هر دري بيرونشان كنند از در ديگري وارد مي شوند. واعجبا!!!
خدا پدر و مادر شما را هم برايتان حفظ كند.
پدر بزگوار ما چند تائي پيراهن بيشتر از من و شما پاره نموده اند. پريشب خدمتشان بودم و نقل مكاتبات سايت تريبون و تقاضاي آقايان نگارنده از انجمني ها بود براي پاسخگوئي به سوالات….
ايشان به اين مضمون فرمودند كه انجمني ها ديگر موضعشان مشخص است و اگر چيزي براي گفتن داشتند همان زمان ميگفتند…. رهايشان كنيد. عمر و وقت انسان محدود است و فرصت پرداختن به اينها نيست. الآن مسائل مهم تري هست كه بايد به آنها پرداخت و تقريبا تكليف ما با انجمني ها مشخص است. بعد خاطره اي نقل فرمودند از زمان قبل از انقلاب و بعد از آن كه شنيدني است. ابتدا توضيح دهم كه پدر ما كه خدا حفظشان كند با شهيد جلال افشار با هم درس طلبگي ميخواندند. يعني ابتدا دانشجوي كامپيوتر بودند بعد ديدند با روحياتشان سازگار نيست و رفتند به مدرسه حقاني
فرمودند آن زمان ها انجمني ها جلسه هاي خيلي خوب و مذهبي اي ميگرفتند ولي ساواك هيچ كاري به كارشان نداشت. محل تامل بود كه هر جا يك برنامه مذهبي و منبر و مجلس و حتي روضه اي بود ساواك خيلي محدوديت و بگير و ببند ايجاد ميكرد ولي براي انجمني ها خيلي شرائط مهيا بود و كاملا با ايشان همكاري ميكردند.
يكبار شهيد جلال افشار به يكي از اين جلسه ها رفته بود و آنجا آياتي از قرآن را تلاوت كرده بود كه خداي مهربان در مورد قتال و جهاد دستوراتي به مومنان داده بود. بعد از جلسه آمده بود نقل ميكرد كه برگشته بودند به او و گفته بودند “اين قتَل و قوتول ها كه ميگي چيه؟ و ديگه از اين چيزا نميخواد اينجا بخوني”
خلاصه فرمودند بعد از آن هم ديگر پايش را توي جلسات انجمني ها نگذاشت.
به منظرم چون متوجه زاويه دار بودن تعاليم انجمني ها با اسلام حقيقي شده بود تا اينكه مطابق وعده اي كه آيت الله بهاءالديني به وي داده بودند در راه خدا شهيد شد.
خلاصه پدر بزرگوار ما ميفرمودند انگليسي ها خودشان بهائيت را راه انداختند بعد هم ميخواستند در بين ما عده اي از بهترين و متدين ترين جوانانمان را مشغول بهائيت كنند. البته به گونه اي كه بهائيت را مستقل از استكبار جهاني بدانيم لذا خودشان هم خيلي به انجمني ها كمك كردند و البته اين كمك ها را علني نكردند اما مثلا به ساواك امر كرده بودند كه كاري به كار اينها نداشته باشد.
چه پدر علم غيب داني…لااقل بگو شايد
پدر بزرگوار شما از كجا خبر داشتند كه انگليسي ها با تنجمن كمك كرده اند و به ساواك چنين گفته اند؟ با انگليسي ها ارتباط داشتند يا با ساواكي ها و يا سندي در اين رابطه ديده اند؟ اگر همين جوري پدر شما چند پيراهن پاره كرده اند، حيف پيراهن ها!
چرا نظر حقير را انتشار نمي دهيد؟ اين بود ادعاي شما؟
چرا نظرات من رو منتشر نمیکنید!! این بود تحلیلتان ….!!!!
آخه هر آدم با سواد و خوش انصافی می داند که در یک اثر مستند آنهنم ، باید همه ی جوانب آن مسئله را بررسی کرد و نتیجه گیری را به عهده ی مخاطب گذاشت. غالب نوشته های اقای اکبری در بدین گونه است که یک مطلب را انتخاب میکند بعد درباره اش نظر داده بعد هم تعیین مصداق کرده با نظر خودش بعد هم حکم صادر کرده. ازین گزارش برمیاد که همین اتفاق در این مستند توسط آقای اکبری تکرار شده و ایشون خوشحال ازین انتقام گیری از انجمن به خاطر خاطرات بد کودکیشان!!!!!!
بنده منتظر یک جواب درست و حسابی از بزرگواران حامی انجمن بودم.
چه اگر میفرمودند که انجمن هم حامی نهضت امام(ره) و انقلاب اسلامی بوده و در صدد تقویت پایههای نظام اسلامی و حرکت به یک نظام اسلامی کامل است، دستبوس حضرات بوده و عرض میکردم که این فرمایشات را به صراحت بفرمایید و دانشآموزان و دوستانتان را ترغیب به ادامهی کار خود بفرمایید.
اگر هم که نظر این بوده که نهضت امام(ره) از ابتدا باطل بوده، خب چرا میفرمایید تهمت؟! خب یا تقیه بفرمایید و یا به مبارزه با ظلم اقدام کنید.
در متنی که دوست عزیزم محسن نوشته پاسخ شما داده شده است!
با سلام خدمت خوانندگان محترم
من از فارغ التحصيلان دهه 70 علوي هستم و خدمت آقاي دكتر فضلي نيز شاگردي كرده ام. از طرفي با عقايد انجمن و جزوات و كلاسهايشان آشنايي كامل دارم و از طرفي در دانشگاه با بسيج دانشجويي همكاري داشته و دوستان صميمي در اين گروه دارم.
در همين حد آشنايي، واقعا جوانان و افراد خالص و معتقدي در هر دو گروه ديده ام كه دغدغه دين و تشيع را دارند. هميشه از اين رنج برده ام كه افراديكه هدف و اعتقادشان اصلاح عقايد مذهبي و اعتلاي نام حضرت حجت (عج) است چرا بجاي آنكه دست به دست هم دهند و با وجود اختلاف سليقه ، يكديگر را در برابر دشمنان امامت و ولايت پشتيباني نمايند با سوء تفاهمات بي ارزش و عدم شناخت صحيح نسبت به عقايد هم، انرژي و توان خود را مستهلك ميكنند ؟
اگر تمام دوستاني كه اينهمه هزينه مالي ، زماني ، تبليغتي و سازماني در مخدوش نشان دادن انجمن و علوي نمودند ، انرژي خود را در مسير اتحاد عقيدتي و شبهه زدايي از اصول حقه مذهب صرف ميكردند به نتيجه بهتري نميرسيدند ؟
من از آنجا كه از درون هر دو طيف مخالف سخن ميگويم دلسوخته ام و هميشه با هر دو گروه بر سر اين موضوع نزاع داشته ام كه اختلاف و تفرقه بين شيعيان اثني عشري تنها خواسته شيطان و عوامل اوست.
نهايتا از دوستان به اصطلاح انقلابي درخواست دارم با ديدي مثبت تر به انجمن نگاه كنند و خدمات صادقانه ايشان را منصفانه قدر بدانند و موارد اختلافي را بدور از جنجال و فعاليت ژورناليستي در محافل دوستانه مطرح نمايند كه صد در صد استقبال خواهد شد.
به نظر بنده حرف آخر را شما زدید. جداً از همهٔ دوستان دو طرف خواهش میکنم نظر فوق را با دقت بخوانند و به آن فکر کنند.
نظر عليرضا جان كاملا متين است. بر اساس روايات وارده نيز كسانيكه باعث تفرقه و اختلاف بين شيعيان ميشوند به دجال تعبير شده اند. امروز روز اتحاد شيعه است نه اختلاف. اختلاف بين مسمانان و بخصوص شيعيان امروزه از بالاترين اولويت نزد دشمنان برخوردار است. چرا كه به برنامه هاي سازنده آن بيش از خودمان واقفند.
ضمن عرض سلام
اصلا فرض کنیم انجمن حجتیه در مورد حاکمیت اسلامی در زمان غیبت نظری مخالف رهبران سیاسی کشور داشتند و بقیه علما و مراجع هم با این نظر انجمنی ها مخالفند این نشون می ده که تمام فعالیت های مذهبی و خدمات انجمن غلط بوده؟؟این نشون میده اگر انجمنی ها ضد بهایی ها کار کردند و شبهاتشون رو جواب میدادند که امروز ما ها بهایی نشده باشیم هم کار انگلیس ها بوده؟؟؟
واقعیتش ما که انجمنی پیرو نظام کم ندیدیم،ولی اونایم که انتقادی دارند حقیقتا کار عملی بر ضد نظام نکردند و دنبال ترویج ایدئولوژی خود نبودند
براي شما واقعا متاسفم …
با سلام و احترام خدمت همه دوستان بنده نه در مدارس علوی درس خوانده ام و نه توفیق زیارت بزرگانی همچون علامه کرباسچیان که از موسسین مدارس علوی بودند را داشته ام ،اما در حال حاظر توفیق شرکت در جلسات استاد کرباسچیان(پسر علامه) را دارم ایشان در جلسات از امام خمینی یاد کرده و خاطره ای از ایشان نقل می کنند
لطفا محل و زمان جلسه را اعلام نمایید
با سلام
بنده هم از جناب اقای دکتر فضلی بابت مطالب روشنگرانه و زیبای خود تشکر میکنم و امیدوارم در راه خود موفق باشید
خاک برسر من شیعه که با سوادها و اساتیدم دارن سر هیچ و پوچ باهم جدل میکنند،بابا مگه حجتیه غیراز کارفرهنگی و کمک به اسلام و تبلیغ امام زمان کاری کرده که کم مونده اعدامش بکنید واقعا متأسفم برای همتون.
سلام.دوستان جدای از این بحث خیلی راحت میشه با مطالعه و تحقیق به حقیقت پی برد.بنده هم مطالعه و تحقیق داشتم و هم در بین انجمن حجتیه ای ها بود ام خودشان می گویند تقیه و در همین پوشش از هیچ کاری ابا ندارند.کتمان اعتقاداتشون،دروغ،مظلوم نمایی،فرار از بحث و مطرح کردن مساعل حاشیه ای و…رک می گویم و نتیجه چندسال بین انجمنی ها بودن و مطالعاتم هستش نفاق و دورویی مهم ترین ویژگی انجمنی هاست…از اقدسیه و حکیمیه تهران گرفته تا سیستان و بلوچستان هیچ فعالیتی در راستای ترویج اسلام ناب ندارند و در مجالسشان نیز بحث های انحرافی شان را صراحتا عنوان می کنند.پس اگر شخصی از انجمن دفاع می کند یا انجمن را نمی شناسد و یا خیلی خوب می شناسد.