جريان سلفي-اخواني حاكم بر كشورهاي عربي منطقه با همكاري بازماندگان حزب بعث، قصد دارد با اجراي پروژهاي شبيه به آنچه در سوريه شكل گرفته است، با هدف قرار دادن دولت منتخب نوري المالكي و ايجاد درگيري طايفهاي در اين كشور، آن را به سوريه دوم تبديل كند؛ طرحي كه لبنان نيز به عنوان هدف بعدي و ميان مدت در آن جاي دارد. طرحهايي كه بدليل ناتواني در ضربه زدن به ايران در منطقه، به سراغ كشورهاي همسايه و متحدان منطقهاي ايران رفته است.
اعتراضات روزهاي گذشته در استانهاي الانبار، صلاحالدين و نينواي عراق بر ضد نوري المالكي نخست وزير قانوني اين كشور، برافراشتن تصاوير صدام حسين ديكتاتور عراق و شعارهايي با مضمون “فدائيان صدام” اولين پرده از طرحي بزرگتر براي تغيير نقشه سياسي خاورميانه است. طرحي كه با حضور شبكههاي خبري نظير العربيه و الجزيره شكل گرفته است.
همانند آنچه در ابتدا در سوريه رخ داد و اين شبكههاي وابسته به قطر و عربستان با اعزام بيسابقه خبرنگار، كوچكترين تجمعات در محلات و دورافتادهترين نقاط سوريه را مكررا و با هياهوي خاصي پوشش ميدادند، اين بار اين شبكهها بر ناآراميهاي پراكنده در برخي نقاط عراق متمركز شدهاند.
به عنوان نمونه، شبكه قطري الجزيره در اقدامي عجيب، تعداد بسياري از خبرنگاران خود را به نقاط مختلف عراق اعزام كرده است. اين شبكه خبرنگاران خود را در بغداد، موصل، سامرا، الرمادي و فلوجه مستقر كرده است تا هرگونه تجمع احتمالي را به سرعت پوشش دهند. ديگر خبرنگاران اين شبكه نيز در نقاط مختلف استانهاي الانبار، صلاحالدين و نينوا حضور دارند.
در گزارشهاي ارسالي اين خبرنگاران تلاش شده است تا تحركات صورت گرفته هدايت شده و اسامي نمادين چون “جمعه پايداري” – مانند آنچه در سوريه پياده شد، آن را حركتي ملي و فراگير جلوه دهند. در همين راستا، راه اندازي آزمايشي شبكه “البعث” با حمايت مالي قطر نيز يكي ديگر از بخشهاي رسانهاي در طرح ناآرامي و تجزيه عراق است.
سناريوي آغاز شده در عراق را ميتوان در راستاي ايجاد جنگ داخلي در سوريه با هدف تضعيف دو كشور قدرتمند منطقه و تجزيه آنها تعريف كرد. كشورهاي حاشيه نشين عربي و حكومتهاي ديكتاتوري مورد حمايت غرب يكي از اضلاع اين طرح هستند. تجزيه و چندپاره شدن دو قدرت منطقه – سوريه و عراق – ضمانت بقاي حكومتهاي شيوخ كشورهاي عربي خواهد بود.
نقطه اوج اين طرح، تجزيه كشورهاي سوريه، عراق و لبنان خواهد بود، اما با شكست آن در گام اول و در سوريه، طراحان آن به برافروخته نگاه داشتن آتش جنگ داخلي، بيثباتي داخلي، درگيري طايفهاي و فرقهاي و انجام عمليات تروريستي نيز راضي خواهند بود. از اين رو، فاز دوم و با استفاده از شرايط موجود در سوريه، در عراق كليد خورده است.
تشكيل ارتش آزاد عراق توسط بازماندگان حزب بعث و القاعده
ايجاد گروهكي همانند “ارتش آزاد سوريه” در عراق از جمله مشتركات اين طرح است. عدي الخردان فرماندار شهر الخالص عراق از تلاش بازماندههاي حزب بعث براي تشكيل “ارتش آزاد” در استان دياله اين كشور پرده برداشته است. به گفته وي، عزت ابراهيم از مقامات ارشد در حزب بعث و از معاونان صدام حسين براي تشكيل ارتش آزاد در تلاش است. اين گروه اواسط سال گذشته ميلادي با انتشار بيانيهاي موجوديت خود را با انجام چند عمليات تروريستي اعلام كرد.
به گزارش مشرق، در همين حال اخباري مبني بر ورود نيروهاي القاعده و ارتش آزاد سوريه به استان سنينشين الانبار نيز منتشر شده است. به گفته عبدالسلام المالكي از نمايندگان ائتلاف دولت قانون عراق، اين نيروها با ورود به الانبار سعي دارند ناآرامي، شورش عليه دولت نوري المالكي و درگيريهاي طايفهاي در عراق را آغاز كنند.
طرح مشترك با بازيگران و اهداف متفاوت/ آن روي سكه اخوان المسلمين
طرح تجزيه و به زانو درآوردن كشورهاي قدرتمند خاورميانه را ميتوان طرحي چند بعدي دانست كه از يكسو طراحان آن كشورهاي غربي با اهداف مورد نظر خود در جهت تامين امنيت هرچه بيشتر اسرائيل و تضعيف كشورهاي مستقل و قدرتمند منطقه هستند. تخريب مهمترين پايگاه روسيه در منطقه – سوريه – نيز يكي از مهمترين اهداف ترسيم نقشه جديد خاورميانه از سوي آمريكا بوده است. و در نهايت جلوگيري از قدرت روز افزون ايران نكته كليدي اين طرح بوده است. فصل مشترك اهداف اين پروژه، روابط دوستانه اين كشورها با ايران بوده است.
در سوي ديگر، اجراي اين پروژه بر عهده گروهي گذاشته شده كه دشمني و نفرت ذاتي نسبت به نظامهاي كشورهاي مورد نظر دارند. جريان سلفي تكفيري و اخواني تنها به دنبال يكدست كردن نظام سياسي منطقه و به زير كشيدن حكومتهاي شيعي – در عراق و سوريه – و در مرحله بعد در هم شكستن حزبالله و تجزيه لبنان بوسيله براه انداختن جنگ داخلي هستند. عملكرد اخوان المسلمين در اين تحولات نيز به گونهاي بوده است كه چهره تماميتخواه اين گروه را به تدريج نمايان ساخته است. گروهي كه با وجود تاكيد بر مباني اسلامي، پس از روي كار آمدن – مانند آنچه در تركيه و مصر رخ داد – مواضعي نزديك به حكومتهاي سكولار متمايل به غرب و بي خطر براي اسرائيل اتخاذ ميكند.
با گذشت قريب به دو سال از انقلابهاي عربي، كشورهاي درگير در اين خيزشها نظير مصر، تونس، ليبي، يمن و بحرين – و اندكي در عربستان- يا به سرعت دچار تغيير نظام شدند و يا با گذشت زمان، اعتراضات مردمي در آنها فروكش كرده و يا مانند بحرين و عربستان به شدت سركوب شدند. در كشورهايي كه منجر به سقوط ديكتاتورها شد، تنها مصر سرانجام به انتخابات و تعيين رئيس جمهور و تدوين قانون اساسي منتهي شد و نامزد اخوان المسلمين قدرت را در دست گرفت.
اما با نگاهي جامعتر به تحولات منطقه ميتوان طرحي را مشاهده كرد كه جرقههاي آن در كشورهايي چون مصر و ليبي و تونس و … زده شد اما شعلههاي اين آتش قرار است كشورهاي جبهه مقاومت و كشورهاي تعيين كننده منطقه – سوريه، عراق و لبنان – را بسوزاند. طرحي كه مصر پس از انقلاب و محمد مرسي رئيس جمهور منتخبش نيز مامور به حمايت از آن هستند و اين حمايت را حتي در تهران و در اجلاس سران عدم تعهد نيز آشكار كرد.
كشورهاي عربي همپيمان آمريكا در منطقه با ايفاي نقش ويژه تركيه در تلاشاند تا نقشه جديد سياسي خاورميانه را آنطور كه انديشكدههاي آمريكايي – صهيونيستي طراحي كردهاند اجرا كنند و در قبال آن بقاي حكومتهاي خود را تضمين نمايند. تركيه نيز در اين ميان با پذيرفتن نقش رهبري، خود را در قامت امپراطوري عثماني و اعمال نفوذ و قدرت در كشورهاي همسايه خود ميبيند و از هيچ كوششي براي اجراي اين طرح دريغ نكرده است.
اهداف طرح تجزيه عراق/ عراق شيعي تهديد مشترك غرب و اخوان
پس از ناكامي گروههاي تروريستي در براندازي دولت بشار اسد در سوريه، كشورهاي حامي معارضان – نظير قطر، عربستان و تركيه – ترجيح ميدهند با ارسال مداوم پول و سلاح، جنگ داخلي در اين كشور را ادامه دهند و دست كم نظام سوريه را از كشوري مقتدر و يكپارچه، از اين طريق به نظامي تضعيف شده و درگير در جنگ داخلي تبديل كنند.
هدف دوم غرب و متحدان منطقهاي آن، به آشوب كشاندن دومين كشور مستقل، قدرتمند، داراي دولت نزديك به ايران و مهمتر از همه، شيعي، يعني عراق است كه از هفته گذشته آغاز شد.
اعتراضات در شهرهاي سنينشين عراق زماني شروع شد كه خبر دستگيري سرتیم محافظان رافع العيساوي وزير دارايي عراق به نام محمد مجهول اعلام شد. مجهول در اعترافات خود اعلام كرد كه بنا به دستور العيساوي به همراه نه نفر ديگر يك تيم مخفي محافظ براي وي تشكيل دادند. بعد از اين اعترافات نه نفر ديگر نيز به جرم دست داشتن در اقدامات تروريستي بازداشت شدند.
العيساوي متولد شهر استان الانبار و شهر فلوجه است؛ شهري كه اعتراضات در آنجا شكل گرفت. العيساوي از نزديكان طارق الهاشمي بود كه در زمان معاونت نخست وزيري الهاشمي، سفرهاي متعدد خارجي باهم داشتند.
رافع العيساوي وزير دارايي عراق كه معترضان در فلوجه را به ادامه تظاهرات تا سقوط دولت نوري المالكي فراخواند
شهر فلوجه استان الانبار شاهد اولين جرقههاي اعتراضات بود به نحوي كه اين حركت به ساير شهرها و مركز استان الانبار يعني الرمادي هم كشيده شد و مردم در اين شهر با برافراشتن پرچم رژيم سابق عراق، عليه نوري المالكي شعار ميدادند. با پوشش گسترده رسانههاي قطر و عربستان، دامنه اين اعتراضات به ساير استانهاي سنينشين هم كشيده شد و استانهاي نينوا و صلاحالدين هم شاهد اعتراضات مشابهي بودند. در موصل نيز معترضين جاده مواصلاتي به بغداد را بستند و خواستار تعطيلي ادارات اين شهر شدند.
اما آنچه كه جالب توجه است شعارهاي معترضان بود كه حكايت از جهتدهي هدفمند به اين اعتراضات دارد. معترضان خواستههاي خود را آزادي زندانيان سياسي، آزادي زنان زنداني، احترام به حقوق اهل سنت اعلام ميكردند اما در نهايت در شعارهايشان خواستار سرنگوني دولت المالكي شدند.
اين درحالي است كه وزير دادگستري عراق در همين ارتباط اعلام كرد تعداد زندانيان سياسي در عراق بسيار اندك است و در كل عراق نيز تنها 590 زن با اتهامات مختلف زنداني هستند. اهل سنت عمدتا طرفدار حزب بعث نيز از حقوق قانوني خود تا كنون برخوردار بودهاند و طي يك دهه پس از سقوط صدام حسين تا كنون اعتراضي نسبت به حقوق خود نداشتهاند. در حقيقت شعار سرنگوني دولت نوري المالكي و آغاز تجزيه عراق به سه منطقه سني، شيعه و كردنشين، با چند شعار با ماهيت مدني تزئين شده است.
خنجر احزاب داخلي بر پشت دولت المالكي
در اين ميان احزاب داخلي عراق نيز به همان سمتي ميروند كه نهايت آن تجزيه عراق ترسيم شده است. جريانهاي كرد بواسطه مسعود بارزاني، حزب العراقيه و جريان صدر به رهبري مقتدي صدر، هريك بطور مستقيم و غيرمستقيم در شكلگيري اين اعتراضات نقش داشتهاند.
سه جرياني كه ماههاست مخالفت خود را با دولت المالكي اعلام كرده اند و خواستار بركناري وي از صحنه قدرت شدهاند ولي تلاشهاي آنها در نشست اربيل و بعد از آن ناكام ماند. بارزاني بعد از برافراشته شدن پرچم اقليم كردستان در اعتراضات اخير در عراق از اين اعتراضات حمايت كرده و گفته است معترضين حرف ما را به دولت ميزنند و مقتدي صدر نيز خواستار توجه به خواستههاي معترضين شده است.
نشست جريانهاي مقتدي صدر، بارزاني و العراقيه در اربيل با هدف براندازي دولت المالكي
سقوط دولت المالكي نقطهاي است كه تمام گروههاي داخلي و خارجي با اهداف مختلف و حتي متضاد را متحد كرده است. طراحان خارجي با هدف درهم شكستن وحدت و يكپارچگي ملت عراق پس از رها شدن از اشغال آمريكا به منظور جلوگيري از ظهور قدرت شيعي جديد و همسو با ايران در منطقه و قطع ارتباط ايران با كشورهاي سوريه، لبنان و جبهه مقاومت خواستار سرنگوني دولت المالكي هستند. گروههاي سلفي، اخواني، جريان صدر و كردها نيز با اهداف قومي – قبيلهاي و مذهبي خواهان سرنگوني المالكي به هر قيمت ممكن و تقسيم عراق به بخشهاي خودمختار هستند.
حضور منافقين در تظاهرات الانبار
در اعتراضات عراق گروهكهاي زخم خورده از دولت جديد عراق نيز به عنوان نيروهاي ميداني نقش آفريني ميكنند. اين گروهها ازجمله باقي ماندههاي حزب بعث، طارق الهاشمي و منافقين كه ضربه سختي در از دست دادن پادگان اشرف از المالكي خوردند و تروريستهاي سلفي و القاعده و اخوانالمسلمين عراق نيز هر كدام به نوعي در اين اتفاقات دخيل هستند. به گفته شاهدان و افراد حاضر در اعتراضات، اعضاي گروهك منافقين نيز در اين اعتراضات شركت كرده و پرچم حزب بعث عراق را برافراشتهاند.
تركيه در تدارك انتقام شكست در سوريه
رجب طيب اردوغان نخست وزير تركيه گفته است دولت مرکزی عراق هم اکنون دولت اقلیت است و اگر برخی حمایتها و کمکهای ویژه نبود این دولت هماکنون در جایگاه کنونیاش قرار نداشت و حمایتها از المالکی به این دلیل است که وی یک دولت شیعی تشکیل داده است.
اما حقيقت عصبانيت تركيه از عراق و شخص نخست وزير فراتر از اين است. دولت تركيه كه تصور نميكرد پروژه براندازي اسد و تجزيه سوريه با شكست مواجه شود و بيش از 20 ماه به طول بيانجامد، با نااميد شدن از سقوط اسد، در تدارك انتقام از عراق و نوري المالكي بدليل حمايت از بشار اسد است.
تركيه و رهبران آن كه روياي احياي امپراطوري عثماني را در سر دارند، در جريان بحران سوريه هزينههاي سياسي، اقتصادي و حيثيتي بسياري را متحمل شد كه در نهايت منجر به نتيجه دلخواه تركيه نشد و تنها تشديد حملات گروهك پ.ك.ك و افزايش درگيريهاي داخلي را براي اين كشور به همراه آورد.
غرب در اين ميان بسيار آگاهانه و هوشمندانه با آگاهي از طمعورزي دولت اردوغان در طرح تئوري بازگشت به دوره امپراطوري عثماني، پيوستن به اتحاديه اروپا و تبديل شدن به قدرت تعيين كننده در منطقه، تركيه را به نيابت از خود به خط مقدم اين جبهه فرستاده و هزينههاي سياسي و مادي خود را با اين اقدام به حداقل رسانده است.
اما در آنسوي ماجرا، گويا اردوغان و داوود اوغلو كه از نظريهپردازان اصلي احياي امپراطوري عثماني هستند، پاشنه آشيل كشور خود – بخش كردنشين و تنشهاي مداوم با پ.ك.ك – را فراموش كردهاند. حتي در صورت موفقيت تركيه و ساير كشورهاي غربي و عربي در تجزيه سوريه و عراق، تركيه با چالشي جديد و جديتر از قبل روبرو خواهد شد و آن مقابله با كردهاي جداييطلب پ.ك.ك است كه با قدرت گرفتن از اين تحولات، تركيه را تا آستانه جنگ داخلي و جدا شدن بخشي از خاك اين كشور پيش خواهند برد.
همینطور 15ملیون علوی ان