عباس مقامی – سایت الف به نقل از هفتهنامه سروش مصاحبهای را با علی مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی انجام داده که وی در این گفتوگو به بیان نظراتی در مورد مسائلی از جمله دولت و تابعیت از ولایت فقیه و همچنین مجلس شورای اسلامی پرداخته است.
در صحبت های وی نکات تأمل برانگیزی وجود دارد که سؤالاتی را به همراه خواهد داشت:
1- ایشان ضمن تأکید بر آزادی بیان، قائل به حد عالی آن میباشند و معتقدند که: “اينكه ميگوييم تفكر و بيان بايد آزاد باشد به خاطر اين است که قوه تفكر يك استعداد خدادادي است و نميتوان آن را محدود كرد.” او در ادامه مرز آزادی بیان را، نفاق و دروغ و نیرنگ و فریب مردم میداند.
حال سؤال اینجاست که جناب آقای مطهری، منظور شما از حد عالی آزادی بیان چیست؟ آیا شما با توجه به تعریفی که از حد و مرز این آزادی دارید، فحاشی -در برابر انتقاد یک شخص، آن هم در یک جلسه علنی و عمومی- را نیز در قلمرو آن میدانید؟ در این صورت، توهین نیز ازمصادیق قوه تفکر و یک استعداد خدادادی است که نمیتوان و نباید آن را محدود کرد.
2- مطهری با تأکید بر محدود کردن آزادیهای اجتماعی و رهاسازی فرهنگی، نگاه دولت را به این مقوله ناسازگار با مبانی اسلامی و مغایر با دیدگاه اغلب صولگرایان دانسته و میگوید: “نظارت بر امور فرهنگي منحصر در كار پليسي نيست. كار پليسي آخرين مرحله و در موارد خاص است.”
آیا سخنان احمدی نژاد در رابطه با مسأله حجاب و مخالفت وی با نحوه برخورد انتظامی با این امر و تأکید بر راهکارهای فرهنگی، آن هم در زمانی که مورد هجمه سنگین انتقادات قرار گرفت، غیر از این بود؟
3- این نماینده مجلس در قسمتی از صحبتهای خود میگوید:” من الان هم شك دارم اين سياستهاي دولت از روي اعتقاد باشد.” و همچنین اذعان مینماید: “بسياري از مردم چون فكر ميكردند ايشان اصولگرا و حزباللهي است، به ايشان رأي دادند.”
آیا این سنخ از سخنان از جنس همان انتقادها و آزادیهای بیان تراوش شده از قوه تفکر و استعداد خدادادی است؟ ملاک شما برای شک کردن در اعتقادات دولت و همچنین اصولگرا و حزب اللهی ندانستن آن چیست؟
4- وی در بخشی از مصاحبه، دولت فعلی را گروهی خاص با مبانی فکری خاص و جدای از اصولگرایان دانسته و میافزاید: “مشكل ديگر، نگاه آنها به روحانيت است و همچنين نگاهي كه به ولايت فقيه دارند. اينها ظاهراً مقصودشان از ولايت، ولايت امام زمان (عج) است و كمتر به ولايت فقيه توجه دارند. تاكيد بيش از حد آنها بر مساله مهدويت، اين احتمال را تقويت مي كند.”
این حرف کاملا غیر منطقی و بچهگانه به نظر میرسد. آیا تأکید بر مهدویت و تحقق حکومت جهانی که هدف اصلی بنیانگذار انقلاب اسلامی و تمامی پیروان ایشان بوده، دلیل بر کمتوجهی به ولایتفقیه میباشد؟ آیا این دو جدای از یکدیگرند؟ آیا در حالی که حمایتهای بیدریغ مقام معظم رهبری از دولت فعلی کاملا مشهود است، چنین سخنی، آن هم بدون برهان و منطق، درست است یا اینکه این نوع اظهارنظرها نیز از جنس همان تهمتهاست؟
5- ایشان در رابطه با التزام به ولایت فقیه میگوید: “اگر در زمان انتخابات، ما به این نتیجه رسیدیم که نظر ولی فقیه به یک نامزد است، آیا ما مجاز هستیم فرد دیگری را معرفی کنیم یا به او رأی دهیم؟ این مشکلی است که در انتخابات اخیر هم داشتیم… حتی اگر ایشان به زبان بیاورند، آیا ما مجاز هستیم به سراغ فرد دیگری برویم یا نه؟ من میگویم مجازیم. اصلاً انتخابات یعنی همین؛ یعنی رقابت.”
مساله اینجاست که آیا شما که ادعای اصولگرایی داشته و خود را نماینده و وکیل مردم میدانید، و همچنین بصیرت لازم را در خود سراغ دارید و پیروی از ولایت را سرلوحه خودتان میدانید، برایتان جایز است که در صورت دانستن نظر مثبت رهبری در مورد کاندیدایی خاص، خلاف آن عمل کنید؟ آیا این امر متضاد با قبول داشتن درک صحیح ولیفقیه از گزینه درست نیست؟ این عمل شما بدین معنی نیست که رهبری فرد اصلح را برنگزیده است؟ رقابت –از نگاه شما- شاید برای عموم مردم توجیه پذیر باشد؛ اما برای شما که خودتان را از خواص میدانید، چنین برداشتی، عقلانی به نظر نمیرسد.
6- مطهری در بخشی از صحبتهایش میگوید: “یکی از مهمترین مشکلات ما، نگاهی است که به اصلاحطلبان داریم. یک وحشت بیجایی از اصلاحطلبان در اصولگرایان وجود دارد و یک دیوار ضخیمی میان خود ایجاد کردهاند، بعد فکر میکنند هر انتقادي باعث تقویت آنها میشود و بهتر است در برابر هر اشتباهی سکوت کنیم و هیچ نگوییم تا وحدت از بین نرود. این خیلی غلط است.”
جناب آقای مطهری، سران اصلاحات چه کسانی هستند؟ در حالی که آنها از هیچ امری در جهت سست کردن پایههای ولایتفقیه و نظام جمهوری اسلامی فروگذاری نکردند، شما وحشت از اصلاحطلبان را بیجا میدانید؟ هنوز مدت زیادی از وقایع پس از انتخابات نگذشته که مقام معظم رهبری آن را فتنه عظیم خواندند و شمایی که ادعای ولایتپذیری دارید، آن را تنها، لغزش عدهای نامیدید و اختلاف نظر. شما کجا بودید آن زمان که رهبر عزیزمان مورد هجمه و تهمت همین اصلاحطلبان در روزهای بعد از انتخابات بودند و اصولگرایان امثال شما نبودند که سینه سپر کنند؟ دلیلش ترس بود یا محافظهکاری یا …؟ آیا تنها میتوانستید از رئیس جمهور بخواهید تا از برخی افراد عذرخواهی کند؟
7- وی درباره وظیفه مجلس معتقد است که اگر مجلس درست به وظیفهاش عمل کند به نفع مملکت است و بیان میدارد: “من معتقدم مجلس باید از خودش استقلال نشان دهد و شخصیت خودش را حفظ کند. مجلس در این مدت تا حدودی تحقیر شده و در حال حاضر منفعل است. “
ما نیز با صحبت شما موافقیم که اگر مجلس وظیفهاش را انجام دهد، به نفع مملکت خواهد بود. اما سوال اینجاست که در حالیکه برخی افراد مجلس را ابزاری برای منفعت شخصی میدانند، تا چه حد میتوانند مانع تحقق وظایف اصلی مجلس شوند؟ مصادیقی چون جریان دانشگاه آزاد و حق تألیف و … . و بعد اینکه منظورتان از عدم استقلال مجلس چیست؟ مجلس از جانب چه کسی یا چه گروهی تحقیر شدهاست؟ آیا منظورتان از انفعال مجلس، تغییر لوایح دولت از اساس است یا کارشکنیها در جریان تصویب بودجه و همچنین هدفمندکردن یارانهها و یا…؟ اگر انفعال این است، خدا را شکر که منفعل هستید؛ اگر فعال بودید، چه میشد؟
8- مطهری معتقد است که: “هر آنچه رهبری علنی میفرمایند و در رسانهها منتشر میشود ملاک عمل ماست ولی اینکه گفته شود احساس میشود چنین نظری داشته باشند، قابل قبول نیست.”
جناب آقای مطهری مگر بارها مقام معظم رهبری در مورد همکاری سه قوه و نهادها و سازمانها و همچنین عدم دخالت آنها در امور یکدیگر، آن هم به صورت علنی تأکید نکردهاند؟ پس قائله دانشگاه آزاد که از وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی است، و با دخالت مجلس شورای اسلامی روبهرو شد، چه بود؟ ای کاش آنقدر بصیرت وجود داشت که نیازی به ورود مستقیم رهبری در هر موضوع کوچک و بزرگی نمیبود. اگرچه عدم توجه به سخنان و رهنمودهای علنی ایشان، بارها و بارها دیده شدهاست.
Sorry. No data so far.