محمدمهدی شیخ صراف– گناهکاران یک فیلم صرفاً پلیسیجنایی است، بدون اینکه بخواهد به جامعه و مشکلات اجتماعی توجهی داشته باشد و آنها را واکاوی کند. این مهمترین نکتهای است که هم در ساخت فیلم مشهود است و هم در کلام سازندگان به آن اذعان شده است. داستان این فیلم سینمایی میتواند در هر جامعه، شهر یا کشوری اتفاق بیفتد و تلاش سازندگان برای فاصله گرفتن از آفتهایی چون تضعیف دستگاه انتظامی یا القای تصویری سیاه از جامعه در فیلم بهخوبی به ثمر نشسته است. این نکته را حتی از تیتراژ دوزبانة فیلم (فارسی و انگلیسی) میتوان دریافت و دانست که قریبیان پدر و پسر، که نویسنده و کارگردان اثر هستند، نگاهی جدی برای یافتن مخاطبی گستردهتر از مرزهای ایران برای این اثر دارند.
داستان از خودرو پلاکسیاسی در بازگشت از مهمانی سفارت و یک قتل آغاز میشود. سکانس بعدی پلیس افسردهای را نشان میدهد که نمیداند میان آنهمه آدم الکیخوش چه کار میکند و حتی برد و باخت تیم محبوبش هم برایش مهم نیست، اما ناگهان درگیر پرونده این قتل میشود. نریشنهای این افسر پلیس جوان (سرگرد روانگر با بازی رامبد جوان) در نزدیک شدن نگاه تماشاگر به نگاه او در پی گرفتن داستان، بسیار خوب و به جا در فیلم قرار گرفته است، اما این روند تنها تا نیمه فیلم وجود دارد و از جایی به بعد، دیگر خبری از جملات کوتاهی که روی تصاویر از زبان او میشنویم نیست. گویی کارگردان فیلم، که بازیگر اصلی آن هم هست، آنقدر درگیر گرهگشایی از معمای پرونده قتل شده که این مسئله را به فراموشی سپرده است.
حضور دو شخصیت متناقض مسن و جوان در قالب دو پلیس همکار بهمدد دیالوگهای رفتوبرگشتی، جذابیت چندانی به فیلم داده است که آن هم در میانه داستان بسیار کمرنگ میشود و البته جای خودش را به بگومگوهای افسر کارکشته جنایی (سرگرد تدین با بازی فرامرز قریبیان) با کاراکترهای دیگر فیلم میدهد. سرشاخشدن مدام تدین با همکارانش در بازرسی هم از جمله آنهاست. انصافاً متلکها و تکجملههای سرگرد تدین با آن شخصیت زودجوش، آنقدر جذاب هست که مخاطب دلش بخواهد آنها را به خاطر بسپارد یا حداقل یک بار دیگر آنها را بشنود، و این یکی از نقاط قوت فیلم «گناهکاران» است.
نشاندادن نام فایلی که قاتل در کامپیوتر شخصیاش پرونده مقتولان را نگهداری میکند، نشان میدهد انتخاب عنوان «گناهکاران» مابازایِ متنی در فیلم دارد. با وجود این، گاهی کدهایی در فیلم وجود دارد که در هیچجا رمزگشایی نمیشوند و در ادامة داستان هم بازگشتی به آنها صورت نمیگیرد. این ضعف حتی در تیتراژ فیلم هم وجود دارد که گویی از میز کار ابزار یک جاعل اسناد در حین کار آغاز میشود، اما هیچ اثری از جعل در داستان فیلم نیست، یا بهطور نمونه اینکه سرهنگ فرازمند مجسمههای ماکت سربازان صلیبی در خانه دارد و به شخصیت صلاحالدین ایوبی علاقهمند است. میتوان شخص همراه مقتول در خودرو پلاکسیاسی را هم به اینها افزود.
تنظیم و ساخت موسیقی فیلم در سرتاسر فیلم بجا و متناسب و در ایجاد تعلیق، اضطراب و آرامش کاملاً با ضرباهنگ آن هماهنگ است که در هیچ مقطعی کند نمیشود. اما در میانة فیلم، درست در قسمتی که دو پلیس از میان مظنونین به گمانهزنی در مورد قاتل و نحوة قتل مشغولند، نمایشدادن امکانهای متعدد و مختلفی که در ذهن و از کلام آنها میگذرد به ساختار جدی فیلم ضربه زده و حتی آن را خندهدار کرده است.
گرهگشایی داستان در سکانس پایانی و رونشدن دست فیلم برای مخاطب از دیگر وجوه مثبت است، اما با وجود این گرهگشایی سریع و نمایش تیتراژ پایانی، انگیزههای قاتل برای این قتلها مشخص نیست و معلوم نیست دستآخر باید این اتفاق را پای مجازات گناه گذاشت یا انتقام یا تسویهحساب یا عشق ناکام یا حتی جنون ناشی از افسردگی قاتل؟!
تیپ، پوشش و وضعیت ظاهری کاراکترهای شیک پلیس، که همیشه با کتوشلوار، پالتو، دستکش چرمی، ساعت مچی گرانقیمت و ماشینهای مدلبالا دیده میشوند، هر چند بهطور کامل با واقعیت موجود در امروز ایران متفاوت است، اما کاملاً در چارچوب بناشده فیلم برای این افراد بهمعنای پلیس، و نه نیروی انتظامی، پذیرفتنی است.
همة اینها، در کنار سبک تدوین موازی و بازی خوب رامبد جوان و فرامرز قریبیان، برگ برندهای است که در فضای فقیر ژانر پلیسی در سینمای ایران «گناهکاران» را به اثری قابل توجه تبدیل کرده است؛ هر چند پایانبندی فیلم بهخاطر اعمال ممیزی تغییر کرده و موجب شده برخلاف فینال مدنظر سازندگان، سکانس پایانی حذف شود تا در اتفاقی بیسابقه در سینمای ایران، شخصیت منفی فیلم بهعنوان طرف پیروز ماجرا نشان داده شود و قاتل به مجازات اعمالش نرسد.
Sorry. No data so far.