تریبون مستضعفین – صفیه رضایی
باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا در مراسم تحلیف دور دوم ریاست جمهوری خود که در واشنگتن برگزار شد وعده داد که دهه جنگ پایان یافته است و فصل بهبود اقتصادی در راه است. وی گفت: سعی میکنیم توانایمان را برای مدیریت بحران تقویت کنیم. از آسیا و آفریقا تا خاورمیانه به دنبال صلح خواهیم بود و از آزادی دفاع خواهیم کرد. عده ای از تحلیل گران پس از سخنرانی وی اینگونه گفتند که این سخنان پیام نوید بخشی برای ایران و سوریه است.این موضوع و همچنین اخباری مربوط به یافتن منابع نفتی در آمریکا ذهن را بدان سو میبرد که شاید آمریکا از خاورمیانه روی گردان شود و این منطقه پر قصه را به حال خود رها سازد. باور خودکفایی انرژی آمریکا تا سال 2035 و تغییر نقشه نفتی جهان و تبدیل آمریکا به صادرکننده انرژی این نظریه را محکم تر جلوه میدهد. عده ای ایران را برنده این عقب نشینی آمریکا از خاورمیانه میدانند و باز هم سخنان اوباما را نویدی برای این دوران تلقی میکنند.
اما از حرف تا عمل بسیار فاصله است.اوباما در بخش دیگری از سخنرانی خود گفت: سربازان شجاع ما در جنگ بهتر از هر شخصی از هزینههای جنگ مطلع هستند. اما ما خواهان صلح هستیم نه جنگ. میخواهیم دشمنان قسم خورده را به دوستان خود تبدیل کنیم. این موضع نرم اوباما هوارداران صلح جهانی را ترغیب کرد و شاید هم چشم امیدی دیگر بر اوباما دوختند. تاجایی که به این جمله وی استناد میکنند که ما فقط در قبال مردم آمریکا تعهد نداریم، بلکه تعهد ما جهانی است. در قبال شرایط جوی زمین، مشکلات انرژی و خشکسالی در جهان و همچنین در برابر نسل آینده مسئول هستیم.اما براستی از حرف تا عمل هزاران فاصله است.
موضع گیری نرم اوباما در سخنرانی اش شاید عده ای را به این امید رساند که ممکن سیاست خاورمیانه ای اوباما تا حدی تعدیل شود ولی چرخش رفتار سیاستمدران آمریکایی این موضع نرم را دیگر در خاطر تداعی نمیکند.اخیرا هم معاون ریاست جمهوری اوباما ایران را متهم به نقض قراردادهای فیمابین مربوط به مذاکرات هسته ای کرده است و بار دیگر تهدید به تحریم های بیشتر و یکپارچه و بسته شدن کانال های دیپلماتیک از سوی امریکایی ها همان سیاست های سخت پیشین را برخلاف سخنان اوباما به ذهن می آورد.هر چند گزینه حمله به ایران از سوی آمریکا کاملا منتفی است. اما کارشناسان بر این باورند که هم اکنون نمای توافق برای هر دو طرف روشن است. به گفته آنها موضع ناگفته آمریکا این است که ایران می تواند برنامه هسته ای – شامل غنی سازی- داشته باشد؛ اما نه سلاح هسته ای. به عبارت دیگر آمریکا می گوید اگر ایران به دنبال بمب نرود، آمریکا نیز ایران را بمباران نخواهد کرد. البته در این بین باید گفت که تحریم ها بدون یک مصالحه معنادار، لغو نمی شوند. از سوی دیگر مصالحه معنادار دو تعبیر متفاوت در ایران و آمریکا دارد که این خود یک مشکل است.یک اتفاق خطرناک این خواهد بود که معامله ای بد بین ایران و غرب انجام شود. در صورتی که این روند آغاز شود آنگاه اوباما چاره ای جز اقدام نظامی نخواهد داشت تا ثابت کند به تعهد خود در زمینه بازداشتن تهران از دستیابی به سلاح هسته ای، پایبند است.
هر چند واقعیتها نشان میدهد که در موضع حمله به ایران اقتصاد و ارتش آمریکا پس از شکست ها در عراق و افغانستان دیگر مجوزی صادر نخواهد کرد. این است که عده ای پایان خوبی را برای مذاکرات در نظر نمیگیرند و پروژه براندازی نرم رژیم ایران از سوی آمریکا را پیش بینی خواهند کرد که البته تا 90 در صد به واقعیت نزدیک تر است. با این حساب برخلاف لفاظی اوباما دهه جنگ پایان نیافته که هیچ تازه آغاز شده است. حتی اگر اخبار مربوط به خودکفایی امریکا در حوزه نفتی را هم درست فرض کنیم آنوقت جنگ های اروپایی و استعماری قرن 21 را هم نمیتوانیم نادیده بگیریم. اگر این باور درست باشد که امریکا در حوزه سوخت از خاورمیانه بی نیاز میشود آنوقت اروپای تنها ناگزیر از لشگر کشی به کشورها برای تامین و تاراج ثروت های آنهاست. نظیر انچه در مالی اتفاق افتاده است و فرانسه اخیرا در اقدامی دست به لشگر کشی به این کشور را به هر بهانه ای ولی با هدف ذکر شده را زده است.
شاید الان بتوانیم چرخش نرم گفتاری اوباما را سیاستی پوپولیستی از جنس جهانی فرض کنیم و عمل خشن سیاستمدران آمریکا را واقعیتی صحیح بدانیم. واقعیتی صحیح بدان خاطر که عرصه روابط بین الملل عرصه قدرت است و منافع ملی و عرصه سیاست داخلی مملوء از سخنان مردم پسندانه و این حقیقت تا به آنجا درست است که اندکی تامل کنیم و سیاست های پسینی امریکا و هم دستانش را نظاره گر باشیم. آانوقت شاید باور تحلیل گران خوشبین به اوباما را نقض کنیم که در واقع هنوز زور و قدرت ملاک تعیین ارزش ها بین کشورهاست و صلح، دموکراسی،حقوق بشر و… فقط پلکانی برای خام کردن ملت هاست.
Sorry. No data so far.