تریبون مستضعفین-حامد حسنزاده
شاید بتوان پیشینه ی سینمای روشنفکری را در اوایل دهه ی بیست سینمای اروپا دانست. آن زمان که جوامع جنگ زدهی پس از جنگ جهانی اول (The big war) به سمت برخی مکاتب هنری از جمله سورئالیسم روی آورده بودند. در این فضای رخوت زدهی پس از جنگ، سینما نیز تحت تاثیر مکاتب مذکور کارهایی ارائه می کرد که مولفه های مکاتب فوق به وضوح در آنان دیده می شد. روال های غیر عادی، ساختار های کولاژ شده و دفورمگی از عمده چیزهایی بود که بدنهی این کارها را تشکیل میداد.
اما نکتهی دیگری که در این سینما به واسطهی سبک و سیاقش موجود بود، عدم ارائهی فهمی واضح به مخاطب بود. گویا سینماگران در آن برهه به غیر قابل فهم بودن کارهایشان افتخار می کردند و هرچه یک فیلم کمتر قابل فهم بود و لایههای پنهان زیادی در آن وجود داشت که مخاطب عام نمیتوانست آن را بفهمد، افتخار بیشتری برای سازنده اش فراهم می آورد و او را در جایگاه بالاتری قرار می داد. فیلم سگ اندلسی (1929) از جملهی این فیلمها بود.
اما اشکالی که باعث شد تا این سیتمای به ظاهر روشنفکر سورئالیستی دوام زیادی نیاورد، همین عدم برقرای ارتباط با مخاطب بود. شاید سینماگران پیرو این سبک، کمتر به فکر مصرف کننده بودند و بیشتر فیلم را میساختند تا مورد تشویق جامعهی به اصطلاح روشنفکر آن روز قرار گیرند.
پس از انقلاب اسلامی در ایران نیز در برهه های نخست سینمای روشنفکری با همان سبک و اسلوبی که ذکر آن رفت ظهور کرد. ولیکن بدون بررسی آنچه که بر سر سینمای غرب به واسطه ی این رفتار آمده است. فیلم هایی نظیر «نار و نی» و «آب، باد، خاک» و… از این دست اند.
در همان زمان(سال1370) در همایشی که در دانشکده ی سینماتئاتر با عنوان«بررسی سینمای پس از انقلاب» تشکیل شدهبود، از شهید سیدمرتضی آوینی دعوت به عمل آمد تا به عنوان سردبیر مجلهی «سوره» حضور یابند و همچون سایر سینماگران که سینمای به ظاهر روشن فکر آن روز را تمجید میکردند، ایشان نیز به تعریف از این سینما بپردازد. ولیکن اتفاق برعکس شد. ایشان با طرح چند سوال به انتقاد از آن وضع پرداختند و دلیل عدم استقبال مردم از سینما در آن سالها را همین تغییر لحن سینمای آن روز و روی آوردن به مضامین فلسفی و عرفانی خاص عنوان نمودند. ذکر برخی از آن سوالات برای فضای فعلی برخی از فیلمهایی که در جشنوارهی فیلم امسال ارائه شدهاند مفید است:
«سینما چیست؟ آیا هنری است محض که هدف آن بیان هنرمند از خویشتن است؟ هنری همچون مثلاً نقاشی؟
اگر هنرمندِ نقاشی که بیانی آبستره و سورئال دارد، کارهایش را در خیابان های شوش و راه آهن تا خیابان ولیعصر به نمایش کذارد، چه اتفاقی خواهد افتاد و مردم درباره ی آثار او چه خواهند گفت؟
آیا نباید گفت که نقاشی مدرن مخاطب خاص دارد و به همین علت است که آرام آرام محل نمایش آن از معابرعمومی به موزه ها و گالریها انتقال یافتهاست؟
آیا این نقاشی مخاطبش خاص نیست؟
آیا این سخن در مورد سینما نیز صادق نیست؟(مخاطب سینما نیز خاص است و قرار نیست بیان آن برای عامهی مردم مناسب و قابل فهم باشد؟)
اگر چنین است پس چرا سینماها را در همه جا از خیابان شوش و مولوی و سرپل جوادیه گرفته تا خیابان ولیعصر ساختهاند؟
بهتر نیست که سینماها را تعطیل کرده و محل آن را به بنیاد شهید دهند تا داروخانه های خود را گسترش دهد؟ وتنها به وجود چند سینمای کوچک بسنده شود؟
…»
ایشان به طرح سوالاتی در این باب می پردازند و با پاسخ های خود به این سوالات، در حقیقت به انتقاد از وضعیت چنین سینمایی میپردازند. تا جایی که میفرمایند:«فیلم در ارتباط بین فیلمساز و بیننده شکل میگیرد. و در این رابطه فیلمساز نمیتواند همچون یک نقاش مدرنیست فقط در اندیشهی بیان خویش باشد. این کار یعنی تحقیر تماشاگر…»
امروز حدود دو دهه از آن زمان می گذرد. ولیکن متاسفانه برخی از فیلم هایی که اخیراً به جشنواره ی فیلم فجر ارائه شده اند سعی در پیگیری همان روال مخاطب ستیز دارند. فیلم هایی نظیر «هیچ کجا هیچ کس» تا حدودی و «آسمان زرد کم عمق» بیشتر، از این دست فیلمها هستند.
آنچه که در اینجا بیانش لازم مینماید این است که اگرچنانچه قرار است که هدف از ساخت یک فیلم به عنوان یک محصول فرهنگی هنری، ارائه ی آن به مردم باشد، پس دیگر جای بیانهای متکلف و فلسفی و یا استفاده از ساختارهای کولاژ، نماهای آبستره، دیالوگهای فلسفی کم عمق و ساختارهای شبه سورئالیستی و تقلیدی نیست.
اما اگر قرار است فیلم برای عده ای خاص ساخته شود و اصطلاحاً مخاطب خاص داشته باشد، دیگر جای ارائهی آن به سینما و قرار دادن آن در معرض نمایش عموم نیست.
پیشنهاد میشود که بهتر است راهِ به مقصد نرسیده و شکست خوردهای که سالها توسط عدهای هم در داخل و هم در خارج پیموده شده را طی نکنیم و از تجربه ی آنها عبرت گیریم. فیلم خوب فیلمی نیست که یک بیان ساده را از طریقی متکلف و غیر قابل فهم ارائه کند؛ فیلم خوب فیلمی است که بتواند یک مفهوم سازنده و ارزشمند را از طریق یک بیان زیبا و هنری و با ایجاد جذابیت در یک چارچوب اخلاقی و نه غیر اخلاقی به مخاطب ارائه کرده و او را اقناع کند.
Sorry. No data so far.