تریبون مستضعفین- محمدمهدی شیخ صراف
جواد شمقدری که چهار سال پیش با شعار «ریل گذاری سینما»ی ایران در بالاترین مسئولیت سینمایی کشور قرار گرفت، شب اختامیه پشت تریبون سی و یکمین جشنواره فیلم فجر آمد تا شاید به زعم حاضرین دستاوردهایش را در برج میلاد به رخ اهل سینما و رسانه بکشد، اما صحبتهای او به نحوی بود که بیش از هر چیز یک فرار به جلوی نه چندان حرفه ای را برای او رقم بزند.
صحبت های رئیس سازمان سینمایی در مراسم اختتامیه آخرین جشنواره فجر واقعیتهای تلخی را در پس حرفهایی با ظاهر خوشایند آشکار کرد. شمقدری با اشاره به اینکه «مردم و مسئولین وظایف خود را انجام میدهند اما سینما گران باید بیشتر به همگرایی و همدلی کمک کنند»، گفت: «هنوز سوژه های درخور انقلاب اسلامی که ماجراهای منجر به پیروزی انقلاب را به تصویر بکشد، در سینما نمی بینیم و نسبت به آن گله داریم. امیدواریم در سالهای آینده شاهد ساخت چند فیلم با این موضوع باشیم».
کسی که چهار سال سکان سینمای کشور را در دست داشته به درستی مهمترین کاستی این سینما را در جشن سی و چهارسالگی انقلاب، ساخته نشدن آثاری درباره مبارزات مردم در دوره طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 عنوان میکند. اما سوال این است که شمقدری از این موضوع به چه کسی گله میکند؟ باید برای یافتن علت به سراغ چه کسی رفت به غیر از متولیان سینما، که اکنون در پایان راه مسئولیت خود به این ضعف بزرگ اعتراف میکنند؟
آقای شمقدری گویا فراموش کرده است که بنیاد سینمایی فارابی با مدریت سید احمد میرعلایی در این چند سال تصدی ایشان بودجههای هنگفتی را به اسم آثار فاخر صرف تولید فیلمهای متعددی کرده است. نه تنها در میان این آثار فیلمهایی با موضوع انقلاب اسلامی مردم ایران وجود ندارد، بلکه آثار تولید شده نتوانستهاند توجهی را جلب کنند و نه در فروش حتی بخش کوچکی از هزینه تولید را بازگردان کنند. تازهترین نمونه هم فیلم ضعیف «فرزند چهارم» است که به اسم بیداری اسلامی و جهان اسلام ساخته شد نه تنها ربطی به موضوعات یاد شده ندارد که حتی خود جشنواره فجر هم که وظیفه تحویل گرفتن چنین آثاری را دارد، نتوانست برای این فیلم کاری کند. جشنواره فجر البته حق زیادی به گردن فارابی و مدیرانش برای اهدای دست و دلبازانه جوایز به «استرداد» دارد. شاید هم گله شمقدری به مسئولین بنیاد فارابی است که باید به او گفت «خود کرده را تدبیر نیست!»
البته مدیران بنیاد فارابی آنقدر به کار خود وارد هستند که قبل از جشنواره نشست مطبوعاتی بگذارند و همه گناه ساخته نشدن آثاری با این موضوع را به گردن نبود فیلمنامه مناسب بیندازند و خود را خلاصی دهند، اما واقعا کدام یک از افرادی که اندک آشنایی با فضای سینما دارند این استدلال شکننده را قبول می کنند؟ خدا را شکر که در این زمینه نه فقر سوژه داریم و نه مخالفت مسئولین و نه ضعف ادبیات. یعنی بزرگترین تولید کننده فیلم در کشور حتی یک فیلمنامه اقتباسی هم از این همه رمان و داستان درخشانی که درباره انقلاب نوشته شده و هرسال در جشنواره داستان انقلاب جایزه می گیرد نتوانسته تولید کند؟
صد حیف که مدیران فرهنگی ما دیر بعضی واقعیت ها را متوجه می شوند! وگرنه شاید آقای شمقدری (که کسی در خلوص نیت او برای خدمت به اسلام و انقلاب شکی ندارد)، اگر در این چهار سال، به جای مانور بر ریلگذاری عزمش را برای تربیت جدی نیروهای جوان متعهد که دغدغه انقلاب را داشته باشند جزم کرده و به مجموعههای مردمی لبریز از استعداد، بهای بیشتری داده بود، در اختتامیه جشنواره به جای گله کردن، زدن لبخندهای تلخ و شنیدن متلکهای دیگران، شاهد سیمرغهایی بود که به واسطه ساخت آثار انقلابی به جای حامیان فتنه در دست دلسوزان جوان انقلاب آرام میگرفت.
Sorry. No data so far.