سه‌شنبه 12 فوریه 13 | 17:17

شخصیت های داستان علیه نویسنده شکایت کردند

حسن رحیم‌پور نویسنده رمان «شاید فراموشت کنم» به دلیل شکایت برخی از شخصیت‌های حاضر در این رمان از او در آستانه دریافت حکم شلاق و زندان قرار گرفته است.


شاید فراموشت کنم

حسن رحیم‌پور نویسنده رمان «ک» به دلیل شکایت برخی از شخصیت‌های حاضر در این رمان از او در آستانه دریافت حکم شلاق و زندان قرار گرفته است.

حسن رحیم‌پور، از شکایت جمعی از شخصیت‌های حقیقی که وی در نگارش رمان «شاید فراموشت کنم» از اطلاعات آنها بهره جسته است خبر داد و گفت: این داستان یک روایت مستند تاریخی درباره انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است که در آن شرح زندگی خانواده آذرفر روایت می‌شود. این خانواده پیش از پیروزی انقلاب اسلامی 21 کودک را از نقاط مختلف کشور جمع می‌کنند و تحت سرپرستی خود قرار می‌دهند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل شرایط مالی این خانواده بخش وسیعی از این کودکان از خانواده جدا می‌شوند و وضعیت مناسبی را هم برای ادامه زندگی پیدا نمی‌کنند که امروز پس از بازگشت این خانواده به شرایط اقتصادی مناسب نیز هنوز این فرزندان در کنار یکدیگر جمع نیستند.

وی افزود: من در حین نگارش این کتاب از بسیاری از اعضای این خانواده کسب اطلاع کردم و حتی برخی از آنها اسنادی را هم درباره خانواده خود به من ارائه دادند، اما کسب رضایت برای نگارش زندگی این خانواده در قالب رمان به صورت مکتوب نبود و حالا بنیاد آذرفر که زیر نظر اعضای فعلی این خانواده اداره می‌شود، از من به عنوان مولف این اثر شکایت کرده‌ و اعلام داشته این اطلاعات بدون کسب رضایت در کتاب درج شده است.

رحیم‌پ‍ور ادامه داد: دادگاه فعلا بنده را با قرار وثیقه 20 میلیون تومانی آزاد کرده اما به گفته وکیلم در صورت اثبات ادعای شاکیان، بنده برای نگارش این رمان به سه ماه حبس و 100 ضربه شلاق محکوم می‌شوم.

رحیم‌پور در ادامه با اشاره به مشکلات پیش آمده برای این رمان گفت: اگر قرار بود من رضایت‌نامه کتبی از همه افراد حاضر در رمانم بگیرم، باید نزدیک به 100 رضایت‌نامه می‌گرفتم اما به نظرم مشکل اصلی در این است که پس از انتشار این رمان اعضاء رها شده از خانواده آذرفر دوباره به سراغ آنها می‌روند و حق خود را خواستار می‌شوند که برای این خانواده گران تمام می‌شود.

این نویسنده افزود: دیروز من به همراه ناشر و همسرم به منزل خانم آذرفر، سرپرست این خانواده رفتم، ولی ایشان مرا به منزل راه نداد و در لابی خانه‌اش دوساعت در هوای سرد به همراه وکیلش تنها به من و همراهانم توهین کردند و تازه من متوجه شدم که این دوستان حتی متن کتاب را هم درست نخوانده‌اند چون در کتاب به شکل مستقیم هیچ اشاره‌ای به آنها نشده است.

وی تاکید کرد: من از فعالیت‌ این خانواده برای سرپرستی این کودکان همواره تمجید می‌کنم، اما این کتاب تنها یک شرح حال از تعدادی انسان در بستر انقلاب و دفاع مقدس است و قصد توهین به فردی را نداشته است.

رحیم‌پور افزود: تاریخ نهایی جلسه دادگاه من هنوز مشخص نشده است و تاکنون هم نتوانسته‌ایم مصالحه کنیم. دادگاه معتقد است که باید برای طرح این شکایت تمام اعضای خانواده آذرفر حاضر باشند که به دلیل حضور برخی از آنها در خارج از ایران تاکنون این موضوع محقق نشده است.

رمان شاید فراموشت کنم در سال 1390 از سوی نشر آرما و در 407 صفحه منتشر شده است.

  1. من
    28 آوریل 2013

    به تازگی رمان زیبای مذکور را تمام کردم.هر فصل با شخصیت های داستان زندگی کردم.و واقعا متاسفم که به جای قدر دانی ، نویسنده اینجوری تو هچل افتاده.راستش چند جای داستان فکر کردم چقدر بی پروا می نویسد وچقدر خوب که سانسوری در کار نیست.این حس داستان را بالا می برد.اما اگر عکس های آخر کتاب نبود ودر مورد شغل مرحوم آذر فر هم حرفی به میان نمی آمد شاید بهتر بود.
    برای نویسنده عزیز که بعد از کار روزانه 18 شب مهمان قلم زیبایش بودم آرزوی عاقبت بخیری دارم .
    مستدام وپیروز باشید

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.