امير علي روشن – نام «جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي» نخستين بار همزمان با تعطيلي ماهنامه سوره، توجه ها را به خود جلب كرد. «سوره» ماهنامه اي بود فرهنگي با رويكرد واضح انتقادي، كه به صاحب امتيازي حوزه هنري، مدير مسئولي حسن بنيانيان (مدير وقت حوزه هنري) و سردبيري وحيد جليلي منتشر مي شد. با استفاده از هيئت تحريريه اي جوان و البته توانمند. جليلي از دانش آموختگان دانشگاه امام صادق بود كه علاوه بر فعاليت هاي مؤثر دانشجويي، سردبيري روزنامه ابرار را هم در كارنامه داشت. سوره، خاصه در مواجهه با مديريت فرهنگي كشور، نقدهايي جدي و بنيادي را طرح مي ساخت و پررنگ شدن همين وجه انتقادي بود كه كار را بهجايي رساند كه مديريت وقت حوزه به نتيجه رسيد پشتيباني از اين جمع منتقد، ديگر چندان به صلاحش نيست و در نهايت كار به اخراج دسته جمعي تحريريه و سردبير سوره از حوزه هنري انجاميد. اين اخراج البته چندان بيسروصدا نبود و چندين تجمع دانشجويي در حمايت از سوره و تيم اخراجي اش برگزار شد. گفته مي شد اين اخراج دسته جمعي به اشاره مديران سازمان تبليغات اسلامي صورت گرفته است. مديراني كه روزگاري از سوره با عنوان «كيان بچه هاي حزب ا…» ياد مي كردند و از اين كه اين نشريه در حوزه مديريتي آنها منتشر مي شود، به ديگر مديران فرهنگي فخر مي فروختند.
كار ماجراي دعواي تيم تحريريه سوره با حوزه هنري و سازمان تبليغات، در نهايت بالا كشيد و به نحوي به نفع سوره اي ها پايان يافت، اما وحيد جليلي و دوستانش ترجيح دادند فعاليت خود را بهطور مستقل ادامه دهند و رفتن زير چتر حمايتي سازمان تبليغات را نپذيرفتند. ظاهرا آنها به اين نتيجه رسيده بودند فعاليت فرهنگي سازنده، در زير سايه نهادهاي معظم فرهنگي به نتيجه نمي رسد. نهادهايي كه بيش از تأثيرگذاري بر مخاطب، به پر و پيمان ساختن گزارش كارهاي سالانه به مسئولان مافوق مي انديشند. فكر تشكيل «دفتر مطالعات» از همين جا بود كه شكل گرفت.
عنوان «نشريه جبهه فرهنگي انقلاب» كه در مورد سوره تعطيل شده به كار مي رفت، در آغاز قدري غلط انداز مي نمود. حتي برخي از هنرمندان مسلمان و معتقد به گفتمان انقلاب، از به كار بردن اين عبارت توسط اخراجي هاي سوره دچار سوءبرداشت شدند. تصور اين هنرمندان اين بود كه اين جماعت، عنوان جبهه فرهنگي انقلاب را صفتي مختص به خود مي دانند و خود را جبهه فرهنگي انقلاب مي خوانند، اما حقيقت آن بود كه مدعاي تحريريه سوره هرگز چنين نبود. سوره مدعي بود كه نشريه اي است «در خدمت» جبهه فرهنگي. جبهه فرهنگي اي كه از علي معلم دامغاني و يوسفعلي ميرشكاك گرفته تا رضا اميرخاني و مصطفي مستور، تا رضا عابديني و سعيد صادقي (يعني همه آنهايي كه در سوره نوشته بودند يا سوره درباره آنها نوشته بود) در پهنه اين جبهه جا دارند. اين سوءتفاهم آن جا برطرف شد، كه پس از تعطيلي سوره، «دفتر مطالعات» جبهه فرهنگي انقلاب راه افتاد و همه ديدند كه اين جماعت داعيه راهبري و تملك نام يا جرياني را ندارد.
حالا نزديك به چهار سال از آن روزها مي گذرد و «دفتر مطالعات جبهه فرهنگي» خود به سازماني غيردولتي تبديل شده است براي حمايت از محصولات و اتفاقات فرهنگي كه در گفتمان انقلاب اسلامي توليد مي شوند. اين دفتر، امروزه فعاليت هاي متنوعي را سروسامان مي دهد. دفتر مطالعات، نه فقط در تهران، كه در مشهد و خرم آباد و تبريز و چندين شهر ديگر پايگاه هاي غيررسمي اما فعال دارد. حلقه مشهد دفتر مطالعات، اين روزها پيگير تدوين «بانك جامع اطلاعات مطبوعات انقلاب» است و بناست با بررسي دقيق تجربه مطبوعات موفق سي ساله بعد از انقلاب، چيزي شبيه الگوي روزنامه نگاري انقلاب را تدوين كند. طرح «تدوين تاريخ شفاهي جبهه فرهنگي»، فعاليت ديگري است كه در تهران و يكي دو شهر ديگر دنبال مي شود و كلاس هاي «آموزش مستندسازي» كه توسط نادر طالب زاده اداره مي شود، ميزبان علاقهمندان به سينماي مستند است. دفتر مطالعات در زمينه موسيقي نيز فعاليت هايي انجام داده است و تا امروز چندين ترانه و تصنيف، با همكاراي شاعران جوان انقلاب و با حمايت اين دفتر توليد شده است. دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب، در حوزه توليد فيلم هاي مستند نيز فعال است. مستندهاي «ايران سبز» و «دختر لر» ساخته محمدرضا دهشيري، «خيابان شهادت» ساخته مهدي اسلام زاده و «پايان فراموشي» ساخته محمدمهدي خالقي، از آثاري هستند كه با حمايت اين دفتر توليد و توزيع شده اند.
ديگر فعاليت مهم دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب، انتشار ماهنامه «راه» است. توليد و انتشار «راه» در حقيقت نخستين فعاليت اين دفتر بوده است. «راه» انتشارش را با تحريريه اخراجي سوره، و با سردبيري وحيد جليلي آغاز كرد، و اكنون همان تيم، كه روزنامه نگاران جوان ديگري نيز به آن اضافه شده اند دستاندركار انتشار «راه» هستند.
جماعتي كه برخي پيش از راه و سوره نيز سابقه روزنامه نگاري داشته اند و برخي كارشان را در سوره آغاز كرده اند. از نعمت ا… سعيدي و محمدحسين بدري گرفته تا رضا زاده محمدي و محمدحسين صائب تا مصطفي حريري و محمدجواد ميري و… اما يكي از مزيت هاي «راه» در مقايسه با سوره، دامنه گسترده تر موضوعات آن است. سوره به تبع انتشار در حوزه هنري، به ناچار در موضوعات فرهنگي و هنري محدود بود، اما راه كه چنين محدوديتي ندارد، با ورود در حوزه هاي سياسي و اقتصادي، افق هاي تازه اي را در نظر گرفته است. براي مثال مي توان از «ويژه نامه زمين و مسكن» راه نام برد، كه بررسي همه جانبه اي را از معضلات اين حوزه اقتصادي سامان داده بود.
عمده فعاليت هاي دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي را مي توان اين گونه خلاصه كرد: اين دفتر مي كوشد با رصد فعاليت هاي فرهنگي كه بهطور خودجوش در كشور انجام مي شود، پس از شناسايي فعالان فرهنگي، آنها را در شبكه اي سازمان يافته به هم مرتبط كند و ضمن حمايت از توليد محصولات فرهنگي، طرح هايي نيز براي توزيع اين محصولات ارائه نمايد. «حلقه مفقوده توزيع» عبارت آشنايي است كه دلالت بر فشل بودن شبكه هاي رسمي توزيع محصولات فرهنگي دارد و «توزيع پارتيزاني» راهكاري است براي حل اين معضل. شبكه هاي توزيع پارتيزاني، كه در زمان انتشار ماهنامه سوره به راه افتاده بودند، امروزه بيشازپيش فعالند و خاصه در دانشگاه هاي سراسر كشور، محصولات فرهنگي انقلاب را به مخاطبان بالقوه مي رسانند.
«دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي» اين روزها دارد به يك نهاد مهم فرهنگي تبديل مي شود. نهادي كه دولتي نيست و تلاش مي كند خودش خرج خودش را دربياورد و به كمك هاي نهادهاي فرهنگي ديگر وابستگي چنداني نداشته باشد. توليدات فرهنگي اين دفتر نشان مي دهد، سياسي كاري ها و مصلحت سنجي ها كمتر بر رويكرد اصلي دفتر مطالعات تأثير گذاشته است. حتي جهت گيري هاي سياسي دفتر نيز، بر مبناي اصول عدالت خواهانه و ولايت مدارانه بوده است، نه تحت تأثير سياسي كاري هاي رايج. اما تجربه تلخ نهادهاي فرهنگي نشان مي دهد بزرگ شدن نهاد هاي فرهنگي و بسط دامنه فعاليت هاي آنها، معمولا با از دست رفتن كارايي آنها رابطه اي مستقيم دارد. حز ب ا…ي هاي عرصه فرهنگ دوست ندارند شاهد از دست رفتن كارايي نهادي باشند كه به آن اميد بسته اند. جبهه فرهنگي انقلاب به دفتر مطالعاتش اميدوار است. اين اميد نبايد به نوميدي بينجامد. پس خوشبينيم و دعا مي كنيم
نکته اول، چرا غیر دولتی؟ وقتی حسین محمدی پولش را میدهد. نکته دوم، چرا اسم بزرگ؟ جبهه فرهننگی چرا؟ انقلاب اسلامی برای چه؟ اسم خودشان را بزنند.