تریبون مستضعفین- هفتهنامه پنجره در شماره ۷۱ خود پروندهای را به انجمن حجتیه اختصاص داد. یادداشتی که در ادامه میخوانید از این پرونده و به قلم سیدمهدی رضوی است.
الإمام الأمین الرفیق، و الوالد الشفیق، و الأخ الشقیق، و مفزع العباد فی الداهیه.
هدف ما در این نوشتار بررسی برخی از محورهای مهم جهانبینی و دینشناسی انجمن حجتیه، بهطور خاص و تفکر حجتیهای، بهطور عام است. یکی از دلایل اصلی اینکه در جامعه ما بهطور صریح مانند دیگر جریانهای سیاسی و عقیدتی، عقاید انجمن در بازار سنجش و نقد حضور ندارد و سبب بروز ماهیت معمایی از این جریان عظیم پشتپرده شده است، به اولین اصل آموزشی در جلسات این گروه برمیگردد که توسط مدرسین کلاسها گفته میشود و آن مطلب این است: «لزوم رعایت تقیه در جامعه کنونی، و تأکید بر اینکه حرفهایی که در جلسات زده میشود، فقط برای دوستان داخل جلسه است و در خارج از این جلسه آنها نیز مانند دیگر افراد عادی جامعه، زندگی میکنند.»
این کار دو نتیجه دارد:
۱- اینکه محصل دروس آموختهشده خود را وارد بحثهای درگرفته در مجامع عمومی نمیکند، سبب میشود که سیر یادگیری در محیطِ ایزوله فکری، برای محصلان و مدرسان، راحتتر شود.
۲- باتوجه به مشی چراغ خاموش حرکتکردن افراد تشکیلات، هیچگاه تفکرات دانشآموختگان نوپای انجمنی، بهصورت جدی در بوته نقد قرار نمیگیرد و این موضوع سبب میشود که اگر فردی در این راه دچار اشتباه شدهباشد، هرگز نتواند از اشتباهی که در آن قرار گرفته، خارج شود.
عقیده نگارنده این است که اگر ما در راه درست و حقیقت حرکت میکنیم و در زمان علنیشدن دعوت پیامبر و گسترش اسلام هستیم، بنابراین نباید هیچ هراسی از آشکار شدن دعوت به اسلام و عقاید بهحق خود داشتهباشیم و باید به تأسی از پیامبر اسلام بهصورت علنی بگوییم: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا». مگر اینکه مشکلی در عقاید خویش داشته باشیم و گرنه این همه روحیه نفاق و دورویی برای چیست؟!
اختلاف ما با حجتیه بر سر عقاید نیست بر سر مبادی عقاید است
برای درک چگونگی اعمال و رفتار انجمن حجتیه باید ریشه آنها را در اعتقاداتشان جستوجو کرد. دیدگاه انجمن در باب ائمه -علیهمالسلام- و بهویژه حضرت اباصالحالمهدی-عجلالله تعالی فرجه الشریف- شامل یک پیوند شخصی با ائمه است. این دیدگاه از شیوه بحث عاطفیِ دانشآموختگان انجمن نسبت به امام زمان-عجلالله- و روشهای استدلال ایشان در باب بحث امامت روشن میشود. این دیدگاه بعضا سبب میشود که رهروان انجمن حجتیه به مسائل اجتماعی و تکالیف اجتماعیشان در قبال جامعه مسلمین ایران، مسائل جهان اسلام و مستضعفان عالم بیتوجه باشند. مشکل ما با انجمن بحث اعتقاد به امامت نیست؛ بلکه مشکل ما با ایشان بر سر مبادی این اعتقادات نهفته است که این مبادی لزوما و منطقا منجر به یکسری عقاید و اعمال دیگر میشود.
همانطور که در شکل مشاهده میکنید، ممکن است جریان کلامی تشیع سر یکسری از مسائل -مانند بحث توحید، نبوت، امامت و عدل- و همچنین بر سر یکسری از گزارهها -از قبیل اینکه خداوند یکی است، پیامبر در دریافت و ابلاغ وحی معصوم است، ائمه عصمت دارند و یا اینکه خداوند عدالت دارد- با جریان حجتیه اشتراک داشته باشد، اما همانطور که در ادامه آن جریان مشاهده میشود، نتایج و اعمال ناشی از آن عقاید، با نتایج و لوازم جریان کلامی شیعه کاملا متفاوت است. بهطور خلاصه باید گفت که هرچند جریان کلامی و انجمن حجتیه بر سر یکسری از گزارهها مشترکند، اما راه رسیدن به آن گزارهها نیز مهم است و نباید انتظار داشت که مثلا کسیکه از راه شهودات شخصی و یا از راههای نقلی بر اصول عقایدِ تحقیقیِ خود استدلال میکند، با فردی که اصول عقاید خود را از راه عقلی و با اتکا به دلایل و براهین به دست میآورد، هر دو به یک سمتوسو بروند و یک نوع عمل کنند و به یک مقصد برسند.
همانطور که میدانیم، اصول عقاید جایگاه تحقیق و بررسی است و یک فرد بدون هیچ قید و شرطی باید درباره مسائل اساسی زندگی خود تفکر کند و با تعقل درباره مبدا و معاد و راه رسیدن به سعادت اخروی به نتیجه برسد. اما انجمن در کلاسهای دوران ابتدایی خود، ابتدا از بحث امامت شروع میکند و این خود شاهد مثالی است از نحوه نگریستن آنها به اصول دین. ایشان با جریحهدار کردن حس محبت نسبت به ائمه – علیهمالسلام – نزد دانشآموختگان خود، به نوعی جای طرح هرگونه دیدگاهی غیر از دیدگاه فوق را میبندند و برای آموزش مبحث توحید از احادیث و روایاتی که از ائمه – علیهمالسلام – نقلشده، استفاده میکنند. شاید خواننده محترم پیش خود بگوید که چه اشکالی دارد که اصول عقاید سطح بالاتری را به رهروان خود آموزش دهند، و آیا شما اساسا منکر احادیث مرتبط با توحید هستید؟ در پاسخ باید عرض شود که اولا اصول عقاید تقلیدی نیست و تقلید در آن حرام است؛ و اگر در این زمینه حدیثی ذکر میشود، صرفا جهت تقریب به ذهن بوده و جایگاه تقلیدی ندارد. ثانیا صحبت اصلی ما مربوط به نگاهی است که بعد از یک چنین استدلالهایی برای افرادی که اینچنین پرورش مییابند، بهوجود میآید. ما نباید مهمترین قسمت وجودیمان که همان عقایدمان باشد را از غیر طریق عقل که خداوند آن را برای ما بهعنوان رسول باطنی معین کرده است، اخذ کنیم؛ بلکه باید ما ابتدا رسول باطنی را بپذیریم تا بتوانیم در ادامه به رسالت و پیامبری ایمان بیاوریم. تربیت با چنین روشی، موجب بروز مشکلاتی از جمله مطلقگرایی در فهم دین و نفی کامل سایر جریانات شیعی از لحاظ کلامی و فقهی، قائل بودن به تحریف در قرآن، حجیت ظواهر قرآن و شیوه تفسیر روایی، پذیرش احادیث کتب اربعه بدون بررسی، رجوع راحت به احادیث بدون در نظر گرفتن بحثهای سندشناسی و درایه و… میشود که ما سعی میکنیم در ادامه مقاله به بررسی برخی از آنها بپردازیم.
نگاه دینی انجمن حجتیه مطلقگرایانه و انحصارگرایانه است
یکی از مشکلاتی که از طرز تفکر انجمنی (بهطور عام) بهوجود میآید، این است که باتوجه به روایاتی که مدرسان انجمن در بحثهایشان ارائه میدهند، دانشآموختگان انجمن عموما به این نتیجه میرسند که فهمهای دیگر از دین، غیر از فهم خودشان که از روایات بهدست آوردهاند، عملا ناقص است و آنها را کاملا نفی میکنند، خواه این جریان از آنِ برادران اهل سنت باشد و خواه از آنِ شیعیان با دیگاههای متفاوت دیگر. این یکی از بیماریهای شایعی است که در اساتید و دانشآموختگان انجمن بهوفور دیده میشود. در توضیح این مطلب باید عرض شود که همانطور که اساتید محترم انجمن میدانند و ما نیز به آن قایل هستیم، اگر به حدیثی با سند صحیح و درایت درست در باب موضوع مورد اشاره حدیث و همچنین بدون احادیث معارض و شرایط بسیارِ دیگری که در فقه بیان میشود، دست پیدا کنیم، آنگاه آن حدیث بهعنوان نص دینی برای ما قابلاحترام و دفاع است و باید به آن عمل کنیم. اما همانطور که میدانیم، برای دانستن و عملکردن به تمام جوانب این کار، باید همچون علمای بزرگ دین بسی در این راه به تحقیق و پژوهش دست بزنیم و با ممارستهای زیاد و تهذیب نفس و مراقبتهای فراوان و به کمک عنایات حضرت بقیهالله الاعظم – روحی و اروحنا لتراب مقدمه الفداء – به این مرتبه برسیم. اینکه ما همینطور بدون مطالعه، حدیث بخوانیم و از روی آن بخواهیم زندگی خود را سامان بخشیم و فکر کنیم که بهترین کار ممکن را انجام میدهیم، بسی جای تأمل دارد که خدای نکرده مصداق آیه 103 سوره کهف: « قُلْ هَلْ نُنَبئُکمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالا؛ الذِینَ ضَل سَعْیهُمْ فِی الْحَیاةِ الدنْیا وَهُمْ یحْسَبُونَ أَنهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعا» نشویم.
این نگاه مطلقگرایانه خودش را در بحثهایی از جمله مباحث مربوط به فلسطینیان اهل سنت و مسائل دیگر مربوط به جهان اسلام بهوضوح نشان میدهد؛ آنجا که نگارنده وقتی با بعضی از دوستان منتسب به انجمن حجتیه، در باب کشته شدن مردم غزه و یا مردم افغانستان به گفتوگو مینشستیم، بهراحتی میگفتند که «این مسائل به ایران چه ربطی دارد. آنها که همه سنی هستند.»
عقل در هندسه دینی انجمن حجتیه جایی ندارد
در باب جایگاه عقل در هندسه معرفتی تفکر انجمن، باید گفت که اکثر افراد وابسته به این تفکر، بهکل از نظر معرفتی جایگاهی برای عقل قائل نیستند و معتقدند که عقل، راهی بهسوی شناخت حقیقت ندارد. در عمل، از نظر ایشان عقل منبعی از منابع چهارگانه دین اسلام به شمار نمیآید و جایگاه مستقلی برای آن قائل نیستند. البته ایشان عقل را در حد عقل ابزاری قبول دارند و سعی میکنند که بهوسیله آن، زندگی راحتتری را برای خودشان و اطرافیانشان فراهم سازند. ایشان غالبا در استدلالهایشان بیشتر از دلایل نقلی استفاده میکنند تا دلایل عقلی. این مطلب مؤیدی بر دیدگاه آنها در باب عقل است.
یکی از مواردی که در سخنان انجمنیها بهوضوح مشخص میشود، بحث حجیت شهودات شخصی در استدلال بر عقایدشان است. بهعنوان مثال، به نقل خواب و حوادث در میان استدلال خود میپردازند که این مطلب، باعث تأثیراتی احساسی در حین مباحثشان میشود و به نوعی بر پذیرش سخنان از جانب مخاطبینشان تأثیر مستقیم میگذارند.
در نگاه انجمن فهم قرآن بدون احادیث ائمه ممکن نیست
در مورد بحث قرآن باید عرض کرد که انجمن حجتیه در جلسات خصوصیشان، قائل به تحریف قرآن هستند. بدین معنی که با توجه به برخی از احادیث، قائلاند که برخی از اِعراب قرآن، حرکاتشان جابهجا شده است. در حالیکه با توجه به اعتقاد جریان اصلی شیعه، این عقیده کاملا مردود است.
دیدگاه انجمن درباره فهم قرآن بدین ترتیب است که آنها حقانیت قرآن را از طریق ائمه معصومین – علیهمالسلام – میدانند. بدین معنی که آنها قائلاند که ما، راهی برای فهم قرآن نداریم و باید فقط از روایات ذیل آیات برای فهم آنها استفاده کنیم. البته این شیوه فقط منحصر به انجمن نیست، بلکه اخباریون هم دیدگاهی مشابه آنها دارند. بهطور مختصر باید گفت که ما در قرآن حداقل بابت سند آن خیالمان راحت است و تمام ایراداتی که انجمنیها در باب فهم ناقص از آیات قرآن بیان میکنند، بهطور خیلی جدیتر به همه احادیث وارد است و لااقل باید از نظر سندیت نیز آنها بررسی شوند. این دیدگاه بیانگر شیوه انجمنیها درباره تفسیر قرآن است که طی آن بهطور کلی قائل به تفاسیر روایی هستند. ایشان در جلساتشان میگویند که ائمه – علیهمالسلام – معلم قرآن هستند و تنها راه فهمیدن یک متن فنی این است که آن را با استاد مطالعه کنیم تا بتوانیم به فهم درست در آیات برسیم. این سخن در ظاهر سخن زیبایی است، اما این نوع دیدگاه درباره تفسیر قرآن، علاوهبر مشکل سندیت، درباره آیاتی که ذیل آنها روایتی نقل نشده، دچار مشکل میشود و به نوعی موجب انسداد فهم آن آیات میشود و نعوذبالله منتج به بیهوده بودن نزول آن دسته از آیات میشود. همچنین باتوجه به روایت «فاضربوه علی الجدار» نتیجه میشود که ائمه برای پیروانشان یک حداقل فهمی از آیات قرآن قائل میشدند که بهواسطه آن باید احادیث معارض با قرآن را تشخیص دهند تا سره را از ناسره بازشناسند.
بحث مهم دیگری که باید به آن پرداخته شود، نگاه انجمن به حدیث است. یکی از مواردی که در جلسات منتسب به انجمن بهوفور به چشم میخورد، بحث پذیرش بیچون و چرا و بدون دقت در سند احادیث کتب شیعی، حتی کتب اربعه است. در صورتیکه بر طبق احادیث، در هنگام تعارض بین حدیث و قرآن، فاضربوه علی الجدار. بنابراین باید در انتخاب حدیث، با توجه به جایگاه رفیع احادیث صحیحالسند بسیار دقت داشت.
یکی دیگر از اشکالاتی که در مشی حجتیه دیده میشود، بحث نادیده گرفتن و یا کم اهمیت دانستن وظایف و تکالیف اجتماعی در زندگی روزمره است. شاید بتوان گفت این رویکرد که در دوستان انجمنی وجود دارد، منبعث از همان قرائت فردی از اسلام است که در بین آنان بسیار رواج دارد. سئوالی که در اینجا مطرح میشود، در باب نسبت بین رابطه فرد و عدالت اجتماعی در جامعه است که باید متحقق شود؛ نقش ما در این میان چیست؟
به نظر بنده، نگارندهی این مطلب، عمق دانش لازم برای طرح چنین مباحثی را ندارند.
یکم به نظر مرزی بین مکتب تفکیک و جریان حجتیه قائل نشدند.
دوم در باب قرآن نظراتی ابراز فرمودند که به شدت مورد اختلاف برخی افراد غیر حجتی نیز هست.
سوم حرفی از مبانی فقهی حجتیه یعنی اخباریگری زده نشده که بسیاری از اختلافاتی که به این صورت دیده میشود ناشی از ریشههای اخباریگری در این جریان است.
در کل مطالب گفته شده، شدیداً قابل نقد است و فاقد دقت کافی و بیان فنی است.
اقای نگارنده عزیز؛ شما ابتدا برو یه مقداری تحصیل علم در سطوحات عالیه بفرمایید، تا بفهمی جایگاه عقل در قرائت های مختلف چگونه است بعد بیا درباره آن صحبت کن.
چند وقتیه دست اندرکاران این سایت مشغول جمع آوری مقالات به ظاهر علمی هستند تا به زعم خود،انجمن حجتیه رو بکوبند!! غافل ازینکه هر چه سطح مطلب بالاتر میره بیسوادی نویسنده مشهودتره!!
برادر رضوی، اصلن جایگاه عقل در دین چه ربطی به مبحث انجمن داره؟!؟!؟!؟برای اتهام اخباریگری راه های آبرومند تری هم پیدا بشه شاید!!!!
شما در چندتا از جلسات علمی انجمن بودی که فهمیدی این مطالب را؟!
کاش 2تا استدلال علمی داشت مقالت که دلمون خوش بشه که یه آدم چیزفهم مطلب نوشته و ارزش نقد کردن داره!!!!!
خوب خواب دیدی خیر است انشاءالله
لااقل برو جزوه عقل انجمن را بخوان
روایت فاضربوه غلی اجدار را ذکر کردید لطفا استاد و درایه انرا را هم بیان بفرمایید و حداقل خود را از این تهمت که به حجتیه میزنید مبرا کنید این روایت در سلسله اسناد مشکل دارد و قابل استفاده نیست مگر حضرتعالی یحث رجالی انرا مطرح و حل بفرمایید